عناصر و اجزای ارتباط
در هر ارتباط عناصر گوناگوني وجود دارند كه با توجه به تركيب آنها طرز برقراري جريان ارتباط روشن ميشود. اين عناصر با توجه به نوع ارتباط متفاوتاند:
- ارتباط مستقيم: اين ارتباط ساده ترين جريان ارتباطي را داراست و شامل سه عنصر: گيرنده پيام، فرستنده پيام و پيام ميباشد.
- ارتباط غيرمستقيم: در اين نوع ارتباط عنصر جديدي به نام وسيله ارتباطي به 3 عنصر ارتباط مستقيم افزوده ميشود.
- ارتباط جمعي: در ارتباط جمعي علاوه بر عناصر موجود در ارتباط مستقيم و غيرمستقيم، عناصري ديگري نيز وجود دارند كه عبارتاند از: ارتباط گر , رمزگزار؛ دستگاه گيرنده، ارتباطگير ,رمزياب؛ و بازخورد.
در ادامه به تعریف مفهومی هر یک از عناصر ارتباطات میپردازیم:
- فرستنده یا منبع: کسی است که به قصد دستیابی به اهدافی خاص با ارسال پیام، یک فرایند ارتباطی را آغاز میکند.
- گیرنده: کسی است که مخاطب فرستنده میباشد. جریان ارتباطی بهسوی او شکل میگیرد و اوست که باید تحت تأثیر پیام قرار گیرد. در جریان ارتباطهای درون فردی، فرستنده و گیرنده پیام یکی هستند.
- پیام: معنا، منظور و محتوای ذهنی است که از سوی فرستنده بهطرف گیرنده ارسال میشود. پیامها متشکل از دانش ها، نگرشها، مهارتها و یا ترکیبی از آنها هستند. برای اینکه معنا، منظور و محتوای ذهنی، یا بهطور خلاصه پیام، حالت عینی به خود گرفته و قابل انتقال شود، در قالب نمادها، رمزها و نشانه های قرار دادی ؛ مثلاً زبان گفتاری یا نوشتاری؛ است.
- هدف: قصد، غرض و منظوری است که فرستنده برای آن یک جریان ارتباطی را برقرار میکند. آغاز فرایندهای ارتباطی بدون مشخص کردن اهداف مورد نظر، اغلب نمیتواند به نتیجه ی مطلوب منجر شود. در عین حال، اغلب گیرنده نیز در جریان ارتباط هدف هایی را دنبال میکند. اگر به این هدف های فرستنده و گیرنده توافق وجود داشته باشد ارتباط موفق تر خواهد بود.
- رسانه: وسیله ای است که فرستنده به کمک آن معنا و مفهوم مورد نظر خود ؛ پیام را به گیرنده منتقل میسازد. به عبارتی دیگر، رسانه وسیله ی حامل پیام از فرستنده به گیرنده است.
- بازخورد: واکنش وعکسالعمل گیرنده پیام در مقابل فرستنده را بازخورد مینامند. نقش بازخورد درچگونگی تداوم جریان ارتباطی اهمیت بسیار دارد، زیرا فرستنده میتواند بر اساس بازخوردهایی که ازگیرنده میگیرد، در صدد رفع اشکالهای جریان ارتباطی و اصلاح آن برآید و براحتمال موفقیت این فرایند بیفزاید.
انواع ارتباطات
- ارتباط مستقیم و شخصی: ارتباطی است که بدون واسطه بین شخص پیامدهنده و شخص پیام گیرنده ایجاد میشود. در این نوع ارتباط، اطلاعات و پیام، مستقیماً مبادله میشود، مثل گفتگو بین دو یا چند نفر. مهمترین خصوصیت این نوع ارتباط، صمیمی بودن و دوستانه بودن این ارتباط است.
- ارتباط غیرمستقیم و غیرشخصی: در این نوع از ارتباط، واسطهای بین فرستنده و گیرنده پیام وجود دارد، به این شکل که فرستنده و گیرنده پیام، همدیگر را نمیشناسند و فقط پیام ارتباطی توسط وسیله ارتباطی :کتاب، مجله و… به مخاطبان میرسد.
