فناوری اطلاعات و مدیریت زنجیره تأمین و عرضه چابک

ادغام و یکپارچگی سیستم­ها

سیستم­های مجزا و وظیفه­ای به بخش­های مختلف اجازه نمی­داد که با یکدیگر به زبان یکسانی ارتباط داشته باشند و کارکنان در بیشتر مواقع اطلاعاتی را که نیاز دارند به سادگی نمی­توانند به دست آورند. موارد زیر را می­توان ازمنافع محسوس و نامحسوس یکپارچگی(ادغام) سیستم­ها برشمرد:

منافع محسوس: کاهش موجودی، کاهش پرسنل، بهبود بهره­وری، بهبود مدیریت فروش، بهبود چرخه مالی، کاهش هزینه فناوری اطلاعات، کاهش هزینه تدارکات، بهبود مدیریت صندوق، افزایش سود، کاهش هزینه لجستیک، کاهش هزینه نگه­داری، تحویل به موقع.

منافع نامحسوس: وضوح اطلاعات، فرایند بهبودیافته، پاسخ­گویی به مشتری، استانداردسازی، انعطاف، جهانی­شدن. مشهودترین نوع ادغام، ادغام بخش­های زنجیره تأمین و یا ادغام اطلاعاتی است که بین بخش­ها در جریان است. اما نوع دیگری از ادغام نیز وجــود دارد که در زنجیره­های ارزشی اتفاق می­افتد. مفهوم زنجیره ارزشی فعالیت­های اولیه یک سازمان (لجستیک، عملیات و غیره)، فعالیت­های پشتیبانی زیرساختار، منابع انسانی، فناوری و غیره و ارزش خالصی که به وسیله هر فعالیت به طور مکرر به خدمات یا محصول اضافه می­شود را توصیف می­کند. و هنگامی که این زنجیره تا تأمین­کنندگان و مشتریان گسترش یابد و یکپارچه شود زنجیره ارزشی یکپارچه حاصل می­شود. لیکن باید توجه داشت که زنجیره ارزش تنها مجموعه­ای از فعالیت­های مستقل نیست، بلکه سیستمی از فعالیت­هـــای وابسته به یکدیگرند. این فعالیت­ها می­توانند با بهینه­سازی و ایجاد هماهنگی به مزیت رقابتی منتهی گردند. برای مثال یک طرح محصول هزینه­بر ممکن است هزینه­های خدمت­رسانی بعدی را کاهش دهد. به عبارت دیگر، زنجیره ارزشی یکپارچه عبارتست از فرایند همکاری که همه فعالیت­های داخلی و خارجی درگیر در تحویل کالاهایی با ارزش دریافتی بیشتر برای مشتری نهایی را بهینـــه می­کند. مثالی دیگر از یکپارچگی زنجیره تأمین، سیستم­هـــای توسعه محصول است که به تأمین­کنندگان اجازه می­دهد تا ازطریق اینترنت با مشتریان تماس بگیرند، ویژگی­های محصول را بیرون بیاورند و شرح و تصویری از فرایند تولید ببینند.

تجــــارت الکترونیک و مدیریت زنجیره تأمین

تجارت الکترونیک به عنوان یک نگرش عالی برای ارائه راه­حل­هایی برای مشکلات زنجیره تأمین ارائه شده است. خیلی از فعالیت­های زنجیره تأمین از گرفتن سفارش از مشتری تا تدارک اجزاء می تواند به وسیله تجارت الکترونیک صورت پذیرد.  انواع فعالیت­هــــای تجارت الکترونیک در زنجیره تأمین:

 فعالیت­های بالادست: چندین مدل ابداعی تجارت الکترونیک می­تواند فعالیت­های بالادست زنجیـــره تأمین را بهبود دهد. این مدل­ها به طور عمومی به عنوان تدارک الکترونیکی توصیف شده­اند که با عناوین مناقصه، ارائه کاتالوگ به خریدار و تدارک از طریق خرید گروهی شناخته می­شوند.

