علل روانشناختی اهمال کاری

از جمله علل روان شناختی اهمال کاری فقر مدیریت زمان است . مديريت زمان مناسب در ارتباط با درک روشن از اهداف است. عدم استفاده از زمان بصورت ساختار يافته و انحراف مدام از يک فعاليت به فعاليت ديگر و عدم آگاهي و درک صحيح از اهداف با کمبود مديريت زمان در ارتباط است. بعضي از افراد قادر نيستند که به طور مؤثر و فعالانه زمانشان را مديريت کنند.تحقیقات نشان ‌مي‌‌دهد که در اهمال کاران کنترل و تخمین لازم برای انجام کار ضعیف است و معمولا در این افراد برآورد اضافی زمان لازم برای انجام کارها و احساس بیش از حد کمبود وقت برای تکمیل کارها وجود دارد.همچنين از اولويت‌ها و اهدافشان اطمينان ندارند. در نتيجه ممکن است در برابر تکاليف احساس غرق‌شدگي، در هم شکستن و دستپاچگي کنند. به همين علت ممکن است انجام تکاليف و وظايفشان را تا آخرين لحظه به تعويق بيندازند و به جاي آن بر روي انتخاب فعاليت‌ها و امور غير مولد و غير ضروري در دسترس‌شان تمرکز کنند.

ناتوانی در تمرکز و کم دقتی و عدم توجه به کار دلیل دوم برای اهمال کاری  است. این مشکل احتمالا به عوامل مخدوش کننده محیطی از قبیل: وجود سر و صدا، رفت و آمد، نا مرتب بودن محیط بستگی دارد .

اصلي‌ترين دليل اهمال کاری  را ـ ترس و اضطراب مربوط به شکست ‌مي‌‌دانند، که ترکيبي برآمده از اضطراب ارزيابي عملکرد ـ کمال‌گرايي ناسازگارانه،کمبود اعتماد به نفس وخودکارآمدي است. دراین حالت شخص بیشتروقتش راصرف نگرانی واضطراب درمورد امتحانات وانجام کارها ‌ميکند تا به انجام آنها اقدام کند .

اهمال کاری  مي‌تواند به عنوان تعارض بين بايد ـ خواستن ناميده شود.به اين معني که فرد روي اموري کار مي‌کند که مي‌خواهد و به آنها تمايل دارد به جاي اينکه روي مواردي کار کند که در آينده به موجب آن پاداش دريافت مي‌کند .

تعادل ميان چالش برانگيزي تکالیف و مهارت مي‌تواند در تبيين اهمال کاری ‌ در انجام تکاليف نيز مورد بحث باشد. در اين صورت دو بعد از تکاليف مي‌تواند در ارتباط با اهمال کاری ‌ هدف قرار گيرد:

  1. اهمال کاری در تکاليفي که جذابيت ندارند
  2. يا طفره رفتن از انجام آن به علت اينکه بيش از حد چالش ‌برانگيزند و يا به اندازه کافي چالش ‌برانگيز نيستند. تکاليف پيچيده و مشکل در مقايسه با ادراک توانايي فرد به عنوان تهديد و فشار خارجي درک مي‌شود که منجر به اجتناب مي‌شود .

مواجهه با تکاليفي که در مقايسه با توانايي فرد آسان درک مي‌شوند يا آنهايي که ملال‌آور و بي‌فايده‌اند، اهمال کاری  مي‌تواند يک استراتژي به منظور هدر ندادن انرژي و انجام هرچه سريع‌تر تکاليف در آخرين لحظات زمان تعيين شده باشدکه هرچند ريسک آور است مفيد نيزمي‌تواند باشد.

بین افراد اهمال کار و غیر اهمال کار در هدفها تفاوت وجود دارد. از نظر گولوایتزر و برانداستاتر، بین رسیدن به هدف و تمایل رسیدن به هدف تفاوت وجود دارد. بعنوان مثال، من ‌مي‌‌خواهم به هدف X دست یابم، یا من تمایل به رسیدن به هدف Y دارم، هنگا‌مي‌‌که موقعیت Z  وجود داشته باشد. اهمالکار‌‌ها خیلی راحت علاقه خود را  به گرفتن نمره الف در درس تاریخ نشان ‌مي‌‌دهند، اما کمتر با تحلیل واقع گرایانه برای مشخص سازی اقداماتی که باید برای رسیدن به این هدف انجام گیرد، تلاش ‌مي‌‌کنند.

درافراد اهمال کار ، تعارض بین هدف‌های کوتاه مدت و بلند مدت وجود دارد. افراد اهمال کار تمایل بیشتری برای رسیدن به تقویت‌‌های کوتاه مدت و تمایل کمتری برای رسیدن به تقویت‌‌های بلند مدت دارند. آنها در رسیدن به هدفهای بلند مدت دچار حواسپرتی و وسوسه‌‌های مختلف ‌مي‌‌شوند.

باید برای افزایش انگیزه‌‌های انجام تکالیف بلند مدت در آنها تلاش نمود.

عزت نفس و خودکارآمدي در مطالعات مختلف ارتباطي منفي با اهمال کاري نشان داده است .

باورهای منفی فرد در مورد توانایی‌‌های خود و دست کم گرفتن قابليت‌هاي خود ؛يا همان خودکارآمدي دلیل دیگری برای اهمال کاری  کردن در انجام امور است .

مکانيسم شناختي ديگر که مي‌تواند تکرار اهمال کاری  را توضيح دهد برنامه‌ريزي اشتباه يا تمايل به خوش‌بين بودن زياد نسبت به از دست دادن فرصت‌ها و زمان براي انجام سريع فعاليت‌هاست،که شامل تمرکز روي آينده و ناديده گرفتن موانع احتمالي که مي‌تواند اتفاق بيفتد و ناديده‌گرفتن تجارب گذشته مخصوصا شکست‌ها هستند و اين فراموشي و ناديده گرفتن، مانع يادگيري از آنها و ادامه رفتار اهمال کاری  مي‌شود.

مشکلات شخصي نيز امکان دارد که مختل کننده پيشرفت فرد در کامل کردن تکاليف باشد.

منبع

خیامی آبیز،حمزه(1394)، اثربخشی آموزش خودکارآمدی بر اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان متوسطه،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی ومشاوره مدرسه،دانشکده روانشناسی وعلوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0