- ارتباطجمعی: ارتباط غیرمستقیمی که از طریق تلویزیون، رادیو، مطبوعات پرتیراژ و وسایل مشابهِ ارتباطی ؛ رسانههای گروهی ایجاد میشود، ارتباطجمعی نامیده میشود. این نوع ارتباط، بین هزاران نفر از افرادی که همدیگر را نمیشناسند، به وجود میآید.
در این نوع ارتباط، دیگر محدودیت زمانی و مکانیای که در ارتباطهای مستقیم و شخصی وجود داشت، وجود ندارد. خصوصیت دیگر، این است که در این نوع از ارتباط، امکان حفظ و دوام پیامها بهصورت چاپی یا نوار و فیلم در طول زمان وجود دارد .
موانع ارتباطات
انسانها برحسب سن و ویژگیهای فردی، هر یک تا مدت محدودی میتوانند بر سخنان یکدیگر تمرکز و آنها را درک کنند. معمولاً اطلاعات قبلی به یادگیری مفاهیم جدید کمک میکند ،انتقال مثبت . اگر دانستههای قبلی نهتنها کمکی به درک سریعتر پیام نکرده بلکه موجب درک غلط شود، انتقال منفی رویداده است. اگر هدف ارتباط برای گیرنده مشخص یا جالب نباشد یا فرستنده نتواند پیام را بهخوبی منتقل کند و یا عوامل فیزیکی مانع شوند و یا مخاطب آمادگی دریافت پیام را نداشته باشد، گیرنده بهرغم حضور فیزیکی، در افکار خویش گردش میکند. چهار مانع عمده برای ارتباط مؤثر عبارتاند از:
موانع فرآیندی : هر عاملی از مدل ادراکی ارتباطات ارائهشده است، یک مانع فرآیندی بالقوه است. موانع فرایندی شامل موارد ذیل میباشد:
- موانع فرستنده: اطلاعات غلط را از یک مأمور خدمات به مشتری که اخیراً استخدامشده به دلیل کمبود تجربه کسب میکند.
- مانع به رمز درآوردن: یک کارمندی که فارسی زبان دوم او است. برایش سخت است که توضیح دهد چرا یک محموله دیر ارسالشده است.
- مانع پیام: یک کارمند به ملاقات نمیرسد چون یادداشت تأییدشدهای در این زمینه دریافت نمیکند، پیام ملاقات به او دیر میرسد.
- مانع رسانهای: یک فروشنده برای فروش کالا بهصورت تلفنی موفق نمیشود، چون اختلال تلفنی مانع از یک مکالمهی اثربخش میگردد.
- مانع رمزگشایی: کارمند نمیداند که چگونه به یک درخواست مدیر که با علائم و رنگهای مختلف ابلاغ میشود، پاسخ دهد.
- مانع گیرنده: دانشجویی که با دوست خود در حال گفتگو و صحبت کردن است از استاد خودش سؤالی را که چند لحظه پیش توضیح دادهشده بود، میپرسد.
- مانع بازخور: تقویتهایی که یک مصاحبهکننده با تکان سرانجام میدهد ممکن است منجر به این شود که مصاحبهشونده فکر کند که او در حال انجام یک کار بزرگی در پاسخ به سؤالات است.
موانع شخصی: این موانع بين افراد فرستنده و گيرنده و زمانی به وجود میآید كه تفكرات از فرآيند ارتباط دور شود. این موانع از چارچوب بازگشت اعتقادات، ارزشها و تعصبات به وجود میآید. اینکه افراد آيا واقعاً درگير گوش كردن و درك میشویم درنتیجه میتوانیم پیغامها را ازنظر فرستنده درك كنيم تا ازنظر خودمان وچارچوب ارجاع فرستنده را به دست آورده و به آنچه او دارد درباره آن صحبت میکند، ارتباط دهيم. موانع شخصی ارتباطات عبارتاند از: سطح توانایی ما در ایجاد ارتباط مؤثر است، افراد دارای تواناییهای مهارتی هستند که اگر بهدرستی شناخته نشوند، موجب ارتباط غیر مؤثر میگردد.
