عوامل موفقیت یا شکست مدیریت دانش

اجرای موفق مدیریت دانش در سازمان، مستلزم فراهم سازی بسترهای فکری، مهارتی و علمی خاصی است. نظریه پردازان، عوامل مختلفی را در زمینه‌ی موفقیت مدیریت دانش برشمرده اندکه از جمله ی این عوامل می‌توان به فرهنگ سازمانی : افراد، اعتماد، اشتراک، ترویج فرهنگ پست الکترونیک، حمایت مدیران عالی، رهبری آگاه و تأثیر گذار، ترکیب کردن وظایف دانش با وظایف روزانه، زیرساخت‌های فنی، آموزش و یادگیری و … اشاره نمود.

عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش از دیدگاه بوکویتز و ویلیامز

بوکویتز و ویلیامز، عواملی که می‌توانند به فرایندهای مدیریت دانش کمک نموده (یا مانع آن شود) را با عنوان تواناسازها، نام برده که شامل، راهبرد و رهبری، فرهنگ، ارزیابی ؛ سنجش و فن آوری می‌شود.

بوکویتز و ویلیامز، برخی از عوامل حیاتی جهت موفقیت مدیریت دانش را از دیدگاه دانشمندان مختلف جمع بندی نموده‌اند:

 جدول عوامل حیاتی موفقیت مدیریت دانش از دیدگاه دانشمندان مختلف

         عامل

 

نویسنده  

 

آموزش

 

 

مبادله دانش

 

فرهنگ

 

انتفال دانش

حمایت مدیریت ارشد 

زیرساخت فن آوری

 

خلق دانش

 

راهبرد دانش

 

زیرساخت دانش

ویگ ü ü üü  
داونپورت ودیگران  ü üü üü
داونپورتوپروساکüüüüüüü ü
موری     ü   
تروسلرüüüüüü  ü
فینران üü   ü  
لیبویتز üü üü ü 
ماناسکو ü   üü  
باسیüü   ü   
چویüü üü  ü 
اسکایرمهüüü ü  ü 
اسکایرمه و آمیدونü   üü ü 
استیل ü  üü ü 
هاکسل ü     ü 
هیزینگ  üüüüü  
جمع کل61175911573

در مجموع آن چه از جمع بندی نظریات موجود در این زمینه بر می‌آید، مهم‌ترین دغدغه‌ی اجرای اثربخش مدیریت دانش شامل جنبه‌های انسانی و بخش عمده‌ای از عوامل موفقیت مدیرت دانش در سازمان، معطوف به این عوامل است. به عبارت دیگر، اگرچه عوامل فنی و زیرساخت‌های فن آورانه، لازمه‌ی به کارگیری مدیریت دانش در سازمان‌ها است لیکن نقش مؤثر عواملی نظیر فرهنگ سازمانی، توجه به افراد، رهبری دانشی و … بیان گر جایگاه حساس عوامل انسانی می‌باشد.

موانع مدیریت دانش

موفقیت مدیرت دانش نیازمند عزم جدی سازمان‌ها برای برطرف کردن موانع موجود بر سر راه آن است. موانع عمده برسر راه مدیریت دانش را می‌توان به پنج دسته‌ی اصلی تحت عنوان عوامل انسانی، عوامل سازمانی، عوامل فرهنگی، عوامل سیاسی وعوامل فنی و فن آوری تقسیم کرد:

عوامل انسانی:یکی از موانع عمده ی مدیریت دانش این است که انسان‌ها به هر دلیلی نخواهند دانش خود را تسهیم کنند و از آن منحصراً برای پیشرفت شخصی خود استفاده کنند، زیرا ممکن است این تصور اشتباه وجود داشته باشد که چون دانش، قدرت است پس نباید آن را از دست داد. شاید بتوان گفت که موانع انسانی مدیریت دانش بیش از سایر موانع دیگر حائز اهمیت است زیرا دانش، ماهیتی انسانی و اجتماعی دارد و فقط در گرو تعامل و ارتباطات است که می‌تواند رشد کند. رویکرد سنتی بر این عقیده بود که فقط نویسندگان با نوشتن کتاب‌ها، مقالات و نظایر این‌ها می‌توانند باعث افزایش دانش شوند. این رویکرد را می‌توان رویکردی ایستا نامید. در مقابل، رویکرد پویا بر این باور است که تعالی دانش در اثر تعامل و ارتباطات انسانی، مقدور می‌باشد.

عوامل سازمانی:عمده عوامل سازمانی عبارتند از: عوامل ساختاری، عوامل مدیریتی، عوامل شغلی، نظام‌های حقوق و دستمزد و جبران خدمات، نظام‌های آموزشی.

