عملکرد بازاریابی چیست؟

در محیط پیچیده، پویا و بسیار متغیر امروزی،شرکت‌ها نیازمند طراحی و اتخاذ استراتژی‌هایی هستند که بتوانند آنها را در بهبود روزافزون عملکردشان یاری رساند. زیرا در چنین محیط رقابتی شرکت‌هایی قادر به بقا هستند که از گردونه‌ی رقابت جا نمانده و خود را با شرایط متغیر و پویای بازار رقابتی همگام نمایند. به عبارت دیگر مدیران شرکت‌ها، حاصل تصمیم‌گیری‌های خود در قالب انتخاب استراتژی را در آیینه‌ی معیارهای عملکردی مشاهده خواهند نمود. تجزیه و تحلیل و مقایسه عملکرد مشاهده شده با روند گذشته، رقبا و یا متوسط صنعت،بازخور مناسبی را جهت تصمیم‌گیری و انجام فعالیت‌های آتی فراهم می‌آورد. به همین دلیل یکی از مهم‌ترین اهداف تمامی شرکت‌ها در طول زمان، بهبود مستمر عملکرد بوده است.

با بررسی عملکرد شرکت‌های ایرانی می‌توان شاهد روند پرنوسان و بحث‌انگیز رشد و نرخ بازده سرمایه‌گذاری طی ده سال گذشته بود و این در حالی است که کارشناسان، پتانسیل شرکت‌های حاضر در بازار سرمایه‌ای ایران را از لحاظ عملکرد بهتر، بیش از این می‌دانند. در حقیقت آن چه که بهبود عملکرد شرکت‌ها را مشکل نموده، انتخاب مؤثرترین و بهترین استراتژی، با توجه به ویژگی‌های سازمان است که البته این استراتژی‌ها بزرگ‌ترین چالش در بررسی‌ها و مطالعات اخیر گزارش شده‌اند.

امروزه ارائه‌ی بهترین عملکرد در زمینه‌ی بازاریابی، به اساسی‌ترین دغدغه‌ی مدیران شرکت‌های تولیدی مبدل شده است و می‌کوشند تا با بهره‌گیری از تکنیک‌های مختلف، به عملکرد برتر دست یابند. به زعم کوپر عملکرد برتر به توانایی یک شرکت تولیدی در ادغام همه جانبه با شرکای خود در طول زنجیره تأمین وابسته می‌باشد. عملکرد بازاریابی در عین پویا بودن، یک فرآیند چندبعدی نیز می‌باشد. متون بازاریابی بر سه جنبه از عملکرد بازاریابی متمرکز است. اثربخشی،گستره‌ای که در آن می‌توان به اهداف و مقاصد سازمانی دست یافت. کارایی،رابطه میان خروجی عملکرد و ورودی‌های مورد نیاز برای رسیدن به آنها و انطباق‌پذیری،توانایی سازمان برای پاسخگویی به تغییرات محیطی.

نوشته‌های حاکی از آن هستند که این جنبه‌های عملکرد طی گذشت زمان به یک نقطه نمی‌رسند و این به دلیل وجود بده بستان‌های میان آنهاست. مثلاً قطع مخارج ارتباطات بازاریابی و کاهش اندازه نیروی فروش، ممکن است در کوتاه‌مدت به بیشینه شدن کارایی بیانجامد اما با این وجود چنین اقداماتی می‌تواند توانایی سازمان را در حس کردن و پاسخگویی به تغییرات خواسته‌های مشتری کاهش دهد و در پی آن به انطباق‌پذیری کمتر بازاریابی نیز منجر گردد. همچنین هزینه کردن کمتر در ارتباطات بازاریابی ممکن است توجه به علامت تجاری را کاهش دهد و طی گذر زمان موجب از بین رفتن موقعیت گردد. که موجب کاهش اثربخشی سازمان می‌گردد.

