عوامل موثر بر تن انگاره و نارضایتی از بدن

تن انگاره و نارضایتی از بدن تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون سن، جنسیت، محیط خانوادگی، رسانه های گروهی و … قرار می گیرد. تیلور و همکاران، بطور کلی این عوامل را به چهار دسته اصلی تقسیم کرده اند که عبارتند از:

  •  عوامل زیستی
  •  عوامل روانی
  •  عوامل بین فردی
  •  عوامل محیطی و فرهنگی.

عوامل زیستی

این دسته از عوامل شامل خصوصیات مختلفی هستند که برخی از آنها مثل سن، جنسیت و نژاد ثبات دارند و برخی دیگر همچون شاخص توده ی بدنی می توانند متغیر باشند.

جنسیت:

جنسیت در طول عمر افراد عاملی تأثیرگذار بر تن انگاره و نارضایتی از بدن است. شواهد حاکی از آن است که زنان در همه سنین و تقریبا” همه جوامع انسانی احساسات منفی تری نسبت به بدنشان در مقایسه با مردان دارند  و ناخوشنودیشان از بدنشان بیشتر است .گروگن ، نارضایتی زنان از بدنشان را در جوامع امروزی ناخوشنودیی بهنجار تلقی می کند. به علاوه مطالعات انجام شده نشان می دهند که دختران در مقابل فشارهای اجتماعی- فرهنگی برای زیبایی آسیب پذیرتر از پسران هستند که همین امر منجر به افزایش خطر اختلالهای خوردن در آنها می شود.

گزارش شده است که زنان احتمال بیشتری دارد که خودشان را دارای اضافه وزن ادراک کنند و در نتیجه در آنان نارضایتی از بدن و رفتارهای معطوف به کاهش وزن بیشتر است.از سوی دیگر ادراک وزن پایین در مردان بیشتر است. از لحاظ تن انگاره آرمانی زنان، طرح آرمانی لاغرتری را ترجیح می دهند؛الگوی بدنی آرمانی باربی شکل ؛ در حالی که مردان می خواهند عضلانی تر و چهارشانه تر، بیل شکل باشند.

زنان بدنشان را مشتمل بر چند بخش جداگانه در نظر می گیرند، در حالی که مردان بدنشان را به عنوان یک کل در نظر می آورند. همچنین بررسی ها نشان داده اند که زنان جوان ملاکهای زیبایی را غیرقابل دستیابی می پندارند، اما مردان دستیابی به الگوی عضلانی مردانه را قابل دسترسی می دانند. برخی از مطالعات نیز حاکی از تفاوت دیدگاه و نگرش زنان و مردان نسبت به غذا و خوردن است. معمولاً مردان خوردنی و خوردن را لذت بخش ارزیابی می کنند، در حالی که زنان درباره ی خوردن به دلیل فشار اجتماعی برای لاغر بودن، نگرانی دارند و ارزشی که برای تغذیه قائل هستند، به واسطه ی تأثیر آن در سلامتی است .

سن:

رشد تن انگاره مؤلفه ای با اهمیت از مؤلفه های مختلف فرایند رشد است و بررسی نشان می دهد که در سیر رشد فرد دستخوش فراز و نشیب هایی می شود. احساسهای منفی نسبت به بدن از همان اوان کودکی می توانند شروع به رشد کنند و با ورود به دوران بلوغ و نوجوانی اهمیت وتسلط بیشتری یابند .

در دوران بلوغ دستیابی به محبوبیت و جذابیت به واسطه ی فرایند مقایسه اجتماعی اهمیت بیشتری می یابد و کسانی که نمی توانند به این اهداف دست یابند، ناتوانی شان می تواند منجر به ارزیابی منفی از خویشتن و نارضایتی از بدن شود. نوجوانان نسبت به تأثیر رسانه ها نیز آسیب پذیرتر هستند. چون فکر می کنند که رسانه ها مرجع با اهمیتی هستند، اما با این وجود نمی دانند که چگونه پیامهای این مراجع با اهمیت را ارزیابی کنند.

بنا به یافته های ریکاردلی و مک کوبی ،کودکان از خانواده ، معلمان، دوستان و رسانه های گروهی حتی قبل از جوانی می آموزندکه چاقی خوب نیست و تناسب اندام یا لاغری خوب است.کودکان 7 تا 11 ساله همسن و سالان چاق خود را مورد انتقاد قرار می دهند و کودکان چاق در میان دوستانشان محبوبیت کمتری دارند، کمتر مورد علاقه والدین هستند و در مدرسه ضعیف تر عمل می کنند.

در دوره ی نوجوانی، بلوغ به نوبه ی خود با تغییرات بدنی همراه است که نوجوان را نسبت به نقشهای جنسی زنانه و مردانه بیش از پیش حساس می کند و به این ترتیب تن انگاره در هر دو جنس را تحت تأثیر قرار می دهد.مطالعه ای که در نمونه ای از جمعیت استرالیایی انجام شده است، نشان می دهند که بلوغ تأثیر مستقیمی بر تن انگاره و نارضایتی از بدن بویژه در دختران دارد.

نتایج حاصل از 1997 بررسی مربوط به تن انگاره نشان می دهد که نارضایتی از بدن در میان زنان 20 تا 29 ساله به اوج خود می رسد، درحالیکه در مردان اوج نارضایتی از بدن مربوط به سنین 30 تا 50 سالگی است.بیشترین میزان نارضایتی از بدن در زنان و مردان مربوط به سن 20 سالگی است و با افزایش سن گرچه نارضایتی از بدن و نگرانی درباره ی آن از بین نمی رود، اما با افزایش سن رو به کاهش می گذارد و همین امر سبب تغیر الگوی بدن آرمانی و کاهش رفتارهای وارسی بدن در سالهای بعدی می شود.

شاخص توده ی بدنی

شاخص توده ی بدنی روشی رایج برای طبقه بندی وزن زنان و مردان است که بر اساس آن، نمره ی کمتر از 20 وزن پایین، نمره ی 20 تا 25 وزن طبیعی، نمره ی 25 تا 29 اضافه وزن و نمره ی بالاتر از 30 چاقی را نشان می دهند. شاخص توده ی بدنی یکی از عوامل با اهمیت در تن انگاره و نارضایتی از بدن است.

شاخص توده ی بدنی روشی رایج برای اندازه گیری وزن افراد نسبت به قدشان است. بررسی ها نشان داده اند که شاخص توده ی بدنی همبستگی قابل ملاحظه ای با نارضایتی از بدن دارد. افراد دارای نمره ی شاخص توده ی بدنی بالاتر نارضایتی بیشتری از بدن خود دارند و تمایل بیشتری به لاغری یا تغییر ظاهر خود دارند، این تأثیر شاخص توده ی بدنی در زنان قویتر از مردان است.

مطالعه ای در انگلستان روی 458 نوجوان نشان داد که بین وزن واقعی افراد با ترجیح آنها برای شکل بدنی آرمانی همبستگی معنی داری وجود دارد، به گونه ای که دختران سنگین وزن تر کمتر احتمال دارد که تن انگاره ی آرمانی لاغرتری را در مقایسه با دختران لاغرتر انتخاب کنند.

در مطالعه ای دیگر رابطه ای قوی بین شاخص توده ی بدنی و تن انگاره آرمانی مشاهده شد. در این مطالعه با افزایش نمره ی شاخص توده ی بدنی، ناهمخوانی تن انگاره در مردان کاهش و در زنان افزایش می یافت.

در پژوهشی دیگر با استفاده از مقیاس تن انگاره ی پرسشنامه ی کیفیت زندگی، مشخص شد که با افزایش نمره ی شاخص توده ی بدنی، نمره ی رضایت از بدن کاهش می یابد. شاخص توده ی بدنی نگرش افراد نسبت به بدنشان را تحت تأثیر قرار می دهد و سبب می شود در زنان دارای شاخص توده ی بدنی بالاتر عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر تن انگاره بیشتر ادراک شوند.

نژاد و قومیت

نژاد و قومیت هم یکی از عوامل زیستی است که بر تن انگاره و نارضایتی از بدن تأثیر دارد. مطالعات متعددی حاکی از تفاوت تن انگاره و نارضایتی از بدن در نژادها و قومیت های مختلف است.زنان افریقایی تبار آمریکایی تن انگاره ی مثبت تر و رضایت از بدن بیشتری در مقایسه با سایر گروههای نژادی آمریکا دارند .

در یک مطالعه روی زنان آمریکایی 19 تا 35 ساله مشخص شد که گرچه سیاهپوستان شاخص توده ی بدنی بالاتری دارند، اما 40 درصد از آنان در مقایسه با سفیدپوستان وزنشان را طبیعی ارزیابی می کنند. این در حالی بود که در میان زنان سفیدپوست 20 درصد از کسانی که شاخص توده ی بدنی کمتر از 25 داشتند، تصور می کردند که اضافه وزن دارند.

در مطالعه ی دیگری در آمریکا مشخص شده است که زنان سیاهپوست و اسپانیایی تبار در مقایسه با زنان سفیدپوست و آسیایی تبار آمریکایی الگوی آرمانی بدن لاغراندام ؛ باربی شکل را کمتر درونی می کنند. این یافته با یافته های مطالعه ی آبرامز و استورمر، که نشان داده است دختران سفیدپوست در مقایسه با سایر اقوام و نژادها آگاهی و درون فکنی بیشتری از الگوی آرمانی بدن لاغراندام زنانه دارند، نیز تأییدشده است.

با وجود تفاوتهای گزارش شده در تن انگاره ی نژادها و قومیتها، برخی بررسیهای اخیر نیز حاکی از شیوع مشابه نارضایتی از بدن در کشورها و فرهنگهای مختلفی است که از فرهنگ غربی تاثیر پذیرفته اند. به طور مثال، مطالعاتی که در کشورهای استرالیا، فرانسه و ایالات متحده ی آمریکا، ژاپن،کره، فیجی و حتی ایران انجام شده است نشان می دهد که جمعیت قابل ملاحظه ای از افراد این جوامع تمایل به بدنی مناسبتر دارند و از وضعیت بدنی خود راضی نیستند.

عوامل روان شناختی

عوامل روانی، با نحوه ی ادراک افراد از تن  وهیکلشان سر و کار دارند یا مربوط به وضعیت روانی فرد هستند که بر تن انگاره و رضایت یا نارضایتی از بدن تأثیر می گذارند. همچنین این عوامل افکار، باورها و نگرشهای مربوط به بدن وشکل ظاهری را در بر می گیرند. در میان عواملی روانی تأثیرگذار بر تن انگاره به ویژه بر نقش و تأثیر خودانگاره و عزت نفس  در پژوهشها تأکید شده است.

عزت نفس و خودانگاره ی مثبت

عزت نفس را به عنوان جنبه ای از ارزش شخصی در نظر می گیرند که ساحت بدنی آن در برگیرنده ی شایستگی ورزشی ادراک شده، وضعیت جسمانی، جذابیت و مانند آن است. بررسی ها نشان می دهند که خودانگاره ی مثبت و داشتن عزت نفس بالا با کیفیت زندگی شخصی، خانوادگی، تحصیلی و اجتماعی همبستگی مثبت داردو عزت نفس پایین می تواند منجر به نارضایتی از بدن وتن انگاره ی منفی شود.

پایین بودن عزت نفس با شرم از بدن ؛احساس منفی نسبت به بدن ناشی از عدم دستیابی به بدن آرمانی فرهنگی، ناهمخوانی تن انگاره و نارضایتی از بدن همراه است . رابطه ی بین خودانگاره و عزت نفس با تن انگاره، رضایت و نارضایتی از بدن رابطه ای دوسویه است و هم تن انگاره بر خودانگاره و هم خودانگاره بر تن انگاره تأثیر دارند. به عبارتی، عزت نفس هم از تن انگاره متأثر می شود و هم بر آن تأثیر می گذارد. از سوی دیگر تأثیر خودانگاره و عزت نفس برتن انگاره و نارضایتی از بدن میتواند بواسطه ی تأثیر آنها بر خلق افراد اعمال شود.

ریکاردلی و مک کوبی ؛به نقل از ورتیم، پاکستون و بلانی، دریافتند که خلق پایین یا منفی نه تنها اثر عوامل اجتماعی فرهنگی را تحت تأثیر قرار می دهد، بلکه تأثیر سویی بر رضایت از بدن دارد. مطالعه ای در استرالیا نشان داده است که تجربه ی خلق پایین در نوجوانان با تلاش برای کاهش وزن در دختران و تمایل به عضلانی شدن در پسران، فارغ از وزن واقعی آنها همراه است .

عوامل بین فردی

عوامل بین فردی، مربوط به تعامل های بین افراد به ویژه خانواده و دوستان هستند. همسن و سالان و خانواده نقش محوری در تأکید بر الگوی آرمانی بدن و ایجاد نارضایتی از بدن دارند؛ همگام با افزایش سن و رشد فرد از کودکی به نوجوانی و جوانی تأثیر همسن و سالان بیشتر می شود.

در نوجوانی والدین نسبت به تن انگاره، پوشش، رفتار خوردن و فعالیت بدنی نوجوان حساس تر هستند و بیشتر در این باره اظهار نظر می کنند و از آنها خرده می گیرند. فشار به نوجوان برای شیک پوشی، تناسب اندام و زیبایی در این دوره می تواند منجر به نارضایتی از بدن در آنها شود.

بین تلاش کودکان و نوجوانان برای کاهش وزن و اظهار نظر والدین آنها درباره ی وزنشان به ویژه در دختران همبستگی وجود دارد . این تأثیر هم از جانب مادران و هم از جانب پدران در رابطه با نارضایتی از ظاهر جسمی دختران اعمال می شود و بازخورد والدین به فرزندان با عزت نفس آنان نیز رابطه دارد.

تأثیر احتمالی همسن و سالان و خانواده بر تن انگاره و نارضایتی از بدن به دو طریق اعمال می شود: یکی از طریق مستقیم با اظهار نظر آنان درباره ی بدن فرد و ظاهرشان که همان تقویت اجتماعی است و دیگری از طریق غیرمستقیم که به واسطه ی سرمشق گیری از آنان و یا تبعیت از هنجارهای اجتماعی انجام می شود .

در میان نوجوانان و جوانان سرمشق گیری و تقلید از همسن و سالان پیش بینی کننده ی با اهمیتی برای برنامه های کاهش وزن و عمل جراحی زیبایی است. بعلاوه، سرمشق گیری از همسن و سالان و دوستان سبب نگرشهای منفی نسبت به وزن و خوردن، افزایش سطح نارضایتی از بدن و کاهش عزت نفس است.

عوامل محیطی و فرهنگی

عوامل محیطی تأثیرگذار بر تن انگاره و نارضایتی از بدن، رسانه های گروهی و وضعیت اقتصادی-اجتماعی را در برمی گیرد. مطالعات متعددی نقش و تأثیر رسانه های گروهی را به ویژه در انتقال دادن و سرمشق کردن الگوهای آرمانی بدن و اهمیت بخشیدن به ویژگیهای بدنی خاصی در مردان و زنان و در نتیجه ایجاد احساس منفی در آنان نسبت به بدنشان تأیید می کند.

وضعیت اقتصادی- اجتماعی

بنظر می رسد طبقه اجتماعی هم بر چگونگی ادراک افراد از خودشان و میزان اهمیتی که برای تن انگاره آرمانی قائل هستند، تأثیرگذار باشد. بررسی ها نشان می دهند که دختران طبقات بالای اجتماعی در مقایسه با طبقات پایین در آمریکا و استرالیا، الگوی آرمانی لاغرتری را برای خود برمی گزینند و در نتیجه ناهمخوانی بیشتری بین بدن خود و آن الگوی آرمانی تجربه می کنند . این یافته ها با یافته های مربوط به زنان انگلیسی طبقات بالای اجتماعی که در مقایسه با طبقات پایین تر، نارضایتی از بدن بیشتری گزارش می کنند، همخوان هستند .

البته در این مطالعات نقش واسطه ای عزت نفس را نباید از نظر دور داشت. در مطالعه ای که  در آمریکا انجام شده است برعکس این مطالعات مشخص شد که نوجوانان دختر و پسر طبقات پایین اجتماع عزت نفس پایین تر و نارضایتی از بدن بالاتری دارند.با این وجود، گروگن، بر این باور است که در عصر حاضر تن انگاره از وضعیت اقتصادی-اجتماعی تأثیر نمی پذیرد؛ چون رسانه های جمعی برای همگان و در همه ی طبقه های اجتماعی الگوی بدنی آرمانی یکسانی را ارائه می کنند.

تأثیر رسانه های گروهی

بیشترین و مهمترین تأثیر رسانه های گروهی، همانطور که پیش از این هم اشاره شد از طریق نمایش، تبلیغ و ترویج الگوهای تن انگاره ی آرمانی، اعمال می شود. ارائه و ترویج الگوها ی آرمانی بدن و ظاهرجسمانی جذاب به وسیله ی تلویزیون، سینما، فیلم، نوارهای ویدیویی، روزنامه ها، مجلات و به ویژه در حال حاضر از طریق فضای مجازی انجام می شود.

رویارویی با این تصاویر آرمانی جذاب سبب افزایش آگاهی از آنها و درون فکنی آنها می شود و به نوبه خود میزان نارضایتی از بدن را افزایش می دهد. بطور کلی در جوامع امروزی رسانه ها نقش اصلی را در انتقال ملاک لاغری برای زنان در همه سنین به عهده دارند و پژوهش ها نشان می دهد که الگوی آرمانی لاغراندام زنانه ارائه شده در آنها منجر به نارضایتی از بدن و روی آوری به شیوه های ناسالم برای کنترل وزن و ترمیم ظاهر است .

برای تبیین تأثیر رسانه ها بر تن انگاره و نارضایتی از بدن نظریه های متعددی ارائه شده است که از آن جمله می توان به نظریه اجتماعی فرهنگی ، نظریه ی مقایسه ی اجتماعی، نظریه ی ترویج ، نظریه ی جذب- اضافه ، نظریه ی یادگیری اجتماعی و نظریه ی انسجام، اشاره کرد.

در مجموع مرور بررسی های مربوط به تأثیر رسانه ها بر تن انگاره نشان می دهد که رسانه ها نقش با اهمیتی در ارائه و انتقال الگوهای جذاب بدنی یعنی، الگوی آرمانی لاغراندام زنانه: باربی شکل و الگوی آرمانی ستبرتن مردانه: بیل شکل دارند. به گونه ای که بر تن انگاره ی افراد تأثیری منفی بجای می گذارند که  به نوبه ی خود منجر به نارضایتی از بدن می شود. این نارضایتی تا حد زیادی محصول آگاهی افراد از این الگوهای آرمانی فرهنگی برای بدن و درون فکنی آنهاست.

اختلال بد شكلي بدن ؛ اوج آشفتگی تن انگاره

اختلال بد شكلي تن؛ عبارت است از اشتغال خاطر و نگراني شديد فرد با يك نقص واقعي یا تصوري در ظاهر جسماني كه در عملكرد بهنجار فرد آشفتگي قابل ملاحظه‌اي ايجاد مي‌كند. اين اختلال كه درراهنماي تشخيصي و آماري اختلال‌هاي رواني ؛بعنوان نوعی اختلال جسماني شكل طبقه بندي شده است را مي‌توان نقطه اوج اختلال در تن انگاره افراد و نگراني از اين بابت در نظر آورد. مبتلايان به اين اختلال هم ويژگي‌هاي مبتلايان به اختلال وسواسي جبري و هم ويژگي‌هاي اختلال‌هاي تن انگاره را دارند و به نظر مي‌رسد به درمان شناختی و درمان شناختی رفتاري خوب پاسخ مي‌دهند.

منبع

نعمت اله زاده ماهانی ،کاظم(1393)، بررسي تأثير قد، وزن، شاخص توده‌ي بدني، طرحواره‌ي ظاهر، خويشتن پنداره و وارسي بدن بر تن انگاره،پایان نامه دکترا،روانشناسی عمومی ، دانشگاه علامه طباطبائی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0