مدل های سواد اطلاعاتی

مدل های سواد اطلاعاتی

مدل بروس

سواد اطلاعاتي يکي از مشخصه‌هاي بارز جامعه اطلاعاتي است که اين امکان را به فرد مي‌دهد تا براي رفع نيازهاي اطلاعاتي خود بتواند به آساني به اطلاعات دسترسي پيدا کند، از آنها استفاده و آنها را ارزيابي و بررسي کند. به بيان ديگر، سواد اطلاعاتي، قدرت دسترسي مؤثر به اطلاعات با ارزش، آگاهي از چگونگي سازماندهي دانش، اطلاعات و روش‌هاي مختلف جست وجو، توان تشخيص مشکل و شناخت موثرترين اطلاعات براي رفع آن است. سواد اطلاعاتي را مجموعه  توانايي‌هايي تعريف كرده‌اند كه به كمك آنها مي‌توان تشخيص داد در چه زماني به اطلاعات نياز است و چگونه بايد به جايابي، ارزيابي و به كارگيري مؤثر اطلاعات مورد نياز پرداخت. در قرن بيست و يكم كه عصر اطلاعات ناميده شده، چنين مهارت‌هايي که دانش و اطلاعات را با کارايي به خدمات و کالاهاي نو و ابتکاري تبديل مي‌کنند، معرف اقتصادهاي موفق مبتني بر دانش به شمار مي‌آيند.

مدل شش مهارت بزرگ؛ رويكرد حل مسئله:

اين مدل به طور گسترده‌اي براي تدريس در س مهارت‌هاي اطلاعاتي در مدارس و دانشگاه‌ها و موسسات اموزش عالي آمريکا مورد استفاده قرار مي‌گيرد. اين مدل توسط مايک آيزنبرگ و باب برکويتس در اواسط دهه 1980 توسعه يافته است و مشهور‌ترين و متداول‌ترين رويکرد در زمينه آموزش اطلاعات و مهارت‌هاي اطلاعاتي و حل مشکلات اطلاعاتي است. اين مدل جستجوي اطلاعات را يکپارچه مي‌سازد و مهارت‌ها را همراه با ابزار فناوري در يک فرآيند نظام‌مند براي يافت، کاريرد، اجرا و ارزيابي اطلاعات بنابر نياز‌ها و وظايف خاص مورد استفاده قرار مي‌دهد.

  1. تعريف وظيفه: به تعريف مساله از ديدگاه اطلاعاتي نياز دارد. يعني پيش از آغاز استراتژيهاي جستجوي اطلاعات، به تعريف چه نيازهايي بايد برآورده شوند و به چه اطلاعاتي بايد گردآوري گردد نياز هست. ايزنبرگ و برکووايتز معتقدند که بيشتر مردم زمان خيلي را به تعريف موضوع اختصاص مي‌دهند و سريعاً وارد مرحله استراتژي‌هاي جستجو (مرحله 2) مي‌شوند. واضح است که تعريف و درک مساله اطلاعات موجب حرکت موثر در جهت حل آن مي‌گردد. اين مرحله مراحل شروع و انتخاب کالتو را در بر مي‌گيرد.
  2. شيوههاي اطلاعيابي: شيوه‌هاي اطلاع‌يابي تصميم‌گيري را در بر مي‌گيرد. يعني بهترين شيوه‌ها براي يافتن اطلاعات کدام‌ها هستند؟ و چه منابعي براي يافتن اطلاعات مناسب‌ترين هستند؟ همانند مدل پيشنهادي ويلسون و کلاريکلاس منابع اطلاعاتي شامل منابع انساني، منابع اطلاعات و ديگر منابع مي‌باشد. هنگام انتخاب منابع اطلاعاتي ضوابط گوناگوني مانند صحت، اعتبار، استفاده آسان، دسترسي و قابل درک بودن را بايد در نظر گرفت.
  3. جايابي و دستيابي: جايابي و دستيابي اجراي شيوه اطلاع‌يابي است. اين مهارت‌ها استفاده ابزارهاي دستيابي (پايگاه‌هاي اطلاعاتي کتابشناختي و نمايه‌هاي چاپي) ، تنظيم مواد در کتابخانه‌ها، بخش‌هاي يک کتاب و شيوه‌هاي جستجوي پيوسته فهرست را در بر مي‌گيرند.
  4. استفاده اطلاعات: براي استفاده اطلاعات به مهارت‌هايي نياز است. اين مهارت ها شامل اثر متقابل،مکالمه، مطالعه، شنيدن، ديدن، پرسيدن و انعکاس در اطلاعات است.
  5. ترکيب: ترکيب، بازسازي و بسته‌بندي مجدد اطلاعات با شکل‌هاي متفاوت و جديدي را دربر مي‌گيرد. ترکيب، اطلاعات را به دانش تبديل مي‌کند.
  6. ارزيابي: ارزيابي، آزمون و تعيين اطلاعات فرايند حل مساله است. ارزيابي تاثير و کارآمدي فرايند را تعيين مي‌کند.

مدل اليس

اليس(1992) الگوهاي رفتار اطلاع‏يابي دانشگاهي را بررسي کرده است. او به جاي «مراحل» اطلاع‏يابي ترجيحاً اصطلاح «ويژگي» را به کار مي‏برد و معتقد است كه هر يك از جستجوگران با توجه به تجربيات، دانش، نياز اطلاعاتي و سطح توقعات خود در هر يك از اين مراحل با سطح متفاوتي از دقت و توجه عمل مي‌كند و در نهايت اين جستجوگر است كه بر اساس نياز خاص خود به انتخاب و گردآوري اطلاعات دست مي‌زند و با استناد به همين اصل، مدلي را براي رفتار اطلاع‌يابي جستجوگران پيشنهاد مي‌كند. با وجود اين، وي اذعان مي‌دارد كه اين مدل بيشتر در محيط‏هايي بسته‌همچون پايگاه‏هاي اطلاعاتي كه عمدتاً از ابزارهاي ويژه‌اي همچون واژگان‌كنترل‏شده استفاده مي‌كنند، قابل‏اجرا و استفاده است. اليس ابتدا به شناسايي ويژگي‏هاي مشترک رفتار اطلاع‏يابي پژوهشگران در علوم اجتماعي پرداخت و مدلي با 6 ويژگي عمومي عرضه کرد. سپس با مطالعه رفتار پژوهشگران دانشگاهي حوزه علوم، اين مدل مورد پالايش قرار گرفت و رده‏ها يا رده‏هاي فرعي وارسي و به آن اضافه شد. از نظر وي، هر الگوي خاص را مي‏توان بر حسب ويژگي‏هاي اين الگو توصيف کرد. ويژگي‏هاي اين الگو به شرح زير است:

