عوامل موثر در عواطف

وضع عاطفی انسان چه بزرگسال و چه خردسال از یک زمان به زمان دیگر و برحسب عواملی چون کیفیت مزاجی ، موقع روز و تاثیرات محیطی تغییر می‌یابد. در پرورش عواطف باید عواملی را که زمینه را برای هیجانات فراهم می‌سازند، در نظر گرفت و در رفع آنها کوشید.

خستگی

خستگی که نتیجه استراحت کم ، هیجانات زیاد ، غذای ناکافی و علل درجه دوم دیگری می‌باشد. طفل و کودک را برای کج خلقی و تندخویی آماده می‌سازد. گرچه این در تمام مراحل کودکی صادق می‌باشد، ولی در اوایل زندگی ، یعنی وقتی که طفل خستگی را نمی‌تواند تشخیص دهد و با آنکه خسته است، بی‌اعتنا به بازی ادامه می‌دهد، مخصوصا مهم و قابل توجه است.

عدم تندرستی یا فقر بهداشتی

ضعف و ناراحتی حاصله از تغذیه بد اختلالات گوارشی ، نقص بینایی ، دندانی ناسالم و هر چیز دیگر که به سلامت مزاج محققا لطمه زند، زمینه را برای تحریکات عاطفی منفی بخصوص خشم آماده می‌سازد. ناراحتی‌های عاطفی در میان کودکی تندرست هفت  ویازده  سال کمتر است تا در میان کودکان ناتندرست همان سنین و کودکان سالم کوچکتر.

موقع روز

 از آنجا که خستگی در برخی از ساعات روز بیشتر از ساعات دیگر است، جای تعجب نیست اگر در آن ساعات تحریکات عاطفی آشکارتر دست دهند. در مورد اطفال و کودکان خردسال موقع قبل از غذا و خواب تظاهرات عاطفی شدت می‌یابند. به هم خوردن برنامه غذا و خواب باعث بهم خوردن اعتدال عاطفی می‌شود.

هوش

روی هم رفته کودکان کم‌هوش ، کمتر به کنترل عواطف خود قادرند، در صورتی که کودکان باهوش دارای عواطف وسیع‌تر و علایق متنوع‌تر می‌باشند. و طبعا بیش از کودکان کم‌هوش دستخوش عواطف گوناگون می‌شوند. اینها بهتر می‌توانند نکات غم‌انگیز و مضحک زندگی را دریابند، پیشامدهای نامطبوع آینده را احساس کنند و دچار ترس شوند، علایق وسیع‌تری به هم رسانند که تجاربشان ممکن است برای رسیدن به آنها کافی باشد یا نباشد. خلاصه آنکه تفاوت میزان حساسیت برحسب درجه هوش حتی درباره بچه‌های خردسال نیز صادق است.

محیط اجتماعی

محیط زندگی طفل و کودک اگر پرهیجان و جارو جنجال باشد، اگر والدین آنها غالب اوقات به دعوا و مرافه سرگرم باشند و همچنین تفریحات و سرگرمی‌هایی که بیش از ظرفیت آنها هیجان انگیز باشد، مانند سینما و رادیو و غیره آرامش عاطفی آنها را به هم می‌زنند. در خانه‌هایی که آمد و رفت مهمان زیاد بوده و بیش از دو نفر عضو بزرگسال داشته‌اند، خشم در اطفال مکررتر دیده می‌شود. طرز رفتار بزرگسالان و نوع انظباط و موانعی که برای کنترل رفتار کودکان به کار برده می‌شود و میزان اشکالی که آنها در کسب خواسته‌های خود دارند، همگی در وضع عاطفی اطفال موثرند.

روابط خانوادگی

یکی از علل اساسی ناراحتی‌های عاطفی اطفال را باید در طرز رفتار والدین جستجو کرد. در خانواده‌هایی که پدر و مادر بیشتر اوقات را در خارج خانه و دور از فرزندان به سر می‌برند. درباره بچه‌ها بیش از حد نگرانی نشان می‌دهند، پیوسته راجع به وضع مزاجی و رفتار فرزندان حرف می‌زنند، بیش از اندازه به اطفال کمک می‌کنند، مطیع اراده آنها می‌شوند و یا اینکه آنها را محور حیات خانوادگی قرار می‌دهند. چنین پدران و مادرانی مقدمه را برای انواع فشارهای عاطفی فرزندان خود آماده می‌سازند.

سطح آرزوها و انتظارات

گاهی فشار عاطفی کودک نتیجه آن است که پدر و مادر از او انتظاراتی دارند که بیش از توانایی او می‌باشند و کودک چون از برآوردن این انتظارات عاجز می‌ماند، خود را گناهکار و نالایق پندارد و گاهی نیز این امر نتیجه آروزها و هدف‌هایی است که خود طفل دارد. اگر نتواند به آروزها و هدف‌های خود برسد، خود را بی‌کفایت تصور کرده و دچار ترس و اندوه و دلواپسی می‌شود.

منبع

حیدری،ناهید(1394)، نقش واسطه ایی الگوهای ارتباطی خانواده در رابطه بین عواطف مثبت و منفی و بخشش،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0