علاقه به مطالعه

لذت مطالعه

کراشن،  فرضیه لذت از مطالعه کردن را به این صورت بیان کرده است: مطالبی در رشد زبان وادبیات مفید هستند که توسط یادگیرنده و آموزگار لذت بخش ارزیابی شوند.این مطلب به این معنا نیست که هر آنچه دانش آموزان را شاد کند لزوما سودمند است. از نظر کراشن ،این مطلب که اگر از عملی احساس خوبی را تجربه کنیم پس آن عمل برایمان مفید است، در دهه1960 درست بود، اما امروزه این مطلب صحیح نیست و باید آن را به شیوه ای محافظه کارانه اصلاح کرد. اگر فعالیتی برای تحول زبان و ادبیات مفید باشد پس فعالیت لذت بخشی است. او به بیان مثال هایی برای حمایت از فرضیه اش پرداخت. این مثالها به حوزه مطالعه مربوط می شوند. او معتقد است که مطالعه هم لذت بخش است و هم مفید.

مطالعه بدون اجبار به اندازه ای لذت بخش است که اغلب مطالعه کنندگان گزارش کردند که به آن معتاد شده اند. رابینسون و گودبی، پس از انجام تحقیقاتی در سال های 1965و 1985 لذت مطالعه را مورد تائید قرار دادند. بزرگسالان امریکایی فعالیت مطالعه را لذت بخش ارزیابی کردند.در بررسی سال 1985، که بر روی 2500 بزرگسال صورت گرفت، آنان به مطالعه کتاب و مجله در رتبه بندی 10 درجه ای امتیاز 8.3 را دادند، در حالیکه به سرگرمی ها امتیاز 7.5، و به مکالمات 7.2 را دادند. در بررسی که توسط نل، صورت گرفت از مطالعه کنندگان خواسته شد تا کتابی را طبق انتخاب خود مطالعه کنند. سپس ضربان قلب، فعالیت عضلانی،پتانسیل پوست و نرخ تنفس آنها اندازه گیری شد.

و پس از اندازه گیری سطح برانگیختگی این افراد در حین مطالعه با انجام سایر فعالیت ها مقایسه شد؛ مثل آرامش با چشمان بسته، گوش دادن به موسیقی ملایم، انجام محاسبه ذهنی و انجام فعالیت های دیداری. نل دریافت  که برانگختگی در حین فعالیت مطالعه، در مقایسه با حالت آرامش با چشمان بسته، افزایش می یابد اما تا حد قابل ملاحظه ای پس از زمان مطالعه کاهش می یابد تا حدی که در برخی از مقیاس ها به حدی پایین تر از حد پایه؛ یعنی آرامش با چشمان بسته می‌رسد. قابلیت مطالعه در آرام کردن افراد می تواند مطالعه متداول پیش از خواب را تبیین کند. این نوع مطالعه برانگیزاننده نیست، اما ما را آرام می کند. نتایج بدست آمده توسط نل با این فرضیه ها همخوانی دارد.

علاقه و مطالعه

علاقه یکی از عوامل موثر بر میزان مطالعه است. مطالب و مواد خواندنی که مورد علاقه نباشند، انگیزه ای برای مطالعه بوجود نخواهند آورد و در نتیجه نه تنها مطلب دیرتر یاد گرفته می شود، بلکه زودتر هم فراموش می شود. علاقه به هر موضوع، با مقدار اطلاعاتی که درباره آن داریم نسبت مستقیم دارد. یعنی هرچه بیشتر درباره مطلبی اطلاعات کسب شود، علاقه به مطالعه آن بیشتر می شود. مطالعات همبستگی نشان می دهند افرادی که بیشتر مطالعه می کنند خوانندگان بهتری نیز هستند. در ضمن میزان مطالعه و پیشرفت در حوزه خواندن با یکدیگر ارتباطی متقابل دارد .یعنی با افزایش میزان مطالعه پیشرفت در آن نیز آفزایش میابد، که همین پیشرفت انگیزه ای برای افزایش میزان مطالعه است .

با توجه به این مطلب، ایجاد علاقه اولین قدم برای انگیزش به مطالعه است.معلمان و مربیان این علایق را با نشان دادن هدف یا نتیجه نهایی مطالعه و یادگیری هر یک از دروس در یادگیرنده بوجود می آورند. از مهمترین عوامل موثر در ایجاد مطالعه می توان تسلط بر نفس، احساس مسئولیت، تلقین مثبت، و رهایی از تلقین منفی را نام برد. افرادی که در خود انگیزه ایجاد می کنند در واقع کنترل درونی و احساس مسئولیت را در خود رشد می دهند، مثبت می اندیشند، و خود را مسئول اعمال و نتایج حاصل از آن می دانند.ایجاد تفکر مثبت و رهایی از تلقین منفی، در واقع به اثر پیشگویی خودکامروابخش بر نتیجه اعمال اشاره دارد.

علل عدم رغبت به مطالعه

بی میلی و بی رغبتی به مطالعه علل گوناگونی دارد:

برخورد عاطفی با موضوع مورد مطالعه: یاد گیرنده ها از لحاظ آمادگی عاطفی در برخورد با موضوع مورد مطالعه با هم فرق دارند. این تفاوت در علایق، نگرش ها و خودنگری های آنها ظاهر می شود. برای یادگیری یک مطلب باید شوق آموختن، اعتماد کافی و پذیرش در فرد وجود داشته باشد. در صورتی که نگرش نسبت به موضوع مورد مطالعه مثبت باشد، فعالیت مطالعه با اشتیاق صورت می گیرد. مرتبط بودن موضوع مورد مطالعه با هدف ها آینده و اشتیاق به مطالعه را افزایش می دهد.

ضعف خواندن و فهمیدن: علل ضعف خواندن و فهمیدن عبارتند از: محدود بودن دامنه لغات، آگاهی نداشتن از روش صحیح مطالعه، عدم درک معنا و فهمیدن، و کند خوانی؛ منظور از کند خوانی همان کلمه خوانی است یعنی حدود 200 تا 250 کلمه در دقیقه.

تلویزیون: نالست و کرایکمپ علت کاهش میزان مطالعه را افزایش تنوع یا گوناگونی فعالیت ها برای گذراندن اوقات فراغت می دانند. به این معنی که امروزه افراد با دامنه گسترده تری از فعالیت ها برای گذراندن اوقات فراغت خود روبرو هستند. همچنین رایس و رابینسون، به این نتیجه رسیدند که میزان مطالعه روزانه افراد: مطالعه روزنامه، کتاب، مجله و یا هرگونه مطالعه دیگری همبستگی بالایی با متغیرهایی مانند مطالعه زمان آزاد افراد و ترجیحات شخصی؛ عادات افراد برای مطالعه دارد .

بطور کلی، تلویزیون یکی از علل کاهش عادت به مطالعه شناخته شده است. از گذشته این باور وجود داشت که تماشای تلویزیون روش با ارزشی برای گذراندن اوقات فراغت نیست، و حتی بسیاری از افراد تماشای تلویزیون را اتلاف وقت می دانند، گرچه نظرات مربوط به تماشای تلویزیون در طول دهه های گذشته تغییر کرده اما همچنین بسیاری از افراد تماشای تلویزیون را یک فعالیت فراغت منفعلانه در خانه می دانند.

و یا آن را تهدیدی برای خلق دانش هوشمندانه می دانند . در تحقیق نالست و کرایکمپ شواهدی دال بر تاثیر منفی تلویزیون بر کاهش میزان مطالعه بدست آمده است. در نهایت نتایج تحقیق تیونین، نشان می دهد که الگوی کلی زمان اختصاص یافته به مطالعه در دهه 1990 به صورت نزولی بوده است، اما این الگو در میان گروه های مختلف جمعیت متفاوت بوده است. به طور کلی زمان اختصاص یافته به مطالعه در میان جمعیت جهان کاهش زیادی داشته است و از سوی دیگر نیز در گروه سالمندان این زمان افزایش یافته است. تلویزیون شیوه زندگی افراد را تغییر داده است. امروزه جوانان رغبت کمی برای مطالعه دارند و اگر به تماشای تلویزیون نپردازند از گذشته و حال اطلاعات کمی دارند .

کمبود کتاب یا هر گونه متون خواندنی: بی توجهی بزرگسالان به مطالعه، که در نقش الگوی کودکان هستند، و کمبود کتاب در خانه منجر به کاهش مطالعه در کودکان می شود. بدیهی است با وجود کودکان کم سواد به زودی با بزرگسالان کم سواد مواجه می شویم. اگر درآمد خانواده ای به هر دلیلی کم باشد مواد خواندنی اولین چیزی است که خرید آن کم می شود.

انتخاب: عامل مهم دیگر در ترغیب افراد به مطالعه انتخاب است. تشویق و احترام گذاشتن به فعالیت مطالعه گامی مهم در جهت افزایش احساس خودمختاری است. شورا ، فلاوری و رستر،دریافتند که بین انتخاب و جنبه های کارآمد مطالعه مثل انگیزه همبستگی مثبت وجود دارد. تاکید بیش از حد مدارس به مطالعه به قصد امتحان دادن و اندازه گیری، هنگامیکه دانش آموزان در مدارسی هستند که بر مهارت، تمرین و مشق تاکید می شود، تبدیل به مطالعه کنندگان مدرسه می شوند، یعنی افرادی که قادر به مطالعه هستند اما مطالعه را انتخاب نمی کنند.

روش های ایجاد علاقه به مطالعه

باور کلی بر این است که انگیزه توسط کنجکاوی، کفایت، خودمختاری و ارزش گذاری فعال می شود. مثلا در کلاس های درسی معلمان با درک علت انگیزه می توانند انگیزه مثبت ایجاد کنند و یادگیری موثر را برای دانش آموزانشان افزایش دهند.معلمان با انگیزه می توانند با داشتن انتظارات اندک و ارائه پاسخ های موثر و سودمند عملکرد بهتری داشته باشند. به طور کلی اشتیاق معلم با موفقیت و انگیزه دانش آموزان همراه می شود. این موفقیت انگیزه معلم را نیرو می بخشد و منجر می شود که او شور و انگیزه بیشتری را برای آموزش محتوای دروس از خود نشان دهد و دانش آموزان را برای یادگیری بیشتر تقویت کند. این روند یک چرخه مثبت است که در محیط یادگیری بوجود می آید و منجر به افزایش انگیزه و یادگیری دانش آموزان و معلمان می شود. معلمانی که در داخل و خارج از کلاس با چالش های بسیاری روبرو باشند، خود را خسته و بی حوصله می دانند و نسبت به آموزش انگیزه و شور زیادی از خود نشان نمی دهند. هر چند به نظر می رسد که پاداش های مالی نیز نتوانند زمان و انرژی را که معلمان در کلاس صرف می کنند جبران کند.

با اینحال معلمانی وجود دارند که همچنان نسبت به شغل خودعلاقمند و مشتاق هستند و این انگیزه را نیز به‌دانش‌آموزان‌القا می‌کنند. علاقمندی به مطالعه را می توان با افزایش مقداری از اطلاعات درباره آنها بوجود آورد. ایجاد علاقه به مطالعه بر اثر درک درست هدف ها ایجاد میشود. به این منظور تعیین هدف ها گام بزرگی در افزایش رغبت به مطالعه است. هد ف به معنای منظور و مقصودی است که فرد برای رسیدن به آن تلاش می کند. با روشن شدن هدف ها، مطالعه برای فرد دارای معنی و مفهوم می شود. در صورتی که از هدف های کوتاه مدت پلی برای هدف های بلند مدت ساخته شود مطالعه به برنامه ای عملی در زندگی تبدیل می شود که با پاداش فوری همراه است.

طبق نظر کرامرو کستل، توجه به جنبه های هیجانی مطالعه، مثل انگیزش، می تواند با کاهش لذت بردن از مطالعه مبارزه کند. علاوه بر این، مولفه انگیزش در امر یادگیری یکی از مهم ترین تعیین کننده هایی که با افزایش کیفیت و موفقیت در بازده یادگیری همراه می شود. فرایندهای انگیزشی در هماهنگ سازی هدف های شناختی و استراتژی های یادگیری هستند. همچنین انگیزه برای مطالعه ومهارت های خواندن دو پدیده متقابلا تقویت کننده و همکاری کننده هستند. به نظر بسیاری از روان شناسان، داشتن انگیزه در مطالعه نقش اساسی دارد. انگیزه نیروی است که انسان را به کار و فعالیت وادار می کند. انگیزش به معنی ترغیب و تحریک است و منظور پشتکار و کوششی است که یادگیرنده با اشتیاق در مطالعه به کار می برد تا مطلبی را که باید یادبگیرد به خوبی فراگیرد .

انگیزه مطالعه

از عوامل موثر بر مطالعه می توان انگیزه، رغبت و علاقه را نام برد .انگیزه در جریان مطالعه و یادگیری اولین قدم نیست، چون تا زمانی که فرد تمایل یا علاقه ای به مطالعه نداشته با شد نمی تواند برانگیخته شود . انگیزه مطالعه شامل هدف ها، ارزش ها و عقاید شخصی نسبت به مطالب، فرایندها، و نتایج مطالعه است. انگیزه مطالعه سازه ای چند لایه است که شامل اهداف مطالعه، انگیزه درونی و بیرونی، خودکار آمدی و انگیزه اجتماعی برای مطالعه است. دو بعد انگیزه مطالعه عبارتند از نگرش و علاقه نسبت به مطالعه . با آنکه می توان این سه مفهوم را به جای هم استفاده کرد هر کدام تعریف دقیقی دارند که عبارت است از:

  •  نگرش های مربوط به مطالعه، یعنی احساسات و عقاید فرد درباره مطالعه
  •  علاقه به مطالعه، یعنی ترجیحات فرد درباره ژانرها، مطالب، یا متن های خاص
  •  انگیزه مطالعه، یعنی حالت یا وضعیت درونی فرد که به انجام فعالیت مطالعه مربوط می شود.

همانطور که گفته شد دو بعد انگیزه مطالعه عبارت است از انگیزه درونی و انگیزه بیرونی.طبق نظر دیسی  و ریان، منظور از انگیزه درونی اشتغال به یک فعالیت خاص بر اساس علاقه شخصی نسبت به آن فعالیت خاص است. خوانندگانی که دارای انگیزه درونی برای مطالعه هستند بیشتر برانگیخته می شوند تا اینکه موضوعات مختلفی بیابند و از مطالعه آن مطالب لذت ببرند. مطالعات وانگ و گاتری، نشان داده اند که انگیزه درونی مطالعه با عوامل زیر همبستگی دارد:

  • میزان مطالعه بالاتر و دامنه مطالعه وسیع تر
  • لذت بیشتر از مطالعه
  • به یادسپاری اطلاعات کلیدی
  • پایداری بیشتر در مقابله با سختی ها
  • تسلط بر مهارت های مورد نیاز
  • خودمختاری در تکالیف خواندن

ویگفیلد و گاتری، گزارش کرده اند که انگیزه درونی پیش بینی کننده میزان مطالعه و درک مطالعه است و از مولفه های زیر تشکیل شده است:

  • اهمیت مطالعه، یعنی این باور که مطالعه ارزشمند است.
  • کنجکاوی، یعنی تمایل به یادگیری یک مطلب خاص که مورد علاقه شخص است.
  • درگیری، یعنی لذت بردن از مطالعه نوع خاصی از اطلاعات ادبی.
  • رجحان مطالعه چالش برانگیز، یعنی رضایت ناشی از تسلط یا درونی کردن عقاید پیچیده یک متن.

در مقابل، انگیزه بیرونی یعنی اشتغال به یک فعالیت در پاسخ به ارزش یا مطالبات خارجی. طبق نظر گاتری و ویگفیلد، انگیزه بیرونی از سه بعد تشکیل شده است.

  • مطالعه برای شناخته شدن، یعنی لذت از به رسمیت شناخته شدن موفقیتشان
  • مطالعه برای نمره، یعنی تمایل به مطلوب بودن از نظر معلم
  • رقابت در مطالعه، یعنی تمایل به بهتر عمل کردن نسبت به دیگران

تحقیقات نشان داده اند که هر دو نوع انگیزه میزان و دامنه مطالعه را پیش بینی می کنند، اما این رابطه درباره انگیزه درونی قوی تر است. همچنین انگیزه درونی و نه بیرونی پیش بینی کننده مطالعه برای لذت است و انگیزه بیرونی با مطالعه برای لذت همبستگی منفی دارد. به طور کلی می توان گفت که انواع انگیزه با راهکارهای مختلف و کیفیت های مختلف یادگیری همراه می شوند. انگیزه درونی معمولا با نوعی از یادگیری همبستگی دارد که به درک مفهومی و مهارت های فکری سطح بالا تر می انجامد در حالیکه انگیزه بیرونی معمولا منجر به یادگیری سطحی می شود تا عمیق. مطالعات متعدد نشان داده اند که مشوق ها به طور معنا داری بر انگیزه مطالعه تاثیر ندارند. مثلا ادمندس و تانکوک.

انگیزه یادگیری و مطالعه چند کتاب را در سه موقعیت بررسی کردند:بدون پاداش، همراه با پاداش مربوط به خواندن، همراه با مشوق های بی ربط به مطالعه. آنها گزارش کردند که تمایل معنا داری در انگیزه مطالعه و میزان مطالعه این سه گروه یافت نشد. به همین ترتیب در فرا تحلیلی که توسط کامرون و پیرس، انجام شد اثر تقویت کننده های کلامی مثل :تحسین   و ملموس مثل : ژتون بر انگیزه انجام یک تکلیف بررسی شد. آنها دریافتند که پاداش انگیزه درونی را به طور منفی تحت تاثیر قرار نمی دهد، حتی بعد از اینکه تقویت کننده حذف می شود.

هر چند باید اشاره کرد که بسیاری از مطالعاتی که در این فراتحلیل مورد بررسی واقع شدند بر تکالیفی متمرکز بودند که کودکان بیشتر از آن لذت می بردند و مشخص نیست که آیا همین مساله درباره تکالیفی که کودکان آنها را لذت بخش تلقی نمی کنند نیز صادق است یا نه. در مقابل، فرا تحلیل دیگری از 128 مطالعه درباره اثرات پاداش بیرونی بر انگیزه درونی نشان می دهد که چنین پاداش هایی موجب کاهش انگیزه می شود. هرچند هایدی و هاراکیویز، نیز این فراتحلیل را این گونه به چالش کشیدند که بیشتر حاوی مطالعاتی متمرکز بر فعالیت های جالب بودند. طبق نظر هایدی و هارا کیویز ممکن است اثر تقویت کننده های بیرونی به پیچیدگی فعالیت و طول مدت اشتغال به آن مربوط باشد.

بطور خاص می توان گفت ترکیبی از پاداش های درونی وبیرونی، مخصوصا پاداش هایی که به عملکرد فرد بازخورد می دهند، برای ادامه اشتغال فرد به یادگیری های پیچیده و اغلب دشوار مورد نیاز است. نتیجه آخر اینکه پاداش های مربوط به فعالیت مطالعه مثل کتاب یا بن کتاب در بوجود آمدن انگیزه مطالعه بیش از پاداش هایی کارآمد هستند که به این فعالیت ارتباطی ندارند.

آسیب شناسی مطالعه

تشخیص آسیب های موجود در وضعیت کتابخانه های مدارس و کیفیت مطالعه غیر درسی دانش آموزان در یک نگاه کلی نیز میسر است و نیاز به تحقیق چندان ندارد.این آسیب ها را می‌توان چنین برشمرد:

  • مطالعه و کتابخوانی در پیکره نظام درسی مدارس قرار ندارد.
  • نظام درسی خود چنان نیست که انگیزه مطالعه را در دانش آموزان ایجاد کند، و آنها را به خواندن کتاب حتی به منظور لذت بردن از آن و نه کسب علم و دانش ترغیب نماید.
  • بسیاری از معلمان خود آنچنان اهل مطالعه نیستند که بتوانند بچه ها را به مطالعه ترغیب کنند.
  • خانواده ها خود غالبا برای مطالعه غیر درسی اهمیتی قائل نیستند و درس خواندن ونمره گرفتن را بویژه در دبیرستان برای رسیدن به دانشگاه بر فهم و تشخیص و درک علمی فرزندان خود ترجیح می دهند.
  • مدارس کتابخانه ندارند، یا دارند ولی فعال نیستند، یا فعال هستند ولی جامع و شکوفا نیستند، لذا به طور کلی در فعالیت های آموزشی مدارس کشور به حساب نمی آیند و بهرهروری لازم را ندارند.
  • در وزارت آموزش و پرورش نظریه علمی مدونی که نشان دهنده سیاست بنیادی و مستمر این نهاد در امر توسعه کتابخوانی و تجهیز کتابخانه باشد وجود ندارد. در عین حال در معاونت پرورشی این وزارت، بخشی مسئول توسعه و تجهیز کتابخانه های مدارس است.
  • بسیاری از دانش آموزان حتی آنان که علاقمند به مطالعه هستند از همه فواید مطالعه آگاهی ندارند.
  • بسیاری از دانش آموزان حتی آنان که علاقمند به مطالعه هستند و مطالعه غیر درسی دارند، روشها و تکنیک های صحیح مطالعه را نمی دانند و از وقت خود بهره لازم را نمی برند.
  • در رسانه های گروهی و ارتباط جمعی به این مهم توجه کافی نمی شود و تبلیغ یا اطلاع رسانی درستی انجام نمی پذیرد.
  • تهیه و درستی و یا خرید کتاب و نشریات مناسب برای بسیاری از دانش آموزان دشوار است.
  • متولیان فرهنگی جامعه آنگونه که شایسته است اهتمام و توجه کافی در جهت فرهنگ سازی مطالعه نداشته اند.

منبع

لوطی باشیان،ملیحه(1391)، راهکارهای افزایش میزان مطالعه و شیوه های افزایش میزان و کیفیت آن دردانش آموزان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی تربیتی، دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی علامه طباطبایی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0