علم سنجی چیست؟
علم سنجی از نظر لغوی به معنای دانش اندازه گیری علم است و به زبان ساده به مطالعه ی جنبههای کمی علم به منظور برنامه ریزی و سیاستگذاری پژوهشی یا اقتصادی در امر پژوهش های فردی، گروهی، سازمانی، ملی یا بین المللی اطلاق میشود. این اصطلاح اساساً به منظور مطالعه ی تمام جنبه های نوشتاری علم و فناوری مورد استفاده قرار میگیرد .در بسیاری از متون، ابداع واژه ی علم سنجی به دانشمندان روسی نسبت داده میشود. اما با وجود اتفاق نظر در میان بیشتر دانشمندان درباره اینکه دانشمندان روسی و اروپای شرقی یعنی نالیموف، دوبروف و کارنوا واژه علم سنجی را به کار گرفتند، گارفیلد انتشار اثر جی. دی. برنال در سال 1939 با عنوان کارکرد اجتماعی علم را نقطه اصلی اثرگذار حوزهی علم سنجی معرفی میکند. با این حال نباید این واقعیت را نادیده گرفت که علم سنجی ترویج نام خود را بیش از همه به تایبور براون بدهکار است، کسی که از این واژه جدید برای نام معروفترین مجله حال حاضر علمسنجی دنیا، یعنی مجلهی ارزشمند علم سنجی استفاده کرد؛ به این ترتیب باید پذیرفت که پس از ظهور مجله علم سنجی در سال 1978 در مجارستان، واژه ی علم سنجی بهتر شناخته شد. بنابر عنوان فرعی این نشریه، حوزه ی علم سنجی شامل تمام جنبه های کمی علم، ارتباطات در علم و سیاست علم است.
اهمیت علم سنجی در سیاست علم به قدری زیاد است که افرادی همچون بک در همان نخستین دهه های رواج واژه ی علم سنجی بیان کردند که علم سنجی قادر است به توازن میان بودجه و هزینه های جاری اقتصادی کمک کند و کارایی تحقیقات را افزایش دهد؛ در واقع بر اثر همین تلاشها و بینشها بود که در بسیاری از کشورها و حتی سازمانهای بین المللی، استفاده از تحلیلهای ارزیابانه ی علم سنجی به سرعت در دستور کار محافل اصلی سیاست گذاری و تصمیم گیری علم و فناوری قرار گرفت.براون و همکارانش در تعریف علم سنجی، آن را بر اطلاعات علم متمرکز دانستند و اظهار کردند که علم سنجی با جنبه های کمی تولید، اشاعه و استفاده از اطلاعات علمی سر و کار دارد و این ابعاد، اطلاعات علمی را به منظور کمک به درک بهتر ساز و کارهای فعالیتهای پژوهش علمی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند.وینکلر علمسنجی را حوزهای از علم میداند که با جنبههای کمی افراد، گروهها، موضوعها و پدیده ها در روابط علم و روابط آنها با یکدیگر سرو کار دارد، به طوری که در اصل، به محدودهی یک رشته علمی خاص تعلق ندارد. وی هدف از علمسنجی را آشکار سازی ویژگیهای پدیدههای علم سنجی و فرایندهای موجود در پژوهش علمی برای مدیریت مؤثرتر علم معرفی میکند.صرف نظر از اصطلاح علمسنجی، ظهور این مفهوم به منظور مدیریت مطلوب فرایندهای علمی، پژوهشی و فناورانه بر اساس اطلاعات و شاخصهای حاصل از مطالعات این حوزه و پشتیبانی از روند رشد و توسعهی آنها از مهمترین فواید آن است. اطلاعات محصول مطالعات علمسنجی به خصوص در سیاستگذاریهای علمی در سطوح ملی بسیار مورد توجه قرار گرفته و از ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زیادی برخوردارند .
با توجه به سرچشمههای اصلی ظهور علمسنجی و همچنین بر اساس دامنهی مفهومی که صاحب نظران و پیشگامان علم سنجی بر آن صحه گذاردهاند، علمسنجی بیش از هر چیز برای ارائه خدمت به سیاست علم تولد یافته است و همین نکته، اصلیترین فلسفهی وجودی آن را تشکیل میدهد و دامنهی آن را از سایر حوزههای مرتبط، وابسته و سنجشی جدا میکند. گرچه علمسنجی از حوزهی کتابسنجی برخاسته و حتی در عمل تا حدود زیادی به شاخصها و روشهای سایر حوزه های سنجشی از جمله کتابسنجی وابسته است، اما باید توجه داشت که علم سنجی فعالیتها و عملکردهای خود را برای کمک به سیاست علم تعریف میکند و در این راه، از شاخصها و روشهای سایر حوزههای سنجشی و وابسته نیز بهره میجوید. به عنوان نمونه، موضوع تعیین مجله های هسته به خودی خود جز مباحث کتابسنجی محسوب میشود؛ زیرا به کتابخانه ها و مراکز اطلاعرسانی در شناسایی و خرید مهمترین و اولویت دارترین مجله های حوزههای موضوعی مختلف یاری میرساند. با وجود این، اگر بنا باشد با هدفهای سیاست گذارانه و با رویکرد ارزیابی عوامل دخیل در فعالیتهای علمی به مبحث مجله های هسته نگریسته شود، مطالعات مربوط به مجله های هسته از ابعاد کتابخانهای و همچنین از دامنه ی کتابسنجی خارج بوده و در حیطهی علمسنجی قرار میگیرد. به بیانی دیگر، اگر نه فقط با هدف خریدهای کتابخانه ای، بلکه به منظور شناسایی جدیدترین جبهههای پژوهش و پرنفوذترین و مؤثرترین پژوهشگران، سازمانها، کشورها و سایر عوامل دست اندر کار تولید علم، به مبحث مجله های هسته توجه شده و به سؤالهایی از این قبیل که کدامین دسته از این عوامل و مؤلفه های دخیل و تحت چه شرایطی نسبت به بقیه ی همسانهای خود مورد توجه قرار گرفته اند پاسخ گفته شود، از مبحث کتاب سنجی گذر کرده و به مباحث علمسنجی وارد شدهایم. در نتیجهی اینگونه مطالعات علم سنجی است که سیاست علم قادر میشود در توزیع منابع، تدوین سیاستها، اجرای برنامه و اتخاذ تصمیمها با چشمهایی باز حرکت کرده و درست ترین مسیرها را انتخاب کند . مطابق با مطالعات” ناگپاول” سه موضوع در مطالعات علم سنجی پیگیری شده است:
- علمسنجی و سیاستهای علمی و تکنولوژیکی (شامل روشها و حوزههای علمسنجی)
- ساختار و پویاییهای علم (شامل کارهای فردی تا همکاریهای بینالمللی دانشمندان)
- جنبه های منطقه ای علوم.
به عقیده دایوداتو نیز، دامنه موضوعی گستردهی علم سنجی عبارت است از: رشد کمی علم، ساختارهای فرعی و تخصصی علم، توسعهی رشته ها و ارتباط علم و فناوری، نیم عمر مشارکتهای علمی، ساختار ارتباطی در علم و فناوری، شرایط و اندازهگیری بروندادها و تولیدات دانشمندان، ارتباط بین توسعه ی علم و رشد اقتصادی، ساختار و توسعه ی نیروی انسانی علم، ملاکهای سرمایه گذاری در علم و مانند آن . به عقیده داورپناه در بررسی های علم سنجی چهار متغیر اصلی مؤلفان، تولیدات علمی، مراجع و ارجاعات قابل استفاده اند .بر اساس طبقه بندی ناگپاول یکی از موضوعهای علمسنجی مطالعه ساختار علم و پویایی آن است. به این مفهوم که در درجهی اول برای کل دانش و در درجهی بعدی برای هریک از رشته های مختلف ساختار و حوزه های تخصصی مشخص میشوند. به بیان ساده تر، بعد از مطالعهی رشته های مختلف سرفصل هایی که تاکنون (و یا در بازهی زمانی مختلف) در آن رشته به آن پرداخته شده و حجم مطالعات در هر سرفصل و ارتباط بین این سرفصلها به صورت علمی و برمبنای روشها و فنون ریاضی و آماری به روشنی تبیین میشوند. در همین راستا نقشههای علمی در قالب شکلهای گرافیکی به تفکیک حوزه های مختلف علوم و نمایش ارتباطات بین آنها به درک ساختارهای علوم کمک میکنند.
منبع
سکوتی بخشایش ، اکرم (1392) ، نقشه علم دانشگاه تبریز با بررسی تولیدات علمی ،پایان نامه کارشناسی ارشد ، علم اطلاعات و دانششناسی ، دانشگاه شاهد.
از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید
دیدگاهی بنویسید