کارایی:

کارایی از دیرباز مورد توجه بشر بوده است. ( کارایی یک بنگاه را تولید یک ستاده به حد کافی بیشتر از یک مقدار مفروض نهاده تعریف کرده است. کارایی به معنای کمتری زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کاری که انجام شده است. سطح افزایش کارایی مستقیماً به دست مدیران سپرده شده است. افزایش کارایی موجب ارتقا بهره‌وری و کمک مؤثر در نیل به اهداف سازمانی خواهد شد.

منظور از کارایی نسبت کار انجام شده (تولید کالاها یا خدمات نهایی) به منابع مصرف شده است. در واقع کارایی اشاره به رابطه بین داده‌ها و ستاده‌ها دارد و هدف آن کاهش هزینه و حداقل استفاده از منابع است. در اینجا کارایی فقط به افزایش کمی تولید کالا یا خدمات توجه دارد و به عنوان مثال میزان رضایتمندی یا میزان دستیابی به هدف‌های مطلوب مورد نظر را اندازه نمی‌گیرد.

واژه کارایی، مفهوم محدودتری دارد و در رابطه با کارهای درون سازمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. کارایی سازمان عبارت است از مقدار منابعی که برای تولید یک واحد محصول به مصرف رسیده است و می‌توان آن را بر حسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد. اگر سازمانی بتواند در مقایسه با سازمان دیگر با صرف مقدار کمتری از منابع به هدف مشخص برسد، می‌گویند که کارایی بیشتری دارد. به عبارت دیگر کارایی به معنای کمتری زمان یا انرژی مصرفی برای بیشترین کار انجام شده است. یا در واقع نسبت مقدار کاری که انجام می‌شود به مقدار کاری که باید انجام می‌گیرد.

  آچابال و دیگران اشاره می‌کنند که «کارایی با تخصیص منابع بین استفاده‌های آلترنا تیو سر و کار دارد… وقتی که بهره وری نهایی به دست می‌آید هر واحد قیمت در میان همه منابعی که در محصول شرکت، شرکت کرده‌اند، مساوی می‌شود». روش دیگر نگاه کردن به کارایی این است که چگونه شرکت در یک سطح داده شده خروجی، ورودی‌ها را کمینه می‌کند؟

آچابال و دیگران و در حالت مشابه،  بهره وری بازاریابی را با شامل کردن ابعاد کارایی (انجام دادن کارها به طور صحیح) و اثر بخشی (انجام کارهای صحیح) تعریف کردند. وقتی شرکت قادر به به دست آوردن کارایی بالا و اثربخشی بالا باشد، «بازاریابی بهره‌ور» به دست می‌آید و هزینه بازاریابی پایین و مشتری‌های رضایتمند نتیجه آن است.

بنابر، «چیزی که مورد نیاز است یک طراحی برای یک سیستم بازاریابی که هم کارایی. .. و هم اثربخشی تحویل دهد».. .. همسو با این تعاریف، گرانروس و اوجاسالو ادعا می‌کنند که دو جنبه برای بهره‌وری خدمت وجود دارد؛ کارایی داخلی (یا استفاده هزینه – کارا از منابع) و اثربخشی خارجی.

پژمان عابدی روی اطلاعات ده بانک ایران متغیرهای تعداد کارکنان، دارایی‌های ثابت،حجم سپرده‌های قرض‌الحسنه، حجم سپرده‌های سرمایه‌گذاری، حجم سایر سپرده‌ها بخش خصوصی را تحت عنوان داده‌ها و حجم تسهیلات اعصایی به بخش خصوصی را تحت عنوان ستاده‌ها با روش مرزی تصادفی مورد بررسی قرار داد. علی یاسری در بانک‌های ایرانی و خارجی نسبت‌های کارایی شامل: سودآوری، کفایت سرمایه، نقدینگی و بهره‌وری کارکنان آن‌ها بررسی کرد .

نولاس و گلاولی  در کشور یونان روی بانک تجاری بزرگ متغیرهای داده‌ها (هزینه دستمزد، هزینه بهره و سایر هزینه‌های عملیاتی) و متغیرهای ستاده‌ها (وام،محصولات مالی،سپرده‌ها،درآمد بهره و درآمدهای غیر بهره‌وری) را با ورش تحلیل پوششی داده‌ها مورد بررسی قرار داد .

  1. ورودی‌ها:

ورودی در مدل‌های ناپارامتری عاملی است که با افزودن یک واحد به آن در سیستم و با فرض ثابت بودن سایر شرایط کارایی و بهره‌وری را کاهش می‌دهد و عبارتند از.

  • تعداد نیروی کار:

از آنجا که فعالیت صنايع توليدي توسط افرادی به عنوان نیروی کار شاغل در آن صنعت هدایت، کنترل و مدیریت می‌شود و این افراد مطابق با تخصص و تجربه خود در زمینه‌های مختلف سیستم توليدي به فعالیت می‌پردازند، لذا مطلوب بودن و متناسب بودن تعداد این نیروها نقش مهمی در بهینگی این سیستم خواهد داشت.

  • حجم امکانات فن آوری اطلاعات:

مقوله فن آوری اطلاعات و ایجاد سیستم مکانیز عاملی است که در بهبود فعالیت توليدي مؤثر است مدیریت رسیدگی به مشکلات و درخواستها، مدیریت تجهیزات و منابع در رابطه با خدمات پشتیبانی فنی و تخصیص آنها به کاربران، و همچنین نظارت، کنترل و برنامه ریز در این زمینه از جمله مواردی است که مدیران حوزه فناوری اطلاعات را بر آن می‌دارد تا برای خود ابزارهای سودمند و کارا تدارک ببینند.

  • میزان دارایی‌های ثابت:

مجموع اقلام منقول و غیر منقول شركت ها شامل ماشین‌آلات، تجهیزات، ساختمان‌ها و غیره. .. محسوب می‌گردد.

  1. خروجی‌ها:

خروجی در مدل‌های ناپارامتری عاملی است که با افزودن یک واحد به آن در سیستم و با فرض ثابت بودن سایر شرایط کارایی، بهره وری را افزایش می‌دهد که عبارتند از .

جنبه کارایی- آنالیز بهره‌وری بازاریابی:

بهره‌وری به ارتباط میان ورودی و خروجی بر می‌گردد و آنالیز بهره‌وری، کارایی فرایند را در تغییر شکل دادن ورودی‌ها به خروجی‌هایی که با هم مرتبط هستند، ارزیابی می‌کند. آنالیز بهره‌وری بازاریابی یک بخش ضروری از اندازه بهره‌وری است که در آن آنالیز بهره‌وری بر اساس زیرمجموعه‌ای از تمام ورودی‌ها، خروجی‌ها و فرایندهای تغییر شکل می باشد. آنالیز بهره‌وری بازاریابی معمولاً هنگامی که ورودی‌ها و خروجی‌ها مرتبط با عملکرد بازاریابی دارای آحاد اندازه‌گیری متفاوتی باشند، شامل تغییر شکل واحدهای ورودی و خروجی در قابل بعضی واحدهای اندازه‌گیری استاندارد می‌گردد .

اندازه های ورودی از آن جهت برای ارزیابی بهره‌وری بازاریابی مناسب شناخته شده‌اند که تلاش‌هایی را برای عملیاتی کردن و اندازه‌گیری کردن هزینه‌های بازاریابی و سطوح سرمایه گذاری، کمیت و کیفیت این تلاش‌ها (کارکنان و تصمیم ها) و تخصیص سربارها می‌شود، را شامل می‌گردند. اندازه‌های خروجی (بدست آمده) باید به تناوب در ارزیابی بهره‌وری بازاریابی مورد توجه قرار گیرند که شامل سود، فروش (تعداد فروش)، سهم بازار و جریان نقدینگی می‌گردند. ممکن است در ایجاد و توسعه آنالیز بهره‌وری- مانند مفهوم سازی اصلی سوین دو روند مشاهده گردد: نخست حرکتی به سمت هر چه بیشتر در نظر گرفتن اندازه‌های غیرپولی بازاریابی مانند کیفیت خدمات). دوم، در ارزیابی بهره‌وری عقایده وجود دارد که ارزیابی‌های بهره وری بر انطباق‌پذیری و ابتکاری بودن اقدامات بازاریابی شرکت نیز متمرکز گردد .

مجموعه پژوهش‌های بهره‌وری بازاریابی می‌تواند در دو نقش عمده در ارزیابی عملکرد بازاریابی مورد توجه قرار گیرد: اول اینکه یک مدل مفهومی مناسب مدیریتی را از بعد عملکرد بازاریابی ایجاد می‌کند که مشابه مواردی است که در زمینه های دیگر، ماندن ساخت، توسعه یافته‌اند. دوم، آنلایز بهره‌وری بازاریابی، توجه را بر تشخیص و اندازه‌گیری هزینه‌های بازاریابی و سوددهی متمرکز می‌کند و دانش و درک مربوط به آن را، بسیار افزایش می‌دهد.

اثربخشی:

  منظور از اثربخشی در واقع بررسی میزان مؤثر بودن اقدامات انجام شده برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده است. به عبارتی ساده‌تر در کی مطالعه اثربخشی، میزان تحقق اهداف اندازه‌گیری می‌شود.

تعاریفی از اثربخشی:

اثربخشی سازمان عبارت است از درجه یا میزانی که سازمان به هدف‌های مورد نظر خود نائل می‌آید. اثربخشی یک مفهوم کلی دارد. به بیان ساده‌تر اثربخشی را می‌توان انجام کارهای درست نامید. اثربخشی عبارتست از درجه و میزان نیل به اهداف تعیین شده. به بیان دیگر اثربخشی نشان می‌دهد که تا چه میزان از تلاش انجام شده نتایج مورد نظر حاصل شده است. در حالی که نحوه استفاده و بهره‌برداری از منابع برای نیل به نتایج، مربوط به کارآیی می‌شود. پیتر دراکر معتقد است اثربخشی یعنی انجام دادن کارهای درست. از نگاه دراکر اثربخشی کلید موفقیت سازمان محسوب می شود.

اثربخشی عبارت است از درجه و میزان نیل به اهداف از قبل تعیین شده،به بیان دیگر با توجه به تلاش‌های انجام شده تا چه میزان نتایج مورد نظر حاصل شده است. به عبارت روشن‌تر اثربخشی، بر خلاف کارایی، روشی است که چگونگی تحقق اهداف را مورد اندازه‌گیری قرار می‌دهد. این مقیاس آثار تولید یا خدمات انجام شده برای جامعه را کمی و مقداری نموده و مشخص می‌کند که آیا از مجموعه نهاده‌ها یا منابع برای نیل به اهداف مورد نظر استفاده بهینه به عمل آمده است یا خیر، لذا چگونگی تحقق مجموعه‌ای از اهداف، مبین اثربخشی است و حال آنکه بر عکس، چگونگی به کارگیری منابع جهت تحقق این اهداف کارایی نامیده می‌شود. اثربخشی یعنی «انجام دادن کارهای درست» و کارایی یعنی «درست انجام دادن کارها».

«کارایی نشان دهنده نسبت تبدیل ورودی‌ها به خروجی بوده، و اثربخشی نسبت ارتباط خروجی‌ها با اهداف می‌باشد و «بهره‌وری» حاصل جمع برداری کارایی و اثربخشی است که نشان می‌دهد یک سازمان به چه صورت منابع خود را در راستای دستیابی به اهداف به کار می‌گیرد». حال اگر کارایی «انجام درست کار» و اثربخشی را «انجام کار درست» تعریف کنیم، به این ترتیب بهره وری را می‌توان به صورت «انجام درست کار درست» تعریف کرد. در شکل زیر رابطه مفاهیم کارایی، اثربخشی و بهره‌وری بیشتر نمایان شده است.

در هر سازمان و مؤسسه‌ای باید ابزارهایی برای سنجش کارایی و اثربخشی آن سازمان در نظر گرفته شود. این موضوع که به نظر ساده می‌باشد در عمل چنانچه به طور ناصحیح سیاست‌گذاری گردد ممکن است شرکت را با چالش مواجه نماید باید ببینیم چه معیارهایی را می‌توانیم معیار سنجش شرکت بدانیم برای این کار بهتر است مروری به اهداف شرکت در سطح کلان بیاندازیم. اهداف شرکت در کل می‌تواند یکی از 4 هدف ذیل و یا برگرفته از این 4 هدف عمده باشد که عبارتند از:

  • ایجاد ارزش افزوده در منابع اعم از منابع انسانی،منابع مادی (سپرده‌ها) و فیزیکی
  • ارتقاء سهم از کل بازار
  • بسط و گسترش صنايع توليدي
  • ایجاد رضایت‌مندنی برای سهامداران و صاحبان سرمایه اینک با توجه به اهداف ذکر شده به نظر می‌رسد در معیارهای سنجش نیز باید اهداف مزبور مورد دقت و بررسیشرکت برای میزان دستیابی به این اهداف قرار گیرد از بین این اهداف یکی ایجاد رضایت‌مندی برای صاحبان سهام می‌باشد که به تعبیر دیگر می‌توان به سوددهی شرکت‌ها در این رابطه اشاره داشت اما سؤال این است که آیا سوددهی می‌تواند معیاری برای سنجش در سطح شرکت باشد.

اثربخشی به معنی هدایت منابع به سوی اهدافی که ارزشمندترند. برای مثال تمرکز روی نتایج؛ انجام کار صحیح در زمان صحیح؛ کسب اهداف کوتاه مدت و بلندمدت می‌باشد.کارایی به معنای استفاده از امکانات موجود برای رسیدن به بهترین نتیجه، اثربخشی به معنی داشتن خروجی مطلوب و بهره‌وری به نسبت بین خروجی به ورودی اطلاق می‌شود. پس خروجي به معنی اثربخشی و ورودی به معنی کارایی اشاره دارد، و لذا در حقیقت مفهوم بهره‌وری ترکیبی از دو واژه اثربخشی و کارایی است.

رویکرد اثربخشی ممیزی بازاریابی:

یک رویکرد متفاوت به ارزیابی عملکرد بازاریابی «ممیزی بازاریابی» به شکل موازی با شهور آنالیز عملکرد بازاریابی توسعه پیدا کرد. ممیزی بازاریابی که ریشه آن به یکی از گزارش‌های اتحادیه مدیریت ایالات متحده به نام آنالیز و بهبود عملکردهای بازاریابی بر می‌گردد، در تقابل با ممیزی مالی حسابداری شکل گرفته است. ممیزی بازریابی به عنوان یک بازنگری سیستماتیک، منتقدانه و کلی، از اهداف و سیاست‌های اساسی عملیاتی و فرض هایی که بر آنها استوارند گرفته تا روش‌ها، روندها، پرسنل و کارکنان سازمان و همچنین کاربرد سیاست‌ها و دستیابی به اهدا، به کل کار بازاریابی می‌باشد. کاتلر و همکارانش در سال 1977 مفهوم ممیزی بازاریابی را به یک آزمون جامع، سیستماتیک، مستقل و دوره‌ای استراتژی‌ها، اهداف و فعالیت‌های درون محیط یک شرکت یا SBU مجدداً تعریف و تعبیر کردند که این تعریف برای شناسایی مشکلات و فرصت‌ها و پیشنهاد کردن اقداماتی که می‌تواند عملکرد بازاریابی شرکت را بهبود بخشد، طراحی شده است.

مدل دوباره تعریف شده ممیزی، شش جزء پیشنهادی ممیزی بازاریابی کاتلر و همکارانش از این قرارند: ممیزی محیط بازاریابی شامل آنالیز کل محیط و همچنین محیط کاری، ممیزی استراتژی بازاریابی برای ارزیابی سازگاری استراتژی بازاریابی با فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی، ممیزی سیستم‌های بازاریابی که برای ارزیابی تعامل‌های میان بازاریابی و سازمان فروش طراحی شده است، ممیزی سیستم‌های بازاریابی روندهای مورد استفاده در راه رسیدن به اطلاعات، برنامه و کنترل عملیات بازاریابی، ممیزی بهره‌وری که داده‌های حسابداری را برای تعیین منابع بهینه سود و جلوگیری از هزینه‌های بالقوه ارزیابی می کند، ممیزی کارکرد بازاریابی که کارکردهای کلیدی بازاریابی را بازنگری می‌کند که در درجه اول بر یافته‌های ممیزی قبلی استوار است. نقش عمده رویکرد ممیزی بازاریابی همان اولین اقدام سیستماتیک برای ارزیابی اثربخشی بازاریابی بوده است. با این وجود از نظر کاربردی، رویکرد ممیزی بازاریابی از مشکلات خاصی رنج می برد. این مشکلات شامل: فقدان ممیزهای مستقل، مناسب و مورد تأیید،بدست آوردن همکاران مدیریتی از درون سیستم بازاریابی، در دسترس نبودن اطلاعات و نبود ارتباط کافی با مدیران ارشد برای حصول اطمینان از دسترسی و درک اطلاعات می باشد. همچنین این مشکلات می‌توانند عدم کاربرد فرایند ممیزی بازاریابی در شرکت‌ها را برسانند.

بهره‌وری:

قدمت بهره‌وری به قدمت تاریخ بشر است. زمانی که بشر زندگی خود را آغاز کرد در این فکر بود که از منابع در دسترس خود و نیز ابزارهایی که دارد بیشترین و بهترین استفاده را بکند. بنابراین بهره‌وری چیزی نیست که بخواهیم آن را انتخاب کنیم بلکه حیات نیازمند استفاده بهینه از منابع است و در دنیای رقابت، سازمانی می‌تواند بقاء، رشد و نمو داشته باشد که بهره‌ور باشد. تعاریف جدیدی که از بهره‌وری ارائه شده، همه به یک مضمون اشاره دارند. بهره‌وری و تلاش برای افزایش بهره‌وری در سازمان‌ها و نهادها از مهمترین مفاهیمی است که مدیریت به ویژه مدیریت منابع انسانی امروزه با آن روبرو است. اندازه‌گیری بهره‌وری و ارتقای آن در هر سازمانی از جنبه‌های گوناگونی همچون افزایش کارایی و اثربخشی در تعیین اولویت و تصمیم گیری‌ها برای مدیران حائز اهمیت است. یکی از ابزارهای مهم تحلیل بهره‌وری، اندازه‌گیری آن است. شاخص بهره‌وری به برقراری هدف‌های واقعی و شناخت مراحل کنترل کمک کرده و تنگناها و محدودیتهای انجام کار را به روشنی نشان می دهد.

  تعاریفی چون نسبت خروجی‌های سیستم به ورودی‌های آن و نسبت ستانده به داده در یک سیستم و «نسبت فایده به هزینه» که تمامی آنها در پی کسب بیشترین ارزش افزوده از منابع هستند. به طور کلی می‌توان گفت که یک سازمان بهره‌ور به دنبال جلوگیری از کارهای لغو و بیهوده، استفاده صحیح از منابع و هماهنگ کردن کیفیت و کمیت و هزینه در رقابت است. به عبارت دیگر بهره‌وری، نوعی فرهنگ است ، که در آن سازمان می‌کوشد هوشمندانه رفتار کند و در پی کارآیی و اثربخشی در فعالیت هایش باشد. سؤال اساسی آنکه سازمان‌ها چگونه می‌توانند هوشمندانه رفتار کنند؟ سازمان می‌تواند با مهندسی سیستم، خود را بشناسد و با شناخت عوامل داخلی و بیرونی مؤثر بر بهره‌وری عملکردش، آنها را مدیریت کند.

عوامل داخلی مؤثر بر بهره‌وری سازمان اغلب تحت کنترل مدیریت سازمان است ولی عوامل خارجی کمتر تحت کنترل هستند و باید با تجزیه و تحلیل رفتار و عملکرد آنها شیوه‌های مناسب برای برخورد با آنها را ترسیم کرد. عوامل داخلی بهره‌وری خود به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند. عواملی که در کوتاه مدت تغییرپذیر نیستند مانند تولید بنگاه، فن‌آوری تولید، ماشین‌آلات و تجهیزات، مواد خام و انرژی عواملی که در کوتاه‌مدت تغییرپذیرند مانند سیستم‌های سازمانی، روش‌های کار و روش‌های مدیریت. عوامل خارجی از عواملی هستند که بر ساز و کارهای شرکت تأثیر گذارند. این عوامل که مایکل پورتر با عنوان عوامل مؤثر بر رقابت در بازار معرفی کرده شامل مشتریان، تأمین‌کنندگان، رقبا، کالاهای جانشین و تازه‌واردهایی است. که تحت کنترل سازمان نیستند.

همانطور که بیان شد از جمله عوامل خارجی مؤثر بر بهره‌وری سازمان ها به ویژه سازمان‌های خدماتی که ارتباط نزدیکی با مشتری دارند مشتریان سازمان هستند. رابطه تنگاتنگی بین ارتقاء بهره‌وری و میزان رضایت و وفاداری مشتریان در سازمان‌های خدماتی وجود دارد. مشتریان را باید دلیل وجودی سازمان به حساب آورد بنابراین نه تنها شناخت نیازهای آشکار آنان بلکه پیش‌بینی، هدایت و تعیین نیازهای پنهان مشتریان، طراحی و اجرای برنامه‌های ارائه خدمات در راستای رفع این نیازها برای جذب مشتری، از ارکان اساسی هر گونه فعالیت در سازمان است. شعار معروف «همیشه حق با مشتری است» اگر به درستی اجرا شود می‌تواند باعث ارتقای کارایی و اثربخشی فعالیت‌های شرکت­ها و موسسات شود. به کارگیری جدیدترین روش‌های بازاریابی در زمینه مشتری‌مداری و کسب رضایت مشتری می‌تواند موجب موفقیت سازمان شود. زمانی سازمان موفقی خواهیم داشت که بتوانیم نیازهای مشتریان را زودتر از رقبای دیگر تشخیص دهیم و به دنبال آن راهکارهای مناسب ارائه دهیم. سازمان در شرایطی با متقاضیان بی‌شمار برای دریافت خدمت مواجه است که به نوعی با اهدافی متفاوت، با سازمان در تماس هستند و منافع متفاوتی را نیز برای آن ایجاد می‌کنند. از سوی دیگر رقبایی در تلاش هستند تا مشتریان با ارزش سازمان را به سوی خود جذب کنند.

تعریف شاخص‌های بهره‌وری:

شاخص‌های بهره‌وری کسرهایی هستند که صورت آنها یک ستانده و مخرج آنها داده‌های یک بنگاه اقتصادی است. به طور کلی شاخص‌های بهره وری را به دو دسته تقسیم می‌کنند:

  • شاخص‌های کلی بهره‌وری:

شاخص‌های کلی شاخص‌هایی هستند که کل ستانده به کل نهاده‌های به کار رفته در فرایند تولید به دست می‌آیند و یکجا محاسبه و اندازه‌گیری می‌شوند. این روش را در تحلیل­ها و اندازه‌گیری بهره‌وری کل عوامل تولید سیاست‌های کلی اقتصادی به کار می‌برند.

  • شاخص‌های جزیی بهره‌وری:

شاخص‌های جزیی شاخص‌هایی هستند که صورت آن ستانده و مخرج آن یک نهاده است و برای هر واحد، گروه و بخش اقتصادی می‌توان به کار گرفت و حسب مورد نیاز استفاده کرد. شاخص‌های جزیی به دو دسته شاخص عمومی و اختصاصی تقسیم می‌گردند. شاخص‌های عمومی در کلیه فعالیت‌ها اقتصادی دارای معنی و مفهوم است و در بررسی‌های تطبیقی قابل استفاده می‌باشند. شاخص‌های اختصاصی در فعالیت‌های خاص معنی و مفهوم دارند.

انطباق پذیری:

  یکی از بارزترین خصوصیات عصر حاضر تغییرات و تحولات شگرف و مداومی است که در تمامی پدیده‌ها رخ می دهد و سازمان‌ها از جمله سازمان‌های پویا و در حال تغییر سازماني و محیطی که در آن قرار گرفته‌اند نیز از این موضوع مستتثنی نبوده و تابع تغییرات و تحولات فراوانی هستند.

در نتیجه رمز موفقیت سازمان‌های امروزی انطباق با محیط بیرونی است و این مهم جز با تغییر در کارکنان و افزایش قابلیت‌های آنان امکان‌پذیر نخواهد بود. زمانی که بین ظرفیت‌های یک سازمان و تقاضاهای محیط کاری شکاف به وجود می‌آید بسیاری از سازمان‌ها سعی می‌کنند تا با مهندسی مجدد و ایجاد تغییرات ساختاری وسیع این فاصله و شکاف را کاهش دهند. این تغییرات سودمند هستند اما یک تغییر سازمانی موفق به سوی انطباق‌پذیری هر چه بیشتر با تقاضاهای محیط نیازمند تغییر در سطح قابلیت‌ها و توانایی‌های افراد سازمان می‌باشد.

سازمان‌هایی که به خوبی یکپارچه هستند به سختی تغییر می‌یابند. لذا یکپارچگی درونی و انطباق‌پذیری بیرونی را می‌توان مزیت و برتری سازمان به حساب آورد. سازمان‌های سازگار به وسیله مشتریان هدایت می شوند، ریسک می‌کنند،از اشتباه خود پند می‌گیرند و ظرفیت و تجربه ایجاد تغییر را دارند. آنها به طور مستمر در حال بهبود توانایی سازمان به جهت ارزش قائل شدن برای مشتریان هستند. این ویژگی با سه شاخص مورد بررسی قرار می‌گیرد .

ایجاد تغییر:  سازمان قادر است راه‌هایی برای تأمین نیازهای تغییر ایجاد کند،و می‌تواند محیط مؤسسه را بشناسد،به محرک‌های جاری پاسخ دهد و از تغییرات آینده پیشی جوید.

مشتری گرایی:  سازمان مشتریان را درک می‌کند و به آنها پاسخ می‌دهد و پیشاپیش در صدد تأمین آینده بر می‌آید. در واقع مشتری‌گرایی درجه‌ای که سازمان‌ها در جهت رضایتمندی مشتریان هدایت می‌شوند را نشان می‌دهد.

یادگیری سازمانی:  میزان علائم محیطی را که سازمان‌ها دریافت،ترجمه و تفسیر می‌کنند و فرصت‌هایی را برای تشویق خلاقیت، سبک دانش و توسعه توانایی‌ها ایجاد می‌کند اندازه می‌گیرد. رمز موفقیت سازمان‌های امروزی انطباق با محیط بیرونی است و این مهم جز با تغییر در کارکنان و افزایش قابلیت‌های آنها میسر نخواهد بود. انطباق‌پذیری سازمانی عبارت است از اعمال تقاضای محیط کاری در فعالیت‌های سازمان.

به طور کلی سه بعد از انطباق‌پذیری که بر روی اثربخشی سازمانی اثر می‌گذارد عبارتند از:

  • توانایی درک و واکنش به محیط بیرونی
  • توانایی برای واکنش به مشتریان درونی
  • توانایی دوباره‌سازی و رسمی کردن مجدد مجموعه‌ای از رفتار و فرایندهایی که به سازمان اجازه انطباق‌پذیری می‌دهد.

منبع

محمدی، رضا (1393)، رابطه بین عملکرد بازاریابی و ایجاد یک مزیت رقابتی در شرکت، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت بازرگانی، دانشگاه آزاد اسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0