شناخت – رفتار درمانگري افسردگي در مبتلايان به بيماري پاركينسون

مثال باليني ، زير بر مواردي تاكيد مي‌كند كه در كار در با بيماران مزمن جسمي نظير مبتلايان به پاركينسون بايد به آن توجه شود. آقاي پي. اساساً به دليل مجموعه‌اي از نشانه‌هاي اضطراب و افسردگي كه به دنبال تشخيص بيماري پاركينسون در يك سال قبل در او شكل گرفته بود، توسط پزشك عمومي خودجهت شناخت – رفتار درمانگري معرفي شده بود. آقاي پي، لرزش قابل ملاحظه‌اي در دست راستش داشت و تصور مي‌شد كه به بيماري پاركينسون مبتلاست . آقاي پي، مشكل عمده خود را اين گونه توصيف كرد كه وقتي متوجه تشخيص احتمالي بيماري پاركينسون در مورد خودش شده نوعي احساس سر در گمي به وي دست داد ه است. آقاي پي از همان ابتداي مطرح شدن اين بيماري يعني طي دوازده ماه گذشته بتدريج فعاليتهاي مورد علاقه خود را متوقف كرد. او رفتن به آموزشگاه موسيقي شهر، دوچرخه سواري، كوهنوردي و ميهماني را قطع كرد و طي اين يك سال چندان فعاليتي نداشت . ضمن اينكه بيمار تاييد كرد كه فعاليتهاي ذكر شده را كاهش داده است.بعد از جلسه نخست درمان، برنامه فعاليت هفتگي به او داده شد تا به عنوان تكليف خانگي انجام دهد.

طي يك سال گذشته پزشك عمومي خانواده آقاي پي مقداري داروهاي ضد افسردگي را براي او تجويز كرد كه تاثير چنداني در كاهش نشانه‌هاي افسردگي او نداشت. نكته مهم اينكه دوست ديرين آقاي پي به دليل ابتلاي سريع به بيماري پاركينسون و سير شديد اين بيماري اخيراً فوت كرده بود. در مرحله نخستين درمان، آقاي پي ودرمانگرش در مورد سه هدف اصلي به توافق رسيدند. اين اهداف عبارتند بودند از :

  • افسردگي مورد توجه قرار گيرد و اقداماتي براي تسكين نشانه‌هاي آن انجام شود؛
  • بي تحركي (ناتواني مفرط) مورد توجه قرار گيرد و ميزان فعاليت افزايش يابد .
  • مفروضه‌ها و باورهاي مربوط به معنا و مفهوم تشخيص پاركينسون مورد توجه قرار گيرند و در كاهش اثرات اين بيماري بر كنش وري تلاش شود.

درمان بر مبناي برنامه منظم ماهانه، مجموعاً 14 جلسه يك ساعته به طول انجاميد ؛ به اضافه جلسات پيگيري كه به طور معمول هر سه ماه يكبار بود. در نه ماه پيگيري پايان درمان بيمار موافقت كرد كه مباحث مربوط به تجربياتش از مشاركت در درمان ،‌با ويدئو ضبط شود. آقاي پي در اين مصاحبه اظهار داشت كه اكنون احساس مي‌كند كه تا حد زيادي بهبود يافته است و مي‌تواند اين بهبود حاصل از جلسات درمان را حفظ كند.

برنامه فعاليت خط پايه آقاي پي نشان داد كه او طي هفته گذشته تنها 12 ساعت از منزل خارج شده است. موقع بيرون رفتن هميشه همسرش او را همراهي مي‌كرد و به ندرت جرات مي‌كرد از فروشگاههاي محل خود دور شود. طي دورة شناخت – رفتار درمانگري ،‌آقاي پي ميزان فعاليتش را تا حد زيادي افزايش داد به گونه‌اي كه براي مسافرتهاي خارج از محل سكونتش برنامه ريزي مي‌كرد و توانست به مدت 29 ساعت از منزلش خارج شود. اين نشان مي‌داد كه ميزان فعاليتش نسبت به خط پايه حدود 58 درصد افزايش يافته بود. وقتي طي درمان نمره‌هاي افسردگي و اضطراب آقاي پي كاهش نشان داد ،‌بيشترين فايده درمان در ميزان كنش وري و فعاليتهايش ديده شد. در پايان درمان ،‌آقاي پي از تنها رفتن به آموزشگاهاي موسيقي در مناطق شلوغ شهر تا اندازه‌اي احساس اطمينان مي‌كرد و اين كار را به صورت برنامه منظمي انجام مي‌داد. افزون بر اين آقاي پي طبق برنامه منظمي به تنهايي پياده روي مي‌كرد و احساس اطمينان و استقلال مجددي پيدا مي‌كرد. همچنين برنامه فعاليت آقاي پي بر اساس خط پايانه نشان داد كه او در پنج وقت مشخص بيخوابي را تجربه مي‌كرد. آقاي پي كه در گذشته خود را فردي خوش خواب توصيف مي‌كرد،‌طي برنامه درمان توانست آنچنان خوابش را بهتر كند كه بر اساس يادداشت فعاليتهاي هفتگي ،‌ديگر دوره‌هاي بي خوابي را تجربه نمي‌كرد.

تلفيق مدل شناختي با نظام طبقه بندي بين المللي كنش وري، ناتواني و سلامتي

در كار با بيماران جسمي اين نكته بسيار مهم است كه مطمئن باشيم برداشتها و مداخله گريهاي روانشناختي منطبق، ‌متناسب و هماهنگ با مشكلات فعلي بيمار است. در نظر گرفتن اين موارد باعث مي‌شود كه مدل رفتار درمانگري بتواند بيماران را با درمان آشنا كند. مدل شناخت – رفتار درمانگري در مورد آقاي پي به گونه‌اي اجرا شد تا او بتواند به تعامل بين نشانه‌هاي جسمي و رواني خود پي ببرد. آقاي پي با حالتي گريان دربارة رويدادي صحبت مي‌كند كه نشان مي‌دهد چرا اين روزها احساس پوچي مي‌كند . او گفت كه براي وارسي باد لاستيكهاي ماشين خود اخيراً به يك تعميرگاه مراجعه كرد . در همان موقع دريافت كه با وجود اينكه مدت زيادي تلاش كرد اما نتوانست در محفظه باد را باز كند. او با خود گفت  به هر حال بايد اين را به مرد جواني بدهم تا اين كار ساده را براي من انجام دهد، او يادآور شد كه بعد از اين ماجرا خلقش به شدت پايين آمد و اعتماد به نفس خود را از دست داد. در عين حال گفت كه لرزش او بعد از آن بدتر شده است.

در طراحي رواندرمانگري براي افسردگي همراه با بيماريهاي جسمي، مفهوم ناتواني مفرط از اهميت خاصي برخوردار است . ناتواني مفرط، ميزاني از ناتواني در تجربيات شخص است كه از آسيبهاي واقعي جسمي يا شناختي نظير پيامد بيماري پاركينسون ناشي نشده باشد. مثلاً ممكن است فردي به دليل احساس لرزش و شرمندگي در حضور ديگران از فعاليتهاي اجتماعي كنار بكشد. مدل شناختي در سالمندان را مي‌توان با استفاده از نظام طبقه بندي بين المللي كنش وري، ناتواني و سلامت تكميل نمود.

آقاي پي. در پايان درمان گزارش داد كه توانايي او در مقابله با نشانه‌هاي رايج بيماري اش افزايش يافته و تمايل دارد با قرار گرفتن در موقعيتهاي اجتماعي با شرمندگي ناشي از لرزش بدن به خوبي مواجهه شود و از فنون شناخت درمانگري در چالش با افكار استفاده كند. آقاي پي در پايان درمان اظهار داشت كه احساس خوش بيني بيشتري نسبت به آينده دارد. « احساس مي‌كنم اكنون بايد در فعاليتهاي مختلف شركت كنم». به نظر مي‌رسد در درمان افسردگي بيماران مبتلا به پاركينسون فنون شناخت – رفتار درمانگري مناسب باشند. نكته مهم اينكه در اين مورد خاص تعديل در روي آوردهاي شناخت – رفتار درمانگري جزئي بود.

در كار با سالمندان افسرده يا مضطربي كه توأمان بيماري جسمي مهمي نيز دارند پيش از آنكه گفته شود ازسلامتي اندكي برخوردارند بر ارزيابي سازش يافتگي آنان با تغييرات پيش آمده در وضعيت كنش وري بيشتر تاكيد مي‌شود. كاركردن با سالمنداني كه همزمان بيماريهاي جسمي هم دارند مستلزم در نظر گرفتن اصول شناخت – رفتار درمانگري است كه مطرح مي‌شود.

اصل اول : تجربه گرايي مشاركتي : با همكاري مراجع، اطلاعات لازم مربوط به مشكلات او را جمع آوري كنيد و اجازه ندهيد كه سوگيريها و برداشتهاي قبلي خودتان بر نتيجه و پيامد درمان اثر بگذارد.

اصل دوم : از پرسشگري سقراطي استفاده كنيد تا برداشتهايي كه به دنبال شروع نشانه‌ها يا بيماري در مراجع شما شكل گرفته مشخص شود يعني حال با هدف پي بردن به روشهاي شناسايي و حل مشكلات از پرسشهاي مستحراطي استفاده كنيد.

اصل سوم : با هدف سازمان دهي جلسات درمان و مفيد بودن آنها تا حد ممكن ،‌در شروع هر جلسه دستورالعملهايي داشته باشيد. اين موضوع به ويژه وقتي مراجع شما با مشكلات متعددي مراجعه مي‌كند امري مهم به نظر مي‌رسد.

اصل چهارم : همواره سعي كنيد در مورد ابعاد مختلف مشكلات متداول ناشي از بيماري با مراجع خودتان بحث و گفتگو كنيد. بر چالش كردن و تغيير دادن مشكلات خاص بيمارتان تاكيد كنيد. ابتدا بر مسئله گشايي تاكيد كنيد و در صورت ضرورت امكان بحث و گفتگو را در مورد عوامل آسيب پذيري كه مراجع شما را مستعد بيماري كرده فراهم كنيد.

اصل پنجم : در صورت لزوم جهت مشاركت بيمار جلسه بحث و گفتگو را به عنوان تكاليف خانگي مطرح كنيد. به عنوان راهنمايي در طراحي تكاليف خانگي با يك بيمار داراي مشكل جسمي بايد گفت كه مي‌توان فعاليتها را اندك اندك شروع كرد و به تدريج افزايش داد. درآن صورت مي‌توانيد عملاً متوجه شويد كه مراجع شما تا چه اندازه مي‌تواند فعاليتها را انجام دهد.

علاوه بر اين اصول، مدل شناختي با سالمندان از ويژگيهاي ديگري نيز برخوردار است كه به منظور بيشينه سازي اثر بخشي درمان، بايد آنها را در نظر گرفت. چنانچه در فصل سوم نشان داده شد لازم است در ارتباط با سالمندان در شناخت – رفتار درمانگري تعديلهايي صورت گيرد تا نتيجه بهتري در درمان حاصل شود. البته در درمان سالمنداني كه بيماريهاي جسمي و اضطراب دارند لازم است تعديلهاي بسيار زيادي انجام شود. اين فصل نشان داد به رغم ابهاماتي كه در بارة اساس زيستي افسردگي در بيماريهايي نظير بيماري پاركينسون وجود دارد، بروز اين بيماري به لحاظ باليني از افسردگي بدون بيماري جسمي غير قابل تشخيص است درچنين مواردي است كه درمانگر ماهر و متخصص بر خود لازم مي‌داند كه در درمان افسردگي و اضطراب از شناخت- رفتار درمانگري استفاده كند ،‌حتي اگر شواهد تجربي اندكي در اين خصوص وجود داشته باشد. به علاوه از آنجايي كه بعد از شكل گيري يك بيماري جسمي وجود افسردگي و اضطراب را بايد مورد توجه قرار داد، نظام طبقه بندي بين المللي كنش وري، ناتواني و سلامتي  دلايل و علل استفاده از روشهاي رواندرمانگري را در اين موارد مطرح كرده است.

منبع

برقی ایرانی،زیبا(1392)، اثر بخشی شناخت_رفتار درمانگری سالمندی(CBTO)بربهبود نشانه­های مرضی، همبسته­های شناختی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0