عناصر مفهوم سبک زندگی    

 پس از مروری بر تعاریف مفهوم سبک زندگی، برای دقیق‌تر شدن در این مفهوم لازم است به بررسی عناصر مندرج در آن پرداخته شود. به دلیل روشن بودن واژۀ زندگی، در مورد عناصر دیگر این مفهوم به بحث می‌پردازیم.

الف) سبک: که قبلاً در مورد آن به صورت مفصل توضیح داده شد.

  ب) فعالیت و رفتار/ ارزش و نگرش: یکی از سؤالات مهم در رابطه با مفهوم سبک زندگی این است که آیاسبک‌های زندگی را باید بر اساس فعالیت و رفتار تعریف کنیم یا ارزش‌ها و نگرش‌ها؟ کفۀ ادبیاتی که فعالیت و رفتار را مشخصۀ سبک زندگی می‌دانند سنگین‌تر است. از طرفی هم مطالعات اجتماعی نشان داده‌اند که فاصلۀ زیادی میان ارزش‌ها و نگرش‌های مردم و رفتار و فعالیت واقعی آنان وجود دارد. این بدان معنا نیست که ارزش‌ها و نگرش‌ها را یکی از منشاءهای بروز سبک‌های زندگی ندانیم، بلکه ارزش و نگرش جزئی از سبک زندگی نیستند. سبک زندگی همان بخش از زندگی است که عملاً تحقق می‌یابد. طیف کامل فعالیت‌هایی که افراد در زندگی روزمره انجام می‌دهند و خصایصی نظیر داشتن سبک (با همۀ ویژگی‌هایی که برای سبک ذکر کردیم) دربارۀ آن‌ها صدق می‌کند. ارزش‌ها و نگرش‌های مشابه، به سبک زندگی یکسان نمی‌انجامدو داشتن سبک زندگی همسان به معنای ارزش‌ها و نگرش‌های مشابه نیست. فقط تعاملی بین این دو مقوله برقرار است. طیف فعالیت‌های افراد در هر عرصه از زندگی می‌تواند سازندۀ سبک زندگی آن‌ها در آن عرصه باشد. به همین دلیل می‌توانیم از سبک زندگی در زمینۀ مصرف مادی، رفتار بهداشتی، رانندگی، مصرف فرهنگی یا رفتار درون منزل سخن بگوییم.

ج) انتخاب کردن و سبک زندگی: بدون شک می‌توان گفت که شرط تحقق سبک زندگی انتخاب است. هیچ فرهنگی حق انتخاب را به کلی سلب نمی‌کند، اما هر ساخت اجتماعی محدودیت‌هایی بر انتخاب‌ها اعمال می‌کند. سبک زندگی طیف رفتاری است که ویژگی‌های پیش‌تر گفته را دارا است و ناشی از انتخاب فرد یا گروه در میان محدودیت‌های ساختاری خود نیز هست. سبک زندگی شامل آنگونه رفتارهایی که مردم حق انتخاب بدیلی برای آن‌ها ندارند نمی‌شود. بر همین اساس می‌توانیم توضیح دهیم که چرا هر قدر با دنیای توسعه‌یافته‌تری مواجه می‌شویم اهمیت سبک زندگی در جامعه افزایش می‌یابد. به هر میزانی که جامعه ثروتمندتر و متکثرتر می‌شود طیف گسترده‌تری از محصولات فرهنگی تولید می‌شوند که باید برای مصرف آن‌ها دست به انتخاب زد.اینگونه است که انتخاب به خصیصۀ ذاتی جامعه تبدیل می‌شود و سبک زندگی اهمیت بیشتری می‌یابد؛اما یک نکته در خصوص انتخاب کردن وجود دارد. آیا انتخاب کردن فرآیندی آگاهانه برای شکل دادن به سبک زندگی ای قصد شده است؟ ظاهراً رأی بوردیو در باب منش و قرار داشتن نیروی شکل‌دهنده به انتخاب‌ها در سطحی میان خودآگاهی و ناخودآگاهی یا آنچنان که گیدنز آن را خرد عملی می‌خواند، درست است. انتخاب کردن روال‌ها و رفتارهای سبک زندگی دال بر آن نیست که چنین انتخاب‌هایی آگاهانه‌اند. عاملیت و ساختار در خرد عملی یا منش گرد هم آمده‌اند تا انتخاب‌هایی که سبک زندگی را می‌سازند، تحقق یابند .

د) سلیقه: سلیقه، مفهوم محوری سبک زندگی است. از نظر لغوی این کلمه معنی : میل، علاقه، دوست داشتن، لذت بردن و قدرت تشخیص است اما در رابطه با معنی اصطلاحی آناین تعریف را می‌توان ارائه کرد: نوعی توانایی فردی برای قضاوت یا درک آنچه خوب یا مناسب است بخصوص در مواردی همچون هنر، سبک، زیبایی و رفتار. بوردیو ، در عبارتی کوتاه، سلیقه را ترجیحات به نمایش درآمده  بیان می‌کند و در جای دیگری می‌گوید: سلیقه اصولی است که مردم را قادر می کند، در میان کالاهای طبقه بندی شده آنچه مناسب ایشان است، بشناسند. به این ترتیب سلیقه از نظر بوردیو، رغبت، ظرفیت، خلاقیت، انتخاب و ترجیح است. پس سلیقه، جنبۀ درونی داشته و امور بیرونی ای که مطابق باسلیقۀ فرد خوانده می‌شود (اعم از رفتارها و دارایی‌های مادی و معنوی) نماد یا به عبارتی تجسم و عینیت یافتن آن است؛ نه خود سلیقه. علاوه بر این سلیقه از عناصر سازندۀ سرمایۀ فرهنگی و به تبع آن سبک زندگی است. ذوق و سلیقه معمولاً گونه‌هایی از کدهای اجتماعی هستند که ارزش‌های فرهنگی را هویدا می‌کنند. داوری زیبایی‌شناختی و درک هنر از ذوق و سلیقه برمی‌خیزد زیرا قریحه از عناصر سازندۀ نظام قشربندی است و بر ترجیحات و علایق منحصربه‌فرد انسان‌ها دلالت دارد .

منبع

جامه بزرگی،مریم(1392)، بررسی وجوه تقابل سبک زندگی لیبرالیستی بااسلام،پایان نامه کارشناسی ارشد،گرایش تعلیم وتربیت اسلامی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0