طرحواره های ناسازگار
از آن جا که قشر جوان سالهای زیادی را در پیش روی دارد، دارای اهداف و برنامهریزیهای متعددی برای خود و جامعه میباشد و بالطبع احتمال آن جود دارد که جامعه نتواند پاسخگوی تمامی اهداف و برنامهریزیهای این قشر باشد. بنابراین خواهناخواه جوانان در رسیدن به مقاصد و اهداف خود با انواع موانع و تنیدگیها رو به رو شده و در معرض ابتلا به مشکلات روانشناختی قرارمیگیرند. ازجمله تعیینکنندههای چگونگی مقابله با تنیدگیها، نگرش فرد نسبت به زندگی وارزیابی کلی وی از رویدادهای زندگیش میباشد. آنچه که از آن تحت عنوان ؛ رضایت از زندگی، نام برده میشود و یک مؤلفه از بهزیستی به شمار میآید .
طرحواره
طرحواره در نظام فلسفی کانت درک و دریافت نقطه اشتراک تمام عناصر یک مجموعه تعریف میشود. این واژه همچنین در نظریه ریاضی مجموعهها، هندسه جبری، آموزش، تحلیل ادبی، برنامهریزی کامپیوتری نیز به کار برده شده است . سگال نیز طرحوارهها را به عنوان عناصر سازمانیافتهای از تجربهها و واکنشهای پیشین تعریف کرد که مجموعه نسبتاً بادوام و پیوستهای از دانش را شکل میدهد و ادراک و ارزیابیهای بعدی را هدایت مینمایند . در مقاله وانگ و همکاران، به نظر جفری یانگ در مورد ارائه مفهوم طرحواره برای انعکاس تجارب ارتباطی افراد در دوران کودکی اشاره شده است. جفری یانگ این فرض را مطرح کرد که روابط صمیمانه، استقلال، ارزشمندی، انتظارات معقول و واقعبینی نسبت به محدودیتها پنج هدف اولیهای هستند که کودکان برای دستیابی به خرسندی و رشد سالم به آنها نیاز دارند.
زمانی که مراقبین کودک مشکلاتی در تحقق هر یک از این اهداف ایجاد کنند، زمینه شکلگیری طرحوارههای ناسازگار اولیه را فراهم نمودهاند . طرحوارهها چارچوبها یا الگوهای پردازش اطلاعات هستند که چگونگی مفهوم سازی یک شخص را از مجموعهای از محرک ها نشان میدهند. طرحوارهها در واقع مفهومی فراگیر بوده که هیجانات، خاطرات و شناختها را در بر میگیرند. طرحوارهها در طول دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته و در سراسر زندگی فرد گسترش مییابند. در واقع طرحوارههای ناسازگار اولیه استنباط از تجربیات روزانه را تحریف کرده به نحوی که به فشار روانی ناشی از تنهایی یا طرد اجتماعی شدت میبخشند و قابلیت تفسیر صحیح از هیجانات دیگران را تضعیف میکنند . طرحواره بر پایه تجربههای ذهنی زندگی و رشد هوشیارانه اوایل کودکی شکل میگیرد .
یانگ بر این باور است که طرحواره به دلیل ارضا نشدن نیازهای هیجانی اساسی دوران کودکی به وجود میآیند: دلبستگی ایمن به دیگران، خودگردانی، کفایت و هویت، آزادی در بیان نیازها و هیجانهای سالم، خودانگیختگی و تفریح، محدودیتهای واقع بینانه و خویشتن داری. هر مرحله تحولی جدید، نیازمند نقشها، مسئولیتها، توقعات شناختی و سازگاریهای رفتاری است، بنابراین طرحوارهها و راهبردهای مقابلهای پیشین با چالش رو به رو میشوند. افرادی که در خانوادههای ناکارآمد بزرگ شدهاند، به احتمال زیاد سبکهای شناختی انعطاف ناپذیر و راهبردهای مقابلهای ترس برانگیز و ثابتی را به کار میگیرند. بنابراین چنین افرادی در گذار از مراحل زندگی مثل: روابط عاشقانه و ازدواج با مشکلات بیشتری روبه رو میشوند .
تعریف یانگ از طرحواره
یانگ معتقد است برخی از طرحوارهها بهویژه آنهایی که عمدتاً در نتیجه تجربههای ناگوار دوران کودکی شکل میگیرند، ممکن است هسته اصلی اختلالات شخصیت، مشکلات منششناختی خفیفتر و بسیاری از اختلالات مزمن محور I قرار بگیرند. وی برای بررسی دقیقتر این ایده مجموعهای از طرحوارهها را به نام طرحوارههای ناسازگار اولیه مشخص کرده است. این طرحوارهها الگوهای هیجانی و شناختی خودآسیبرسان و شدیداً ناکارآمدی هستند که در ابتدای رشد و تحول در ذهن شکل گرفتهاند و در مسیر زندگی تکرار میشوند. باید توجه داشت که طبق این تعریف، رفتار یک فرد، بخشی از طرحواره محسوب نمیشود، زیرا به اعتقاد یانگ رفتارها از طرحوارهها نشأت میگیرند، اما بخشی از طرحوارهها محسوب نمیشوند .
طرحواره های ناسازگار اولیه
در واقع طرحوارههای ناسازگار اولیه استنباط از تجربیات روزانه را تحریف کرده به نحوی که به فشار روانی ناشی از تنهایی یا طرد اجتماعی شدت میبخشند و قابلیت تفسیر صحیح از هیجانات دیگران را تضعیف میکنند . منظور از طرحوارههای ناسازگار اولیه، ساختارهای ذهنی فرضی برای ارائه مفاهیم کلی ذخیره شده در حافظه است که نه تنها برای تفسیر اطلاعات، بلکه در چگونگی رمز گشایی اطلاعاتی که ارائه میشوند نیز مهم هستند . پژوهشهای چندی به بررسی رابطه میان طرحوارههای ناسازگار اولیه با صمیمیت و سازگاری در روابط عاشقانه و زناشویی پرداختهاند. شواهد پژوهشي خبر از وجود رابطه بين سن ،عملكرد خانواده، سازگاري و سلامتي ، با رضايت از زندگي ميدهند. علاوه بر اين در سالهاي اخير توجه فزايندهاي به نظرياتي شده كه به دنبال شناخت و معرفي فرايندهاي شناختي مؤثر دررضايت از زندگي بودهاند . يكي ازپديد هاي شناختي مورد توجه در اين حوزه، طرحوارهها بوده است . اما طرحوارههاي اوليه باورهايي هستند كه افراد دربارة خود، ديگران و محيط دارند، و به طور معمول از ارضا نشدن نيازهاي اوليه به خصوص نيازهاي عاطفي در دوران كودكي سرچشمه میگيرند .
هاوکه و همکاران، به نظر یانگ و همکاران در مورد شناسایی 18 طرحواره ناسازگار اولیه اشاره کردهاند که همراه با تعریفی اختصاری از آنها عبارتند از: طرد ؛باوری که فرد معتقد است افراد مهم در زندگیش او را طرد خواهند کرد؛ بی اعتمادی- سوء رفتار ؛باوری که فرد معتقد است که دیگران به او دروغ خواهند گفت و از وی سود و منفعت کسب میکنند؛ محرومیت هیجانی ؛احساسی که فرد معتقد است از حمایت هیجانی مناسبی برخوردار نیست ؛ نقص- شرم ؛ باور فرد به این که دارای عیب و ایراد بوده یا بی ارزش است، انزوای اجتماعی-بیگانگی ؛ احساس جدایی از دیگران ؛ وابستگی-بی کفایتی ؛ این احساس که فرد قادر به مراقبت از خود نیست , آسیبپذیری نسبت به ضرر یا بیماری ؛باور به این که فاجعهای قریبالوقوع روی خواهد داد , گرفتاری-خود تحول نایافته ؛ آمیختگی هویت با فرد مهم زندگی, شکست ؛ باور فرد به اینکه در مقایسه با دیگران نالایق است ,استحقاق-بزرگ منشی ؛ باور فرد به این که در مقایسه با دیگران فوقالعاده و سزاوارتر است, خویشتنداری و خود انضباطی ناکافی ؛ باور به اینکه فرد در مهار هیجانات و تکانهها ناتوان است, اطاعت ؛ باور فرد به اینکه نیازهای خود فرد نسبت به دیگران از اهمیت پایینتری برخوردار است, ایثار ؛ تمرکز بر نیازهای دیگران و هزینه کردن از طرف خود,پذیرش جویی-جلب توجه ؛ نیاز مبرم به دریافت تأیید و توجه از سوی دیگران, منفیگرایی و بد بینی ؛ تمرکز فراگیر و گسترده بر جنبه های منفی زندگی, بازداری هیجانی ؛ ممانعت ابراز هیجان, تنبیه ؛ این باور که برای اشتباهات باید حکم به تنبیه داد.
منبع
پورتقی،لیدا(1394)، طرحوارههاي ناسازگار اوليه و مكانيسمهاي دفاعي، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاداسلامی
از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید