عوامل و منابع اصلی اختلالات بدشکلی بدن کدامند ؟
شونفلد چهار عامل را به ترتیبی که در پی میآیند متمایز کرده است:
- ادراک فاعلی تغییر شکل بدنی
- عوامل روانشناختی درونی سازی شده، یعنی عواملی که در چهارچوب آنها، دلمشغولیهای مرتبط با دگرگونی جسمانی فقط به منزله عقلی سازی و فرافکنی یک ناکامی عاطفی بنیادیتر محسوب میشوند.
- عوامل جامعهشناختی
- بازخورد ناشی از مشاهده دیگران
تام کیه ویچ و فیندر نیز از سوی دیگر، سه منبع اصلی اختلالهای بدشکلی بدنی را توصیف کرده است:
-یک منبع زیستشناختی که تابع ادراک فاعلی تغییرات جسمانی است و میتوان گفت که شرایط زیستشناختی دوره نوجوانی، بدشکلی بدنی را غیر قابل اجتناب میسازند.
-یک منبع عاطفی که خود نیز دارای چندین مبناست: در وهله نخست، استقرار تدریجی هویت جنسی، نوجوان را به سمت دلمشغولی نسبت به تغییرات جسمانی خاص جنس خود میراند. گاهی بر این باور است که خصوصیات جنسی ثانوی در وی بسیار چشمگیرند و زمانی عقیده دارد که به اندازه کافی گسترش یافته نیستند. اما به هر حال تقریبا همواره یک دوره تردید و نوسان مشاهده میشود. افزون بر محور هویت جنسی، در چهارچوب نابسامانیهای متعدد خانوادگی، منبع عاطفی دیگری نیز نمایان میشود: پدر خانواده از جایگاهی نامناسب و ناارزنده سازی شده برخورداراست که مانع همسانسازی رضایت بخش پسر میشود. بازخورد مادر نیز در این میان نقشی اساسی بر عهده دارد و میتواند ترسهای نوجوان را تقویت کند. چرا که گاهی مادر به گونهای صریح و آشکار، تغییرات ناشی از بلوغ جسمانی را طرد میکند، آشکارا نوجوان را زشت، بدشکل و بدقواره قلمداد مینماید و بخصوص درباره مردانگی فرزندش، ترسهای مفرطی را به خود راه میدهد و هویت منفی یک پدر ناارزنده سازی شده را به وی عرضه میکند (مثل پدرش میشود).
– و بالاخره یک منبع اجتماعی وجود دارد که بدشکلی بدنی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن آن درک کرد. چون این اختلال، فقط یک اختلال رابطه خویشتن نیست بلکه نوعی اغتشاش ارتباطی با دیگری محسوب میشود.گروه همسالان، عقیده آنها، پذیرش یا طرد از سوی آنها (واقعی یا تخیلی) در مبنای احساس اضطراب و کهتری قراردارند. به وسیله اختلال بدشکلی بدن، نوجوان وابستگی مفرط به گروه همگنانش را به نمایش میگذارد.
از دیدگاهی که در چهارچوب آن، محور محیطی و جامعهشناختی نسبت به محور روان پویشی جنبه ثانوی دارد. دو مقوله بدشکلی بدنی را بر حسب سن نوجوان متمایز کردهاند: پارهای از بدشکلی بدنی با تغییرات بدنی دوره بلوغ مانند رشد جسمانی و عضلانی، تغییرات صدا و یا جوشهای صورت، مطابقت تنگاتنگی دارند. بیتردید چنین دلمشغولیهایی با مساله تصویر بدنی مرتبطند و به نظر میرسد که در پسران فراوانتر باشند. پارهای دیگر از بدشکلی بدنی مانند ترس از بدرنگی موها، سرخی هراسی و یا ترس از ریزش موها، با تغییرات بدنی شکل به خودی خود مرتبط نیستند ودر نوجوان بزرگتر (۱۵تا۱۶ ساله) مشاهده میشوند، و جز در مورد ترس از ریزش موها، فراوانی آن در دختران بیشتر است. این دلمشغولیها که فاقد مبنای جسمانی هستند به طور عمده به تعارضهای ناشی از جدایی، تفرد و فقدان موضوعهای کودکانه، وابستهاند و تعارض بنیادی نوجوان را به صورت رمزی سازی بدنی بیان میکنند. بدین ترتیب، در ترسهای وابسته به شکلشناسی بدنی، فرد از بدنش به عنوان یک موضوع برونی عشق یا کینه سود میجوید، قبل از آنکه بتواند یک موضوع واقعی برونی را برای سرمایه گذاریهای خود بیابد. بنابراین، وقتی با پدیده قطع تعادل بین سرمایه گذاریهای موضوعی و سرمایه گذاریهای خود دوستدارانه مواجه میشود (پدیدهای که در خلال نوجوانی کاملا بهنجار است) بدشکلی بدنی به صورت موضوعهای گذاری که کشانندههای لیبیدویی یا پرخاشگرانه بر آنها متمرکز میشوند، آشکار میگردند.
ویژگیهای بالینی و آسیبها در نوجوانان مانند ویژگیهای بالینی در بزرگسالان است اما ممکن است که نوجوانان نسبت به نشانههایشان، پریشانی بیشتری از خود نشان دهند و به طور معنی داری بیشتر دچار توهمهای اختلال بدشکلی بدن باشند. به علاوه اقدام به خودکشی همچنین خطر مزمن شدن شدت دوره اختلال بدشکلی بدن و رشد اختلالهای همزمان دیگر مثل افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد در آنها بیشتر از بزرگسالان است با وجود این، بر اساس تحقیقات انجام شده شباهت زیادی بین اختلال بدشکلی بدن در کودکی و نوجوانی با اختلال بدشکلی بدن بزرگسالان وجود دارد. شبیه بزرگسالان، کودکان و نوجوانان اشتغال ذهنی ناراحت کنندهای دارند، که میتواند بر هر قسمت بدن تمرکز داشته باشد و اغلب بینش خیلی کمی نسبت به آن دارند. اکثر آنها فکر میکنند دیگران با یک دید منفی توجه خاصی نسبت به ظاهر آنها دارند. تقریبا همه آنها رفتاری وسواسی مانند، وارسی خود در آینه را انجام میدهند. برای اکثر آنها علائم اختلال بدشکلی بدن باعث مشکلات اساسی میشود.کودکان و نوجوانان در خیلی از خصوصیات مانند نواحی بدنی مورد نگرانی، رفتارهای وسواسی، شدت اختلال بدشکلی بدن یا علائم افسردگی، با افراد بزرگسال مبتلا به اختلال بدشکلی بدن تفاوتی ندارند. ولی آنها نسبت به بزرگسالان به طور معناداری اقدام به خودکشی بالاتری دارند (۳۳% در برابر ۲۴%). آنها همچنین نسبت به بزرگسالان از باور هذیانی مربوط به اختلال بدشکلی بدن بالاتری برخوردارند. علاوه بر این، اختلال کودکان و نوجوانان در مدت کوتاهی رشد میکند. این تفاوتها ممکن است کودکان و نوجوانان را تا حدی بیشتر از بزرگسالان آسیب پذیرتر کند .
اگر اختلال بدشکلی بدن در سنین پایینتر درمان نشود ممکن است تا سنین بالاتر دوام پیدا کند. چندین تحقیق نشان داده است که اختلال بدشکلی بدن حتی در سنین خیلی بالاتر هم دیده میشود. با توجه به اینکه بیماری در این افراد برای سالهای طولانی دوام داشته است احتمالا پریشانی و آسیب در عملکرد در این افراد حتی بیشتر از سنین پایینتر است که نیاز به تحقیق بیشتری در این سنین میباشد.
اختلال در کودکان مانند بزرگسالان است و کودکان درباره همان اجزاء بدنی که بزرگسالان اشتغال ذهنی دارند، نگران هستند و رفتارهای اجتنابی بزرگسالان و نوجوانان مانند وارسی در آینه، آرایش شدید و اطمینان طلبی را نشان میدهند.
منبع
جمالی ،سمیه(1393) ،تعیین شیوع اختلال بدشکلی بدن و میزان همایندی آن بااختلال افسردگی اساسی،وسواس فکری علمی ،اظطراب اجتماعی و اختلال خوردن در دانشجویان دانشگاه شیران وعلوم پزشکی شیراز ، پایان نامه کارشناسی ارشد روانشاسی بالینی ،دانشگاه شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید