عامل بقا و تداوم زندگی خانوادگی

تنها عاملی که موجب تشکیل خانوا ده و بقا ء  تداوم زندگی خانوادگی است محبت و در شکل رقیق تر و  لطیف‌تر و والاتر عشق است . محبت وعشق خانوادگی بخشی از عواطف قلبی ارزنده ومطلوب انسانها است که باید در جای خود به کار بیافتد. همین نیروی عظیم وسرشار است که وسیله جذب و انجذاب اعضای خانواده و فامیل و دوستان به یکدیگر میشود و به حق برای زندگی خانوادگی و اجتماعی ضروری و لازم است واگر از محیط زندگی رخت بربندد زندگی هیچ و پوچ وعبث خواهد بود زندگی عاری از عشق ومحبت بی روح وخشک ونفرت آور و تلخ است. آنها که زندگی را از راه سیطره ماشینیسم از عاطفه و محبت تهی می سازند بزرگترین  لطمه رابر  پیکر انسانیت زده اندو خود نمی دانند عشق ومحبت به انسانها  جهت می دهد و نیروهای عظیم و خفته آنهارا  بیدار ساخته و به کار می اندازد .

محبت جوششی زلال است که از قلب آدمی متصاعد میشود و به همه جا گسترش می یابد و دلها را زیر نفوذ می گیرد .محبت وعشق نیروی محرکه زندگی است که حضور آن درآغاز ازدواج لازم وضروری است و لی برای تداوم آن کافی نیست عوامل دیگری هم چون تدبیر ، احساس مسئولیت و آینده نگری نیز باید به آن پیوند یابد تا زندگی را در مسیر هموار و نورانی هدایت نماید . میزان عشق و محبت را در زندگی به مرور باید افزایش داد و هریک از زوجین می تواند سطح علاقه و مهرورزی خود را نسبت به همسر بالا ببرد.

نیازبه عشق وامنیت ازبدو تولد به بعد با برخوردارشدن کودک ازرابطه ای پایه دار، دائمی ، قابل اعتمادومحبت آمیزبا پدرومادرخود (یا جانشین دائمی آنها) که خود رابطه رضایت بخش با یکدیگرداشته باشند برآورد  می شود کودک به واسطه این رابطه که نخست با مادرسپس با پدرخود وبه تدریج با حلقه روبه گسترش ازسایرافراد شکل می گیرد هویت شخصی وارزشمندی خود را درک می کند این رابطه اساس تمامی روابط بعدی کودک را تشکیل میدهد که علاوه برخانواده خود او، ارتباط او را با دوستان، همکاران و عاقبت با همسروفرزند او را نیزشامل می شود. تحول سالم شخصیت توانایی پاسخ دهی به محبت وبه وقت خود ، پدر یا مادری با محبت ومسئوول شدن تماماً برمبانی این رابطه قراردارند.

ویژگی اساسی وفراگیرعشق مادرانه وپدرانه این است که کودک بدون توحه به جنسیت ، ظاهر  توانایی با شخصیتش، به طوری بی قید وشرط وبه صرف وجودش ارزشمند شمرده می شود، چنین عشقی  بدون انتظار یا نیازبه قدرشناسی ارائه می شود واینکه پدرومادردرقید وبندهایی را که به لحاظ داشتن فرزند  از نظرفعالیت زمان وتأمین مالی متحمل می شوند بی هیچ خشم یا سرزنشی می پذیرند پدرومادراین محبت  بی‌دریغ خود را درتمامی روابط خود با کودک ابرازمی دارند با مراقبت جسمانی ولمس کودک و در آغوش گرفتن او وپاسخ دهی به اولین لبخند واصوات او ، با محافظت او ازاجتماع و سپس آشنا ساختن تدریجی او با اجتماع وسرانجام با محدود ساختن ودرنهایت تنبیه کودک به دلیل سرپیچی او از حدودی که برای رفتار درست و مورد  قبول تعیین کرده اند چنین عشقی  بیشترین اثر   را برخویشتن کودک می‌گذارد. تأیید و پذیرش دیگران برروی تأیید خود وپذیرش خویشتن ضروری است نگرش سازنده یا مخرب کودک نسبت  به خود وسایرین دردرجه اول به نحوه نگرش پدرومادراوبرمی گردد.

خانواده نخستین محلی است که درآن طفل خاطره ای مطبوع ویا نامطبوع پیدا می کند. احساسات و عواطف قوی یا ضعیف به دست می‌آورد محلی ایده‌آل برای تمرین مهروعاطفه وانس والفت و یگانگی و مهرورزی است.محبتهای صادقانه مادر، بوسه‌های پرمهروبی ریای پدر، دستگیریهای بدون چشمداشت وخالصانه والدین ، درآغوش گرفتنها ، نوازش کردن ها ودلسوزیها وغم خوریها برای او همه وهمه زمینه هایی جهت عاطفی بارآوردن کودک است خانواده ازسوی دیگروسیله ای برای انتقال آداب واخلاق ورسوم وسنت صحیح   یا غلط است، کودک درخانه اخلاق، اعتماد به نفس، پاکدامنی ، مقررات ، احترام به قانون، ادب، انسانیت یاد  می گیرد ویا خشونت ، بی بندوباری، کینه ورزی و… می‌آموزد. خانواده اولین و مهمترین کانون پرورش صحیح، احیاءوشکوفایی استعدادهاست .هرگونه تغییروتحول  اجتماعی می باید از آنجا آغاز شود و هر اقدام اصلاحی نخست خانواده را شامل گردد.

توجه به جنبه عاطفی خانواده :

کاروالدین تنها رسیدگی به جنبه های جسمی ، دینی واخلاقی نیست بلکه توجه به جنبه های عاطفی او نیز  می باشد والدین با ید حالات واحساسات طفل را بسازند وزندگی را براساس آن رنگ ومعنی دهند آنها  موظفند در او جنبه های عاطفی ایجاد کنند وطفل را به بعضی زمینه ها حساس سازند. اما اینکه عاطفه چیست؟ می توان گفت عاطفه یک حالت درونی است که جلوه وانعکاسش به صورت هیجان بروز می‌کند .

عشق ومحبت، سختیهای حرکت وتکاپورا برانسان آسان و ناهمواریها را همواروتلخیها  را شیرین می‌سازد. به نیروی عشق ومحبت است که یک دخترجوان به مدت نه ماه سختیهای دوران بارداری  را تحمل می کند و پس از فراغت همه رنجهای تربیتی وحضانت طفل را بر عهده می گیرد ودشواری و تلخی  بی خوابیها و شب زنده داریها را بخاطر کودک محبوبش همچون شهد خوشگوارنوش جان می کند و صمیمانه حاضراست همه هستی خود را درراه هستی وسعادت جگرگوشه خویش قربانی نماید. به نیروی عشق ومحبت است که پسرجوان تمام هم وغم واندیشه و نیرویش را متوجه تأمین زندگی وسعادت همسروفرزند  می شود ودلخوش است که اگر از کار و فعالیت روزانه خسته می شود اعـضای خـا نـواده اش درآسایش وآرامـش به سرمی برند وبـه داشتـن سـرپـرست و تکیه گاه و  زنان آور ومربی دلسوزی به نام پدروهمسرسرفراز و دلگرمند.

چنین عواطفی پایه ومایه عواطف اجتماعی هم هست احساس مسئوولیت را نه تنها درمرود اعضای خانواده  بلکه درکل اجتماع تقویت واسباب امنیت وآسایش عمومی را نیزفراهم می سازد.کسی که این همه درقبال سعادت آنها خود را مسئول می شناسد . برای همسروفرزند دیگران نیزارزش قایل است وقطعاً خود را مسئوول سعادت آنها هم می داند. انسانی که وجودش سرشارازعشق ومحبت خانوادگی است انسانی پویا وفعال وپرنشاط است همچنین انسانی وجودش درجامعه مفید وسودمند است ومی تواند جامعه خود   را به سوی خود کفایی و استقلال سوق دهد.

عشق و محبت راه گشا وآسان کننده دشواریهاست ونیروها را به کارمی اندازد وزشتیها را زیبا وتلخیها را شیرین می سازد.عشق و محبت به انسان جهت و هدف ومسئوولیت می دهد و به همه ارزشها ونهادهایی که درجهت و هدف خود می نگرد احترام وقداست می بخشد وحتی تحمل مرگ را نیزآسان وبلکه شیرین ولذت بخش می سازد .عشق ومحبت فاصله ها را کم وکششها را تقویت وبیگانگان را یگانه می کند وبه انسانها صمیمیت و یکرنگی ویکدلی وهمدردی وهمفکری می بخشد.

ترجمان عواطف پرشکوه خانوادگی، نگاههای لطف آمیزوجذبه های مهرآلود وازخود گذشتگی های  پرشکوه و  یکدلی ها ویکرنگی ها ی استواروخلل ناپذیراست .در خانه ای که صمیمیت ومحبت وجود دارد کودک می تواند ثبات روحی خود را حفظ کرده و تغییرات  مطلوب را درشخصیت خود فراهم آورد ازیک طرف می تواند با اطمینان به شخصیت خود با مشکلات روبه روشود وازطرف دیگربدون داشتن اضطراب وتشویش رفتارهای نامناسب خود را مورد تردید قرارداده  وبه نحومطلوبی تغییردهد.

کودک همانطور که ازنخستین لحظات تولد به تغذیه سالم نیازدارد همچنین به غذای دیگری نیازدارد  که روانشناسان آن را امنیت خاطرنامیده اند. یعنی کودک احساس کند پدرومادرش با یکدیگرصمیمی و یگانه هستند این احساس عالیترین غذای روح است که به کودک داده می شود چه درپرتواین احساس همه نیروهای معنوی وعلایق او پرورش یافته وشکوفا می گردد. برعکس کودکی که این احساس را ندارد دچار خود خوری بوده همیشه درحال سوختن وگداختن خواهد بود واین اشتباه پدر و مادر است که چنان می کنند می توانند با پرده پوشی و صحنه سازی کودک را از اختلافات عمیق خودشان دربی خبری نگه دارند، کودک ازچهره ورفتارشان به شکاف و جدایی بین آنان پی خواهد برد.

بی‌وفایی ، فراموشکاری ، قدرشناسی، احترام هنگام نیازوبی اعتنایی هنگام بی‌نیازی خشونت و قساوت، تنها به فکرخود بودن وازدیگران بی خبرماندن ومانند آن ، همه نقایص روحی واخلاقی هستند که ریشه در فقر عاطفی دارند. خانواده نخستین کانونی است که باید درآنجا عاطفه انسانی را درکودکان پروراند مهروعطوفتی که ازسوی مادر  وبستگان نزدیک دیگرازقبیل پدروخواهروبرادرنثارکودک می شود ازهیچ کس دیگرنمی تواند دریافت کند هیچ  پرستاری قادرنیست نقش طبیعی مادررا درزندگی طفل بازی کند وجای خالی او را پرکند ، زمانی  که مادربا هیجان عاطفی خاصی طفل را درآغوش خود می فشارد وبه او شیرمی دهد ویا زمانی که به زبان کودکانه وبا تمام وجود با فرزند خود سخن می گوید وبرق عشق ومحبت از چشمان او می جهد وتا اعماق وجود طفل نفوذ می کند وهنگامی که مادرفرزند خود را شب در کنار خود پناه می دهد و او را نوازش می کند شیرینی محبت  را به  طفل خردسال خود می چشاند وگرمای عشق و عاطفه را دروجود کودک می پروراند و او را با اکسیر عشق و کیمیای  محبت آشنا می سازد. کودکانی که این نیروی معنوی را از خانواده نمی‌گیرند قادر به پرورش عاطفی خود نمی‌شوند.  بررسیهای انجام شده درمورد کودکانی که درپرورشگاه بزرگ می شوند یا به علت  جنگ یامتلاشی  شدن خانواده ویا به هرعلت دیگردورازخانواده بزرگ می شوند نشان می هد که کودکان با وجود  رسیدگیها ومراقبت های بسیارازیک خلاء عاطفی شدید رنج می برند.

پرورش عاطفی فرزند:

ازهدفهای اساسی درتربیت کودکان ، پرورش عاطفی آنهاست منظور از عاطفه، استعداد وگرایش فطری و درونی است که پشتوانه نوع دوستی درانسان است. براساس این استعداد فطری انسان قادراست گرایش  درونی براساس مهرومحبت به همنوع خود پیدا کند وازاین راه با اوپیوند قلبی وانس والفت بیابد.استعداد عاطفی در انسان سبب رشد بسیاری از کمالات می شود این کمالات شامل امتیازاتی است که  براساس دیگر خواهی درانسان پدید می آید ازقبیل محبت ودوستی، فداکاری وازخود گذشتگی عفو وگذشت ، بذل وبخشش، همکاری ودلسوزی وبه طورکلی مقدم داشتن دیگران برخود.

برای بهبود کیفیت زندگانی کودکان لازم است چند عقیده ای که درواقع هیچ پایه واساسی ندارند ازبین بروند یکی اینکه داشتن فرزند مهمترین، آسانترین وتنها راه ارضای حس زنانگی است . دیگراینکه نوزاد مثل یک دستگاه تلویزیون یا یخچال، خلاء زندگی خانواده را پرمی کند.این عقیده که داشتن فرزند ازدواج نا موفق را استحکام می بخشد. اینکه فرزند مثل سایرمایملک پدر و مادر است که می توانند ازحقوق انحصاری آن بهره مند شوند. درنهایت کودک تنها امانتی موقت در نزد آنهاست لازم است تأکید بر اهمیت حقوق  پدر و مادر جای خود  را به تأکید بیشتر بر وظایف پدرو مادر بدهد و نیز به جای آنکه کودک را به عنوان یکی  ازاموال شخصی تلقی کنند .حقوق اورا برای برخوردارشدن ازمراقبتی محبت آمیزبه رسمیت بشناسند.

محبت مهمترین عامل سلامت روح فرزند:

محبت نیاز اساسی وطبیعی کودک وهرانسان دیگراست واساس رشد وسعادت اوبدان بستگی دارد یکی از عللی که آدمی از تنهایی گریزان ودرجمع سرخوش است این است که درتنهای محبت نیست و تمایلات آدمی در آن بر آورده و ارضاء نمی شود. محبت برای کودک یک نیازمهم است از آن بابت که رشد جسمی و روانی او در سایه آن است طفلی که  محبت نبیند هرگز بزرگ نخواهد شد و رشد نخواهد کرد .

بررسیهای متعدد درباره کودک ثابت کرده است که محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب نابهنجاری روانی است .کمبود محبت مشکلاتی را پدید می آورد که نه تنها برای خود طفل زیان بخش است بلکه زمینه را برای آشفتگیهای اجتماعی فراهم می سازد هیچ چیز به اندازه محبت   والدین طفل را آرام و مطمئن نمی سازد به همین نظر روانشناسان تربیتی آن را تنها نقطه امید و شادی و نشاط کودک ذکر  کرده اند .محبت موجبی  برای سازندگی در کودک است از طریق آن می توان بسیاری از نا بهنجاری های اخلاقی را در او اصلاح کرد وکودک را به جهت مورد نظر سوق داد .

میزان سازندگی در کودک بستگی به میزان محبت اندیشی والدین دارد و وابسته به میزان اعتمادی  است که طفل به مهر  ومحبت والدین دارد .  یک تعریف ساده یک دلجویی حتی سطحی گاهی مسیر زندگی آدمی را عوض میکند و پایه های فساد اخلاقی را در هم میشکند.محبت زمینه ای برای تشکیل  اخلاق در ذهن کودک است طفل به هنگامی که در محیط  محبت آمیز رشد میکند قادر میشود در بزرگی با مشکلات مواجه شود بدون اینکه اضطراب و تشویش داشته باشد و نیز فراموش نکنیم برای اینکه در آینده انسانی پر  مهر و فردی دارای رفتار محبت آمیز باشیم ناچاریم در   دوران کودکی به او محبت کنیم وراه محبت کردن را به او نشان دهیم .

انسان موجودی است با نیازهای متعدد که نمی توان او را ازنیازهایش جدا ساخت. برخی ازاین نیازها مربوط به جسم  وتن وبعضی مرتبط با روح وروان اواست . بخشی ازاین نیازها درزمینه حیات اجتماعی، اقتصادی و   سیاسی اوست و بخش دیگردرزمینه مسائل فرهنگی، اخلاقی ومذهبی و… البته این نیازها به جهت رتبه واهمیت واولویت نیزقابل تقسیم هستند. اما آنچه مسلم است این نیازمندی وفقر لازمه وجودی انسان برای طی مراحل کمال درتقرب الی لله است که درمسیرتعلیم وتربیت دینی باید به صورت مناسب ومتناسب با مراحل رشد انسانی به آنها پاسخ داده شود.

از نظر اسلام تبادل محبت ومهرورزی باید ازدوران کودکی آغازوپایه ریزی بشود وبهترین وبرترین کسانی که باید آن را پایه گذاری می کنند پدرومادر، مخصوصاً مادراست به همین جهت تمام مربیان را امر به محبت به کودکان می نماید. پیامبراسلام (ص) (بارها در تاریخ زندگی ایشان گزارش شده است) که نسبت به کودکان ابرازعلاقه ومحبت می کردند دربازیها وتفریحات کودکانه آنان را کمک می کردند ودرحق کودکان دعا نموده وآن ها را برای خیروصلاح تشویق می کردند. شعرهایی منسوب به  فاطمه زهرا(س) است که در حال بازی کردن فرزندانشان می خوانند. این اشعارهمچون زمزمه هایی آگاهی بخش و آکنده مهرومحبت  گوش وهوش فرزندان را می نواخت به عنوان نمونه روایت کرده اند که فاطمه زهرا (س) خطاب به امام حسن (ع) چنین می خوانند :

  • اَشبِهِ اَباکَ یا حَسَنُ     وَاخلَع عَنِ الحَّقِ الرسَن
  • واعبُد الهَا ذامَنَــن         وَلا تُــوالِ ذَا الحَسَـن
  • حسن جانم همانند پدرت باش         وحق را ازبند رها کن
  • خدای صاحب احسان ومنت را بندگی کن      وازکینه ورزان پیروی مکن .

 آری این کودک از اینکه دردامان گرم مادرآرمیده وازنگاهها ونوازشهای محبت‌آمیز او بهره‌مند می‌شود احساس لذت می‌کند. مراقبت وحمایت نمودن، خواندن وزمزمه کردن ولبخند زدن مادر بر روی کودک نشانه های مهرورزی به فرزندش است که کودک آن را به خوبی دریافت می‌کند . به یقین محبت و مهربانی در خانواده پایه اساسی پرورش صحیح عواطف کودک است ودر پرتوآن می‌توان احساسات کودک را به خوبی هدایت نمود واو را به راه صحیح ومسیرسعادت بخش سوق داد. بینش اسلامی حتی برای تحریک وتحریض جامعه انسانی به انجام کارهای نیک وشایسته وبازداشتن آنان از بدی ها وکژی ها به عنصر  محبت ومهرورزی تکیه کرده وبا زبان  احساس وعاطفه سخن گرفته است برای نمونه می توان به آیاتی اشاره کرد که خداوند دوستی خود را با گروه مورد نظراعلام داشته است.

 به عنوان مثال:

  • «اِنَّ اللهَ یُحِبُّ التَوابین» ( بقره :222)همانا خداوند دوست دارد توبه کنندگان را
  • «واللهُ یُحبُّ المُحسِنین» : ( آل عمران :148-146)خداوند دوست دارد نیکوکاران را
  • «وَاللهُ یُحبُّ الصابِرین» : ( آل عمران :148-146)خداوند دوست دارد صابرین را
  • «اِنَّ اللهَ یُحبُّ المُقسِطین» (مائده :42)خداوند  افراد عدالت پیشه را دوست دارد
  • «اِنَّ اللهَ یُحبُّ المُتَقین» ( توبه :4)خداوند پروا پیشگان را دوست دارد.

درمقابل برای بازداشتن ازکردارزشت وناروا نیزهمین روش واسلوب استفاده می کنند وناخرسندی خداوند  را ازخطاکاران ومعصیت کاران به زبان احساس وعاطفه بیان می کنند وبه عنوان مثال :

  • « وَاللهُ لایُحبُّ الظالِمین » (آل عمران : 57)خداوند دوست ندارد ستمگران را .
  • « اِنَّهُ لایُحبُّ المُستَکبِرین » ( نحل : 23)خداوند سرکشان را دوست نمی دارد.
  • « وَاللهُ لایُحبُّ الفِساد» ( بقره : 205)خداوند کارهای فاسد را دوست ندارد.
  • « وَالله لایُحبُّ کُلَّ کَفارٍ اَثیم» (بقره : 276)خداوند ناسپاس گناهکاررا دوست نمی دارد.
  • « اِنَّ الله لایُحبُّ الخائِنین » ( انفال :  58)خداوند خائنان را دوست نمی دارد.

با توجه به آیات فوق معلوم می شود که محبت نیرومندترین قدرت تحرک بشردرتمام مظاهر گوناگون زندگی است . محبت اساس مطبوع ودلپذیری است که با وجود آن مشکلات آسان وسختی ها قابل تحمل می گردد.درمسیرتربیت عامل محبت ، قوی ترین عنصربرای پذیرش وتحمل وتفاهم است اگردرخانواده محبت متقابل حاکم شود وپدرومادربتوانند محیطی آکنده ازمهروعواطف به وجود آورند راه تفاهم وهمکاری برای فرزندان بازمی شود، مآلاً پرورش وتربیت درچنین محیط خانوادگی ، فرزندان را درمحیط بزرگ اجتماعی  نیزبا مردم مهربان ورئوف می سازد.

آثار محبت به کودکان :

  •  رفع وارضای نیاز طبیعی درکودک ، افزون براینکه او ،او را ازپیامدهای ارضاء نشدن آن مصون   می دارد.دراو حالت اعتدال روانی وروحی پدید می آورد.
  • کودکان برخوردار ازمحبت ، سلامت جسما نی دارند .کودکانی که با کمبود محبت روبروهستند به   ناراحتی هایی مانند رنگ پریدگی ، ازدست دادن شادابی طبیعی تنفس نامنظم وحتی بیماریهای معده ای و  روده ای منتهی به اسهال واستفراغ دچارمی شوند.
  • اعتمادبه نفس ازدیگر آثار محبت به کودک وازعوامل موفقیت فرد درزندگی فردی واجتماعی است زیرا  محبت به کودک احساس ارزشمند بودن را دروی برمی انگیزد.
  • با محبت به کودک می توان علاقه اورابدست آورد. درنتیجه کودک به کسی که به او محبت می کند اعتماد و اطمینان می یابد وازاوحرف شنوی دارد وازاین راه ، زمینه تربیت های بعدی فراهم خواهد شد.
  • با محبت به کودک می توان ازبسیاری ازانحرافها که او را تهدید می کند جلوگیری کرد زیرا کمبود محبت در بیشتر موارد  از عوامل  بسیـار قـوی  گـرایـش کـودکـان و نـوجـوانـان به بـزهکاری است .
  • اصولاً درطبیعت نقش کلیدی دارد ازمهمترین اموردرتربیت ایجاد ارتباط بین مربی ومتربی است وبهترین نوع رابطه ، رابطه ای است که براساس محبت باشد. زیرا چنین رابطه ای ، رابطه طبیعی است .

والدین می توانند وباید بازو وپشتیبان وپشتوانه فرزندانشان درکارهای نیک باشند . این وظیفه درروایات مکرری با عبارتی ازاین قبیل « رَحِمَ اللهُ مَن اَعانَ وَلِدِهِ عَلی البِرِ» : بیان شده است  آسان سازی کارهای شایسته و پرهیز ازسختگیری های نابجا وجلوگیری اززمینه های بروزعقوق ونافرمانی ازاین باب است . پیامبر(ص) می فرمایند: خداوند رحمت کند کسی را که فرزندش را در مسیرنیکی اش یاری رساند پرسیدند چگونه درنیکی یاری‌اش کند؟ فرمودند : کارهای آسان وشدنی را درآن ها بپذیرند وازکارهای سخت ودشواراو درگذرد. و با او به تندی وخشونت رفتارنکنند، چرا که میان فرزندان ووارد شدن به قلمروکفر، چیزی جزاین فاصله نیست که  عاق شوند یا دچارقطع رحم گردند.

انس والفت داشتن با فرزندان ، صمیمیت ومحبت ودوستی با آنان به خوب شدن وخوبی کردن آنان کمک می کند ورابطه عاطفی سبب جذب خواسته های تربیتی می شود. ازرسول خدا(ص) چنین روایت شده است: «رَحِمَ اللهُ عَبداً اَعانَ وَلَدِهِ عَلی بِرِهِ بِالاِحسانِ اِلیَِه، وَالتَالُفُ لَهُ وَتَعلیمُهُ وَتَأدیبُهُ» : خداوند رحمت کند کسی را   که به فرزندش کمک کند تا او نیکوکارشود و به وسیله نیکی کردن به او ، الفت   داشتن وگرم گرفتن  با آموزش وتربیت او اگرکسی فرزندانش را دوست بدارد ومحبت خود را ابرازکند ودرابرازمحبت هم مراعات ومساوات وعدالت کند ، هم موجب رضای الهی است وهم رشد دهنده معنوی فرزندان وتأمین نیازهای  عاطفی آنان است .

این گونه نگاه محبت آمیز« عبادت » نیزبه شمارآمده است . بوسیدن فرزندان ازروی محبت نیزعبادت است و« حسنه » محسوب می شود ، پیامبراکرم (ص) می فرماید: « نَظَرَوالِدِ اِلی وَلَدِهِ حُبٌّ اِلی عِبادَةِ » ونیزازکلمات نورانی آن حضرت است که : « مَن قَبِلَ وَلَدِهِ کَتِبَ اللهُ لَهُ حَسَنَةٌ »

شاید نگاه محبت آمیزیا بوسیدن فرزند درابتدای نظرازمقوله های تربیت فرزند به شمارنیاید، ولی آیا مگر نه  اینکه در تربیت، توجه به نیازها و تأ مین خواسته ها و رشد دادن به ابعاد روحی و فکری واخلاقی مهم است؟ و  مگر نه اینکه بسیاری از کودکان از کمبود محبت « رنج » می برند و در سایه بی مهری والدین وسردی محیط خانه وروابط والدین با آنان  گرفتار  عقده می شوند وگاهی دست به خود کشی و فرار از خانه می زنند در تعالیم اسلام ، بر مسائل همچون دست کشیدن بر سر کودکان از روی محبت، نکوهش از نبوسیدن اولاد ، مساوات  در محبت و بوسه، عدالت در توجه فرزندان بازی کردن با کودکان لزوم وفا به وعده ای که به آنان می دهیم . توجه  به نظافت و تمیزی بچه ها و غیره تاکید شده است. اینها جلوه هایی از رهنمود های « تربیت مکتبی» است. خانواده مکتبی لزوماً باید شیوه تربیت فرزند را نیز از تعالیم مکتب فرا گیرد، تا فرزندانش آبرو بخش خانواده  مکتب و مایه آسایش و آبروی خانواده و روشنایی کامل خانه شوند . فرزندان شیوه صحیح اخلاق وادب را درمعاشرت ازکجا باید بیاموزند ودرکدام مکتب؟ جزمکتب والدین؟

منبع

پورشیخعلی،فاطمه(1389)، رابطه رفتار دینی والدین با روابط عاطفی موجود درخانواده و خودشکوفایی دانش‌آموزان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی بخش علوم تربیتی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0