فعالیت­های داخلی:فعالیت­های داخلی مشتمل بر فعالیت­های فراتجاری تجارت الکترونیک هستند. این فعالیت­ها از ورود سفارش تا جریان محصول، ثبت فــــــروش و حمل و نقل درجه­بندی می­شوند که معمولاً ازطریق اینترانت منسجم اداره می­شوند.

فعالیت­های پایین دست:فعالیت­های مذکور با فروش برخط مرتبطند. دو مدل عمومی این فعالیت­ها عبارتند از:

 فروش در سایت وب شرکت: در این روش خریداران کاتالوگ­های الکترونیکی کالاهای موردنیاز را مورد بررسی قرار می­دهند.

 مزایده: مزایده­های الکترونیکی چرخه و زنجیره تأمین را کوتاه و در هزینه­های لجستیکی و اداری صرفه جویی می­کنند. این مراوده ها معمولا ً B2B و B2C نامیده می­شوند.

مبادله ­ها:مبادلات الکترونیکی موقعیت­های مرکزی مبتنی بر وب هستند که در آن خریداران و فروشندگان به طور پویا با هم درارتباطند.

تجارت الکترونیک برنامه­ریزی منابع موسسه

هنگامی که خیلی از شرکت­ها سیستم برنامه­ریزی منابع موسسه داشتند و درعین حال نیاز به تجارت الکترونیک در مواجهه با برنامه­ریزی منابع موسسه، این نیاز احساس شد که این دو ادغام شوند. تجارت الکترونیک و برنامه­ریزی منابع موسسه ادغامی منطقی به معنی توسعه سیستم برنامه­ریزی منابع موسسه موجود با پشتیبانی تجارت الکترونیک است. مشکل این نگرش این است که نرم­افزار برنامه­ریزی منابع موسسه خیلی پیچیده و غیرقابل انعطاف است و این موضوع به دست آوردن ادغامی آسان و کارا را مشکل می­کرد. مشکل دیگر این بود که سیستم­های برنامه­ریزی منابع موسسه تمایل به تمرکز بر کاربردهای اداری داشتند درحالی که تجارت الکترونیک بر کاربردهای مقابل اداری ازقبیل فعالیت­های فروش، گرفتن سفارش، سرویس مشتری و مدیریت ارتباط با مشتریان تمرکز داشت.

فعالیت­های تجارت الکترونیک

محصولات دیجیتالی در ایجاد و حرکت خیلی ارزانتر و سریعتر از محصولات فیزیکی هستند. جایگزینی اسناد الکترونیکی به جای اسناد کاغذی سرعت، صحت و هزینه انتقال اسناد را بهبود می­دهد. جایگزینی ارتباطات سیستم پیغام الکترونیکی به جای فاکس، تلفن، تلگرام و درنتیجه کاهش هزینه ارتباطات. تبدیل ساختاربندی زنجیره تأمین از خطی به قطبی که باعث همکاری و ارتباط بهتر می­شود.تجارت الکترونیک می­تواند زنجیره تأمین را کوتاه کند و موجودی را به حداقل برساند. نوآوری و خود مسیریـــــابی حمل و نقل می­تواند نیاز به جریان اطلاعات را بین شرکت­ها و تهیه­کنندگان کاهش دهد. مرکز خرید و فروش الکترونیکی باعث کارایی در خرید و فروش می­شود.

متدهای سنجش چابکی

به منظور کمک به مدیران برای دستیابی بهتر به یک زنجیره تأمین چابک، مطالعات بیشماری در زمینه اندازه­گیری چابکی سازمانی انجام شده است؛ بعضی نویسندگان شاخص چابکی را بعنوان ترکیبی از اندازه­گیری سطوح قدرت “مشخصه های تواناساز “چابکی تعریف کردند، در حالیکه برخی دیگر از روش­های اندازه­گیری چابکی بر پایه مفاهیم منطقی فرایند سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل(AHP) بسط داده شده­اند. بعلاوه، یک سیستم شاخص ارزیابی چابکی تولید انبوه محصول سفارشی بوسیله یانگ و لی پیشنهاد شد.

با اینحال اگر چه این روش­ها برای استفاده آسان هستند و به مسائل کلیدی توجه دارند، بر پایه تحقیقات پیشین، در موقعیت­هایی که ارزیابان قادر به ایجاد برآورد قابل توجه­ای نیستند، عبارات زبانی برای تخمین رویدادهای مبهم بکار برده می­شوند، که بعلت تعریف “مبهم” یا “نادرست و غیر دقیق” از مشخصه­های تواناساز چابکی، سنجش­های چابکی با بکارگیری واژه­های زبانی بطور ذهنی شرح داده شده، که بصورت چند امکانی مشخص می­شوند. از اینرو، امتیازبندی روش­های بالا همیشه مورد نقد قرار گرفته است، زیرا مقیاس بکار برده شده برای امتیازبندی مشخصه­های تواناساز چابکی با دو محدودیت روبرو است: 1) چنین روش­هایی ابهام را که با تبدیل قضاوت فردی به یک عدد حاصل می­شود، نادیده می­گیرند. 2) قضاوت ذهنی ارزیابان بطور معنی­داری بر این روش­ها تأثیر می­گذارد.

در روش دیگری به منظور غلبه بر ابهام سنجش چابکی، تسورولودیز و والاوانیز بر پایه منطق فازی، برخی قوانین اگر- آنگاه را برای اندازه­گیری چابکی سازمان طراحی کردند؛ اگر چه این چهارچوب نیز بعلت عدم انعطاف­پذیری در زمانیکه قوانین اگر- آنگاه باید برای تناسب با موقعیت جدید، بطوریکه سطوح بیشتری از واژه­های زبانی یا توابع عضویت مختلف بکار برده شوند، طراحی مجدد شوند، دارای اشکال است؛ با اینحال منطق فازی با ایجاد مفروضات نه جهانی راجع به استقلال، جامعیت و استثناء می­تواند مرز مبهم در تعاریف را هموار کند و در بکارگیری واژه­های زبانی برای تعیین شاخص­هایی در متن عبارات زبان طبیعی و با اختصاص هر واژه زبانی به یک تابع عضویت به ارزیابان کمک کند. سنجش چابکی زنجیره تأمین بر پایه منطق فازی و تصمیم­گیری چند معیار برای فراهم کردن ابزاری هم برای اندازه­گیری چابکی زنجیره عرضه و هم برای تشخیص موانع اصلی بهبود سطوح چابکی شرح داده می­شود.

زنجیره عرضه چابک و خط سیر چابکی

یک زنجیره عرضه چابک باید دارای توانایی برای پاسخ­گویی مناسب به تغییراتی باشد که در محیط تجاریش اتفاق می­افتد؛ لذا، ممکن است چابکی به­عنوان توانایی زنجیره عرضه در پاسخ­گویی سریع به تغییرات بازار و تقاضای مشتریان تعریف شود. زنجیره عرضه چابک می­تواند بعنوان ساختاری با اهداف راضی سازی مشتریان و کارکنان در هر سازمانی که استراتژی­های تجاری، ساختار سازمانی، فرایندها و سیستم­های اطلاعاتیش را می­تواند طراحی کند، مورد توجه قرار گیرد. این ساختار توسط چهار اصل حمایت می­شود.تسلط یافتن بر تغییر و عدم اطمینان؛ ساختارهای مدیریت خلاق و سازمان مجازی؛ ارتباطات همکارانه و هماهنگ؛ و تکنولوژی هوشمند و منعطف. که خود این چهار اصل نیز بوسیله یک متدلوژی که آنها را درون یک سیستم هماهنگ و وابسته منسجم می­سازد و به قابلیت­های رقابتی استراتژیک تبدیل می­کند، پیشتیبانی می­شوند.

محرک چابکی تغییر است. آشفتگی و عدم­اطمینان در محیط تجاری علت اصلی شکست زنجیره عرضه تاکنون بوده است. شرکت­های مختلف با خصوصیات گوناگون و در شرایط متفاوت تغییرات ویژه مختلفی را تجربه کرده­اند که منحصر به آنها بوده است. با اینحال، خصوصیات مشترکی وجود دارد که می­تواند برای همه شرکت­ها نتایج کلی­ای را داشته باشد. بطور خلاصه بر پایه مطالعات گذشته، حوزه­های کلی تغییر محیط تجاری به1) فراریت بازار؛2) شدت رقابت؛ 3) تغییر در خواسته­های مشتری؛4) سرعت­گرفتن تغییر تکنولوژیکی و 5) تغییر در عوامل محیطی طبقه­بندی می­شوند. بر پایه ارزیابی محیط تجاری، سطح چابکی مورد نیاز بوسیله سازمان مشخص و مستقر می­شود.زنجیره عرضه چابک به تغییر، عدم اطمینان، و عدم قابلیت پیش­بینی در محیط تجاریش اهمیت می­دهد و پاسخ­های مناسبی به تغییرات می­دهد. از اینرو، یک زنجیره عرضه چابک نیازمند قابلیت­ها یا توانایی­های مشخص گوناگونی است. شارپ، کریستفر ، گیاچتی و همکاران این توانمندی­های را در چهار گروه طبقه­بندی کرده­اند:

  • قابلیت پاسخ­گویی، توانایی برای تشخیص تغییرات و پاسخ­گویی سریع، واکنشی و فعالانه به آنها و استفاده از تغییرات برای بهبود و گسترش؛
  • توانایی، توانایی برای تحقق بخشیدن مؤثر و کارا به اهداف سازمان؛
  • انعطاف­پذیری/ انطباق­پذیری، توانایی بکارگیری فرایندها و تسهیلات مختلف برای دستیابی به اهداف مشابه؛
  1. سرعت، توانایی برای تکمیل یک فعالیت با حداکثر سرعت ممکن.

مشخصه­های تواناسازنده چابکی زمینه را برای اندازه­گیری چابکی زنجیره عرضه فراهم می­کنند. گلدمن برای شناسایی فهرستی از مشخصه­های تواناسازنده چابکی مورد نیاز یک سازمان، تا یک زنجیره عرضه چابک باشد و مطابق آنچه رهبران سازمان به­عنوان آیتم­های مورد نیاز بر می­گزینند، تواناسازنده­های کلیدی را به چهار طبقه تقسیم بندی نمود:

  1. ارتباط بر اساس تشریک مساعی: بعنوان استراتژی زنجیر عرضه، توانایی سازمان در جذب خریداران و تأمین­کنندگان برای باهم کار کردن و بهبود پیوسته محصولات و تسهیم اطلاعات است.
  2. بکپارچگی فرایند: بعنوان زیربنای زنجیره عرضه بدین معناست که زنجیره عرض یک اتحادی از شرکاء پیوند یافته درون یک شبکه کاری است.
  3. انسجام اطلاعات: بعنوان اساس زنجیره عرضه، توانایی برای بکارگیری تکنولوژی اطلاعات به منظور تسهیم اطلاعات بین خریداران و تأمین­کنندگان، برای ایجاد یک زنجیره عرضه مجازی کارای مبتنی بر اطلاعات(اطلاعات­محور) تا موجودی محور.
  4. حساسیت مشتری/ بازاریابی: بعنوان مکانیزم کار زنجیر عرضه، توانایی برای خواندن و پاسخ­گویی به خواسته­های واقعی مشتری، و همچنین تسلط یافتن بر تغییر و عدم اطمینان است.

فناوری اطلاعات و مدیریت زنجیره تأمین

مدیریت زنجیره تأمین بر رویکردی مشتری­محور استوار است. لذا ارتباط به موقع و کامل بین همه عناصر زنجیره جهت اطلاع از نیازهای مشتری و میزان تأمین نیازها از ضروریات زنجیره است. برای تسهیل جریان اطلاعات و مدیریت دقیق آن بستری مناسبی از نرم­افزارها و سیستم­های اطلاعاتی یکپارچه و شبکه­های اکسترانت و اینترانت موردنیاز است. با به کارگیری تجارت الکترونیک در زنجیره تأمین نیز می­توان برمبنای مدل B2B و B2E جهت توصیف عملیات خرید، فروش و مبادله محصــولات، خدمات و اطلاعات ازطریق شبکه­های رایانه­ای و به خصوص اینترنت با تأمین­کنندگان بهره جست. برمبنای مدلی دیگر از تجارت الکترونیک شرکت­های همکار در یک زمینه به خصوص ازطریق شبکه­های الکترونیکی نیز می­توانند به همکاری و اشتراک مساعی بپردازند. چنین همکاری اغلب بین شرکت­هــای حاضر در یک زنجیره تأمین اتفاق می­افتد.

چالش­های اصلی که زنجیره­های تأمین

اثر شلاقی: در اثر شلاقی، یک انحراف کوچک در تقاضای مشتریان، در طول زنجیره تأمین افزایش می­یابد بطوری که هر مرحله نسبت به مرحله قبلی، انحرافات بزرگتری را تجربه می­کند و تغییری که در تقاضای تولید و مواد اولیه ایجاد می­شود چندین برابر مقدار واقعی است. به این دلیل که هر بخش زنجیره تأمین پیش­بینی موجودی را با توجه به منافع خود انجام می­دهد، که به موجودی­های اضافه در تمام قسمت­های زنجیره تأمین منجر می‌شود. در این مورد خرده فروش پیش­بینی خود را بر اساس تقاضای مشتری تنظیم نمی­کند و توزیع­کننده نیز از همان اطلاعات غیر مطمئن برای تخمین سفارش خود استفاده می­کند و …

راه­حل مبتی بر فناوری اطلاعات: با استفاده از دستگاه­های پایانه فروش می­توان به طور همزمان اطلاعات مربوط به مشتریان را در اختیار تمام ذی­نفعان زنجیره تأمین قرار داد. همچنین با ایجاد شبکه­های الکترونیکی بین اعضاء زنجیره، تبادل اطلاعات مربوط به تقاضای مشتری با سرعت و صحت بالا و بدون اتلاف وقت انجام می­گیرد. بدین ترتیب با بکارگیری فناوری اطلاعات و ایجاد زنجیره تأمین با اطلاعات تقاضای متمرکز می­توان تا حد زیادی اثر شلاقی را کاهش داد.

یکپارچگی و انسجام اطلاعات: اطلاعات عامل کلیدی در موفقیت زنجیره تأمین محسوب می­شود. زیرا دیدگاه کلانی را که برای اتخاذ تصمیمات بهینه مورد نیاز است فراهم می­کند. تصمیم‌گیری با استفاده از اطلاعات مربوط به کل زنجیره تأمین می­تواند به اتخاذ تصمیماتی بیانجامد که سود و مزیت کل زنجیره را حداکثر می­سازد و متعاقبا منجر به سود بالاتر برای هر یک از شرکت­ها در زنجیره می­گردد. این امر نیازمند اطلاعات صحیح و به هنگام درباره همه فرایندها وسازمان­های فعال در زنجیره تأمین می­باشد. برای مثال به منظور تعیین برنامه­های تولید، برای تولیدکننده، دانستن میزان موجودی انبار درون شرکت کافی نیست. مدیر همچنین نیازمند دانستن روند تقاضا و حتی فعالیت­های سایر تأمین­کنندگان زنجیره می­باشد. با داشتن این گستره اطلاعات می­توان برنامه­های تولید و سطح موجودی کالا را به گونه­ای تنظیم کرد که سودآوری کل حداکثر گردد. اما چالش اساسی که در این رابطه زنجیره تأمین با آن مواجه است، یکپارچه­کردن اطلاعات ازتمام بخش­های زنجیره، ایجاد پایگاه داده و دسترسی مناسب(زمان دسترسی و کیفیت اطلاعات) می­باشد.