طریقهای که افراد اطلاعات را پردازش و تفسیر میکنند. افراد چارچوبهای مختلفی از آگاهی و تجربیات را برای تفسیر جهان اطراف خود دارند و بهطور گزینشی به محرکهای مختلف تمایل دارند. همه ی این تفاوت ها هم بر آنچه که میخواهیم، بگوییم و آنچه که فکر میکنیم، اثر میگذارد.سطح اعتماد بین افراد میتواند یک مانعی برای ارتباط مؤثر باشد و تحریک محرک ارتباطات زمانی که افراد به هم اعتماد ندارند، به نظر میرسد که بیشتر منحرف و تحریف شود.تعصب و ادراک کلیشهای هم جزء موانع ارتباط هستند. آنها بهطور قدرتمندی میتوانند آنچه را که از دیگران درک میکنیم تحت تحریف قراردهند.
حالتهای ؛ من مانع پنجم است. حالتهای من میتوانند باعث دنباله روی از قدرت، اعتبار و منابع گردند. حالتهای من بر رفتار مردم با یکدیگر تأثیر میگذارد. شنود ضعیف مانند آشفتگی افکار، گوش نکردن به پیامها، انفعال رفتاری، مجادله و پرهیز از شنیدن مطالب دشوار مانع ارتباط مؤثر میگردد. جنسیت: تفاوت جنسی هم در ادراک و هم در احساس افراد و نتیجهی ارتباط آنها مؤثر است. مانع هشتم تمایل طبیعی برای ارزیابی یا قضاوت در مورد پیام یک فرستنده است. همه ما تمایل داریم که پیام را طبق دیدگاه یا چارچوب ترجیحی خودارزیابی کنیم. تمایل برای ارزیابی پیام زمانی بیشتر میشود که شخص یک احساس یا عاطفه قوی راجع به موضوع موردبحث دارد.
ناتوانی در گوش دادن و درک درست، مشکل و مانع ارتباط مؤثر است. شنیدن با درک کردن، زمانی است که یک گیرنده میتواند ایدهی بیانشده را بفهمد و گرایش به درک پیام پیدا کند؛ بنابراین ناتوانی در شنیدن یا درک کردن حالت تدافعی را نسبت به درک پیام افزایش میدهد و دقت در درک یک پیام را کاهش میدهد.
موانع فیزیکی: مانع ديگر ارتباط را مانع فيزيكي، محيطي يا خارجي مینامند كه از محيط حاصل میشود و مانع شنيده شدن يا درك پیغامها میشود كه شامل رقابت براي توجه و زمان بين فرستندهها و گیرندهها، فلسفه مديريت، سطوح چندگانه اولويت و رابطه بين فرستندگان و گيرندگان است. بهخصوص به خاطر كمبود زمان ممكن است توجه ناكافي به ارتباط بشود و باعث شود كه پیغامها بهطور نادرست رمزگشايي شوند. بعضی از مديران، بهخصوص در سازمانهای اداري موانعي براي ارتباط ايجاد میکنند كه در آن مديران تأكيد بر پيروي رسمي از زنجيره تقاضا و اولویتدارند. بهعبارتدیگر مديران ديگر دقت، توجه و زمان زيادي را به كارکنان اختصاص میدهند. بنابراين ايجاد فضايي كه ارتباط مؤثر و مبادله زمان اطلاعات را تقويت كند. موانع محيطي ديگر شامل سطوح چندگانهی اولويت سازمان است كه ممكن است منجر به قطع پيام شود.
موانع مفهومی: معنیشناسی، مطالعهی کلمات است. موانع مفهومی بهعنوان اشتباهات رمزگذاری و رمزگشایی نشان داده میشوند، چون این جنبههای ارتباطات شامل: انتقال و دریافت کلمات و علائم است. این موانع خیلی راحت به رابطهی برداشتهای مختلف افراد از کلمات رخ میدهد. انتخاب دقیقتر کلمات یکراه ساده برای کاهش موانع معنایی است. این مانع همچنین میتواند بهوسیلهی دقت در ارسال پیام واضح و روشن، کاهش پیدا کند . موانع معنايي به علت عکسالعمل عاطفي افراد در برابر لغات به وجود میآید. بهطورمعمول اين موانع هنگامي ايجاد میشوند كه پيامي رمزگذاري يا رمزگشايي میشود كه با انتقال و دريافت پيام دخالت دارد. مثلاً استفاده از اصطلاحات مخصوص يك صنف و كلماتي كه در كلمات ديگر ترکیبشدهاند ممكن است در حرفههای مختلف، متفاوت باشد. وقتي يك پيغام هم پيچيده و هم حاوي واژگان ناآشنا براي گيرنده است، اين احتمال وجود دارد كه باعث وجود سوءتفاهم شود.
تفاوتهای قدرت بهعنوان مانعی در ارتباطات
تصمیمگیری بخشی از فرایند سازمانی است و مقولههای چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چگونه انجام میدهد را تحت تأثیر قرار میدهد. تصمیمات باید گرفته شوند در حقیقت، خودداری و تأخیر در تصمیمگیری، خود یک تصمیم است. از این نظر، قدرت فینفسه نه میتواند خوب باشد و نه بد و شیوهای که تصمیمات سازمانی بهوسیلهی آن اتخاذ میشوند و شکل و نوع قدرت بهکاررفته ممکن است روابط میان فردی را تحت تأثیر قرار دهد. همیشه بالاترین سطوح مدیریتی تصمیم میگیرند که چگونه تصمیمات گرفته شوند؛ بهعبارتدیگر، آنها میتوانند از قدرتشان برای تشویق یا محدود کردن مشارکت که دارای قدرت کمتری در فرایند تصمیمگیری است، استفاده کنند؛ بنابراین تصمیم درباره چگونگی تصمیمگیری خود یک فعالیت فراگیر است و این توان را به فرد میدهد که در موردی اثرگذار باشد. در اصل تاکتیکهای قدرت، حول محور کنترل فرایند ارتباطات بهمنظور حفظ یا افزایش قدرت شخصیشان متمرکز میشود. این تاکتیکها موانع ارتباطات هستند. برخی از این تاکتیکهای موانع ارتباط به شرح ذیل است:
ارتباطات کامل: این راهبرد خوبی نیست که شخص با هرکسی که میشناسد ارتباط برقرار کند. ارتباطات کاملاً علنی، مدیر را از تشخیص این که چه کسی باید چه چیزی را بداند، باز میدارد.
همنوائی : بهطورکلی اعضای سازمانی دارای قدرت کمتر، تأثیر مستقیم کمتری بر تصمیمات دارند. آنها کاملاً تحت فرمان افراد قدرتمندتر هستند و باید از تصمیمات این افراد پیروی کنند. در این زمینه، یک شیوهی تأثیرگذاری، جلبتوجه مدیر نسبتاً قدرتمندی است که خودش بتواند در تصمیمگیری، تأثیر لازم را بگذارد. یکی از شیوههایی که خبرنگاران سطوح پایینتر میتوانند بهکارگیرند، شیوهی همنوایی است، در این روش، مدیر از روشهای فریبکارانه در موافق نشان دادن خود با ایدهها و نگرشهای مدیر قدرتمندتر از خود، استفاده میکند. حمایت از مدیر قدرتمندتر باعث میشود که شخص، موردتوجه مدیر قدرتمند قرار گیرد و زمینهای را برای تلاشهای بعدی و اثرگذاری بر او فراهم آورد و منجر به از بین رفتن انعطاف سازمانی، تیره شدن روابط بین افراد، از بین رفتن خلاقیت و ابتکار سازمانی و تخریب شخصیت افراد و ساختار کماهمیت قدرت سازمانی شود.
تعارض: نوعی تلاش آگاهانه بهوسیله فرد «الف» انجام میگیرد تا تلاشهای فرد «ب» را خنثی کند. البته از طریق سدکردن راه او که درنتیجه فرد «ب» در مسیر نیل به هدف خود مستأصل میشود یا اینکه فرد «الف» بدان وسیله، بر میزان منافع خود میافزاید .
رابنینز، فرایند تعارض را در چهار مرحله خلاصه میکند که عبارتاند از:الف) مخالفتهای بالقوه ب) بروز تعارض ج) رفتار د) نتایج. در بخش مخالفتهای بالقوه به وجود شرایطی برای ایجاد تعارض اشاره دارد، هرچند ازنظر او الزاماً این شرایط به تعارض نمیانجامد ولی وجود یکی از آنها ازجمله شرایطی است که برای بروز تعارض لازم است و این شرایط عبارتاند از:
- ارتباطات
- ساختار متغیرها و ویژگیهای شخصی.
او ارتباطات ضعیف را دلیل اصلی تعارض میداند، ولی بدیهی است که ارتباطات ضعیف، نمیتواند منشأ یا منبع تمام تعارضها باشد. منبع ارتباطی نمایانگر نیروهای مخالف است که از سوءتفاهمها، سروصداهایی که در کانالهای ارتباطی به وجود میآید و به تعبیر گفتار سرچشمه میگیرند. افزایش و یا کاهش ارتباطات، زمینهی افزایش تعارض را فراهم میآورد. ظاهراً افزایش ارتباطات تا نقطهی معینی سازنده است و از آن نقطه به بعد هرقدر ارتباطات زیادتر میشود، زمینهی تعارض بیشتر فراهم میشود. فراتر از اینکه نوع کانال ارتباطی میتواند زمینهی مخالفت را فراهم آورد. فیلتر تصفیه که بر سر راه اطلاعات قرار میگیرد و ارتباطات از کانالهای رسمی یا کانالهای از پیش تعیینشده، زمینههای بالقوهای برای بروز تعارض به وجود میآورند. متغیرهای شخصی نیز عبارتاند از: نظامهای ارزش فردی، اراده و ویژگیهای شخصیتی آنانکه موجب اختلافات فردی میشود.
تفاوت ارتباطات در عصر گذشته با عصرحاضر
نخستین ویژگی: ارتباطات جمعی در عصر حاضر ؛ در مقابل ارتباطات سنتی که درگذشته وجود داشت ، غیرشخصی بودن پیامهایی است که از طریق وسایل ارتباطجمعی در اختیار انسانها قرار میگیرد. ارتباط درگذشته از طریق چهره به چهره و بدون واسطه انتقال پیدا میکرد؛ اما امروزه ارتباطات از طریق وسایل ارتباطی : نظیر رادیو و تلویزیون و… صورت میگیرد که پیامها بدون تماس مستقیم میان پیامدهنده و پیام گیرنده منتقل میشود.
دومین ویژگی: ارتباطات جمعی در عصر حاضر، نهادی بودن آنهاست. درگذشته ارتباطات بهطور تصادفی صورت میگرفت. اغلب در برخوردهای تصادفی، اطلاعاتی را از طریق گوش و دهان مبادله میکردند؛ اما در عصر امروز، تکنیکهای ارتباطجمعی بهطور ارادی و عَمدی در قالب نهادهای اجتماعی به کار خود ادامه میدهند. فرستندههای رادیویی و تلویزیونی و استودیوهای سینمایی از این قبیل نهادها به شمار میآیند.
سومین ویژگی: ارتباطات جمعی در عصر حاضر، وابستگی ارتباطات جمعی به سایر عناصر زندگی اجتماعی است. توسعه مطبوعات با گسترش سواد و تحصیلات در جامعه، رابطهای نزدیک دارد و از سوی دیگر، با گسترش وسایل ارتباطجمعی، سطح زندگی اعضای جامعه نیز دگرگونشده است. انسان از طریق وسایل ارتباطجمعی، تشویق به مطالعه و بالا بردن سطح آگاهیهای خود میشود و از طریق وسایل ارتباطجمعی، لحظهبهلحظه با وقایع و رویدادهای سیاسی و فرهنگی جهان آشنا میشود و این آشنایی در عملکرد و رفتار وی در جامعه مؤثر است. با گسترش وسایل ارتباطجمعی، سطح فرهنگها و آدابورسوم اعضای جامعه نیز دگرگونشده است. آمدن مُدها به بازار، تغییر نوع برخورد و گفتارهای اعضای جامعه، تغییر نوع زندگی مردم و… معلول ارتباطات جمعی به شمار میآیند.
از سوی دیگر، رسانهها و در رأس آنها تلویزیون ، ابزار مناسبی برای القای الگوی مصرفگرایی به شمار میآیند و روزبهروز، اعضای جامعه را مصرفگرا تر میکنند. رسانه، ابزار مناسبی برای صاحبان ثروت و مالکان عمده در اقتصاد جهانی است که روحیه مصرفگرایی را در دنیا گسترش میدهند تا بازارها و کارخانههای آنها ورشکسته نشوند. بهطورکلی میتوان یادآور شد که توسعهیافتگی با ارتباطات جمعی رابطه نزدیک دارد. اگر نگوییم ارتباطات جمعی معلول توسعهیافتگی است، اما دستکم به این نتیجه میتوان رسید که ارتباطات جمعی از عوامل توسعهیافتگی به شمار میآیند .
منبع
به نژاد،هاله(1394)، رابطه بین مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و هوش معنوی در دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید