عوامل تأثير گذار بر شادکامي

در بررسي ومطالعه ي حالات و پديده هاي مختلف ، بيان عوامل ايجاد کننده و تأثير گذار  بر آنها، ضروري به نظر مي رسد. شادي انسان از عوامل متعدد تأثير مي پذيرد. شايد در نگاه اول بيشتر افراد، ثروت را به عنوان عامل اصلي شادي نام ببرند و گاهي نيز سلامتي، تحصيلات و ازدواج را به عنوان علل اصلي شادماني ذکر مي کنند. تحقيقات گسترده اي در خصوص ارتباط بين عوامل دموگرافيکي و محيطي با شادماني صورت پذيرفته است. سرآغاز اين تحقيقات و مطالعات را مي توان در مطالعه کاتريل، بر روي 2387 نفر از 11 کشور مختلف، پژوهش برادبرن و پژوهش کميلي ،کارنورس و رابوز، در ايالات با بيش از 63000 پاسخگو و که ون هون و همکاران ،بر روي 603 مورد از چنين مطالعاتي در 69 کشور انجام دادند، رديابي نمود.

 تفاوت هاي جنسيتي

مطالعات زيادي در مورد تفاوت هاي جنسيتي و شادي وجود دارد. داينر و همکاران، دريافتند ميانگين شدت عواطف زنان نسبت به مردان در يک مقياس 1-6  نمره اي 34/4  در مقابل 88/3 مي باشد.ممکن است به اين خاطرباشد که زنان هم روابط اجتماعي بيشتري دارند وهم درروابط اجتماعي ،خود را بيشتر ابراز مي کنند.ميزان نشاط زنان و مردان برابر است. اما هنگامي که افسردگي را در نظر مي گيريم موضوع تا حدودي پيچيده مي شود. به اين نحو که با وجود شادي يکسان زنان و مردان افسردگي در زنان بيشتر از مردان است. تبيين داينرر و همکارانش در اين مورد اين است که زنان هم عاطفه ي منفي و هم عاطفه ي مثبت بيشتري را تجربه مي کنند. بنابراين برآيند اين دو عاطفه ، شادي زنان و مردان را يکسان مي سازد .

منابع شادي براي دو جنس متفاوت است. مردها بيشتر به وسيله ي خودشان ، شغلشان و رضايت اقتصادي تحت تأثير قرار مي گيرند، زنان بيشتر به وسيله فرزندانشان و سلامتي خانواده شان تحت تأثير قرار مي گيرند. زنان ميزان عواطف منفي و افسردگي بيشتري را در مقايسه با مرادن گزارش مي کنند و بيش از مردان به دنبال اين اختلافات بر مي آيند . ولي با اين حال مردان و زنان ميزان مشابهي از رضايت کلي را گزارش مي کنند. علت آن احتمالاً اين است که زنان پذيرش بهتري نسبت به عواطف منفي خود دارند. در حالي که مردان داشتن چنين عواملي را انکار مي کنند .

درآمد

اکثر افراد بر اين عقيده اند که افراد با درآمد بالا بيش از افراد با درآمد پايين شاد هستند، اما ارتباط به آن اندازه که تصور مي شود آشکار و صريح نيست .در مجموع، يک هم بستگي معنا دار اما ضعيف ( 12% ) بين ميزان درآمد و شادکامي در يک نمونه مصرف از جامعه آمريکا به دست آمده است.تأثير درآمد بر شادي کم است. يک گروه از افراد بيشتر از 125 ميليون دلار با يک گروه کنترل از همان منطقه جغرافيايي که به طور تصادفي انتخاب شده بودند مورد مقايسه قرار گرفتند. نتايج نشان داد کساني که بسيار غني هستند تا حدي نسبت به افراد گروه کنترل شاد ترند و اما هم پوشي قابل توجهي در توزيع گروههاي ثروتمند وفقير وجود دارد. به طور کلي افراد ثروتمند، شادتر از افراد فقيرند. اما ميزان آن کم است.اسوالد ، با توجه به مطالعات صورت گرفته در ايالات متحده و دوزاده کشور اتحاديه اروپایی بیان کرد:

  •  پول شادي مي آورد ولي اثر آن محدود بوده و گاهاً به لحاظ آماري معنا دار نيست.
  •  بيکاري افراد را ناشاد مي کند به ويژه زماني که با از دست رفتن منبع درآمد همراه باشد.

تحقيق برادبرن ، نشان داد که عاطفه مثبت ارتباط مشخص و واضحي با درآمد داشت و اين ارتباط از ميزان 32 % براي فقير ترين گروه تا 75 % براي غني ترين گروه متفاوت بود.

ازدواج

پژوهش هاي متعددي حاکي از اين است که افراد متأهل شادتر از افراد مطلقه، مجرد، متارکه کرده، و يا همسر از دست داده مي باشند ،هم چنين متأهلان داراي فرزند شادتر از متأهلان بدون فرزند هستند. ازدواج به لحاظ تجربه عواطف مثبت منافع بيشتري براي مردان در بر دارد ولي ميزان رضايت از زندگي در بين زنان و مردان متأهل يکسان است. بسياري از محققين معتقدند که ازدواج به عنوان يک سپر در برابر سختي هاي زندگي عمل مي کند و حمايت هاي هيجاني و اقتصادي که ايجاد حالات مثبت مي کند را ارائه مي دهد. ازدواج قوي ترين اثر را بر شادکامي و سلامت رواني و جسماني دارد و محروميت از آن بسيار آشفته ساز است.

 سن

برادبرن، بر اساس تحقيقي دريافت 38% افراد در بيست سالگي، خود را بسيار شاد توصيف مي کنند در حالي که 31 % افراد در سي سالگي و 30 % کساني که در چهل و پنج سالگي به سر مي برند، چنين احساسي را بيان کردها ند. تنها 8 %  افرادي که در بيست سالگي به سر مي برند، نسبتاً شاد نيستند. اين ميزان هر ده سال افزايش مي يابد و براي افرادي که در پنجاه سالگي به سر  مي برند به 17 % مي رسد. بر اساس بررسي هاي مختلف رضايت مندي و عاطفه نسبت افزايش سن کمي افزايش مي يابد و عاطفه منفي با افزايش سن کاهش مي يابد و اين هر دو مورد در مردان ببيشتر است.

 تحصيلات

تحقيقات حاکي از وجود يک هم بستگي معنادار اما کم بين ميزان تحصيلات و شادکامي مي باشد. با گذشت زمان نقش تحصيلات بر شادکامي در ايالات متحده کمرنگ تر شده است. بخش اصلي از ارتباط بين تحصيلات و شادکامي از هم بستگي تحصيلات با موفقيت شغلي و درآمد ناشي مي شود . جالب تر اين که آنها معتقدند که تحصيلات اگر منجر به انتظاراتي شود که نتوان آنها را برآورده ساخت ممکن است حتي با شادکامي تداخل کند ، بنابراين فاصله بين هدف و دستيابي به آن را افزايش مي دهد.

ارتباط بين تحصيلات و شادي مثل ارتباط بين ثروت و شادي است. يعني در کل نمي توان گفت هر چه تحصيلات بالاتر شاد کامي بيشتر مي شود،ولي از آنجا که ممکن است افراد با تحصيلات بالاتر حد اقل در حد بر آورده نمودن نياز هاي اساسي زندگي، در آمد داشته باشند.بنا براين کم بودن ميزان شادکامي آنها ممکن است به اين دليل نباشد، ولي در مجموع بين ميزان تحصيلات و  شادي ارتباط حتمي وجود ندارد.

 رضايت شغلي

تصور عموم بر اين است که افرادي که مشاغل جالب و پر درآمد دارند از افرادي که شغل يکنواخت و کم درآمد دارند شادتر هستند. اگر چه اين ديدگاه تا حدودي صحيح است اما در بين افرادي که شاغل هستند و افرادي که بيکار هستند ، تفاوت بسيار بيشتري از لحاظ شادي وجود دراد. نتايج پژوهش ها حاکي از آن است که فقط 10 % افراد بيکار در مقايسه با 30 % جمعيت معمولي خود شان را خيلي شاد مي دانند.بيکاري، بر هر جنبه اي ازشادکامي ازقبيل عاطفه مثبت،رضايت از زندگي وعاطفه منفي تأثير گذار است. همچنين افسردگي، خودکشي، بي تفاوتي و عزت نفس پايين از پيامدهاي بيکاري مي باشند که جنبه هاي مختلف شادکامي پايين هستند .

مهمترين عامل تعيين کننده رضايت شغلي و شادي، خود مختاري يا ميزان استقلال و آزادي در برابر کنترل مستقيمي است که شغل فرد به همراه دارد.رضايت شغلي يکي از عوامل تأثير گذار بر شادکامي افراد است. ميهالي،  براي اولين بار مفهوم فلو، را وارد ادبيات شادکامي کرده است. فلو به معناي لحظات فوق العاده نشاط انگيزي است که آن چه فرد تجربه کند، آن چه آرزو مي کند و آن چه فکر مي کند با هم هماهنگ هستند. وي معتقد است که مردم شادي بيشتري را در هنگام کار تجربه مي کنند و چنين مي نمايد که رضايت شغلي يکي از مهمترين پيش بيني کننده هاي شادکامي باشد.

سلامتي

سلامتي و نشاط با يکديگر ارتباط دارند. سلامتي خوب همانند شادکامي و خوشبختي بستگي به ذهن دارد و به عبارت ديگر بستگي به اين دارد که چه نگرشي در سر داريد. آنچه به واقع سلامتي را افزايش مي دهد پيام هاي ناخود اگاهي است که همه روزه به ذهن خود مخابره مي کنيد. انسان شاد و مثبت تا حدود زيادي از سلامتي خوبي برخوردارند، زيرا ذهن خود را با افکاري پرمي کنند که باعث توليد اندورفين در بدن آنها مي شود و اين امر سلامتي را افزايش مي دهد. بر عکس افکار و احساسات منفي در بدن انسان توليد سم مي کند که براي انسان مضر است .

سلامتی و شادکامي با يکديگر ارتباط دارند. برخي از تحقيقات از جمله مطالعات علي پور و همکاران، بيانگر اين نکته هستند که شادي  دستگاه ايمني را تقويت مي کند و تقويت دستگاه ايمني سلامت فرد را بهبود مي بخشد.ون هون، نيز ارتباط شادکامي با سلامت را چنين بيان مي کند که : اولاً فقدان شادکامي استرس زا است و استرس مي تواند بيماري هاي خطرناکي توليد کند.ثانياً شادکامي براي رشد رواني فرد لازم و مفيد است، زيرا شادکامي به شخص کمک مي کند که با فشارهاي روحي مقابله کند ، فقدان سلامتي موجب مختل شدن فرآيند دستيابي به اهداف مي گردد از تأثير منفي بر شادکامي برخوردار است.

مذهب

بررسي هاي اخير اين واقعيت را ثابت مي کند ايمان مي تواند منجر به شادي و زندگي شادتر شود. بررسي هايي که توسط محققان و سازمان هايي از قبيل گالوپ، انجام گرفته نشان داده اند که افراد مؤمن و متدين از افراد غير متيدين احساس شادي و رضايت از زندگي بيشتري دارند. مطالعات نشان داده اند ايمان نه تنها باعث احساس شادي بيشتر مي شود، بلکه ايمان ديني قوي به انسان کمک مي کند که با مواردي مثل کهولت سن، بحران هاي شخصي و يا بيماري هاي نا علاج بهتر و مؤثرتر کنار بيايد.

اوقات فراغت و تفريح

تفريح مي تواند منجر به شادي شود و اين بدان معناست که فعاليت هاي تفريحي آن چيزي است که افراد خودشان آزادانه انتخاب مي کنند، آنها چيزهايي را انتخاب مي کنند که از آن لذت مي برند. از آن جا که تفريح تحت کنترل ما قرار دارد و به راحتي مي توان آن را تغيير داد، اهميت زيادي دارد .تعطيلات نيز منبعي از شادي و آرامش است .شواهد قطعي مبني بر اين است که معمولاً روزهاي تعطيل موجب شادي کلي انسان مي شود، وجود دارد، احتمالاً فعاليتهاي تفريحي به اين علت بر شادي مردم تأثير مي گذارد که مردم اوقات زيادي را خارج از محيط کار و ساير تعهدات فشار زا مي گذرانند . هم چنين معلوم شده است که روزهاي تعطيل موجب افزايش عاطفه مثبت نمي شود، بلکه کاهش چشم گيري در عواطف منفی  ايجاد مي کند. فايده اساسي تفريح ، اثر فوري آن بر عاطفه مثبت است . تفريح ، باعث افزايش عاطفه مثبت مي باشد. تفريح تأثير زيادي بر همه ي جنبه هاي سلامت و به خصوص بر عاطفه مثبت و نيز بر سلامت رواني و جسمي و تا اندازه اي کمتر بر خود شادي دارد. تأثيرات تفريح بر شادي را مي توان تا حدودي به وسيله ي رضايت مندي اجتماعي که به وسيله تفريح حاصل مي شود تبين کرد.

 موفقيت و تأ ييد اجتماعي

عزت نفس ارتباط نزديکي با شادي دارد و همان طور که مشخص است يکي از شايعترين منابع لذت محسوب مي شود . موفقيت و تأييد اجتماعي  مهمترين منبع شادي است؛ البته عزت نفس تا حدودي به ارتباط با ديگران و تا حدودي به عملکرد موفقيت آميز بستگي دارد .

منبع

عبدلی،فرانک(1393)، اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی رفتاری فوردایس بر میزان خوش بینی وکیفیت زندگی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0