راه­حل مبتنی بر فناوری اطلاعات : تا پیش از بکارگیری فناوری اطلاعات در تجارت، یکپارچگی اطلاعات و به خصوص به­روزکردن آن با توجه به تعداد زیاد شرکت­های زنجیره تأمین، امری مشکل و پرهزینه بود.

امروزه شرکت­ها با استفاده از ابزارهای تکنولوژی اطلاعات، ایجاد پایگاه داده الکترونیکی، شبکه­های ارتباطی لان و اکسترانت و … به راحتی داده­ها را میان هم به اشتراک گذاشته، ذخیره و بروزرسانی می­نمایند. بدین ترتیب تکنولوژی اطلاعات موجب:

  • مشهودسازی و دسترس­پذیری اطلاعات.
  • بوجود آمدن نقطه­ای مشترک برای برقراری ارتباط با اطلاعات و داده­ها.
  • توانایی تصمیم­گیری بر اساس اطلاعات موجود در کل زنجیره تأمین شد.

کنترل موجودی و انبارداری : کنترل موجودی­ها و انبارداری از جمله مباحث مهم در زنجیره تأمین محسوب می‌شوند. بدون داشتن اطلاعات صحیح از وضعیت موجودی و انبارداری کارآمد، نمی‌توان برنامه­ریزی مناسبی برای تولید، تخصیص ظرفیت به تسهیلات و عملیات بازپرسازی داشت. کنترل موجودی و انبارداری هزینه­های قابل­توجهی(شامل: نیروی انسانی، عملیات انبارگردانی و …) بر زنجیره تأمین تحمیل می­کند.

قابلیت پیگیری کالا و سفارشات : از قابلیت­ها و امکانات موثری که می­تواند بر کارآمدی زنجیره و افزایش رضایت مشتریان اثر مطلوبی داشته باشد، امکان ردیابی کالا و سفارشات در هر مرحله از انجام کار می­باشد.

راه­حل مبتنی بر فناوری اطلاعات: از جمله ابزارهای نوین ردیابی کالا و کنترل موجودی در مدیریت زنجیره تأمین می‌توان به بارکد و RFID (شناسایی بسامد رادیویی) اشاره کرد. ((RFID برای خواندن اطلاعات از امواج رادیویی استفاده می­کند. بدین ترتیب که تراشه­های ریزی بر روی برچسب­های کالاها قرار می­گیرند که توانایی ارسال امواج رادیویی را دارا هستند و اطلاعاتی در مورد ابعاد مختلف کالا ارسال می­نمایند. مزایایی که این تکنولوژی برای زنجیره تأمین دارد عبارتند از:

  • حذف هزینه­های انتقال مجدد محصولات به دلیل جابه جایی اشتباه پالت­ها که در گذشته وجود داشت.
  • حذف هزینه جابه­جایی مجدد محصول و برگشت آن به کارخانه به دلیل ارسال اشتباه برای مشتری.
  • کاهش هزینه نفر – ساعت مورد نیاز برای انبارگردانی.
  • بهبود رضایت مشتری به دلیل ارائه اطلاعات دقیق در مورد وضعیت فعلی سفارشات.
  • افزایش سرعت پیگیری کالاها
  • افزایش کارایی زنجیره تأمین از طریق شفافیت بیشتر و تسریع بخشیدن در فرایندها.

حمل و نقل: یکی دیگر از کاربردهای فناوری اطلاعات در حمل و نقل و استفاده از نرم­افزارهایی برای تعیین مناسب مسیر بر اساس مکان مشتریان، اندازه سفارش، زمان­های تحویل مطلوب و اطلاعات مربوط به زیرساخت­های حمل و نقل، فاصله­ها و ظرفیت وسیله حمل ونقل است.

بازاریابی : گسترش بازار و دسترسی به گستره وسیع­تری از بازارها، معرفی و تبلیغ محصولات جدید به مشتریان در سراسر دنیا، امروزه بوسیله اینترنت و شبکه جهانی با هزینه پائین و کارایی بالا برای زنجیره­های تأمین امکان­پذیر شده است.

قیمت گذاری : وقتی خرید و فروش از طریق اینترنت انجام می­شود، تغییر در قیمت­ها آسان تر بوده و به صورت روزانه می­توان قیمت­ها را بروزرسانی کرد. هزینه صرف­شده برای جستجوی کالا توسط مشتری کاهش می­یابد و به راحتی محصولات شرکت و رقبا را می­تواند جستجو نماید.

توزیع : طراحی وب سایت برای فروش مستقیم محصولات به مصرف­کننده نهایی بر کارآمدی فرایند توزیع و کاهش هزینه­ها با حذف واسطه­ها افزوده است.

یکپارچه­سازی زنجیره تأمین

پروفسور هاولی و سیونجین چهار محور کلیدی مربوط به اثر تجارت الکترونیک بر یکپارچگی زنجیره تأمین را تشریح نمودند. كه وجه مشترک این موارد ایجاد راه­های جدید جهت هدایت کسب و کار است. این چهار حوزه عبارتند از:

یکپارچه­سازی اطلاعات: به معنای توانایی به اشتراک­گذاشتن اطلاعات مرتبط بین شرکت­های یک زنجیره تأمین است. كه شامل داده­ها، مانند سوابق فروش و پیش­بینی­های تقاضا، وضیت موجودی، زمان­بندی­های تولید، ظرفیت­های تولید، تبلیغ و زمان­بندی­های حمل و نقل است. این داده­ها باید به صورت لحظه­ای و به موقع از طریق اینترنت در اختیار افرادی که به آنها نیاز دارند، قرار داده شود.

همزمان­سازی برنامه­ریزی: به مشارکت توام شرکت­های یک زنجیره تأمین در پیش­بینی تقاضا و زمان­بندی دوباره تأمین موجودی اشاره دارد. این مورد طراحی و توسعه محصول و ارائه محصولات جدید به بازار به شکل مشارکتی را نیز شامل می­باشد.

هماهنگ­سازی جریان کار: این مرحله قدم بعدی پس از همزمان­سازی برنامه­ریزی است. ساده­سازی و خودکار نمودن فعالیت­های دائمی کسب و کار(تجارت) در بین شرکت­های یک زنجیره تأمین، مربوط به این مرحله می­باشد. این مورد فعالیت­هایی مانند خرید و طراحی محصول را شامل می­شود.

مدل های جدید کسب و کار(تجارت): این مورد یکی از نتایج یکپارچه­سازی زنجیره تأمین است که به واسطه اینترنت امکان­پذیر شده است. نقش­ها و مسئولیت­های شرکت­ها در یک زنجیره تأمین را می­توان مجددا طراحی نمود، به طوری که هر شرکت قادر باشد با شکلی صحیح بر فعالیت­هایی که توانایی­هایی محوری او محسوب می­شود، تمرکز کند. فعالیت­های غیر اصلی را می­توان به دیگر شرکت­ها واگذار کرد و لذا با این کار دسترسی به قابلیت­ها و کارایی­های جدید برای زنجیره امکان­پذیر می­گردد.

امروزه عمده شرکت­های بزرگ بین­المللی به دنبال این هستند که چگونه برای طیف وسیعی از فعالیت­های زنجیره تأمین همچون طراحی محصول، پیش­بینی تقاضا، مدیریت موجودی و خدمات­دهی به مشتری به شکلی کارا عمل کنند. کلید تحقق این کارایی­ها در به اشتراک­گذاری اطلاعات بین شرکت­های یک زنجیره تأمین است. هنگامی که در حال ایجاد یکپارچگی اطلاعاتی هستیم، سه مرحله دیگر همزمان­سازی برنامه­ریزی، هماهنگ­سازی جریان کار و مدل جدید کسب و کار این امکان را پیدا می­کنند که به صورت طبیعی توسعه یابند.

منبع

طاهرپور، نگین(1393) ، تآثیر توانایی های فناوری اطلاعاتی و عملیاتی و مدیریتی در چابکی زنجیره ی تأمین، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0