عوامل مؤثر بر خودپنداره‌ی تحصیلی

از دیدگاه رئیس سعدی ، چهار عامل زیر می‌تواند در شکل‌گیری خودپنداره‌ی  تحصیلی تأثیر گذار باشد:

  • خانواده: خانواده یک واحد اجتماعی است که بیشترین تأثیر را بر رشد فرزند دارد. والدین از طریق ارائه‌ی الگو، معیارها و پاداش‌ها در رشد شناختی و مفهوم خودو کسب هویت دارند .
  • مدرسه: محیط مدرسه اولین محیط اجتماعی است که کودک با ورود به آن، تکالیف آموزشی مرتبط با آن را بر عهده خواهد داشت. نحوه‌ی عملکرد دانش‌آموز در مدرسه در مورد هریک از دروس و در مقایسه‌ی  با سایر دانش‌آموزان بالاترین تأثیر را در شکل‌گیری خودپنداره‌ی  تحصیلی خواهد داشت.
  • بازخورد دیگران: خودپنداره، مفهومی است که در اثر ارتباط فرد با دیگران و بازخوردهای دریافتی از آن‌ها شکل می‌گیرد. در واقع هر فرد خود را در آینه‌ی دیگران می‌بیند و می‌شناسد.
  • ارزش‌های فرهنگی: وقتی مردم انتظارات فرهنگی را همسو با توانایی‌ها و رفتارهایشان می‌بینند، درباره‌ی خودشان احساس خوبی می‌کنند وعزت نفس آن‌ها زیاد می‌شود .

دیدگاه‌های نظری در مورد خودپنداره

روان شناسان بسیاری در مورد «خود» و «خودپنداره» سخن به میان آورده‌اندکه در اینجا برای نمونه، چند مورد از آن‌ها ذکر می‌شوند:

کارل راجرز:

وی بر اساس دیدگاه پدیدارشناسی، معتقد است که وقایع بیرون از موجود، به‌خودی‌خود برای او معنایی ندارند، بلکه زمانی معنادار میشودشخص بر اساس تجارب گذشته ومیل به حفظ وتداوم خویشتن خود به آن وقایع معنا دهد .مفهوم خود مهمترین پدیده وعنصر اساسی درنظریه راجرز،است که براثر تعامل فرد با محیط، بویژه در سایه ارزشیابی فرد از تعامل خود با دیگران سازمان خود شکل می‌گیرد.خود یک الگوی مفهومی، سازمان‌یافته، سیال ولی هماهنگ از ادراک‌های مربوط به خصوصیات و روابط مربوط من،جنبه فاعلی خود، یا مرا،جنبه مفعولی خود است .

خویشتن دیگر در نظریه راجرز، خویشتن آرمانی  است؛ یعنی آن نوع خودپنداره‌ایکه انسان دوست دارد از خود داشته باشد. این خود شامل تمام آن ادراکات و معانیمی‌شودکه بالقوّه با خویشتن او هماهنگ و مرتبط‌اند. گرچه خویشتن دائم تغییر می‌کند، اما همیشه در هر خود، نوعی سازمان، هماهنگی و شکل یافتگی خاص وجود دارد. خودپنداره شخص جریانی آگاهانه، مداوم و نسبتاً ثابت است و فرد برای آن‌ها ارزش زیادی قائل است . هرقدر خویشتن آرمانی به خویشتن واقعی نزدیک‌تر باشد، فرد راضی‌تر و خشنودتر خواهد بود. فاصله زیاد بین خویشتن آرمانی و خویشتن واقعی به نارضایتی و ناخشنودی منجر می‌گردد . دو مفهوم هماهنگی خویشتن و ثبات خویشتن در نظریه راجرز، موردتوجه زیاد محققان قرارگرفته است.

هماهنگی خویشتن یعنی تجانس و ثبات خویشتن، عبارت است از: نبود تعارض بین ادراک از خویشتن و تجربه‌های واقعی زندگی مردم که علاقه دارند به شکلی رفتار کنند که با خودانگاره آنان همساز و همخوان باشد. در غیر این صورت، این تجربه‌ها و احساسات، تهدیدکننده‌اند، بطوری‌که هرقدر این ناهماهنگی و ناهمخوانی بیشتر باشد، به همان نسبت، شکاف بین خویشتن شخص و واقعیت ژرف‌ترمی‌شود، و تا زمانیکه فرد در این تعارض گرفتار است و خود نیز از آن آگاه نیست، بالقوّه در معرض اضطراب قرارداد. در این حال، شخص باید از خود در مقابل واقعیت دفاع کند تا از اضطرابش بکاهد. راجرز در این زمینه، دو روند دفاعی را ذکر می‌کندکه یکی از آن‌ها مخدوش کردن معنایتجربه‌ای است که با خودپنداره شخص در تضاد است و دیگری انکار آن تجربه است . اما در یک فرد سازگار، خودپنداره با تفکر، تجربه و رفتار همسازی دارد؛ به این معنا که خویشتن وی قالبی نیست، بلکه انعطاف‌پذیر است و از راه درونی سازی تجارب و افکار تازه قابل‌تغییراست .

ابراهام مزلو

بالاترین نیاز در سلسله‌مراتب نیازها ی مزلو، تحقق خود  ؛ خود شکوفایی است. ازنظر او رسیدن به خود شکوفایی بستگی دارد به این‌که استعدادها  و توانایی‌های ما به‌صورت حداکثری تحقق‌یافته باشند. اگر کسی تمام نیازهای دیگر خود را ارضا کرده باشد ولی خودشکوفا نباشد، بی‌قرار، ناآرام و ناخشنود خواهد بود . به نظر مزلو، ما برای ارضا کردن نیاز به خود شکوفایی باید خودانگاره مطمئنی داشته باشیم و از روابط با دیگران احساس اطمینان کنیم.

آلفرد آدلر:

روان‌شناسی فردی آدلر بر بی‌همتا بودن، هشیاری  و نیروهای اجتماعی تمرکز دارد . نظریه شخصیت آدلر، دیدگاهی اجتماعی و غایت نگر است و انسان را موجودی خلّاق ، مسئول و در حال شدن می‌داندکه در جهت هدف‌های خیالی، در محدوده تجربه‌اش در حال حرکت است. در این نظریه، اعتقاد آدلر ، بر آن است که ادراک فرد از خودش و زندگی ؛ شیوه زندگی، به علت وجود احساس حقارت ، گاهی برایش ناکام کننده است. همچنین قدرت‌طلبی تعیین‌کننده چگونگی اعمال انسان و سیر رشد اوست. بنابراین، «رشد» فرایند رهایی از احساس حقارت است. فرد بااحساس حقارت، به تقویت خود پنداره و تحقق نفس خویش نائل می‌آید. تغییر در مقاصد، مفاهیم و آگاهی‌های فرد نیز موجب تغییر در الگوهای رفتاری گردیده و فرد بارهاکردن یأس خود، امیدوار شده، خودپنداری مثبت در خود شکل می‌دهد .

آدلر، انسان را ذاتاً موجودی اجتماعی، خلاق و هدف‌دارمی‌داند، که احساسی از حقارت زیربنای رشد روانی اوست و همواره او را در جهت توفق و برتری  سوق می‌دهد. بعبارت‌دیگر، هر انسانی با توجه به هدف به جلو رانده می‌شود و به فعالیت‌هایی می‌پردازد که درنهایت شیوه زندگی او را مشخص می‌کنند. شیوه زندگی به الگوهای بی‌همتایویژگی‌ها و رفتارهایی اشاره دارد که به‌وسیله آن‌ها برای کمال تلاش می‌کنیم . اعتقادات مربوط به شیوه زندگی به چهار گروه تقسیم می‌شوند:

  •  مفهوم خود یا خویشتن پنداره، یعنی اعتقاد به اینکه «من که هستم».
  •  خودآرمانی، یعنی اعتقاد فرد به اینکه «من چه باید باشم» یا «مجبورم چه باشم تا جایی در میان دیگران داشته باشم».
  •  تصویری از جهان، یعنی اعتقادات فرد درباره اطرافیان و محیط پیرامون.
  •   اعتقادات اخلاقی: یعنی مجموعه‌ای از چیزهایی که فرد درست یا نادرست می‌داند .

هرگاه میان اعتقادات مربوط به خود و خود آرمانی تعارض به وجود آید، احساس حقارت بروز می‌کند. ناهماهنگی میان خویشتن پنداره و اعتقادات اخلاقی نیز موجب احساس حقارت در حوزه اخلاقی می‌شود که احساس گناه نوعی از آن است .

کوپر اسمیت:

وی خویشتن پنداری را عامل مهمی در ایجاد نوع رفتار می‌داند و عقیده دارد: افرادیکه خویشن‌پنداری مثبت دارند، رفتارشان اجتماع‌پسندتر از افرادی است که خویشتن‌پنداری آنان منفی است. ازنظر او خویشتن پنداری عبارت از عقیده و پنداری است که فرد درباره خود دارد. این عقیده و پندار به تمام جوانب خود، یعنی جنبه‌های جسمانی، اجتماعی، عقلانی و روانی فرد مربوط می‌شود. تصور انسان درباره هر یک از عوامل مزبور، رفتار معین و مشخصی به وجود می‌آورد. بعقیده کوپر اسمیت، خویشتن پنداری براثر تعامل بین عوامل ذیل حاصل می‌شود:

  1. پندار والدین درباره فرد
  2. تصور و پندار دوستان و هم‌بازی‌ها در مورد فرد
  3. تصور و پندار معلمان در مورد فرد
  4. تصور و پندار فرد درباره خود

 تصور و پندار درباره خصوصیات جسمانی، عقلانی و روانی بخشی از تکوین خویشتن پنداره فرد را تشکیل می‌دهد. کوپر اسمیت در تحقیقات خود، به این نتیجه رسید که وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی در خودپنداره مؤثر است. اما مهم‌تر از آن چگونگی ارتباط طفل با والدین خویش است، زیرا مشاهده‌شدهکه حتیکودکانیکه از وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی خوبی برخوردار نبوده‌اند، ولی در محیط خانوادگی‌شان گرمی و محبت و استدلال حکم‌فرما بوده است، دارای خودپنداره قوی بوده‌اند.

منبع

جوانی،لیلا(1393)، رابطه‌‌ی  تعارض  والد- فرزند و خودپنداره‌‌ی  تحصیلی دانش‌آموزان با رضایت از  زندگی،پایان نامه کارشناسی ارشد،مشاوره مدرسه، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی

ازفروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0