عدم تقارن اطلاعاتی

شكل گيری مفهوم عدم تقارن اطلاعاتی

در دهه (1970) ميلادی سه دانشمند به نام های مايكل اسپنس، جرج اكرلوف و جوزف استيليت؛ برندگان جايزه نوبل اقتصاد در سال (2001) در زمينه اقتصاد اطلاعات، نظريه ای را پايه گذاری كردند كه به نظريه عدم تقارن اطلاعاتی موسوم شد. در آن زمان محافل مالی و اقتصادی دنيا همواره سوال هايی به شرح ذيل مطرح بود:

  • چرا كسانی كه قصد خريد اتومبيل دست دوم دارند ترجيح می دهند به واسطه مراجعه كنند تا به فروشنده؟
  • چرا موسسه ها با وجود اطلاع از وضع ماليات بر سود سهام، بين سهامداران خود سود تقسيم می كنند؟
  • چرا نرخ بهره در كشورهای جهان سوم اغلب بيش از حد بالاست؟

مساله اطلاعات نامتقارن در جايی اتفاق می افتد كه يک فرد اطلاعاتی در ارتباط با رويدادهای اقتصادی داشته باشد و فرد يا افراد ديگر فاقد آن باشند. تا كنون ما تصور می کردیم كه كيفيت كالاهای مورد معامله هميشه برای همه طرف های مشاركت كننده در يک معامله مشخص است. مثال های بی شماری وجود دارد كه اين فرض و تصور درست نيست. معمولاً يک طرف معامله نسبت به طرف ديگر اطلاعات بيشتری در اختيار دارد. با توجه به اينكه ميزان اطلاعاتی كه در اختيار يک طرف معامله قرار دارد، توسط دادگاه يا ساير مراجع قابل تشخيص نيست بنابراين نمی توان برای برابری نمودن اطلاعات قرارداد تنظيم نمود. برندگان جايزه نوبل، پاسخ مشتركی برای سوالات مطرح شده ارائه دادند و با استفاده از فرضيه واقع بينانه عدم تقارن اطلاعاتی به بسط نظريه خود پرداختند و برای سوالات فوق پاسخ هايی به شرح ذيل ارائه نمودند:

  • فروشندگان اطلاعات بيشتری نسبت به خريداران درباره كيفيت اتومبيل دارند.
  • مديران شركت، بيش از سهامداران از وضعيت سودآوری موسسه مطلع می باشند.
  • وام گيرندگان بهتر از وام دهندگان درباره توانايی شان جهت باز پرداخت اقساط در آينده اطلاع دارند.

اكرلوف نشان داد كه عدم تقارن اطلاعاتی می تواند موجب افزايش گزينش مغاير در بازارها شود كه اين امر قبل از وقوع معامله برای افراد بوجود می آيد. اسپنس خاطر نشان كرد كه در شرايط خاص، واسطه های مطلع می توانند با انتقال اطلاعات محرمانه خود به واسطه های كم اطلاع، درآمد بازار خود را بيشتر كنند. به اين ترتيب مدير شركت با صرف مخارج اضافی برای ماليات سود سهام، خبر از بالا بردن سود می دهد.

مقاله اكرلوف؛  با عنوان ؛ بازار نابسامان  اولين تحليل رسمی از بازارهايی را كه با مشكل گزينش مغاير رو به رويند، معرفی می نمايد. اكرلوف نوعی بازار را به تصوير می كشد كه در آن به اصطلاح رايج، فروشنده نسبت به خريدار اطلاعات بيشتری را در اختيار دارد. البته حسابداران برای كاهش مشكل گزينش مغاير، سياست افشای كامل را پذيرفته اند تا ميزان اطلاعات در اختيار عموم افزايش يابد. شركتهايی كه براساس اطلاعات نهايی از سودآوری بالای خود مطلع می باشند، سود سهام پرداخت می كنند و بازار آن را علامتی برای خبر خوب تلقی می كند و قيمت بالاتری برای سهام آن شركت قائل می شود. و از اين طريق با بالا رفتن قيمت سهام ماليات پرداختی بر روی سود سهام را جبران می كنند .

ورود مفهوم عدم تقارن اطلاعات به بازارهای سرمایه

در ادبيات مربوط به زير ساخت بازار، دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام از سه بخش تشكيل می شود. هزينه پردازش سفارش، هزينه نگهداری موجودی و هزينه گزينش مغاير، هزينه پردازش سفارش مبلغی است كه بازار سازها برای آماده بودن جهت انجام سفارش های خريد و فروش هزينه می كنند تينيک؛  بخش هزينه نگهداری موجودی كه توسط استال  و هوو استال   مدل سازی شده است، بيان می كند كه هزينه معاملات منجر می شود بازار سازها پرتفوی متنوع نگهداری نمايند تا از اين طريق بتوانند هزينه های خود را پوشش دهند. در نهايت، گزينش مغاير كه توسط كاپلند و گالی  و گلستن و ميلورام؛  مطرح گرديد نمايانگر يک امر جبرانی برای معامله گران جهت پذيرش ريسک معامله با افرادی است كه احتمال دارد اطلاعات مهم و محرمانه ای در اختيار داشته باشند. به عبارت ديگر، اگر بخش عمده ای از بازار را افراد غير مطلع تشكيل دهند، بازار سازها دامنه تفاوت قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام را افزايش می دهند تا از اين طريق ريسک گزينش مغاير را جبران كنند.

مبانی نظری تفاوت قيمت پيشنهادی خريد و فروش اوراق بهادار

زمانی كه اوراق بهادار انتشار می يابد و به موجوديت خود در بازار ادامه می دهد تا بازخريد شوند يا به سررسيد پرداخت برسند اما برخی ديگر از انواع اوراق بهادار را عده ای فروخته و عده ای ديگر آن را خريداری می كنند بنابراين دو نوع بازار خواهيم داشت، نوع اول بازاری است كه برای تمامی اوراق بهادار وجود دارد و نوع دوم بازاری است كه جريان خريد و فروش همان اوراق بهادار را در طی زمان پيگيری می كنند اگر زمان يک روز باشد اين نمودار نمايانگر تقاضايی رو به پايين است. در اين نمودار، عرضه ثابت نخواهد بود و به صورت اريب رو به بالا می باشد. تعادل در نمودار سمت چپ زمانی اتفاق می افتد كه قيمت در سطحpe  باشد. در نمودار سمت راست جريان عرضه و تقاضا در نقطه ای همديگر را قطع می كنند. آن نقطه جايی است كه عرضه اوراق بهادار يا تقاضای آن به تعادل رسيده است كه اين تعادل در نقطهpe  تشكيل شده است.

اگر هر دو بازار به تعادل برسد، تعادل كلی ايجاد خواهد شد. در تعادل كلی قيمت اوراق بهادار در هر دو بازار يكسان خواهد بود.در بازار واقعی اين قيمت های معاملاتی است كه مورد توجه قرار می گیرد. این قیمت ها، تفاوت پيشنهاد خريد و فروش بازار سازها است قيمتی كه بازار ساز اوراق بهادار را می خرد، قيمت پيشنهادی خريد ؛ و قيمتی كه با آن اوراق بهادار را می فروشد، قيمت پيشنهادی فروش؛  ناميده می شود. اختلاف بين دو قيمت شكاف قيمت پيشنهادی خريد و فروش  خواهد بود. اگر بيشتر از يک بازار ساز وجود داشته باشد، تفاوت بالاترين قيمت پيشنهادی خريد و پايين ترين قيمت فروش را شكاف قيمت پيشنهادی خريد و فروش بازار می نامند و نقطه تعادلی جايی بين قيمت پيشنهادی خريد و فروش بازار قرار می گيرد. در يک بازار مالی سازمان يافته، نقش بازار سازان ايجاد جريان دو طرفه قيمت برای پيشنهاد خريد و پيشنهاد فروش در تمام شرايط می باشد.

بازار سازها مسئوليت تنظيم بازار را به عهده خواهند داشت و برای اجرای اين وظيفه آنان بايد موجودی مناسبی از اوراق بهادار را داشته باشند تا بتواند نوسانات قيمت ها را كنترل نمايند. نگهداری موجودی برای اين افراد هزينه هايی در بر خواهد داشت كه از طريق اختلاف قيمت پيشنهادی خريد و فروش اوراق بهادار، اين هزينه ها را جبران می كنند.(Pa – Pb)Q درآمد بازار سازان می باشد. هزينه ها و ريسک عمليات بازار سازها به ويژگی های خاصی از قبيل افت و خيز بازار و يا وسعت بازار، عمق بازار   و انعطاف پذيری بازار  بستگی دارد. در ضمن، ريسک عمليات بازار سازی به تعداد افرادی كه براساس انگيزه اطلاعاتی و نه انگيزه نقدينگی، اقدام به انجام مبادله می نمايند، بستگی دارد. اگر در بازاری به حد كافی برای اوراق بهادار، حجم خريد و فروش به قيمت تعادلی وجود داشته باشد می توانيم بگوييم كه اين بازار دارای وسعت كافی می باشد و به عبارت ديگر روان  است. بازارهايی كه تعداد خريداران و فروشندگان در آن كم است به بازارهای كم رمق  معروف می باشند.

نقدينگی اوراق بهادار به درجه روان بودن بازار بستگی دارد. شكاف قيمت پيشنهادی خريد و فروش بازار سازها در يک بازار روان كمتر از شكاف قيمت پيشنهادی در بازار كم رمق می باشد. زيرا در بازارهای روان، حجم مبادلات بالاتر و شکاف قیمت پیشنهادی كمتر است.بازاری دارای عمق  است كه قيمت پيشنهادی خريد و فروش بازار ساز نزديک به قيمت تعادلی باشد كه تغييرات قيمت در چنين بازاری غالباً پيوسته می باشد. اما در بازار كم عمق تغييرات قيمت به صورت جهشی و ناپيوسته می باشد. تغيير قيمت ها در بازارهای عميق پايين تر از تغيير قيمت ها در بازارهای كم عمق  می باشد. بنابراين ريسک بازار سازها در بازارهای عميق كمتر از بازارهای كم عمق است. اگر بازار عميق باشد اوراق بهادار نيز دارای قابليت برگشت  زياد خواهد بود.

عدم تقارن اطلاعاتی و دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام

تحقیقات تجربی که اخیراً صورت گرفته است، تاثیر اعلان سود بر رفتار دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام را به صورت کلی مورد توجه قرار داده اند. بر طبق مطالعاتی که اوشمن و مورس بر روی 25 شرکت انجام دادند به تغییر دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در زمان اعلان سود پی بردند. ویکنتاش و چیانگ   نیز تغییرات مهمی را در دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام پس از اعلان سود، تنها زمانی که هیچ اطلاعات مهمی از جانب شرکت در ظرف 30 روز قبل از اعلان سود منتشر نشده باشد مشاهده نمودند.

پاتل  مدعی شد که پس از اعلان سود، دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام افزایش می یابد. لی و ردی ، با استفاده از اطلاعات بین روزی شواهدی را ارائه نمودند که بر مبنای آن دامنه قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام در دوره پس از اعلان سود به مدت یک روز دارای وسعت بیشتری می باشد و قبل از اعلان سود شاهد کاهش قیمت پیشنهادی بودند.کرینسکی و لی دریافتند که اعلان سود عدم تقارن اطلاعاتی را در بازار افزایش می دهد. بر طبق مدل عدم تقارن اطلاعاتی که کاپلند و گالی و گلستن و میلورام  ارائه نمودند، در بازار می توان دو نوع معامله گر را متصور شد:

  • معامله گران نقد
  • معامله گران مطلع.

معامله گران مطلع به این خاطر اقدام به انجام معامله می کنند که دارای اطلاعات محرمانه ای هستند که در قیمت ها منعکس نشده است.در حالی كه معامله گران نقد ، سرمايه گذاران غير مطلع تنها به دليل دارا بودن نقدينگی به انجام مبادله اقدام می كنند. البته اين مدل ها بر روابط بين تفاوت قيمت خريد و فروش و افراد مطلع در بازار اشاره دارند. بازار سازها از انجام معامله با افراد مطلع دچار زيان می شوند و اين زيان را از طريق گسترش دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام جبران می كنند. براساس اين مدل عدم تقارن اطلاعاتی در بازار منجر به افزايش دامنه قيمت های پيشنهادی می شود.

در مدل كيم و ورچيا برخی افراد مطلع در بازار از قبيل سهامداران عمده، اطلاعات عمومی ؛ مانند اعلان سود را به سمت اطلاعات محرمانه سوق می دهند. بديهی است كه اين افراد دارای مزيت اطلاعاتی نسبت به سايرين هستند و از اين رو قادرند تا ارزيابی بهتری نسبت به عملكرد موسسه از طريق اعلان سود داشته باشند. البته تمركز اصلی آنها بر چگونگی تاثير عدم تقارن اطلاعاتی در مبادلات افراد مطلع پيرامون زمان اعلان سود است. از نظر آنان اعلان سود منجر به افزايش حجم مبادله و گسترش عدم تقارن اطلاعاتی می شود. كيم و ورچيا اثرات اين اعلان ها را به دو صورت بيان می كنند: اول اين كه، اعلان های سود زمينه را برای معامله ای برابر و يكسان در بازار فراهم می كند زيرا منجر به انتشار اطلاعات برای همه افراد حاضر در بازار می شود و بدين ترتيب بايد شاهد افزايش عدم تقارن اطلاعاتی در روزهای قبل از اعلان سود باشيم. دوم اين كه، بازار متشكل از افرادی است كه توانايی های متفاوتی در پردازش اطلاعات دارند. طبق اين ديدگاه عدم تقارن اطلاعاتی نبايد قبل از اعلان سود افزايش يابد بلكه بايد در يک سطح صعودی در پی اعلان سود باقی بماند. زيرا، برخی از معامله گران قادر به پردازش بهتر اطلاعات هستند و اين پردازش اطلاعات است كه موجب افزايش حجم مبادلات در يک محيط دارای نقدينگی كمتر می شود، نه عدم تقارن اطلاعاتی. در اين زمان معامله گران غير مطلع به دليل افزايش دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام از انجام مبادله خودداری می كنند.

كايل؛   ايزلی و اوهارو ؛ در يافته های خود پی بردند هنگامی كه عدم تقارن اطلاعاتی افزايش يابد شاهد افزايش حجم مبادلات نيز خواهيم بود.دمسكی و فلتهام  و مک نيكولاس و ترومن  بر اهميت تمركز بر فعاليت بازار اوراق بهادار در دوره قبل از اعلان سود علاوه بر دوره پس از اعلان سود اشاره دارند. به نظر مک نيكولاس و ترومن سرمايه گذارانی كه دارای افق سرمايه گذاری كوتاه مدتی هستند جستجوی اطلاعات محرمانه را قبل از اعلان سود افزایش  می دهند. اين امر بدين معناست كه قبل از اعلان سود، سطح بالايی از عدم تقارن اطلاعاتی را شاهد خواهيم بود.

اسكينر  در تحقيق خود افزايش قابل ملاحظه ای را در دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام پيرامون زمان اعلان سود مشاهده نکرد. يان؛  به وجود عواملی اشاره می كند كه طبق آن، حركت های مهمی را در قيمت سهام پيرامون زمان اعلان سود مشاهده كرد كه می تواند معامله گران را به گردآوری اطلاعات بيشتر ترغيب كند. وی دريافت كه هم تغيير پذيری سود و هم واكنش بازار نسبت به سود غيرمنتظره رابطه مثبتی با تغييرات در دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام قبل از اعلان سود دارد. از اين رو دامنه قيمت پيشنهادی در روز قبل، روز اعلان و روز پس از اعلان دارای روندی افزايشی است. اكر؛ وجود تفاوت اندک در دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام و افزايش حجم معاملات را پيرامون زمان اعلان سود گزارش كرده است.

لی و همکاران؛  با بررسی شركتهای فعال در بورس تورنتو دريافتند كه قبل از اعلان سود دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام افزايش پيدا كرده است. ويل؛ با بررسی شركتهای فعال در بورس يورونكست پاريس، وسعت دامنه قيمت پيشنهادی خريد و فروش سهام را در زمان اعلان سود مشاهده كرد.

نظريه بازار كارای سرمايه

از اوايل قرن بيستم، اعتقاد گروهی از دست انداركاران ابزارهای اوراق بهادار، بر اين بود كه مطالعه تاريخی قيمت ها حاوی اطلاعات مفيدی برای پيش بينی قيمت ها در آينده است؛ لذا، با به دست آوردن روند قيمت ها، الگوی تغييرات، شناخته می شوند و اين الگو به ما می گويد كه هر چند وقت يكبار، روند خاصی رخ می دهد. معتقدين اين طرز تفكر را به دليل اينكه بر نمودارها تمركز داشتند چارتيست ناميدند .به نظر اين مكتب تحليل بنيادی ضرورتی ندارد، و حاميان آن بر اين باورند كه تاريخ تكرار می شود.

از دهه (1930) مطالعات ديگری كه در نقطه مقابل اين ديدگاه قرار داشت، آغاز شد. تمركز اصلی اين تحقيقات، روی تصادفی بودن رفتار قيمت ها بود و اينكه قيمت ها از روند خاصی پيروی نمی كنند. نتايج اين مطالعات به صورت يک جريان فكری و نظری قوی وارد مباحث اقتصاد و سرمايه گذاری گرديد و نظريه رفتار تصادفی قيمت ها شكل گرفت .

مكتب گشت تصادفی، از طريق آزمون های تجربی به اثبات رساند كه تغييرات متوالی قيمت ها در دوره های كوتاه مدت،همانند يک روز، يک هفته يا يک ماه، مستقل از يكديگر است .پس از دهه (1960) تحقيقات از شكل آماری مطالعه رفتار قيمت ها، به مسئله ويژگی های اقتصادی بازار سهام، كه موجب تغييرات تصادفی می شد، سوق پيدا كرد. اين مسئله، موجب پيدايش نظريه بازار كارا شد . بنيادگرايان باور دارند كه با تجزيه و تحليل متغيرهای مالی و اقتصادی كليدی، می توان ارزش واقعی سهام را برآورد نمود.

براساس اين نظريه، هيچ كس نمی تواند در بلند مدت به طور سيستماتيک بيشتر از ميزان ريسكی كه متحمل شده است، بازده كسب كند. در چنين بازاری، قيمت سهام انعكاسی از اطلاعات مربوط به آنهاست و تغييرات قيمت ها دارای الگوی خاص و قابل پيش بينی نيست .كارا بودن بازار از اهميت زيادی برخوردار است، چرا كه در صورت كارا بودن بازار سرمايه، هم قيمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعيين می شود و هم تخصيص سرمايه، كه مهمترين عامل توليد و توسعه اقتصادی است، به صورت مطلوب و بهينه انجام می شود .

در دنيای مالی، سه نوع كارايی در بازار سرمايه وجود دارد :

  • كارايی اطلاعاتی.
  • كارايی تخصيصی.
  • كارايی عملياتی.

كارايی اطلاعاتی

وجود اطلاعات كافی در بازار و انعكاس به موقع و سريع آن بر قيمت اوراق بهادار، ارتباط تنگاتنگی با كارايی بازار دارد. در بازار كارا، اطلاعاتی كه در بازار پخش می شود به سرعت بر قيمت تاثير می گذارد. در چنين بازاری قيمت اوراق بهادار به ارزش ذاتی آن نزديک است؛ به بيان ديگر، ويژگی مهم بازار كارا اين ست كه قيمت تعيين شده در بازار، شاخص مناسبی از ارزش واقعی اوراق بهادار است. بنابراين بازار كارا به بازاری اطلاق می شود كه در آن قيمت اوراق بهادار از قبيل قيمت سهام عادی، منعكس كننده تمام اطلاعات موجود در بازار باشد. بازار كارا بايد نسبت به اطلاعات جديد حساس باشد، اگر اطلاعات تازه ای به اطلاع عموم برسد، قيمتها، متناسب با جهت اطلاعات ياد شده، تغيير خواهد كرد. اگر بازار نسبت به اطلاعات جديد بی تفاوت باشد و عكس العمل لازم را انجام ندهد؛ يعنی، تحليل كننده ای در بازار برای ارزيابی و بررسی اطلاعات جديد بر قيمت نباشد،طبعاٌ آن بازار كارايی نخواهد داشت. كارايی اطلاعاتی به نوبه خود به سه شكل ضعيف، نيمه قوی و قوی تقسيم می شود .

كارايی تخصيصی

يكی از عمده ترين پيامدهای كارايی بازار اين است كه منابع موجود به بهترين حالت، و به شكل بهينه و مطلوب، بهره برداری شود. يکی از وظايف مهم بازار سرمايه، بايد تامين مالی شركتها و نهادها باشد. بازار سرمايه بايد اين ويژگی را داشته باشد كه شركتهای نيازمند بتوانند سرمايه لازم خود را تامين كنند و شركتهايی كه پروژه های آنها توازی معقولی از بازده و ريسک ندارد، از دستيابی به منابع جديد در بازار محروم شوند .

در اين مفهوم، بازارهايی دارای كارايی تخصيصی می باشند، كه در آن پروژه های سرمايه گذاری با بهره وری نهايی سرمايه، تامين مالی می شوند .تخصيص هنگامی بهينه است كه بيشترين سرمايه متوجه سودآورترين فعاليت شود. پس تخصيص سرمايه هنگامی درست انجام می شود كه شركتهايی كه فرصت های سرمايه گذاری بهتر دارند، سرمايه مورد نياز خود را تامين كنند، و آن بخش های اقتصاد كه بازدهی كمتری دارند و با محدوديت بيشتر رو به رو هستند، از استفاده سرمايه محروم شوند.

كارايی عملياتی

كارايی عملياتی اشاره به تسهيل و سرعت مبادلات در بازار دارد، كه از طريق آن بازارهای سرمايه امكان ملاقات خريداران و فروشندگان را ممكن می سازند. اين نوع كارايی، منجر به افزايش سرعت نقد شوندگی دارايی ها می شود .بازاری از نظر عملياتی،كارا محسوب می شود كه هزينه انجام مبادلات در حداقل سطح ممكن باشد. سه مشخصه كارايی بازار را می توان به صورت زير بيان نمود:

  • چنانچه كارگزاران و معامله گران، سودهای عادی و معقولی را ؛ با توجه به سطح ريسک فعاليتشان به دست آورند، بازار از نظر عملياتی كارا است.
  • كارايی عملياتی بستگی به درجه رقابت بين كارگزاران و معامله گران ؛ سهولت در ورود و خروج  دارد.
  • كارايی تخصيصی، مستقيماً به سطح كارايی عملياتی در هر بازاری مرتبط است.

گونه های سه گانه كارايی اطلاعاتی بازار سرمايه:

كارايی اطلاعاتی بازار در سه سطح، از نظر مفروضات و پيامدهای آن مطرح است كه ذيلاً مطرح می شود :

  • شكل ضعيف: انعكاس اطلاعات بر قيمت سهام می تواند در سطح نازل و به اصطلاح در شكل ضعيف آن مطرح باشد. در اين سطح از كارايی، قيمت های اوراق بهادار، فقط اطلاعاتی كه در گذشته قيمت ها نهفته است و از توالی تاريخی قيمت ها حاصل می شود را منعكس می كنند، كه اين اطلاعات بلافاصله در قيمت های جاری منعكس می شوند. در اين حالت فرض می شود قيمت اوراق بهادار، فقط منعكس كننده اطلاعات تاريخی باشد؛ بدين معنی كه قيمت سهام روند خاصی نداشته و بازار سهام، حافظه ای ندارد؛ يعنی قيمت سهام در بازار كارا به شكل تصادفی تغيير می كند. اين همان نظريه گشت تصادفی يا گردش تصادفی است.
  • شكل نيمه قوی: اين سطح از فرضيه می گويد كه قيمت سهام، منعكس كننده همه اطلاعات عام و منتشر شده است. در اينجا، اطلاعات عام، محدود به قيمت گذشته نيست بلكه در بر گيرنده هر اطلاعاتی درباره عملكرد شركت و مشخصات صنعتی است كه شركت در آن فعاليت می كند.

شكل قوی: در اين حالت فرض آن است كه تمام اطلاعات مربوط و موجود، اعم از اطلاعات محرمانه و اطلاعات در دسترس عموم، در قيمت اوراق بهادار انعكاس دارد.

منبع

وارسته،سجاد(1393)، تأثیر اندازه شرکت بر رابطه بین سطح تمرکز مالکیت، پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0