طبقه‌بندی اختلالهای اضطرابی بر اساس DSM-IVTR

اختلالهای اضطرابی در DSM-IV به دو مقوله‌ای که به‌طور دقیق علامت واکنش و اجتناب کودک را مشخص می‌کنند، تقسیم شده‌اند. این مقوله‌ها چندین بعد اضطراب را که با بررسیهای تحلیل عاملی معین شده‌اند، منعکس می‌سازند. براساس  کودکان DSM-IV با یکی از نه اختلال اضطرابی تشخیص داده می شوند. اختلال اضطراب جدایی، اختلال وحشت زدگی، هراس از مکانهای باز، اختلال اضطراب منتشر ،اختلال اضطراب مفرط، هراس اجتماعی، هراس خاص  ساده، اختلال اضطراب وسواس فکری- عملی، اختلال استرس پس از سانحه و اختلال استرس حاد.

اختلال اضطراب جدایی

ویژگی اصلی (SAD) اضطراب و ترس شدید در مورد جدایی از خانه و یا از کسانی است که کودک به آنها دلبستگی دارد. این اضطراب نسبت به سن و سطح رشدی مورد انتظار کودک نامناسب است و تصور بر این است که اضطراب جدایی تقریباً از هفت ماهگی تا شش سالگی یک پدیده رشدی طبیعی است و ویژگی اصلی این اختلال پریشانی عودکننده به هنگام پیش بینی یا وقوع جدایی، اجتناب از موقعیتهای جدایی و اختلال در حیطه‌های مهم عملکرد آشکار می‌شود. کودکان مبتلا به SAD اغلب می‌ترسد که والدینشان به خاطر تصادف، حمله یا تجاوز یا فاجعه‌های دیگر آسیب ببینند . معمولاً در کودکان خردسال‌تر اختلال اضطراب جدایی به صورت کابوسهایی گزارش می‌شوند که ویژگی اصلی‌شان جدایی از والدین است. چنین کودکانی از رفتن به اردو، مدرسه، رفتن به خانه یک دوست یا گذراندن شب در آنجا یا سفر کوتاه مدت تمایل نشان نمی‌دهند. همچنین این کودکان  ممکن است توانایی تنها ماندن در یک اتاق را نداشته و حالت  چسبندگی  و  کنه شدن و والدین خود را مثل سایه دنبال می‌کنند .

 علائم دیگر در کودکان با اختلال اضطراب جدایی با شکایتهای جسمانی همراه است که موجب اختلال فعالیتهای روزمره هنگام صبح می‌شود. در نتیجه، تاخیر در رفتن به مدرسه یا غیبت گاه و بی‌گاه از مدرسه را سبب می‌شود. شکایتهای جسمانی نامشخص دل درد یا سردرد به نگرانیهای شدیدتر پیشرفت می‌کنند و کودکان در شرایط جدایی استفراغ و حملات وحشتزدگی را نیز تجربه می‌کنند. در DSM-IVTR کودکان باید حداقل سه تا هشت نشانه را به مدت حداقل چهار هفته نشان ‌دهند تا تشخیص SAD برای آنها مطرح می‌شود . SAD اغلب در کودکان نابالغ تشخیص داده شده است، هرچند ممکن است در هر سنی بروز کند. به رغم وجود بعضی از تفاوتها بین اختلال اضطراب جدایی در کودکان و نوجوانان، مطالعات مختلف میزان شیوع آن اختلال را دو گروه سنین چر ها درصد برآورد نموده‌اند. همچنین گزارش شده که اختلالاضطراب جدایی در نمونه‌های بالینی در پسران و دختران به نسبت مساوی دیده می‌شود ولی در نمونه‌های همه‌گیرشناسی در دختران بیشتر  است . برآوردهای صورت گرفته از شیوع آن، در نمونه‌های جامعه ازسه  درصد تا پنج  درصد برای کودکان  و برای نوجوانان 01/0 درصد تا 4/2 درصد می‌باشد.

اختلال اضطراب فراگیر، اختلال اضطراب مفرط

ویژگی اصلی اختلال اضطراب فراگیر (GAD) اضطراب و نگرانی شدید و غیرقابل کنترل حداقل به مدت شش ماه از رویدادها و فعالیتهای متعددی است که اکثر روزها اتفاق می‌افتد به علاوه، تشخیص GAD در کودکان مستلزم وجود حداقل یکی از نشانه‌های فیزیولوژیکی همراه با آن می‌باشد. کودکان و نوجوانان دارای این اختلال نگرانیهای غیرواقعی و بیش اندازه‌ای نسبت به کفایتها، شایستگیها و رفتارهای خود در گذشته و آینده دارند و حتی این نگرانی و ترس را در مورد فعالیت‌های که کودکان دیگر نیز با شور و حرارت عهده دار می‌شوند، ظاهر می‌سازند. آنان معمولاً نگران مقبولیت گروه همتایانشان هستند و از طرد شدن اجتماعی می‌ترسند، آنها تمایل دارند در فعالیتهایی شرکت کنند که آنها را در چشم دیگران خوشایند جلوه دهد .

ترسهای افراطی آنان مانع آن می‌شود که به تجربه‌های جدیدی در محیط‌شان دست یابند. کودکان مبتلا به این اختلال بی‌نهایت خجالتی بوده و وابستگی زیادی به بزرگسالان دارند و علاوه براین، اغلب شکایتهای جسمانی همچون سردردها و دردهای شکمی را بدون هیچ مبنای فیزیکی گزارش می‌دهند. نشانه‌هایی همچون تنش عضلانی ، و تهییج  نیز در بین این کودکان شایع است که ممکن است به تنش عضلانی مفرط مزمن و مشکلاتی در خواب منجر شود. کودکان با اختلال اضطراب منتشر (GAD) دچار نگرانیهایی هستند که بیش‌تر کودکان بی‌توجه از کنار آنها می‌گذرند. این کودکان غالباً به عنوان بزرگسالان کوچک  تلقی می‌شوند، نگرانیهای بیش از حدی در مورد مسائلی نظیر تامین هزینه‌های خانواده، تعارض زناشویی، همسایه‌ها و تاثیر آب و هوا بر شرایط رانندگی دارند که معمولاً مشغله‌ی ذهنی بزرگ سالان تلقی می‌شود. این نگرانیها برای یک کودک با GAD محور اصلی فعالیت شناختی شده و سازگاری و تحول او را مختل می‌کند. برای مثال کودک پیوسته نگران اتفاقات آینده در زندگی خانوادگی؛ نظیر برای انجام ماموریتی خارج از خانه رفتن  و رو به راه بودن اوضاع،  نظیر نگرانی پیوسته در مورد مسیر رانندگی مادرش  است که این موارد به سوال کرد یک ریز در مورد آخرین اخبار و اطلاعات از مادرش منجر می‌شود. بسیاری از مبتلایان به اختلال اضطراب فراگیر گزارش می‌کنند که آنها در تمام زندگی‌شان مضطرب و ناآرام بودند .

بسیاری از پژوهشگران و متخصصان بالینی اختلال اضطراب فراگیر را بعد از اختلال هراس اجتماعی، هراس خاص و اختلال وحشت زدگی، گذر هراسی به عنوان شایع‌ترین اختلالهای اضطرابی در بین جمعیت عادی معرفی می کنند. گرچه تفاوتهای فرهنگی به قدر کافی مورد بررسی قرار نگرفته است اما در اکثر مطالعات، شیوع اختلال اضطراب فراگیر از 7/2 تا 6/4 درصد برآورده شده است. گزارشهای بالینی حاکی از آن است اختلال اضطراب فراگیر بیشتر در خانواده‌های کوچک، گروه‌های مرفه و پر درآمد، کودکان بزرگتر خانواده و نیز خانواده‌هایی وجود دارد که نگران اعمال کودک خویش‌اند و کودک را به عنوان مینیاتور بزرگ‌سال دیده و انتطارات غیرواقع‌بینانه‌ای در مورد رفتار وی دارند .

فوبی اجتماعی

فوبی اجتماعی یکی از رایج‌ترین اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان است . از هر پنج کودکی که به کیلینیک تخصصی اضطراب معرفی می‌شود یکی ترس معنادار اجتماعی دارد. به بیان دقیق‌تر، فوبی اجتماعی با اختلالات متعدد روانی , اجتماعی نظیر گوشه‌گیری اجتماعی و رفتار اجتناب، نقصان در مهارت اجتماعی، روابط ضعیف با همسالان، اضطراب امتحان و اختلال در عملکرد تحصیلی و در موارد شدیدتر، افسردگی، مشکلات سلوکی و سوء مصرف الکل و مواد مرتبط هست.

فوبی اجتماعی   ترس آشکار و پایدار از موقعیتهای اجتماعی است که در آن فرد با افراد غریبه مواجه می‌شود یا تحت بررسی دقیق دیگران قرار می‌گیرد  . مواجهه با موقعیت ترسناک تقریباً پیوسته  پاسخ اضطراب فوری  را موجب می‌شود. این پاسخ اضطراب در کودکان به صورت  گریه کردن، قشقرق راه انداختن  ، بی حرکت ماندن  یا عقب کشیدن از موقعیتهای اجتماعی است تا آسیمگی  که بیش‌تر خاص بزرگسالان است. اجتناب از موقعیتهای اجتماعی یا عملکرد ترسناک بسیار متداول است. در برخی از موارد کودکان موقعیت ترسناک را با ترس تحمل می‌کنند .افزون بر نشانه‌های فوق، برای برآورد شدن ملاکهای تشخیصی رفتار ترس و اجتناب باید به طور معناداری در کنش‌وری روزمره‌ی کودکان مزاحمت ایجاد نماید و این رفتار باید برای یک دوره حداقل شش ماه وجود داشته باشد. افزون براین، کودکان باید شواهدی از توانمند بودن  برقراری روابط اجتماعی متناسب با سن با افراد آشنا   را نشان داده و باید ترسهای اجتماعی یا عملکردی در موقعیتهایی با همسالان و نه فقط در تعامل با محیط بزرگسالان وجود داشته باشند.

کودکان و نوجوانان مبتلا به هراس اجتماعی غالباً دوستان کمی دارند، تمایلی برای شرکت در فعالیتهای گروهی ندارند و توسط والدین و همسالانشان کم رو و ساکت در نظر گرفته می‌شوند. در موقعیتهای مدرسه، کودکان دارای هراس اجتماعی از موقعیتهای بسیار زیادی مانند خواندن با صدای بلند یا صحبت کردن در کلاس، کمک خواستن از معلم، رویارویی نامنظم با همسالان، فعالیتهای ورزشی، کارکردن در طرحهای گروهی، امتحان دادن، غذا خوردن در رستوران به شدت می ترسند.مطالعات همه‌گیر شناختی و اجتماعی و شیوع کلی هراس اجتماعی را حدود 3 تا 13 درصد گزارش کرده اند که این میزان بین جمعیت بالینی و مبتلایان به اختلال اضطرابی حدود 10 تا 20 درصد برآورد شده است. همچنین گزارش شده است که هراس اجتماعی در مردان شایع‌تر از زنان است.

اختلال وحشت زدگی

تا همین اواخر، اختلال وحشتزدگی یک اختلال اضطرابی دوران بزرگسالی در نظر گرفته می‌شد که در کودکان بروز نمی‌کرد و تنها و ندرتاً در نوجوانان اتفاق می‌افتاد. به خاطر ماهیت شناختی این اختلال، تصور می‌شد که کودکان قادر به تفسیرهای نادرست فاجعه‌آمیز احساسات بدنی نیستند با وجود این کتاب و نوشته‌هایی در آنها وجود حملات وحشتزدگی و اختلال هراس در جوانان تایید می‌شود روز به روز در حال افزایش است. اختلال وحشتزدگی با وقوع حداقل یک حمله وحشتزدگی غیر منتظره که حداقل یک‌ ماه  یا بیشتر، با هم فاصله دارند تعریف می‌شوند: ترس مستمر از تجربه حملات بعدی، نگرانی درباره تبعات حمله  یا پیامدهایش یا تغییر قابل ملاحظه در رفتار مرتبط با حملات را به همراه دارد. بعلاوه حملات وحشت زدگی ناشی از تاثیر فیزیولوژیکی مستقیم یک ماده، نظیر داروها یا کافئین، یا یک بیماری عمومی  مثلاً، پرکاری تیروئید  نیست . تشخیص اختلال وحشتزدگی در کودکان ممکن است به خاطر محدودیتهای شناختی- رشدی کودک دشوار باشد. کودک خردسال، بدون توجه به نشانه‌های خودمختار و تفسیر نادرست این نشانه‌ها ترس از مریض شدن را گزارش می‌دهند. در فعالیت بالینی ما کودکان قبل از دوران بلوغ تقریبا هرگز ترس از مردن، دیوانه شدن یا از دست دادن کنترل دادن را بخاطر وجود نشانه‌های فیزیولوژیکی را بیان نمی‌کند .

در اوائل نوجوانی، ترس از نشانه‌های خودمختار ویژه، مانند ترس از نفس نفس زدن، تپش قلب، دگرسان بینی خود و سرگیجه بروز می‌کند. شایع‌ترین نشانه‌های وحشت زدگی گزارش شده در کودکان و نوجوانان شامل لرزش و رعشه، تپش قلب، سرگیجه، از حال رفتن، تنگی نفس، تعریق و در کودکان بزرگتر، ترس از مردن یا از دست دادن کنترل است. کودکان خردسال حالات هیجانی را برحسب بیماری جسمی توصیف می‌کنند. بنابراین، کودکان نابالغ بخاطر ماهیت شناختی دگرسان بینی خود  احساس خارج از بدن بودن   این نشانه‌ها به ندرت گزارش می‌کنند و بعلاوه محققان متعددی وقوع همزمان حملات وحشتزدگی و امتناع از غذا خوردن بخاطر ترس از استفراغ را در کودکان و نوجوانان را خاطر نشان ساختند . کودکان و نوجوانان مبتلا به اختلال وحشتزدگی علاوه بر نشان‌های وحشتزدگی ممکن است بطور همزمان هراس از مکانهای باز را نیز نشان دهند که به صورت ترس از قرار گرفتن در موقعیتهایی که فرار از آنها دشوار یا باعث شرمساری شان است یا در صورت بروز حمله وحشتزدگی دسترسی به کمک ممکن نیست مشخص می‌شود .

متوسط سن شروع اولین حمله ی وحشت زدگی در نوجوانان مبتلا به به PD، در حدود پانزده تا نوزده سالگی است و95 درصد نوجوانان، بعد از بلوغ جنسی به این اختلال مبتلا می شوند .از سوی دیگر، احتمال ابتلای کودکان دارای سلامت هیجانی  به وحشت زدگی 50 درصد است. افسردگی متداول ترین اختلال قبلی محسوب می شود. متاسفانه، اختلالهای اضطرابی در کودکان و نوجوانان مبتلا به وحشت زدگی، کمتر بهبود می یابند . در حالی که حمله‌های وحشت زدگی در بین نوجوانان در نمونه‌های بر گزیده شده از میان اجتماع ، در حدود 3 تا4 درصد رایج است، شیوع اختلال وحشت زدگی(PD) به مراتب کم تر است .

اختلال وسواس فکری- عملی

اختلال وسواس فکری, عملی با افکار و اعمال وسواسی برگشت کننده ای مشخص می‌شود که به دلیل شدید بودن بسیار وقت‌گیر هستند و منجربه پریشانی آشکار یا اختلال عمده‌ در عملکرد تحصیلی و فعالیتهای اجتماعی و ارتباطی فرد می شود. این اختلال معمولاً در نوجوانی یا اوائل بزرگسالی شروع می شود، اما ممکن است در دوران کودکی نیز آغاز شود. افراد مبتلا به این اختلال احساس می کنند که تحت تسلط و هجوم نشانه‌هایی قرار گرفته‌اند که از کنترل آنها خارج است، اما نسبت به غیر منطقی بودن و افراطی بودن آنها بینش کافی دارند. وسوا‌های فکری و عملی هریک دارای نشانه‌ها و ویژگیهای مخصوص به خود هستند که ممکن است به‌طور جداگانه یا تواماً در فرد ظاهر شوند .

وسواسهای فکری، افکار، عقاید، تصاویر یا تکانه‌های ناخواسته‌ای هستند که به طور غیر ارادی در خود آگاهی افراد وارد شده و موجب نقص عملکرد و پریشانی آشکار می‌شوند. شایع‌ترین وسواسهای فکری مواردی همچون، نگرانی نسبت به میکروبها و آلودگی، ترس از مریض شدن افراد مورد علاقه، نگرانیهایی در زمینه مشکلات مالی و تحصیلی، وسواسهای مذهبی را در برمی‌گیرد. اشتغال ذهنی در مورد مسائل پرخاشگری و جنسی، ترس از صدمه زدن به خود، شمردن اعداد و تردیدهای مکرر از دیگر نشانه‌های وسواس فکری هستند که در کودکان و نوجوانان رواج کمتری به نسبت بزرگسالان دارند. وسواسهای عملی، رفتارهایی‌تکراری یا اعمال ذهنی هستند که فرد احساس می‌کند در واکنش به فکر وسواسی و تداوم تشریفات وادار به انجام آنها است. وسواسهای عملی مستقیماً توسط وسواسهای فکری برانگیخته شده و به منظور دفاع در مقابل تکانه‌ها، افکار، یا ترسهای فرد بکار گرفته می‌شوند.

افرادی که از وسواس عملی رنج می برند، اغلب طیف وسیعی از قوانین و قواعد دقیق و مشخصی را در زمینه‌هایی همچون تاریخ، ترتیب، شدت و تکرار اعمالشان به کار می‌گیرند. برخی از رفتارهای عملی همچون شمردن اعداد و از برخواندن لغات قبل از ورود به اتاق یا کلاس شناختی هستند، اما برخی دیگر همچون شستشوی مداوم دستها و وارسی کردن حرکتی محسوب می‌شوند.توسل به اعمال تشریفاتی و حرکتی به خصوص اعمال شستشو می تواند منجر به وارد آمدن صدمات فیزیکی ؛ همچون پارگی پوست، زخم و سوختگیهای شیمیایی  در فرد گردد .نرخ شیوع اختلال وسواس فکری- عملی در جمعیت بالینی کودکان را 2درصد، در جمعیت کلی نوجوانان 35 تا 4/0 درصد و در جمعیت کلی 6/2 درصد در طول زندگی و 5/1 تا 5/2 درصد در یکسال برآورد نموده‌اند .

اختلال فشار روانی پس ازآسیبی و حاد

کودکان مبنلا به اختلال فشار روانی پس آسیبی (PTSD) پس از آنکه در معرض رویداد تکان دهنده ی شدید که خارج از دامنه ی تجربه ی معمولی انسان است، قرار می گیرند، یا شاهد چنین رویدادهای هستند، اضطراب پایدار نشان می دهند. بین انواع ضربه‌های روانی وسایر رویدادهای فشارهای زندگی نظیر، بیماری یا فرو پاشی خانواده تمایزی صورت می گیرد؛ تجربه‌های آسیبزای ناشی از PTSD، احتمالاً شدید  واز حد توانایی انسانها برای کنار آمدن با آنها، خارج هستند.PTSD بین کودکانی بیشتر دیده می شود که در معرض تصادفات شدید، بلایای طبیعی، بچه دزدی، حمله‌های شدید بدنی، یا سوء رفتار جسمی یا جنسی قرار می گیرند.

ویژگی اصلی اختلال فشار روانی حاد عبارتند از بروز نشانه‌های خاص اضطراب و اختلال گسستی به وسیله نشانه ها که در خلال یک ماه بعد از روبهرو شدن با رویدادی بی نهایت آسیب زا جلوه گر می شوند. شخص در حین تجربه ی رویداد آسیب زا وبعد از آن، حداقل سه مورد از نشانه‌های گسستی زیر را دارد: احساس ذهنی بی حسی و گسستگی یا فقدان واکنش عاطفی، دگر سان بینی محیط یا آگاهی ضعیف نسبت به محیط اطراف، دگرسان بینی خود یا یاد زدودگی گسستگی. بعد از ضربه ی روانی، رویداد ناگوار به طور مکرر تجربه میشود و کودک از محرکی که از آن خاطره‌های ناگوار را برمی انگیزد، اجتناب می ورزد. این آشفتگیها حاقل به مدت دو روز وجود دارد . اما بعد از ضربه، بیش از یک ماه تداوم ندارد. تمایز عمده بین فشار روانی حاد و PTSD در این است که اولی طول عمر کوتاهی دارد، در حالی که اثرات دومی، بلند مدت است

کودکان در هر سنی ممکن است به PTSD مبتلا شوند. به سن کودک در زمان وقوع ضربه و ماهیت آن بستگی دارد. از آنجا که تجربه ی آسیب زا برای کودک، قبل از آنکه تهدیدی جدی به شمار آید، از صافی شناختی و هیجانی او عبور می کند، میزان تجربه ی ضربه روانی به سطح رشد کودک بستگی دارد. یافته های بررسیهای طولی نشان می دهند که PTSD می تواند به اختلال مزمن تبدیل شود و برای ده‌ها سال و گاهی اوقات در تمام طول زندگی پایدار بماند .ممکن است اختلال در کودکان مبتلا به PTSD مزمن در سیر رشدی بهبود یابند وآنها دوباره به حال اول باز گردند.

فوبی خاص

کودکان مبتلا به فوبی خاص، ترس آشکار و پایدار، از اشیاء یا موقعیتهای محدود و مشخص به مدت حداقل شش  ماه نشان می دهند . این کودکان از چیزهای که ترس آورند و به هیچ وجه خطر ناک یا تهدید آمیز نیستند ،ترس شدید و ناتوان کننده ای از خود نشان می دهند وبرای مدتها از این اشیا یا موقعیتها اجتناب می ورزند. باورهای کودکان نسبت به محرکهای ترس آور با وجود ارائه نشانه‌هایی مبنی بر بی خطر بودن آن و تلاش برای متقاعد کردن کودکان، پایدار می ماند. با این حال ، اگر تماس کودک با شیء ترسناک به گونه ای منظم صورت گیرد یا چنانچه این ترس هب طور جدی با رویدادهای مهم زندگی تداخل پیدا کند، این فوبی کودک می تواند به مشکلی جدی تبدیل شود.

فوبیهای  که در کودکان می تواند بروز کنند، نامحدود هستند وفقط چند مورد آن عبارتند از: ترس از تلفن، آب، عادت ماهانه، ریاضیات، اصلاح سر ودفع مدفوع. هر چند امکان دارد فوبی ازهر شیء، موقعیتیا حتی زنبور:  زنبور هراسی, ترس از زنبور گزیدگی،  گرفته تا موش : موش هراسی, ترس از موشهای بزرگ بروز کند، بعضی از ترسها در کودکان مانند، ترس از مار، بیش از ترسهای دیگر وجود دارد .DSM-IV- TR فوبی خاص را به پنج نوع فرعی دسته بندی وعلت واکنش و اجتناب هراس گونه را به دقت تعریف می کند. این پنچ نوع فرعی و کانون ترس در هر یک از آنها به شرح زیر هستند:

  • حیوان؛ حیوانات یا حشرات.
  • محیط طبیعی. اشیا یا پدیده‌ها در محیط طبیعی، از قبیل بلندی، تاریکی، طوفان یا آب
  • خون, تزریق, آسیب دیدگی. دیدن خون یا آسیب دیدگی یا تزریق یا سایر روشهایی که در بدن بیمار جراحت ایجاد می کند.
  • موقعیتی.یک موقعیت خاص از قبیل پرواز با هواپیما، سوار آسانسور شدن، رانندگی، محبوس شدن در جایی.
  • سایر فوبیها. اجتناب هراس گونه از صداهای بلند یا بازیگری که لباس غیر معمول پوشیده باشد یا از موقعیتهایی که ممکن است موجب خفگی، استفراغ، یاابتلا به بیماری شوند.

سن شروع فوبیهایی نظیر هراس از حیوانات، تاریکی، حشرات، خون وآسیب دیدگی در حدود هفت سالگی تا نه سالگی است که با سن شروع انواع ترسهای طبیعی یکسان است.با این حال فوبی مرضی ذر مقایسه با ترسهای طبیعی، به احتمال قوی، با گذشت زمان پایدار می مانند، هر چند هر دو با افزایش سن، کاهش می یابندو فوبی خاص می تواند در هر سنی رخ دهد، اما به نظر می رسد بین ده تا سیزده سالگی به اوج خود می رسد. شیوع بین 2 تا 4درصدکودکان دچار فوبی خاص می شوند و صرفا تعداد اندکی از این کودکان برای درمان، ارجاع می شوند.

منبع

طباطبایی شهرآباد،بی بی نرگس(1392)، بررسي و مقايسه سبك هاي دلبستگي مادران داراي كودكان  مبتلا به اختلالات افسردگی-اضطراب،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0