عوامل فرهنگی :مدیریت دانش، بدون وجود یک فرهنگ مشارکتی مناسب و مبتنی بر اعتماد، نمی‌تواند به گونه‌ای موفق به کار گرفته شود. اگر فرهنگی، توزیع و تسهیم دانش را تشویق نکند، مدیریت دانش با چالش روبرو خواهد شد.

عوامل سیاسی:موانع سیاسی در سازمان‌های دولتی چشم گیرتر است. اگر باور داشته باشیم که دانش یک منبع قدرت است و شخص دارای قدرت می‌تواند اعمال نفوذ کند، طبیعی است که عده‌ای برای دستیابی انحصاری به دانش تلاش کنند. نقش گروه‌های فشار می‌تواند قابل ملاحظه باشد. هر کدام از این عوامل می‌توانند مانع توزیع مناسب دانش در سازمان باشند که در اینجا نیز مدیریت دانش که به توزیع گسترده دانش در سازمان نیازمند است با چالش‌های جدی روبرو خواهد شد.

عوامل فنی و فن آوری:دانش ایجاد شده باید به طریقی مناسب حفظ و نگهداری شوند و این درحالی است که بسیاری از سازمان‌ها فاقد مراکز و مآخذ مناسب برای نگهداری دانش هستند. مراکز دانش در سازمان‌ها در حقیقت، کانون جمع آوری، سازماندهی و انتشار دانش هستند. ممکن است این مراکز فیزیکی یا مجازی باشند. هدف از ایجاد این مراکز هدایت افراد به سوی منابع دانش در داخل یا خارج سازمان می‌باشد. در این مراکز نقشه‌های دانش تهیه، نگهداری و به هنگام سازی می‌شوند. این مراکز در اصل به عنوان نقاط انشعاب تلقی می‌شوند که دسترسی به هر منبع دانش از طریق آن‌ها صورت می‌گیرد. به عبارت دقیق‌تر این مراکز، درگاه‌های دانش می‌باشند و کلیه ی جریانات دانش از آن‌ها عبور می‌کند.

اهداف مدیریت دانش

هدف مدیریت دانش، مدیریت سرمایه‌های دانشی است که بخش عمده‌ی آن در ذهن مدیران و کارشناسان مستتر است. بر اساس مطالعات انجام شده اهداف و برنامه‌های زیر برای مدیریت دانش متصور است:

  • تبدیل شدن به یک سازمان هوشمند و دانش محور در تراز متعالی و سرآمد.
  • تولید و نگه داشت دارایی‌های دانشی سازمان و توسعه و غنی سازی آن‌ها.
  • کسب رهبری بازار برای عرضه ی فن آوری و پژوهش از طریق مدیریت دانش.
  • ارتقای انعطاف پذیری فرایندهای کسب و کار سازمان برای کنش پذیری سریع و پاسخ گویی به ملزومات محیطی ؛کارکنان، رقبا، مشتریان، مراجع قانون گذار و…
  • شناسایی منابع و راه کارهای تولید دانش سازمان.
  • غنی سازی دانش آشکار و تبدیل دانش‌های ضمنی به دانش آشکار.
  • دست یابی به مزیت‌های رقابتی در پژوهش و فناوری در چارچوب سازمان دانش محور.
  • زمینه سازی برای تسهیم دانش و تبدیل آن به توانمندی‌های محوری سازمان.
  • ایجاد نظام پویا و گسترده در سطح سازمان برای شناسایی و مستند سازی دانش‌های موجود.
  • تشویق و ترغیب نیروی انسانی شاغل در سطح سازمان برای مشارکت در امر مدیریت دانش.
  • بهبود قابلیت‌ها و توانمندی‌های کارکنان از طریق تشویق به یادگیری فردی و سازمانی.
  • توسعه‌ی مستندسازی و ثبت دانش سازمان در قالب خلاقیت و تولید فن آوری.
  • توسعه‌ی فرهنگ تعاون در امر مدیریت دانش به منظور استقرار نظام مدیریت دانش.
  • برگزاری دوره‌های آموزشی برای ارتقای مهارت‌های یادگیری مسئولان و کارشناسان و آشنایی با فرایندهای مدیریت دانش .

منبع

جمشیدی،یعقوب(1391)، فعالیت‌های مربوط به مدیریت دانش در کتابخانه‌ها،پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته علم اطلاعات ودانش شناسی،دانشکده علوم تربیتی وروانشناسی شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0