  1. آغاز : شامل فعاليت‏هاي اوليه جستجوي اطلاعات نظير شناسايي منابعي که ممکن است به عنوان نقطه شروع چرخه پژوهش به‏شمار آيد. اين منابع ممکن است همکاران، دوستان و افراد برجسته، مرور پيشينه‏ها، فهرست‏هاي پيوسته، نمايه‏نامه‏ها و چکيده‏ نامه‏ها باشد؛ اما برخي از پژوهشگران بر مبناي اطلاعات شخصي خويش کار را آغاز مي‏کنند. در اين مرحله، پژوهشگر به‏ندرت به کتابخانه مراجعه مي‏کند، بلکه بيشتر به شناسايي و جايابي منابع اطلاعاتي مي‏پردازد. به طور کلي به هنگام شروع يک پژوهش جديد، جستجوي اوليه معمولاً از طريق جستجو همراه با فعاليت‏هاي ارتباطي شروع مي‏شود. در هر پژوهش و يا براي پاسخگويي به هر نياز اطلاعاتي، اولين قدم شناسايي منابع اطلاعاتي است که مي‏تواند پاسخگوي نياز باشد، يا شناسايي کلي زمينه موردنظر براي اطلاع از وجود اطلاعاتي در آن زمينه، شناخت پيشينه موضوع و اهميت آن، در اين مدل نيز به همين مسئله توجه شده و اولين گام، مرحله شناخت و اطلاع از منابع است که مرحله آغازين نام گرفته است. منابع يافت‏شده ممکن است فرد را به منابع ديگري ارجاع دهد که ادامه اين کار به پيونديابي منجر مي‏شود.
  2. پيونديابي : منظور رديابي منابع معتبر مورد استناد در پانويس‏ها يا ارجاعات منابع و به بيان ديگر شبکه استنادي ميان منابع است. پيونديابي اغلب به منظور شناسايي منابع جديد اطلاعاتي يا نيازهاي اطلاعاتي جديد و ارضاي اين نيازها مورد استفاده قرار مي‏گيرد و معمولاً از طريق دنبال کردن ارجاعات به‏دست آمده از مطالعه و تماس‏هاي شخصي به انجام مي‏رسد. تصميم به پيگيري استنادها، به عواملي نظير ربط موضوعي آنها، اهميت‏شان در پژوهش موردنظر، شهرت يا هويت پديدآورنده، تازگي، شهرت ناشر، هزينه، بسامد استنادها و زمان لازم براي مکان‏يابي اطلاعات و منابع بستگي دارد. ساير عوامل مؤثر در اين زمينه عبارتند از: غريزه، ماهيت استناد، توصيه همکاران، منتقدان و ويراستاران.

 در کار پژوهش، پس از شناسايي اوليه چند منبع عمده، معمولاً پژوهشگر منابع و ارجاعات آنها را دنبال مي‏کند تا از آن طريق به منابع بيشتري در حوزه موردنظر دست يابد. به‏همين منظور منابع رديف دومي نيز تهيه شده است که مهمترين آنها نمايه‏نامه‏هاي استنادي علوم و علوم اجتماعي است. اين منابع، استنادهايي به منابع معتبر ارائه مي‏دهند و از پراستفاده‏ترين منابع رديف دوم به‏شمار مي‏آيند. پيگيري ارجاعات منابع، هم در محيط دستي و هم در محيط ماشيني ميسر است؛ ولي در محيط‏هاي ماشيني اين کار بسيار ساده‏تر و سريع شکل مي‏گيرد.

  1. تورق (مرور): اين کار نوعي جستجوي نيمه‏هدايت‏شده يا نيمه‏ساخت‏يافته است. تورق منابع رديف اول و دوم به عنوان يک فعاليت مهم اطلاع‏يابي تلقي مي‏شود که تمام پژوهشگران در مقطعي از پژوهش وارد آن مي‏شوند. دو نوع تورق عمده شناسايي شده است: 1) ملاحظه شماره‏هاي تازه منتشر شده مجلات و فهرست مطالب کتاب‏هاي مربوط 2) بررسي فهرست‏هاي پيوسته، نمايه‏نامه‏ها، منابع وب و ارجاعات منابع بازيابي شده و يا خواندن آنها. اين مرحله نيز يکي از مراحلي است که تمامي افرادي که درگير فعاليت پزوهشي هستند و نيازهاي اطلاعاتي دارند وارد آن مي‏شوند. البته چون حجم اين اطلاعات چنان زياد است که احتمالاً کمتر کسي به‏تنهايي مي‏تواند از عهده بررسي آنها برآيد، برخي از پژوهشگران به‏خاطر محدوديت‏هاي زماني و مالي و همچنين ساير محدوديت‏ها زحمت اين کار را به دوستان، همکاران و دانشجويان خود واگذا مي‏کنند و از آن طريق از تازه‏ترين اطلاعات مطلع مي‏شوند(قاسمی و همکاران، 1392).
  2. تمايزيابي : شامل استفاده از تفاوت‏هاي مشهود در منابع اطلاعاتي به عنوان راهي براي پالايش ميزان اطلاعات به‏دست آمده است. منظور از تمايزيابي، فعاليت‏هايي است که به هنگام ارزشيابي اطلاعات، براساس کيفيت، ماهيت، اهميت نسبي و سودمندي آن به‏عنوان روش پالايش ميزان و ماهيت اطلاعات به‏دست آمده، مبناي قضاوت جستجوگر قرار مي‏گيرد.
  3. نظارت: عبارت است از روزآمد نگه‏داشتن اطلاعات خود از طريق جستجوي آگاهي‏رساني جاري در حوزه مورد پژوهش. به بياني ديگر، آگاهي از پيشرفت‏هاي يک حوزه با پيگيري منظم مآخذ خاص (يعني مجله‏هاي هسته، روزنامه‏ها، کنفرانس‏ها، مجله‏هاي عمومي، کتاب‏ها و فهرست‏ها) است. ويژگي نظارت، انجام فعاليت‏هاي آگاهي‏بخش از توسعه پژوهش‏ها در موضوع موردعلاقه از طريق پيگيري و تعامل با منابع خاص است. براي حفظ روزآمدي، هم از منابع رسمي و هم از منابع غير رسمي استفاده مي‏شود. منابع رسمي مثل مجله‏ها، مجموعه مقاله‏هاي کنفرانس‏ها، مقاله‏هاي روزنامه‏ها، نقدهاي کتاب، آگهي‏ها و فهرست‏هاي ناشران، گروه‏هاي بحث و منابع وب، منابع غيررسمي شامل تعامل‏هاي شخصي با همکاران، دوستان و دانشجويان يا مبادلات شخصي از طريق پست الکترونيکي است(شعبانی و میرحسینی،1394).
  4. استخراج : شامل شناسايي منابع اطلاعاتي مربوط است. در واقع بررسي دقيق و گزينشي منابع اطلاعاتي و شناسايي مطالب مرتبط را در برمي‏گيرد و شامل فعاليت‏هاي انجام شده در منابع مستقيم (شامل کتاب‏ها، مقاله‏ها و مجله‏ها) و منابع غيرمستقيم (شامل کتاب شناسي‏ها، نمايه‏نامه‏ها، چکيده‏نامه‏ها و فهرست‏هاي پيوسته) مي‏باشد.
  5. تأييد : يعني بررسي صحت اطلاعات. ويژگي وارسي انجام فعاليت‏هاي مربوط به بررسي درستي اطلاعات پيدا شده است چون ممکن است اطلاعات جنبه سياسي داشته يا از مآخذ سياسي و از گروه‏هاي نژادي، مذهبي و قومي به‏دست آمده باشد که در آن صورت احتمال انحراف يا سوگيري در آن زياد است. پس بايد از درستي و دقت اطلاعات به‏طور کامل اطمينان يافت و بعد آن را به‏کار بست. براي اطمينان از درستي و صحت اطلاعات، مي‏توان از دوستان و همکاران سؤال کرد و با بررسي منابع رسمي و کسب اطلاعات از منابع متفاوت و مقايسه آنها با همديگر، به ميزان صحت آن پي‌برد. در رابطه با تصاوير، نکته اين است که علاقه قويتري به جنبه‌هاي ديداري اثر وجود دارد در مقابل محتواي فکري و اين تفاوت نياز به تفکيک بيشتري دارد. در حالي که توصيف اليس از رفتارهاي اطلاع‌يابي ممکن است نظير خوبي براي جستجوي تصوير نباشد اما يک چارچوب مناسبي ارايه مي‌دهد که بر اساس آن مي‌توان رفتارهاي تصويري کاربران را مورد ارزيابي قرار داد.

مدل کولثاو

كولثاو (1991) نيز يكي ديگر از محققاني است كه در اين زمينه مطالعه‌هاي دامنه‌داري نموده است. وي در مطالعه خود در يك مرحله دو ماهه، مراحل مختلف فرايند رفتار اطلاع‌يابي را در بين دانشجويان مورد بررسي قرار داد و سپس فرايندهاي انفرادي رفتار اطلاع‌يابي آنها را مشخص كرد و در نهايت با توجه به يافته‌هاي خود، مدلي را ارائه داد. هدف اصلي اين مطالعه، نشان دادن اين اصل بود كه طراحي نظام‏هاي اطلاع‌رساني و تعامل بين انسان و ماشين بايد بر مبناي مفهوم مدل‌سازي كاربر، تصفيه اطلاعات و هدايت اجتماعي صورت پذيرد. وي در مطالعه‌هاي خود نشان داد عواملي همچون نامعين بودن، اغتشاش، خوش‌بيني، ناكامي، آسودگي و رضايتمندي مي‌تواند بر رفتار اطلاع‌يابي جستجوگران تأثير بگذارد.

وي، با اشاره به جنبه‌هاي انگيزشي و شناختي اشخاص، نكته‌هاي مهمي را در خصوص عوامل مؤثر بر رفتار اطلاع‌يابي بر دانش پيشين اضافه مي‌كند. وي ترديدي را كه جستجوگر پيش از اطلاع‌يابي و در حين اطلاع‌يابي در خود احساس مي‌كند، به عنوان يكي از مؤثرترين عوامل رفتار اطلاع‌يابي او معرفي مي‌كند. وي از اين ترديد به عنوان محرك اصلي و اصلي اساسي در اطلاع‌يابي نام مي‌برد و چنين تحليل مي‌كند، در زماني كه جستجوگر با موقعيت‏هاي خاصي روبرو مي‌شود و از درك صحيح مسئله يا اطلاعات عاجز مي‌ماند، دچار اين ترديد مي‌شود و به منظور كاهش آن، اطلاع‌يابي و جستجو را آغاز مي‌كند و معمولاً اين احساس ترديد و عدم امنيتي را كه در آغاز با خود داشت، تا پايان جستجو و دستيابي به يقين با خود به همراه دارد.

بنابراين، در نظريه كولثاو «اصل عدم اطمينان» جايگاهي ويژه دارد. اين اصل كه مبين نوعي وضعيت شناختي و عاطفي است، همراه با اولين مراحل فرايند تحقيق و هنگامي مطرح مي‌شود كه دانشجويان در مورد موضوع تحقيق خود مطمئن نيستند و يا در فهمشان از موضوع نقص يا كاستي وجود دارد. كولثاو عقيده دارد كه افراد در جريان كسب اطلاعات بيشتر به دنبال معنا هستند تا يافتن پاسخ. تدوين فرضيه، اساسي‌ترين نقطه در فرايند تحقيق است. شرايط عاطفي، تحت نفوذ وحدت و تكرر اطلاعاتي كه در جريان تحقيق با آن مواجه مي‌شويم، قرار دارد. شرايط عاطفي مي‌توانند با مراحل خاصي از تحقيق پيوند داشته‌باشند؛ و سرانجام درگيري شخصي با فرايند تحقيق موجب افزايش احساسات مثبت مي‌شود. براي كولثاو، وضعيت انفعالي كاربر در طول تحقيق نكته اصلي است. طي چند تحقيق كه سال‏ها به طول انجاميد، از مشاهده و بررسي دانشجويان، كولثاو توانست مراحلي را تعريف كند كه روي‏هم‏رفته بيانگر تحقيق است. وي اين مراحل را با وضعيت عاطفي و رفتاري هر يك مرتبط مي‌سازد .

هر چند كولثاو در مطالعه‌هايش بر نقش عواملي همچون اغتشاش ذهني، خوش‌بيني، ناكامي، احساس آرامش و رضايتمندي در رفتار اطلاع‌يابي كاربران كه به عنوان مهم‌ترين مؤلفه‌هاي جنبه‌هاي فردي رفتار آنها محسوب مي‌شود تأكيد دارد، اما به نتيجه‌هاي ارزشمندي در خصوص نقش جنبه‌هاي اجتماعي رفتارهاي اطلاع‌يابي و اين كه چطور با جمع‌بندي ويژگي‏هاي مربوط به جنبه‌هاي اجتماعي مي‌توان مدل و زمينه‌هاي مشتركي را براي رفتار اطلاع‌يابي جستجوگران ترسيم كرد نيز دست يافت.

بر همين اساس، كولثاو در خصوص روند اطلاع‌يابي كاربران، شش نظريه ارائه داد و به عنوان مقدمه اذعان داشت كه فرايند جستجوي اطلاعات به درك درست ساختار و معنا وابسته است و كاربر با اين درك، از ترديد و ابهام به يقين مي‌رسد. وي به عنوان دومين عامل، بر شكل‌‌دهي و به قاعده درآوردن ايده يا ديدگاهي كه در روند تحقيق به كار مي‌رود تأكيد دارد. در اين مرحله، بسياري از كاربران براي به قاعده درآوردن و شكل‌دهي فرايند جستجوي خود اقدامي همزمان انجام نمي‌دهند. همچنين وي سومين عامل را منحصر به فرد بودن اطلاعات مي‌داند و بيان مي‌دارد كه اطلاعات ممكن است منحصر به فرد بوده و يك اطلاعات براي اشخاصي كه نيازهاي اطلاعاتي مشابهي نيز دارند داراي ارزش‏هاي متفاوتي باشد. وي در اين خصوص نيز اذعان مي‌دارد كه البته كاربران در بسياري از موارد از اين مسئله كه كدام اطلاعات مرتبط و كدام غيرمرتبط است آگاهي دارند و به‏همين دليل نيز اين عامل در سنجش ميزان ربط اطلاعات به دست آمده، به‏عنوان يكي از مهم‌ترين معيارها به‏شمار مي‌رود.

چهارمين عاملي را كه كولثاو معرفي مي‌كند، رفتار كاربر در شرايط خاص است. اين كه رويكردهاي كاربر نسبت به پژوهش‏هاي در دست انجام چگونه است و اين كه هر جستجويي تحت تأثير چه شرايط خاص، رفتار و رويكردهايي صورت مي‌پذيرد، به‏عنوان بخشي از مواردي كه تحت تأثير اين عوامل قرار دارند، به‏شمار مي‌رود. برخي از كاربران در شرايط خاص به كشف اطلاعات و يافته‌هاي جديد و گسترده تمايل دارند، در حالي كه كاربراني ديگر نتيجه‌هايي كه آنها را به پايان كار نزديك‌تر ‌كند، ترجيح مي‌دهند. بنابراين، شرايط هر يك از كاربران در روند تحقيق به طور دائم رو به تغيير است.

پنجمين عامل، بر گزينش و انتخاب‏هاي كاربر تأكيد دارد. بدين ترتيب، كاربر در روند تحقيق و براساس پيش‌‌بيني‌ها يا انتظارهايي كه از منابع، اطلاعات و استراتژي‏ها دارد، مجموعه انتخاب‏هايي را صورت مي‌دهد كه عمدتاً واحد و شخصي‌اند.

آخرين عاملي كه كولثاو معرفي مي‌كند، ميزان علاقه كاربر و سطح هدفمندي او در روند تحقيق است. پژوهش كولثاو از اين نظر كه ملاحظات عاطفي را در فرايند جستجو مورد توجه قرار مي‌دهد، منحصر به فرد است. در پژوهش وي، به چگونگي احساس جستجوگر در مراحل مختلف فرايند جستجوي اطلاعات و نيز آنچه جستجوگر به آن مي‌انديشد و عمل مي‌كند، پرداخته مي‌شود.  فرايند پژوهش او چندين مرحله دارد كه ويژگي هركدام احساسات، تفكر و كنش‏هاي خاصي است.  كنش‏ها را مي‌توان به منزله همزماني با تغييرات در جستجو مورد توجه قرار داد و افكار نيز استدلال‏هاي موقعيت و برهان هستند. همچنين، اهميت اين مدل در بيان اين نكته است كه كاربر، شركت‌كننده فعال در فرايند جستجوي اطلاعات است. دانش كاربر در تعامل با اطلاعات رشد مي‌كند. مهمتر اينكه فرايندهاي شناختي در اطلاع‌يابي دخيل هستند. در طول اين فرايند، دانشجويان درگير راهبردهاي شناختي نظير كنكاش، تأمل، پيش‌بيني، مشاوره، مطالعه، گزينش، ‌شناسايي، تعريف و تأييد هستند. اما به نظر نمي‌رسد اين مدل دستكاري در اطلاعات يعني تحليل، تلخيص،‌سازماندهي، تركيب و ارزشيابي، اطلاعات يافت شده را نيز شامل شود. تبديل اطلاعات به دانش در اين مدل مورد توجه قرار نگرفته است. به هرحال، در اين مدل تأكيد مي‌شود كه همگام با پيشرفت جستجوي اطلاعات، احساسات عاطفي نظير دلواپسي، نبود اطمينان،‌سردرگمي، اضطراب، پيش‌بيني، ترديد،‌خوش‌بيني و اعتماد، ايفاي نقش مي‌كنند.

مدل جستجوي اطلاعات

اين مدل در واقع مدل متداول دهه ۱۹۸۰ است که ارتباط ميان مفاهيم کاربر و رفتار کاربر ترسيم مي‌کند و برگرفته از دو مدل يعني مدل «ويلسون» موسوم به «روابط بينايي ميان حوزه ها در حوزه مطالعاتي کاربر» و «مدل رفتار اطلاع يابي کريکلاس» است.

اساس اين مدل کاربر نياز را در زمينه اي ادراک مي کند که در واقع محيط کاربر محسوب مي‌شود. نياز ادارک شده به جستجوي اطلاعات و ارائه تقاضا هايي در خصوص طيف متنوعي از منابع مي‌انجامد.اين منابع شامل سيستم هاي اطلاعاتي، منابع انساني و ساير منابع هستند. در صورت موفقيت، اطلاعات جايابي شده مورد استفاده قرار مي‌گيرند.برآورده شدن نياز اطلاعاتي زماني رخ مي‌دهد که اطلاعات جايابي شده، تجزيه و تحليل شده و به نياز اصلي پاسخ گفته باشند و برآورده نشدن نياز  اطلاعاتي زماني رخ مي‌دهد که نياز اوليه برآورده نشده باشد. در اين صورت، فرايند جستجوي اطلاعات مي‌تواند تا برآورده شدن نياز اوليه تکرار شود و شکست در يافتن اطلاعات نيز مي‌تواند به ادامه فرايند جستجوي اطلاعات بيانجامد.

اين مرحله كارايي فرآيند را تعيين مي‌كند. در اين مرحله فرد سعي مي‌كند با پاسخگويي به سئوالهايي مانند: «چه روشهايي در جستجوي اطلاعات مؤثر بوده‌اند ؟» و «آيا نياز اطلاعاتي به طور كامل مرتفع گرديده است؟» فرآيند جستجوي اطلاعات را ارزيابي نمايد. چنين شيوه هاي خود – ارزيابي سبب مي‌شود شخص در آينده در حل مشكلات اطلاعاتي، موفق‌تر باشد زيرا از نقاط ضعف و قوت خويش آگاه است .

منبع

پاخیزان، فریده(1396)، رابطه بین سواد اطلاعاتی با تاب آوری در دانش آموزان اول متوسطه، پایان نامه کارشناسی ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه.

 از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0