شرايط زندگي و موقعيتهاي اجتماعي
علاوه بر شخصيت و ارث شرايط و موقعيتهاي زندگي نيز در سلامت روانشناختي تأثير ميگذارد هر چند پژوهشها نشان دادهاند كه تأثير آنها كوتاه مدت است . کوپر و دینو، در بررسيهايشان به اين نتيجه رسيدند كه سلامت فقط براي مدت كوتاهي از وقايع زندگي متأثر ميشود و اين به صورت عمده در طي يك دوره سه ماهه كاهش مييابد .
نظريه انطباق به اين نكته پرداخته كه چگونگي تأثير وقايع شديد زندگي بر سلامت مدت كوتاهي از بين ميروند. طرفداران نظرية انطباق عقيده دارند كه ظرفيت تحولي افراد كمك ميكند تا با شرايط بيروني و محيطي سازگار شوند و به همين دليل است كه وقايعي كه به تازگي اتفاق افتادهاند نسبت به وقايعي كه در گذشته رخ داده تأثير بيشتري بر سلامت دارند. انطباق را بايد از مقابله متمايز كرد، چرا كه در مقابله بر نقش فعال فرد تأكيد ميشود، اما انطباق يك فرايند زيستشناختي نافعال و خودكار ميباشد. بررسيها نشان ميدهد بعضي از سبكهاي مقابلهاي مثل مقابله مساله مدار، جستجوي كمك، نگرش مثبت به وقايع روزمره و داشتن باورهاي مذهبي در سلامت تاثيرگذار است .
عوامل موقعيتي به صورت كوتاه مدت و عوامل شخصيتي در بلند مدت بر سلامت روانشناختي تاثير ميگذارند و تاثير عوامل محيطي توسط عوامل رواني تعديل ميشود.
درآمد
اطلاعات بدست آمده از بررسيهاي مختلف نتوانسته از يك ارتباط علي قوي بين درآمد و سلامتي حمايت كند. تاثير ثروت در سلامت افراد و ملتها متفاوت است بطوري كه افراد ثروتمند كمي شادتر از افراد فقير هستند. در حالي كه ملت هاي ثروتمند خيلي شادتر از ملت هاي فقير هستند. اثرات تغيير درآمد هميشه قابل پيش بيني نيست، و به نظر ميرسد تحت تاثير انتظارات و اهداف شخص قرار دارد. تنظيم نيازها به طوري كه با درآمد تناسب داشته باشد، باعث كاهش تاثير درآمد در سلامت ميشود. همچنين يكي از دلايل كاهش تاثير درآمد اين است كه اشخاص با درآمد افزايش يافته انطباق پيدا ميكنند.
ازدواج
زمينهيابيها نشان دادهاند كه افرادي كه ازدواج كردهاند نسبت به افرادي كه هرگز ازدواج نكرده و يا طلاق گرفتهاند احساس خشنودي بيشتري ميكنند. ويور، نشان داد كه ازدواج و سلامت حتي وقتي بقيه متغيرها مثل سن و درآمد كنترل ميشدند همبستگي بالايي با هم نشان ميدهند، البته اين كه بين مزدوج بودن و سلامت يك ارتباط علي وجود داشته باشد مورد ترديد است مستكاسا ، به شواهدي اشاره ميكند كه افرادي كه خشنودتر بوده و سازگاري خوبي داشته باشند با احتمال بيشتري ازدواج كرده و مزدوج باقي ميمانند بسياري از محققان معتقدند كه اثرات سلامت بخش ازدواج مانند سپري در برابر مشكلات زندگي به شخص كمك كرده و براي وي حمايت هيجاني فراهم ميآورد. كيفيت رابطه زناشويي هم پيشبينيكننده مهمي براي سلامت است. عواملي چون ساختار ارتباطات، بيان هيجاني و تقسيم وظايف، همگي با رضايت بيشتر از رابطه زناشويي و در نتيجه سلامت بهتر رابطه دارد .
تحصيل
تحقیقات نشان داد كه در بيشتر پژوهشها بين تحصيل و سلامت همبستگي يافت شده است و بخصوص تحصيل در افراد با درآمد پايين و در كشورهاي فقير همبستگي خيلي بالايي با سلامت دارد. بخشي از ارتباط بين تحصيل و سلامت ممكن است وابسته به همبستگي تحصيل با درآمد و وضعيت شغلي افراد باشد و بدين ترتيب تاثيري غيرمستقيم در سلامت افراد دارد. همچنين احتمال دارد تحصيلات تاثيرات غيرمستقيم ديگري بر سلامت داشته باشد. به افراد كمك كند كه به اهدافشان دست يابند يا با تغييراتي كه در جهان پيرامونشان اتفاق ميافتد انطباق پيدا كنند. البته اين نكته هم قابل توجه است كه تحصيل ممكن است از طريق ايجاد انتظاراتي كه شخص نتواند به آنها دست پيدا كند در سلامت افراد تداخل ايجاد كند .
سلامت جسماني
تحقیقات نشان دادند كه تندرستي همبستگي زيادي با سلامت دارد. اما اين همبستگي فقط در شاخص هايي از سلامت جسماني خودگزارشي بدست آمد و در مورد ارزيابي عيني از سلامت جسماني كه توسط پزشك صورت ميگرفت اين همبستگي ضعيفتر ميشد. در مطالعه طولاني كه جورج و لينك ، انجام دادند رابطه مستقيم بين سلامت جسماني و سلامت روانشناختي يافت نشد در عوض تفسير ذهني از سلامت جسماني كه هم تحت تاثير عواطف و هم سلامت جسماني عيني قرار داشت پيشبينيكننده خشنودي از زندگي بود. در مورد اين موضوع روانشناسان معتقدند شاخصهاي سلامت كه توسط خود افراد ارزيابي شود هم شرايط جسماني عيني و هم سطح سازگاري هيجاني آنها را منعكس ميكند. بنابراين در پيشبيني سلامت، ادراكي كه ما از سلامت جسماني داريم مهمتر از سلامت جسماني واقعي است.
منبع
جمشیدیان،شیما(1390)، پیش بینی امیدواری بر اساس مولفههای معنویت با واسطه گری سلامت روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه بین الملل شیراز
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید