منابع درون خانواده

رفتارها، نيازها و شخصيت هر يك از اعضاي خانواده كه بر رفتارها، نيازها و شخصيت ديگر اعضاي خانواده تاثير مي‌گذارند و با ‌آن‌ها در تعامل‌اند، گاهي استرس را به وجود مي‌آورند. تعارض بين شخصي مي‌تواند، ناشي از مشكلات مالي، رفتار بي‌ملاحظه يا هدف‌هاي متضاد باشد. اين تعارض را مي‌توان هنگامي‌مشاهده كرد كه مثلاً خواهران و برادران در خصوص ‌اين‌كه كدام برنامه تلويزيوني را ببينند بحث مي‌كنند. يا پدري با نوجواني كه با صداي بلند موسيقي مي‌نوازد، برخورد مي‌كند. زندگي در خانواده‌اي پر جمعيت، تعارض در باب آسايش، آرامش و استفاده از امكانات خانواده مانند حمام را افزايش مي‌دهد.در اين‌جا از ميان منابع متعدد استرس در خانواده چند منبع را مورد توجه قرار خواهيم داد.

افزوده شدن يك عضو جديد به خانواده طلاق، بيماري، مرگ در خانواده و دو شغلي بودن و غيره. به دنيا آمدن يك كودك در خانواده رويدادي مسرت‌بخش است كه در عين حال سبب ايجاد استرس به ويژه براي مادر، در مدت بارداري و پس از تولد كودك نيز مي‌گردد. اما افزوده شدن يك كودك به خانواده براي ديگر اعضاي خانواده نيز استرس‌زا است. مثلاً ممكن است پدر احساس كند كه بايد درآمد بيشتري داشته باشد. يا در خصوص سلامت همسر و فرزندانش احساس نگراني كند يا دربارة امكان مخدوش شدن رابطه با همسر، بيمناك شود. پس از به دنيا آمدن كودك نيز والدين به سبب مسؤوليت‌هاي جديد خويش در ارتباط با مراقبت از كودك دچار استرس مي‌شوند. يكي از عوامل مهم استرس والديني، به شخصيت كودك مربوط است. هر كودك، با آمادگي‌هاي شخصيتي خاصي كه  مزاج  ناميده مي‌شوند، پاي به دنيا مي‌گذارد .

طلاق تغييرات استرس‌زاي بسياري را براي همه اعضاي خانواده به وجود مي‌آورد، همچنان كه ‌آن‌ها را با تغييراتي در شرايط اجتماعي، محلي و مالي خويش مواجه مي‌سازد. در مورد كودكان، ممكن است كه آنان به محله جديدي نقل مكان كنند، به پرستاران جديدي سپرده شوند و مجبور باشند وظايف جديدي را در خانه برعهده گيرند. ممكن است پدر يا مادري كه سرپرستي بچه‌ها را برعهده گرفته است، به سبب اشتغال يا گرفتاري‌هاي ديگر نتواند وقت زيادي را به ‌آن‌ها اختصاص دهد .منابع استرس خانواده فراوانند و علاوه بر موارد ذكر شده مي‌توان به حوادث زندگي، اخراج از كار، بازنشستگي، مشكلات جنسي، مشكلات مالي، تغيير شغل، رفتن يك فرزند از كانون خانوادگي، تغيير محل سكونت ساعت خواب و … اشاره كرد.

منابع استرس در جامعه

تحرك جغرافيايي و مهاجرت‌ها از ديگر عوامل استرس به شمار مي‌آيند و بيماري‌هاي رواني و بي‌نظمي‌هاي جسماني را درپي دارند. تمامي‌پژوهش‌هايي كه در اين زمينه انجام شده‌اند، ثابت كرده‌اند كه فراواني بيماري‌هاي رواني در جمعيت‌هاي مهاجر به مراتب بيش از جمعيت‌هاي ديگر است. تفاوت‌هاي بين ـ فرهنگي ؛فرهنگ اصلي و فرهنگ كشور جديد، شرايط اقتصادي و اجتماعي در جامعة جديد و فشارهايي كه براي جذب جمعيت‌هاي مهاجر اعمال مي‌شوند، از عوامل تعيين كنندة آن آسيب‌پذيري هستند. محققان بر اين نكته تأكيد كرده‌اند كه اگر مهاجران جديد در محلي سكني گزينند كه هم‌ميهنانشان پيش‌تر در آن‌جا بوده‌اند، سازش ‌آن‌ها با محيط جديد، آسانتر است. همچنين به نظر مي‌رسد كه تفاوت‌هاي فرهنگي چشمگير، به افزايش استرس در مهاجران منتهي مي‌شوند و ديگر تغييرات وابسته به محيط منتهی می شوند.پژوهش های دیگر نیز مسئله آسیب پذیری مهاجران در برابر بیماریهای جسمانی را خاطرنشان ساخته اند: گراهام و ریدر، نشان داده اند که بیماریهای عروقی در مردانی که از لحاظ جغرافیایی تحرّک بیشتری دارند، بیش از کسانی است که در یک محل ثابت زندگی می کنند.

از يك سو، صنعتي شدن، شهري شدن و تغيير بافت شهري و از ديگر سو، تغييرات بسيار سريع اقتصادي نيز دگرگوني وضع اجتماعي را درپي دارند. پيامد چنين دگرگوني‌هايي بر جمعيت‌هاي محلي، به صورت افزايش درجه آسيب‌پذيري افراد بروز مي‌كند. بررسي‌هاي انجام شده دربارة نخستين نسل‌هاي روستائيان يا دامداراني كه جذب صنعت شدند، نشان از اين داشت كه افراد اين گروه‌ها به مراتب بيش از اعقاب خود ـ كه در همان كارخانه‌ها به كار مشغول بودند از بيماري‌ها و اختلال‌هاي جسماني رنج مي‌بردند، برنامه‌هاي بازسازي شهري نيز بر آسيب‌پذيري فزايندة جمعيت‌ها تأثير مي‌گذارند و استرس رواني ـ اجتماعي را افزايش مي‌دهند. بي‌نظمي‌هاي اجتماعي و از هم پاشيدگي گروه‌هاي وسيع ، به هنگام مواجهه با سوانح طبيعي، تبعيدها، جابه‌جايي‌ها، جنگل‌هاي داخلي يا هر نوع رويداد ناگهاني ديگر نيز مشاهده شده است.

در نهايت تمامي‌پژوهش‌ها بر افزايش بي‌نظمي‌هاي رواني، بيماري سل، حمله‌هاي قلبي و فشار خون، همزمان با اين رويدادها، تأكيد كرده‌اند براي مثال انتقال سرخ‌پوستان ناواهو  به اردوگاه‌ها، انتقال بانتوها  به ژوهانسبورگ ، جابجا كردن لبناني‌ها و …همچنين پژوهش‌هايي كه به بررسي همزمان تأثير رويدادها در سطح گروهي و در سطح خانوادگي پرداخته‌اند وجود خطرهاي جسماني و رواني را براي همه اعضاي خانواده، مورد تاييد قرار داده‌اند . بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه فقدان يا از هم پاشيدگي ساخت‌هاي اجتماعي و گروهي به تضعيف مقاومت رواني افراد منتهي مي‌شود.

منبع

پشنگ زاده،فرنوش(1393)، آموزش مهارتهای معنوی بر ویژگی های استرس زای مادر- کودک  در پرستاران،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0