طبقه بندی انواع رفتارهای خود آسیب رسانی کدامند؟
مدلهای متعددی برای تعریف و طبقهبندی خودآسیبرسانی وجود دارد. در برخی طبقه بندیها تعریف خود آسیب رسانی بسیار گسترده در نظرگرفته شده است و حتی برخی رفتارها مثل سیگارکشیدن هم نوعی خودآسیب رسانی تلقی شده است و در برخی دیگر به صورت اختصاصی خودآسیب رسانی صرفاً براساس رفتارهایی که موجب آسیب فیزیکی به بافت های سطحی بدن است، تعریف شده است. کارل منینگرسه نوع خود آسیب رسانی شامل روان رنجورانه، روانپریشانه، با ماهیت مذهبی و با ماهیت عضوی را از هم متمایز کرد.
در یک طبقه بندی قدیمی رفتارهای مرتبط با پیوستار خودجرحی مشخص شده است که عبارتند از:
پیرایش بدن: شامل تغییرات مستقیم و خود خواسته در بدن که اغلب با هدف همرنگی با هنجارها یا الگوهای فرهنگی یا گروهی انجام میشود. پیرایش بدنی ممکن است هم با و هم بدون درد باشد و گاهی اوقات برای این کار از بی حسی استفاده میشود. نیتی که در پشت این اعمال رایج و اجتماع پسند وجود دارد، معمولاً رسیدن به زیبایی یا نوعی علامت نمادین برای نشان دادن احساس تعلق به یک زیرگروه فرهنگی خاص است. جراحی زیبایی، خالکوبی کردن، سوراخ کردن گوش/بدن، برداشتن ابرو و زخمی کردن نمونههایی از رفتارهای این طبقه هستند.
خودآسیب رسانی غیر مس تقیم: رفتارهایی که موجب آسیب به بدن یا بهزیستی روانی شخص میشوند علی رغم این که نیت آشکار یا هشیار آسیب رساندن به خود وجود ندارد. سوء مصرف مواد،پرخوری، رژیم گرفتن، جراحیهای غیرضروری و ورزش افراطی نمونههایی از رفتارهای این طبقه هستند.
قصور در مراقبت از خود: ویژگی این نوع رفتارها ناتوانی فرد در مراقبت یا محافظت از خود است. عواملی مانند مشکل داشتن در مراقبت و حفظ سلامت روانی، فقر مادی و نداشتن اطلاعات ممکن است در ایجاد یا تشدید این نوع از رفتارها نقش داشته باشند. رفتارهایی مانند خطرجویی افراطی، تصادف زیاد با وسایل نقلیه ،استفاده نکردن از مراقبتهای پزشکی و تغذیه ضعیف نمونه هایی ازرفتارهای این طبقه است.
خودجرحی:شامل اعمال مستقیمی است که موجب زخمی شدن بدن میشود مانند بریدن، سوزاندن و زدن سر به دیوار.
سیمون و فاوازا خود آسیبرسانی را به چهار نوع تقسیم بندی کردهاند:
-خودجرحی کلیشه ای : که مختص کودکان با اختلالات نافذ رشد مانند اوتیسم و کمتوان ذهنی است. عوامل زیستی بیش از سایر انواع رفتارهای خودجرحی در ایجاد و تشدیداین نوع خود آسیب رسانی نقش دارد وبیشتر در اختلالات تحولی مانند عقب ماندگی ذهنی،اوتیسم و نشانگان لش-نیهان مشاهده میشود -خودجرحی اساسی : که شامل شکلهای شدید و مرگ آفرین آسیب به اندامها مانند دستگاه تناسلی و چشم است. شدیدترین و خطرآفرینترین نوع خودجرحی است که به اندام هایی مانند چشم یا اندام های تناسلی آسیب وارد میشود. بیشتر ممکن است در وضعیتهای روانپریشی به ویژه در اختلال اسکیزوفرنی دیده شود. در اختلالهای دیگری مانند افسردگی و مانیا، دگرجنسخواهی،اختلالهای ناشی از مسمومیتهای دارویی، نوروپاتی حسی مادرزادی،آنسفالیتیس نیز ممکن است این نوع خودآسیب رسانی وجود داشته باشد. در اسکیزوفرنی ترکیبی از هذیانهای با مضامین جنسی/ مذهبی، فقدان کنترل تکانه و آستانه بسیار بالای تحمل درد عامل انجام این نوع خودجرحی است.
-خودجرحی اجبارگونه: شامل رفتارهای کلیشهای و تکرار شوندهای هستند که معمولاً چندین مرتبه در طی یک روز انجام میشوند. شایعترین نوع این رفتارها موکنی وسواسی وکندن یا خراشیدن پوست است. این رفتارها در پاسخ به یک تکانه شدید و غیر قابل مقاومت شروع میشوند و به دنبالش احساس ارضا شدن را به همراه دارند. در طبقه بندی DSM این نوع رفتارها را تحت عنوان اختلالهای کنترل تکانه طبقه بندی میکنند. به دلیل ماهیت مشترک این نوع رفتارها استکتی در مدل طیف اختلالهای وسواس-اجبار، خود آسیبرسانی را هم جزو این طبقه قرار داده است. بین در نظر گرفتن این نوع خودجرحی به عنوان یک اختلال کنترل تکانه یا یکی از اختلالات طیف وسواس-اجبار اختلاف نظر وجود دارد.
– رفتارهای خودجرحی تکانشی : این رفتاها ممکن است تنها یک بار یا به صورت مکرر و عادتی انجام شوند. در نوع تکرار شونده خودجرحی احتمالاً نقش سازمانبخش در ایجاد حس از خویشتن فرد دارد، خودهمخوان است و کیفیت اعتیادی دارد. این رفتارها ممکن است هم در پاسخ به محرکهای درونی و هم بیرونی انجام شوند. بریدن بخشهای بدن، سوزاندن بدن، سوراخ کردن بدن با سوزن و سنجاق نمونه هایی از این نوع خودآسیب رسانی است. به صورت کلی کارکرد این رفتارها رهایی از حالت های غیرقابل تحمّل مشخص شده است و در طولانی مدت با تکرار شدن به صورت بیمارگون ولی جزیی از خزانه رفتار عادتی فرد برای مقابله استرس در میآید.یک چرخه معمول خودجرحی تکانشی به این ترتیب است:اشتغال ذهنی با آسیب رساندن جسمی به خود، شکست مکرر در مقاومت در برابر تکانه آسیب جسمی به خود ، افزایش احساس تنش بلافاصله پیش از انجام عمل خودجرحی، ایجاد احساس رضایت و رهایی در زمان انجام عمل خودجرحی. در این عمل هیچ گونه نیت خودکشی نباید وجود داشته باشد و ناشی از حالتهای روانپریشی،دگرجنسخواهی،عقبماندگی ذهنی یا اختلالات تحوّلی نیز نباشد.
فاوازا براساس شدت، خودجرحی تکانشی را به دو نوع خفیف و شدید تقسیم بندی کرده است: خودجرحی خفیف شامل رفتارهایی مانند بریدن پوست بدن، سوزاندن، کتک زدن خود، چنگ کشیدن و جلوگیری از بهبود زخم و خودجرحی شدید شامل رفتارهای نادر اما به شدت مخربی است که معمولاً در دورههای روانپریشی مشاهده میشود. در افراد با تشخیصهای مویکنی وسواسی یا سایر انواع رفتارهای خودجرحی اجباری سابقه رفتارهای خودجرحی تکانشی مانند بریدن یا سوزاندن بدن،بیش مصرف مواد و اقدام به خودکشی نیز ممکن است وجود داشته باشد بنابراین نمی توان این دو نوع خودجرحی(اجباری-تکانشی) را کاملاً مستقل از هم در نظر گرفت. در تمایز خودجرحی تکانشی و اجباری گفته شده است که خود جرحی تکانشی نوعی رفتار آسیب به خود است که به دنبال ایجاد تنش آغاز میشود و پیامد آن کسب لذت و افزایش برانگیختگی است، این نوع خودآسیب رسانی با آگاهی اندک انجام میشود، مقاومت فرد در برابر آن کم است و بینش فرد نسبت به غیرمنطقی بودن یا پیامدهای این رفتار اندک است؛ در مقابل خودجرحی اجبارگونه با هدف اجتناب از اضطراب یا در پاسخ به یک فکر وسواسی انجام می شود، اگر چه این رفتار به صورت آگاهانه انجام میشود، فرد نسبت به غیرمنطقی بودن این رفتار آگاهی دارد و اغلب در برابر آن مقاومت میکند و معمولاً به شکل تکرار شونده و عادتی است.
پاتیسون و کان در سال 2001 انواع رفتارهای خودآسیب رسانی را براساس دو بعد میزان خطر مُردن، تعداد دورهها و مستقیم یا غیر مستقیم بودن تقسیم بندی کرده اند. در جدول زیر انواع رفتارهای خودآسیب رسانی براساس این تقسیم بندی نمایش داده شده است.
جدول :فتارهای خود آسیب رسانی
- مستقیم
- غیرمستقیم
- خطر مرگ شدید
- خودکشی (تک دورهای)
- خطرجویی موقعیتی(تک دورهای)
- خطر مرگ متوسط
- تداوم اقدام خودکشی(تکرار شونده)
- خودجرحیغیرمعمولیا اساسی(تک دوره ای)
- تکرار اعمال پرخطر به صورت نمایشی(تکرار شونده)
- بیاشتهایی بیمارگون از نوع شدید (تکرار شونده)
- خطر مرگ خفیف
- خودجرحی معمول (تکرار شونده)
- سوء مصرف مواد به شکل مزمن
- پرخوری بیمارگون به شکل مزمن
- رها کردن مصرف داروهای روانپزشکی (تکرار شونده)
در طبقه بندی پاتیسون و کان رفتارهای خطرجویی نیز به عنوان نوعی خودآسیب رسانی در نظر گرفته شده اند. رفتارهای خطرجویی به سه دسته موقعیتی، جسمی و جنسی طبقه بندی میشوند. خطرجویی موقعیتی، نوعی رفتار است که به خودی خود خطرآفرین نیست؛ اما دریک موقعیت محیطی خاص میتواند ایجاد خطر کند؛ برای مثال قدم زدن یا پیادهروی فی نفسه فعالیت خطرناکی نیست؛ اما اگر همین عمل شب هنگام در محله ای که مشهور به خلاف و جرم است، انجام شود نوعی رفتارخطرجویانه موقعیتی به حساب میآید و احتمالاً افرادی که این نوع خطرجویی انجام میدهند علاقه به زندگی کردن ندارند و در قضاوت کردن ضعیف هستند .خطرجویی جسمی میتواند به شکل اجرای رفتارهای پرخطر در حین رانندگی با وسایل نقلیه، پرش از بلندی و انجام فعالیتهای فیزیکی پرخطر باشد. در این نوع از خودجرحی، خطر مرگ وابسته به موقعیت محیطی نیست و عمل خود به خود خطرزا است؛ زیرا یک اشتباه در برآورد محل فرود یا در یکی از اجزای عمل پُرخطر ممکن است منجر به آسیب جدی و یا مرگ شود؛ با این حال اکثر نوجوانانی که این رفتارها را انجام میدهند از انجام این کار احساس تخلیه هیجانی و نشاط دارند.
خطرجویی جنسی میتواند به صورتهای مختلفی مانند همخوابگی با شریکان جنسی متعدد، برقراری روابط جنسی محافظت نشده با غریبه ها، برقراری ارتباط با مصرفکنندگان تزریقی مواد یا افرادی که مشکوک به مریضیهای مسری جنسی هستند و برقراری رابطه جنسی در حالت مستی انجام شود. در اکثر افراد که به دفعات رفتارهای جنسی پرخطر را انجام میدهند، رگه های تکانشوری در رفتار جنسی وجود دارد که احتمال بروز آسیب را در آنها بالا می برد. در مطالعه رفتارهای خطرجویی نوجوانان ایرانی نیزرفتارهایی که بيشترين ميزان خطرپذيری در آن رخ داده بود عبارت بودند از رانندگی خطرناک ، خشونت ، گرايش به الکل ، گرايش به خطرپذيری جنسی ، گرايش به سيگارو گرايش به مواد مخدر.
بامیستربراساس مرور ادبیات پژوهشی روانشناسی اجتماعی سه نوع رفتار خود آسیبرسانی که او از آنها تحت عنوان خودشکست دهی یاد می کند، توصیف کرده است:
خود تخریبی اولیه: عملی است که فرد آگاهانه و با پیشبینی قبلی و به دلایلی مانند احساس گناه، تنفر از خویشتن و میل به رهایی و گریز از یک وضعیت ناخوشایند و ناخواسته به خود آسیب می زند مانند مازوخیسم به دلیل احساس گناه و بی اشتهایی بیمارگون به دلیل تنفر از بدن.
رفتارهای معاوضهای : انجام دهنده از آسیب یا ضرر عمل آگاه است و آنها را به عنوان پیامد رفتاری که سودش بیشتر از ضررش است می پذیرد (برای مثال نوشیدن الکل، خطرجویی و سیگار کشیدن) و رفتارهای دارای خطر جانبی: در آنها انجام دهنده عمل، یک رفتار هدفمند را شروع میکند اما نادانسته و ناخواسته این کار با روشی انجام میدهد که نتیجه اش آسیب /ضرر است ؛برای مثال درماندگی آموخته شده، اهمالکاری وخود معیوب سازی.
والش رفتارهای خودآسیب رسانی مختلف را به دو دسته :
-مستقیم (یعنی رفتارهایی که مستقیماً موجب صدمه به بافتها میشوند و نیت رفتار به صورت کلی مشخص است مانند خودزنی، اقدام به خودکشی وخودسوزی) و
–غیر مستقیم ( یعنی رفتارهایی که در آنها اثر صدمه بعدها مشخص میشود و انگیزه اصلی مشخص نیست مانند انواع رفتارهای خطرجویانه، پرخوری، سوءمصرف مواد و رفتارهای پرخطر جنسی) تقسیم بندی کرده است .پرسش از نوجوانان در باره تعریف خودآسیب رسانی نیز این طبقهبندی دوگانه را تایید می کند. برای مثال در مطالعهای که از نوجوانان کانادایی خواسته شده بود در قالب یک سوال بازپاسخ به رفتارها و اعمالی که به عنوان خودآسیبرسانی میشناسند، اشاره کنند، نوجوانان علاوه بر موارد شناخته شدهای مثل بریدن، سوزاندن بدن، کتک زدن خود، شکستن که خودآسیب رسانی مستقیم هستند؛ رفتارهایی مانند رفتارهای خطرجویی و بی مهابا بودن[2]، رفتارهای ناسازگارانه در خورد و خوراک و مصرف نا به جای دارو بدون انگیزه خودکشی را نیز جزو رفتارهای خودآسیب رسانی طبقه بندی کردند.
اسکچ نیز خود آسیبرسانی را به صورت پیوستاری از رفتارهایی که از لحاظ میزان خطر مرگ با هم فرق دارند طبقه بندی کرده است؛ در این پیوستار رفتارهای خطرجویانه و بی مهابایی آگاهانه در یک سرپیوستار قرار دارند؛ در حالیکه شیوههای سنتی خودکشی مانند شلیک کردن با اسلحه در سوی دیگر پیوستار هستند. علاوه براین براساس نظریه رفتار مشکل سازکه بیان میکند در نوجوانان اعمال نامطلوب اجتماعی مانند سوءمصرفمواد،اعمال مجرمانه، پرخاشگری،دروغگویی و رفتارهای پرخطر جنسی به صورت یک خوشه رفتاری در کنار هم وجود دارند؛ احتمالاً میتوان انتظار داشت رفتارهای خودآسیب رسانی مستقیم و غیر مستقیم در کنار یکدیگر در نوجوانان وجود خواهد داشت.
برخی از پژوهشگران برای اشاره به رفتارهایی مانند خطرجویی، سوء مصرف مواد و عادات ناسالم خورد و خوراک از اصطلاحهایی مانند رفتارهای ناسالم رفتارهای مضر و خود شکست دهی استفاده میکنند زیرا معتقدند این گونه رفتارها با هدف کسب لذت و شادی انجام میشوند و ضرر و زیان حاصل از این رفتارها نوعی نتیجه جانبی و ناخواسته است. پژوهشهایی هم وجود دارند که خودآسیب رسانی را حد افراطی رفتار خطرجویی و هم ردیف سایر رفتارهای خطرجویانه دوره نوجوانی مانند سوء مصرف مواد، خطرجویی جسمی و خطرجویی جنسی و نتیجه بد عملکردی سیستم های مغزی پیش پیشانی در بازداری تکانه ها و گرایش های لذت جویانه میدانند. شواهدی که از این دیدگاه حمایت میکند پژوهش های مغزی است که نشان داده اند افراد خود آسیب رسان در تصمیم گیری همانند نوجوانانی که رفتارهای خطرجویی انجام می دهند نقص دارند.
منبع
خانی پور،حمید(1393)، رفتارهای خود آسیب رسانی در نوجوانان:ماهیت،احتمال خودکشی و نقش عوامل روانشناختی و همسالان ،پایان نامه دکتری روانشناسی ،دانشگاه علامه طباطبایی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید