عوامل مؤثر بر تحول نظریه ذهن
برخی دیدگاهها ابتدا تصور مینمودند که کودکان مبتلا به اتیسم یا درخود ماندگی بصورت کلی فاقد هرگونه نظریه ذهن هستند. اما پژوهشها نشان میدهند که این کودکان نیز داراي نظریه ذهن هستند، ولی شکل نظریه ذهن آنها حالتی بسیار اولیه دارد نکته جالبتر این که در هر سه سطح نظریه ذهن، کودکان اتیستیک حتی در سطح سوم نیز نمراتی را به دست آورده اند، دلیل اصلی چنین امري مربوط به حضور گروهی از کودکان اتیستیک به نام کودکان مبتلا به اتیسم با کارکردهاي بالاتر میباشد که این کودکان، عملکردي تقریباً مشابه با کودکان بهنجار دارند. از طرف دیگر، هر چند گفته میشود که کودکان اتیستیک داراي نظریه ذهن مقدماتی هستند، ولی مقایسه عملکرد آنها با کودکان بهنجار نشان میدهد که حتی نظریه ذهن مقدماتی شکل یافته در این کودکان نیز در مقایسه با کودکان بهنجار، از کیفیت پائینی برخوردار میباشد و نظریه ذهن مقدماتی منسجم و کاملی نیست. سازه نظریه ذهن، سازهاي زیستی است که تحتتأثیر متغیرهاي مختلف فردي و محیطی قرار میگیرد. سازه نظریه ذهن آسیب پذیري بالایی در برابر بیماري اتیسم دارد، اما تنها از آن متأثر نمیشود. پژوهشها نشان میدهد که هر دو گروه مبتلا به اتیسم در سطح سوم نظریه ذهن، دچار نقص بودند و این نشان میدهد که به صورت کلی تمامی کودکان مبتلا به اتیسم موفق به دستیابی به سطح بالاتر نظریه ذهن نمیگردند. بارون-کوهن، نشان دادند که مشکلات مربوط به نظریه ذهن در کودکان اتیستیک، بیشتر ناشی از تأخیر در رشد این توانایی میباشد نه این که کودکان اتیستیک بهصورت کلی، فاقد این توانایی میباشند؛ هم رسش و هم تجارب اجتماعی از عوامل مؤثر شکلگیري نظریه ذهن در کودکان بشمار میآیند.
عوامل مؤثر بر رشد و یا تأخیر نظریه ذهن طبق بررسی پژوهشهای مختلف عبارتند از :
شدت اختلال اتیسم ؛ درخودماندگی: کودکان مبتلا به اتیسم با کارکرد پائینتر در مقایسه با گروههای با شدت کمتر، بدترین عملکرد را در هر سه سطح نظریه ذهن داشته و سپس کودکان مبتلا به اتیسم با کارکرد بالاتر در مقایسه با کودکان بهنجار، عملکردي ضعیفتر را بروز دادهاند . یافتهها نشان داد که نقص نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم یا در خودماندگی، هر چند تنها ناشی از این بیماري نمیباشد، ولی پس از ابتلاي فرد به این بیماري، بدلیل آسیبهاي جدي که در نتیجه این اختلال به فرد وارد میشود، امکان جبران آن با رشد سنی فرد هم بوجود نمیآید و مبتلایان با وجود افزایش سن،دچار نقایص مربوط به نظریه ذهن میباشند.
سن: در حال حاضر در مورد سن دقیق اکتساب نظریه ذهن در کودکان بحثهایی در جریان است، به طور کلی در تحقیقات مختلف مشخص شده است که در سه تا چهار سالگی تغییری کلی در مفهوم کودک از ذهن رخ میدهد، طی این دوره اکثراً کودکان میتوانند باورهای غلط و تمایز نمود- واقعیت را درک کنند، مفاهیم میل و قصد را بفهمند، و از منابع مختلف باورها آگاه شوند . در رشد نظریه ذهن سه مرحله وجود دارد. اولین مرحله در 10 تا 12 ماهگی شروع میشود، وقتی که کودکان مشغول بازیهای وانمودی میشوند بعنوان مثال از موز بجای تلفن استفاده میکنند. دومین مرحله معمولاً در دو سالگی شروع میشود وقتی که کودکان از ادراکات و دانش دیداریشان آگاه میشوند . در 4 تا 5 سالگی، بچهها معمولاً به مرحله سوم نظریه ذهن میرسند. توانایی درک افکار، خواستهها و هیجانات افراد دیگر که به توضیح رفتار و منظورشان کمک میکند در این مرحله اتفاق میافتد. در این مرحله کودکان به باور غلط میرسند، این مرحله با تکلیف سالی و آنه توضیح داده شده است. در کل، کودکان اتیسم اولین سطح نظریه ذهن را در 4 تا 6 سالگی کسب میکند. در 10 سالگی سطح دوم و همیشه برای رسیدن به سطح سوم در تلاشند .
در رابطه با تأثیر متغیر سن بر توانایی نظریه ذهن، تحقیقات نشان دادهاند که کودکان داراي سنین بالاتر عملکرد بهتري دارند . البته در پژوهش منصوری و همکاران ، با عنوان مقایسه عوامل موثر بر تحول سطوح نظریه ذهن در کودکان مبتلا به اتیسم و کودکان طبیعی سن متغیر مؤثری در تحول نظریه ذهن نبود.
جنسیت: در رابطه با تأثیر متغیر جنسیت بر توانایی نظریه ذهن، تحقیقات نشان دادهاند که آزمودنیهاي زن، به صورت کلی عملکرد بهتري در مقایسه با مردان دارند .
تواناییهاي هوشی و زبانی: کارکردهایی مانند تواناییهاي هوشی و زبانی نیز بر توانایی نظریه ذهن تأثیرگذار هستند. بیماري اتیسم، باعث ایجاد آسیبهاي جدي در زمینه کارکردهاي شناخت اجتماعی بهویژه نظریه ذهن، در مبتلایان میگردد و در این بین، پسران آسیبپذیري بیشتري دارند. اما واجد هوشبهر بالاتر بودن، میتواند تا حدودي از آثار سوء و منفی این بیماري بر کارکردهاي شناخت اجتماعی و نظریه ذهن مبتلایان کم کند .
مهارتهای اجتماعی و مهارتهای ارتباطی: وجود مهارتهای اجتماعی و مهارتهای زندگی در افراد میتواند بر تحول نظریه ذهن مؤثر باشد. البته خود این مهارتها هم میتواند تحت تأثیر نظریه ذهن افراد باشد، همچنین رابطه بسیار نزدیکی بین اکتساب سطح دوم نظریه ذهن و اجتماعی شدن وجود دارد .
رشد یا نقصان در سیستم عصبی: تبیینهای عصب شناختی متفاوتی برای توضیح بیشتر این اختلال وجود دارد از جمله اختلال در شبکه عصبی بخش قشر میانی پیشانی، شیار جانبی فوقانی و منطقه گیجگاهی، کاهش فعالیت در شکنج پیشانی پیشین و شکنج جانبی میانی و آمیگدال، کاهش فعالیت آمیگدال و شکنج دوکی شکل و…؛ اما یکی از جدیدترین تبیینهای حال حاضر تبیین عصب شناختی نظام آیینه ای و نقش آن در نقص نظریه ذهن این کودکان است ؛ براساس نقایص مشاهده شده در کارکردنظریه ذهن،تحقیقات نشان داده که کرتکس پیش پیشانی، شکنج گیجگاهی فوقانی و لوب گیجگاهی دراین زمینه درگیر میباشند.
هوش هیجانی مادران: از عوامل مؤثر دیگر بر توانایی نظریه ذهن کودکان، هوش هیجانی مادرانشان است . ارتباط نزديك زوج مادر-كودك باعث شكلگيري بسياري از ويژگيهاي روانشناختي كودك ميشود. نظريه ذهن كودك يكي از مجموعه توانمنديهايي است كه از اين رابطه تأثير ميپذيرد وهوش هيجاني مادريكي ازعوامل مؤثربرتوانمنديهای كودك است.
شیوه فرزندپروري مقتدرانه: به علت توجه وپاسخگویی مناسب والدین نقش چشمگیري در رشد شناختی و جامعه پذیري افراد دارد.
دلبستگی عمومی والدین: اسدی گندمانی، نسائیان و درآمدی در پژوهشی با عنوان دلبستگی عمومی والدین و نظریه ذهن دانشآموزان کمتوان ذهنی به این نتیجه رسیدند که گفتگوهای والدین با کودکانشان در مورد حالات ذهنی با تحول نظریه ذهن در کودک رابطه مثبت دارد.
منبع
نادری،سارا(1393)، اثربخشی روش دوسابرنظریه ذهن درکودکان مبتلا به اتیسم،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید