فضای کلی زندگی

منظور، برقراری تعادل و توازن زندگی کاری و دیگر مسوولیت های زندگی کارکنان است. فضای کاری وضعیتی است که افراد در آن کار می کنند، این فضا تجلی برداشت های کارکنان و سبک مدیریت و نظام ارزشی سازمانست.این برداشت، پاداش ورویه هایی رافراهم میآورد که چگونگی انجام کارها را فراهم میکند. واگذاری خانه های سازمانی به کارکنان، گردش های دسته جمعی، سرویس ایاب و ذهاب، انجام مراسم سنتی، دادن فرصت ادامه تحصیل به کارکنان و بعضی برنامه ها نظیر برنامه های تفریحی و سرگرم کننده طوری که کارکنان در کنار خانواده شان باشند، انگیزه افراد را در ساز مان بالا بر ده و این عوامل یا وظیفه شناسی اجتماعی و عوامل ارتباطی کارکنان رابطه دارد .

یکپارچگی و انسجام اجتماعی در سازمان

یکپارچگی و انسجام اجتماعی به ایجاد فضای کاری به نحوی که کارکنان احساس تعلق به سازمان را داشته باشند، اشاره می کند. وقتی کارکنان وابستگی عاطفی و روانی به سازمان داشته باشند، هویت خود را با سازمان تعیین می کنند، در امورات سازمان شرکت کرده، در تصمیم باشند، هویت خود را با سازمان تعیین می کنند، درامورات سازمان سازمان شرکت کرده، در تصمیم گیری های آن خود را درگیر می سازند و در عضویت در آن لذت  می برند. ایجاد این وابستگی از فرایند اجتماعی کردن میسر می شود. فراکرد اجتماعی کردن به کارکنان می آموزد که چگونه در سازمان به منزله یک عضو موثر شرکت کنند، با اعضای دیگر همکاری نمایند، از هنجار عمل سازمانی پیروی و نقش های خود را با توجه به قواعد و مقررات سازمانی به درستی ایفا کنند.

اجتماعی کردن اثربخشی از یک سو شغلی،تعهد سازمانی واعتماد به نفس بیشتر در کارو به کاهش استرس، فشار روانی واجتماعی ترک خدمت اختیاری منجر می شود.

قانون گرایی در سازمان

منظور، فراهم بودن زمینه آزادی سخن کارکنان بدون ترس از انتقام مقام بالاتر و نافذ بودن سلطه قانون نسبت به سلطه انسانی می باشد. لذا بایستی رویه های خاصی که ناظر بر تضمین حقوق کارکنان می باشد، در محیط کار وجود داشته باشد. اگر در سازمان روابط قانونی حاکم باشد، رفتار افراد بر طبق علایق فردی کاهش می یابد، دیگر کسی نمی تواند بنا به نظر شخص تصمیم گیری نماید و کارها نهادینه می شود و افراد نیز بدون واهمه از انتقام های بعدی حرف های خود را می زنن و سلطه قانونی به جای سلطه انسانی نافذ خواهد بود.

توسعه قابلیت های انسانی

منظور فراهم بو دن فرصت های چون استفاده از استقلال و خود کنترلی در کار، بهره مند شدن از مهارت های گوناگون و دسترسی به اطلاعات مناسب کاری می باشد. اگر سازمانی قصد دارد در آینده موفق شود، باید کانون توجه خود را بر استعدادهای منحصر به فرد یکایک کارکنان خود و راه درست تبدیل این استعدادها به عملکرد پاینده معطوف سازد. اگر سازمان ها همه تلاش خود را صرف فرآیندها و برنامه ها معطوف سازند و به استعداد منحصر به فردی که در نهاد یکایک کارکنان قرار دارد، توجه نکنند، در این صورت از درک مهمترین وجه تمایز میان انسان و همه مخلوقات دیگر چشم پوشی کرده اند که این امر صد مات جبران ناپذیری به سازمان وارد خواهد کرد، پس سازمان ها باید با تمام وجود در جهت توسعه و شکوفایی استعدادهای منابع انسانی خود تلاش کنند.

راهبردهای بهبود کیفیت زندگی کاری

یک سازمان نوعاً از یک یا احتمالاً  دو استراتژی به عنوان استراتژیهای اصلی خود در بهبود کیفیت زند گی کاری استفاده می نماید که به شرح زیر می باشد:

انسانی تر کردن کار

بهبود کیفیت زندگی کاری این هدف را دنبال می کند که محیط کار، محتوای کار و نوع کار مطابق شأن انسانی باشد. هدف اصلی، این است که کارکنان بعنوان سرمایه انسانی مورد توجه قرار گرفته و بایستی پیشرفت کنند نه اینکه فقط مورد استفاده قرار گیرند و فراموش شوند . علاوه بر این، کار نباید ماهیت انسانی کارکنان را تغییر دهد، کار نباید تهدید کننده و خطرناک  باشد، کار نباید به نحوی طراحی شود که کارکنان نتوانند به سایر وظایف انسانی و اجتماعی خود در جامعه به عنوان همسر، پدر، مادر یا شهروند،  برسند بلکه باید به پیشرفت اجتماعی افراد کمک کند.

منبع

فاضل مقدم،آرزو(1393)، رابطه توانمندي روان شناختي وكيفيت زندگي كاري با رضايت شغلي اساتید،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه آزاداسلامی هرمزگان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0