شادکامی چیست؟
شادمانی که هدف مشترک افراد است و همه برای رسیدن به آن تلاش میکنند، عبارت است از ارزشیابی افراد از خود و زندگیشان.از همان ابتدای تمدن بشری متفکران به بحث و گفتگو در مورد حیات انسانی و زندگی مطلوب پرداختهاند. برخی از افراد ایدهآل خود را در ثروت، بعضی در داشتن روابط پرمعنا و گروهی در کمک به افراد نیازمند میبینند. همهی این افراد از لحاظ شرایط و ضوابط بیرونی با یکدیگر متفاوتند، ولی از یک احساس بهزیستی ذهنی برخوردارند.
چکیدههای روانشناسی از سال 1887 تا کنون نشان میدهد که روانشناسی در طول تاریخ خود اغلب به احساسات منفی پرداخته است. از نوشتههای موجود 8072 مقاله به خشم و پرخاشگری، 57800 مقاله به اضطراب و 70856 مقاله به افسردگی اختصاص یافتهاست و در ازای 14 مقاله در زمینههای نامبرده، فقط یک مقاله به احساسات مثبت، شادی، رضایت از زندگی و خرسندی و رضایت خاطر پرداختهاند. البته پرداختن به احساسات منفی توجیه دارد چون اینگونه احساسات زندگی انسان را غمانگیز میسازد و فرد را بر میانگیزد که به دنبال کمک باشد، اما در سالهای اخیر پژوهشگران به طور روزافزون به سلامت و بهزیستی ذهنی علاقهمند شدهاند.
اگرچه توجه به احساسات مثبت از جمله شادمانی از عهد باستان مورد توجه بشر بودهاست، اما روانشناسی در سالهای آخر قرن بیستم، توجه به احساسات مثبت آغاز کردهاند. وینهوون، در یک بررسی به این نتیجه رسید که تا سال 1960 کل پژوهشهای مربوط به شادمانی و مقولههای وابسته به آن از جمله رضایت، لذت و احساسات مثبت 62 مورد بودهاست. از سال 1960 پژوهشهای مربوط به شادی افزایش یافت و سازمانهای مختلفی به بررسی شادمانی پرداختند. در این پژوهشها سه جهتگیری اساسی را میتوان مشخص کرد:
- گاهی سنجش میزان شادمانی وتهیه ابزارهایی برای سنجش میزان شادمانی هدف اصلی بودهاست.
- در برخی پژوهشها بررسی عوامل مؤثر بر شادمانی مدنظر قرار گرفتهاست.
- در گروهی شیوههای افزایش شادی مورد ارزیابی قرار گرفتهاند.
از آنجا که شادکامی یکی از هیجانات اساسی بشر است، لذا هرکس به فراخور خود آن را تجربه میکند. اما تعریف شادی به سادگی تجربه آن نیست. افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره میکند که عبارتند از قوه عقل یا استدلال، احساسات و امیال . افلاطون شادی را حالتی از انسان میداند که بین این سه عنصر تعادل و هماهنگی وجود داشتهباشد. ارسطو شادی را زندگی معنوی میداند. جان لاک و جرمی بنتام، معتقدند که شادی تعداد وقایع لذتبخش است.
لیوبومیرسکی، شادی را تعادل میان تجربههای هیجانی مثبت ومنفی درطول یک دورهی زمانی میداند. وینهوون،معتقد است شادی به درجه یا میزانی گفته میشود که شخص دربارهی مطلوبیت کل زندگی خود قضاوت میکند. به عبارت دیگر شادی به این معنا است که فرد، به چه میزان زندگی خود را دوست دارد. لیوبومیرسکی، شلدون و شید، شادی را تجربه احساس نشاط، شادی و خوشی و نیز دارا بودن این احساس که فرد زندگی خود را خوب، با معنا و با ارزش بداند در نظر گرفتهاند. طبق این تعریف مشخص میشود که شادی یک پدیده ذهنی و دورنی است. دونو و کوپر، در یک فراتحلیل مهمترین ویژگی افراد شاد را عاطفه مثبت و عزتنفس گزارش کردهاند. همچنین وارت،از صاحبنظران روانشناسی شادی نیز عزتنفس را جزء جداییناپذیر شادی میداند. آرجایل ،شادی را ترکیبی از وجود عاطفه مثبت،فقدان عاطفه منفی ورضایت اززندگی میداند.
منبع
کریمی،الهام(1391)،تأثيرشادكامي برروي پيشرفت تحصيلي دانشجويان، پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه پیام نور
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید