سنجش سرمایه فکری
دلایل سنجش سرمایه فکری
بسیاری از پژوهشگران معتقداند که رشد ارزش شرکتها بیش از رشد ارزش دفتریشان میباشد در حقیقت گزارشگری مالی سنتی نمیتواند ارزش واقعی شرکت را محاسبه نماید و تنها برای اندازهگیری ترازنامه مالی کوتاهمدت و داراییهای ملموس مورد استفاده قرار میگیرد.مار و همکارانش با بررسی بیش از 700 مقاله در زمینه اندازهگیري سرمایه فکري نشان دادند که پنج هدف کلی براي اندازهگیري سرمایه فکري وجود دارد که به شرح زیر میباشند:
- براي کمک به سازمانها درجهت فرموله کردن استراتژي سازمانی؛
- براي ارزیابی نحوه اجراي استراتژيها؛
- کمک به گسترش و تنوع تصمیمگیريهاي شرکت؛
- جهت انجام ارزیابیهاي غیر مالی سرمایه فکري میتواند به طرحهاي باز پرداخت و پاداشهاي مدیران، ارتباط داده شود؛
- جهت ایجاد رابطه با سهامداران خارج ازشرکت که سرمایه فکري را در اختیار دارند.
سه هدف اول از این مجموعه، به تصمیمگیريهاي داخلی مربوط میشود و هدف از آنها حداکثر کردن عملکرد عملیاتی شرکتها، براي ایجاد درآمد از طریق حداقل هزینه و بهبود مستمر در روابط با مشتریان و تأمینکنندگان و سهم بازار است. مورد چهارم به ایجاد انگیزههاي اجرایی مربوط میشود و هدف پنجم به ایجاد انگیزه براي سهامداران خارج از سازمان اشاره میکند.
در این میان شکاف بین ارزش بازار سازمان و ارزش خالص دارائی های مشهود که در واقع ناشی از دارائی های نامشهود تلقی میشود روز به روز بیشتر توجه سرمایهگذاران را جلب می نماید. زمانی که این شکاف کوچک باشد بازگشت سرمایه از طریق درآمد سازمان یا دست کم دارائیهای مشهود آن به شکل منطقی قابل پیش بینی خواهد بود. اما داراییهایی به شکل دانش و نشان تجاری بسیار بیشتر در معرض تهدید قرار دارند و تحقق آنها دشوارتر است. ولی به هر حال سرمایه گذاران جهت درک بهتر وضعیت سازمان به شاخص هایی نیاز دارند که قابل اطمینان باشند.
اگر چه، روشهای سنتی حسابداری به طور قابل ملاحظه ای به درک ارزش کسب و کار کمک می کنند، با این وجود در یک سازمان دانش محور، که در آن دانش بخش بزرگی از ارزش یک محصول و همچنین ثروت یک سازمان را تشکیل می دهد، روشهای سنتی حسابداری، که مبتنی بر دارائی های ملموس و نیز اطلاعات مربوط به عملیات گذشته سازمان هستند، برای ارزشگذاری سرمایه فکری، که بزرگترین و ارزشمندترین دارائی برای بسیاری از سازمانها است، ناکافی هستند. دیدگاه اندازهگیری سرمایه فکری بر چگونگی ایجاد مکانیزم های اندازه گیری جدید برای گزارش دهی متغیر های غیر مالی یا کیفی سرمایه فکری در کنار داده های سنتی، کمی یا مالی متمرکز است. در مقایسه با حسابداری مالی سنتی، اندازه گیری سرمایه فکری موضوعات مهمی، مثل سرمایه انسانی، رضایت مشتری و نوآوری را در بر میگیرد. بنابراین، رویکرد سرمایه فکری برای سازمانهایی که می خواهند از ارزش عملکردشان به خوبی آگاهی داشته باشند، جامعتر است. تفاوتهای بین این دو رویکرد معنیدار هستند، در حالیکه حسابداری مالی به گذشته گرایش دارد، اندازهگیری سرمایه فکری آیندهنگر است. اندازهگیری سرمایه فکری واقعیتهای نرم (کیفیت ها) را در بر می گیرد، در حالیکه حسابداری مالی واقعیت های سخت (کمیت ها) را اندازهگیری میکند. اندازهگیری سرمایه فکری بر ایجاد ارزش تمرکز دارد، در حالیکه حسابداری مالی بازدهی عملیات گذشته و جریان نقدینگی را منعکس میسازد. به تدریج مشخص شده است که اندازه گیری مالی سنتی در هدایت تصمیمگیری استراتژیک ناکافی است. در نتیجه باید با اندازهگیری سرمایه فکری تکمیل یا حتی جایگزین شود.
در اینصورت، مدیران به خوبی میتوانند از وضعیت موجود (نقاط قوت و ضعف) مدیریت سرمایه فکری سازمان مطلع شوند. به طور مشخص، اندازهگیری سرمایه فکری در تصدیق توانایی سازمان برای تحقق اهداف استراتژیک، نمایش تحقیق و توسعه، فراهم ساختن اطلاعات پشتیبانی برای بهبود پروژهها و تأیید اهمیت برنامههای تحصیلی و آموزشی مفید است. اندازهگیری سرمایه فکری به عنوان یک روش مهم مدیریت بازاریابی و کسب و کار استراتژیک نیز، بیش از اینکه یک ابزار ارتباط با سهامداران یا سرمایه گذاران باشد، به عنوان یک ابزار مدیریت درون سازمانی مفیدتر خواهد بود. بنابراین، چون شناسایی سرمایه فکری یک مسأله استراتژیک کلیدی است، در نتیجه، وضعیت موجودش بایستی به طور منظم به هیئت مدیره گزارش داده شود. در یک جمله، اندازهگیری سرمایه فکری برای مدیریت سرمایه فکری مهم است؛ بدین معنی که مدیریت موثر سرمایه فکری به اندازهگیری موثر آن بستگی دارد. بر اساس گزارشهای ارائه شده، یک تعداد از شرکتها شروع به پیگیری، ارزشگذاری و ایجاد ابزارهایی برای حمایت از سرمایه فکری سازمان کردهاند. با این وجود، شاید هنوز نیمی از مدیران کسب و کارها برای کسب مزیت از این دانش آمادگی ندارند. یک بانک فکری سوئیسی در نتیجه مطالعات خود درباره سرمایه فکری دریافت که به دلیل فقدان اندازه گیری سرمایه فکری تنها 20 درصد از دانش موجود یک سازمان در عمل مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه گیری سرمایه فکری از اواسط دهه 1990 یک حوزه تحقیقاتی برای محققان و دست اندرکاران سازمانها شده است. هر دو گروه تلاشهای زیادی برای اندازه گیری و ارزشیابی سرمایه فکری انجام داده اند.
از طرف دیگر اکثر شرکت هایی که سرمایه فکری شان را اندازهگیری میکنند. همچنین بر مبنای نتایج حاصل از اندازهگیری های خود گزارش سرمایه فکری سازمان را تهیه می کنند. برخی از شرکتهای پیشرو شروع به انتشار این گزارشها کردهاند، بسیاری از آنها با درصدی از خطا، با ایجاد شاخصهای جدید، سرمایه فکری خود را اندازهگیری میکنند. این شرکتها گزارشهای سرمایه فکری خود را، در پرتو تجربه خود در زمینه مدیریت دانش و نیز اندازهگیری سرمایه فکری یا تجربه سایرین، تهیه میکنند. شرکتهای اروپایی به طور مشخص در بحث اندازهگیری و گزارش دهی سرمایه فکری پیشرو هستند. این روند در شرکت های سوئدی و دانمارکی شروع شد، سپس به جنوب اروپا گسترش یافت. واقعیت مهم دیگر این است که ابتکار عمل اندازهگیری و گزارشگری سرمایه فکری از دنیای مدیریت ظهور پیدا کرد، بسیار قبل از اینکه انجمنهای حسابداری به ابراز نگرانی درباره این منبع سازمانی مبتنی بر دانش شروع کنند. در این مورد، ابتکار عمل یک گروه از شرکتهای پیشرو آغازگر اقدام مشابه سایر شرکتها شد و همچنین باعث بیداری انجمنهای حسابداری و دانشگاهها گردید.
بدون شک این واقعیت که شرکتها شروع به تهیه و گزارش سرمایه فکری شان کرده اند بسیار مثبت است. اکثر شرکتها بر روی این واقعیت که سرمایه فکری به سه جزء : سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود، توافق دارند. با این وجود، هر گزارش سرمایه فکری یک مورد منحصر به فرد است. تعداد شاخصهای مورد استفاده برای اندازهگیری هر جزء سرمایه فکری، طبقه بندی آنها در درون این اجزاء، اطلاعات فراهم شده در گزارشات درباره اینکه چگونه این شاخصها ایجاد می شوند و اطلاعات درباره سرمایهگذاری سازمانی در هر جزء، فقط اشاره به آن متغییرهایی دارند که محتوای گزارشات سرمایه فکری را متفاوت می کنند.
برخی از شرکت ها این گزارش را به طور سالانه منتشر میکنند. از طرف دیگر، در برخی از شرکتها این گزارش به عنوان یک مدرک جداگانه از گزارش سالانه سنتی منتشر می شود، در حالیکه در برخی دیگر از شرکتها این گزارش فصلی از گزارش سالانه را تشکیل می دهد. گزارشهای سرمایه فکری همچنین از نظر حجم مطلب متفاوت هستند، از پنج تا بیست و پنج صفحه در تغییر هستند.نکته مهم دیگر، حرکت سازمانها از معیارهای سنتی مالی مانند نرخ بازده سرمایه به سمت استفاده به سمت معیارهای مبتنی بر ارزش مانند ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده بازار (MVA) است. از سوی دیگر برای مدیریت دانش باید همزمان از معیارهای مالی و غیر مالی استفاده کرد و سیستم های اندازه گیری یکپارچه را بکار برد.
با نگاهی به شاخصهای ارائه شده، ذکر چند نکته لازم به نظر می رسد. ابتدا اینکه، اغلب شاخصها برای سازمان سهل الوصول و قابل کمی شدن است؛ دوم این شاخصها نسبتاً مستقیم بوده و لزوماً نوع دانشی که بیشترین ارزش افزوده را ایجاد می کند را مشخص نمینماید؛ سوم بر اساس این فهرست ممکن است فرضیاتی بدیهی پنداشته شوند که در واقع وجود نداشته باشند؛ برای مثال در صورت پایین بودن سن کارکنان این فرض وجود دارد که سازمان پویاتر و خلاقتر است، در حالیکه ممکن است در واقعیت چنین چیزی وجود نداشته باشد. این کمبودها نشان دهنده آن است که هنوز نیاز به اصلاح شاخص ها و تدوین شاخص هایی جدید مانند بازده چشم انداز سازمان، تعداد همکاران (شاخص دانش ضمنی) استفاده مجدد از دانش، تعامل با مشاورین و صاحب نظران، جو صمیمی بین کارکنان، آزادی اظهار نظر و مانند اینها نیاز است.
اندازه گیري دارایی هاي دانشی و سرمایه فکري
مدیران شرکتها در تلاشند که راههاي قابل اعتمادي براي اندازه گیري داراییهاي علمی پیدا کنند. هدف ما از اندازهگیریهاي درست ومطمئن از دارایی هاي نامشهود این است که مدیران بتوانند با استفاده از این اندازه گیريها بهتراز قبل این داراییها را مدیریت کنند که این امر نیز منجر به پیشرفت شرکتها ودر نتیجه آن اقتصاد خواهد شد. به طور کلی مدلهای فراوانی براي اندازه گیري سرمایه فکري وجود دارد که دراینجا به بعضی از آنها به اختصار اشاره میشود. بعضی از این روشها، روشهایی هستند که صرفاً براي استفاده در خود شرکتها طراحی شدهاند و یک روش کلی نیستند، اما با این حال هنوز کاربرد دارند و مبنایی براي ایجاد روشهاي جدید هستند.
مدل هاي اندازه گیري سرمایه فکري
در محیط تجاری کنونی اندازهگیری ارزش سازمانی با استفاده از روشهای سنتی با ارزش اقتصادی امروز آنها نامربوط می باشد چرا که اغلب ارزشهای محاسبه شده در روشهای سنتی، ارزش نهفته در مهارت، تجربه، قابلیتهای یادگیری افراد و همچنین ارزش موجود در شبکه ارتباطات میان افراد و سازمانها را نادیده می گیرد. در نتیجه برای لحاظ نمودن اینگونه ارزشهای سازمانی نیازمند توجه به داراییهای نامشهود و سرمایه فکری هستیم.
برای سنجش و اندازهگیری تاثیر داراییهای نامشهود سازمان بر ارزش واقعی آن نیازمند به مدلهایی هستیم که بتوانند اطلاعات در دسترس را برای استخراج، ارزیابی و نتیجهگیری صحیح در مورد اجزای سرمایه فکری فراهم کنند. در ادبیات سرمایه فکری، مدل های مختلفی برای اندازهگیری سرمایه فکری پیشنهاد شده است. برخی از آنها مدلهای خاصی هستند که در یک شرکت خاص طراحی و اجرا شدهاند. برخی دیگر صرفاً مدلهای نظری هستند که بیشتر آنها به عنوان یک مدل اندازهگیری سرمایه فکری پذیرفته شده و مطرح نیستند. به عبارت دیگر، هیچ یک از این مدل ها بطور نظاممند برای اندازهگیری سرمایه فکری در سطح ملی و بین المللی بکار برده نمی شوند.به صورت کلی روشهاي مختلف سنجش سرمایه فکری را میتوان در قالب چهار گروه اصلی قرار داد:
روشهاي مستقیم سرمایه فکري(DIC):
در این روشها برای برآورد ارزش پولی داراییهای نامشهود و در نتیجه آن سرمایه فکری، از عناصر مختلف تشکیل دهنده سرمایه فکری به صورت مستقیم استفاده میشود. طبق این روشها یک بار ارزش عناصر به صورت تک تک محاسبه شده و سپس مجموع ارزش طبقات مختلف آنها بیانگر ارزش دارایی مربوطه است. این روشها چون براساس ارزشهاي تاریخی هستند، پیشنهادهاي بالقوهاي براي ایجاد تصویر جامعتر از سلامت مالی مؤسسات ارائه میدهند. این روشها جزئیات بیشتري را در اختیار تحلیلگران قرار میدهند و به آسانی در هر سطحی از سازمان قابل استفادهخواهند بود. در این روشها، منابع سرمایهاي از پایین به بالا اندازهگیري میشوند و نسبت به روشهاي نرخ بازده داراییها و روشهاي بازار سرمایهگذاري، سریعتر و دقیقتر منابع را اندازهگیري میکنند. از طرفی این روشها، براي سازمانهاي غیرانتفاعی، واحدهاي تجاري، بنگاههاي دولتی و براي اهداف زیست محیطی و اجتماعی بسیار مفید هستند.
روشهاي بازار سرمایه (MCM):
مبنای محاسبات در این روشها اختلاف بین ارزش بازار شرکت (برمبناي قیمت بازار سهام) و حقوق صاحبان سهام تعدیل شده از بابت تورم یا بهاي جایگزینی، به عنوان ارزش سرمایه فکري یا داراییهاي نامشهود است.
روشهاي بازده داراییها (ROA) :
در این روشها با محاسبه میانگین سودهاي قبل از مالیات چند سال شرکت و تقسیم آن بر میانگین داراییهاي مشهود شرکت در آن سالها، نرخ بازده داراییها را اندازهگیری میکنند، سپس این شاخص با میانگین صنعت مقایسه میشود. تفاضل این دو عدد، در میانگین داراییهاي مشهود ضرب میشود تا میانگین درآمدهاي سالانه حاصل از داراییهاي نامشهود به دست آید. در مرحله بعد این میانگین درآمد به دست آمده، بر میانگین وزنی هزینه سرمایه یا نرخ بهره، تقسیم میشود تا از این طریق برآوردي از ارزش داراییهاي نامشهود یا سرمایه فکري به دست آید.
روشهاي کارتهاي امتیازي (SC):
این روشها بر مبناي شناسایی عناصر مختلف داراییهاي نامشهود یا سرمایه فکري و شاخصها و مقیاسهاي به دست آمده براساس کارت امتیازي و گزارش آنها به صورت گراف، است. این روشها شبیه روشهاي مستقیم سرمایه فکري هستند و تنها تفاوتشان این است که در روشهاي کارتهاي امتیازي، برآوردي از ارزش پولی داراییهاي نامشهود یا سرمایه فکري صورت نمیگیرد.برای برآورد سرملیه فکری نیاز به مدلهایی است تا بتوان تأثیر اجزای سرمایه فکری را بر پارامترهای مورد نظر به صورت کمی یا کیفی بررسی نمود. بطور کلی مدل های سنجش سرمایه فکری را می توان در دو گروه طبقه بندی کرد:
- مدلهایی که سرمایه فکری را بصورت غیر پولی ارزیابی می کنند.
- مدلهایی که سرمایه فکری را بصورت پولی و مالی ارزیابی می کنند.
الف) مدلهای سنجش غیر مالی سرمایه فکری
مدلهایی که سرمایه فکري را بصورت غیر پولی ارزیابی می کنند، عبارتند از:
ترازنامه نامرئی (ناملموس)
این روش به منظور نشان دادن داراییهای شرکتهای مبتنی بر دانش طراحی شده است. این روش در واقع توسعهای در حسابداری منابع انسانی به شمار می آید. در این نگرش، سرمایه فکری شرکت به دو دسته سرمایه فردی و سرمایه ساختاری تقسیم می شود. شاخص اصلی سرمایه فردی همانا شایستگی های حرفه ای و خبری کارکنان کلیدی که استراتژی یک شرکت را تشریح می کنند، میباشد. سرمایه ساختاری نیز شامل مزیت رقابتی یک شرکت و تواناییهای کارکنان آن مانند شهرت، تجربه و روش های خاص تولیدی می گردد. این مدل مبتنی بر معیارهای کیفی است و توانایی ارزیابی کمی ارزش سرمایه فکری را ندارد.
کارت امتیاز دهی متوازن (BSC):
مدل کارت امتیازی متوازن جز مدل های کارت امتیازی است که در سال 1992 میلادی توسط کاپلان و نورتون معرفی شده است. این مدل در واقع قدیمی ترین مدل، از دسته مدل های کارت امتیازی است که با معرفی آن به طور گسترده ای در اوایل دهه ی نود میلادی مورد توجه قرار گرفت و به مرور زمان، با تکامل و تعدیل این مدل و معرفی نسخه ی متکامل تر “نقشه ی استراتژی”و در کنار آن، پیشنهاد مدل های جدید دیگر، جز مدل های تاریخی سنجش سرمایه فکری در جهان به حساب می آید. مرور ادبیات مشابه با کارت امتیازی متوازن، پیشنهاد و معرفی شده است، اما از آنجایی که ترجمه گسترده ای پیرامون آن صورت نپذیرفت، در عمل تاثیر گذاری و پذیرندگی زیادی به دست نیاورد.
عبارت “متوازن” در کارت امتیازی متوازن به تعادل یا توازنی اشاره دارد که این مدل میان اهداف مالی از یک سو و اهداف غیر مالی از سوی دیگر و اهداف کوتاه مدت ( به حداقل رساندن شکایات مشتریان در کوتاه مدت ) از یک سو و اهداف بلند مدت(ارتقا سطح رشد و یادگیری کارکنان در بلند مدت ) از سوی دیگر و اهداف داخلی از یک سو( افزایش بهره وری ) و اهداف خارجی (افزایش سطح رضایتمندی مشتریان ) از سوی دیگر، برقرار می کند. در واقع عدم کفایت شاخص های مالی برای سنجش عملکرد، شرکت ها را برآن داشت که سایر فعالیت های خود مانند : ارتباط با مشتری ، نوآوری در فرآیندها و آموزش کارکنان را نیز مورد سنجش قرار داده و برای سنجش عملکرد آن ها شاخص های دیگری را به شاخص های مالی بیفزایند .
باید بر این نکته تاکید کرد که دامنه عملیاتی مدل کارت امتیازی متوازن، صرفاً در نقش یک سیستم کنترلی، و دامنه کاربردی شاخص ها و سنجه های آن نیز، تنها برای توصیف عملکرد گذشته محدود نمی شوند، بلکه این شاخص ها و سنجه ها برای تبیین و انتقال استراتژی سازمان خواهند بود. هم چنین این شاخص ها و سنجه ها، به تنظیم و هم راستا نمودن ابتکارات در سطح افراد ، واحد های مختلف و کل سازمان کمک می کنند تا دستیابی به اهداف مشترک را ممکن سازند. بنابراین مدیران با به کارگیری مدل کارت امتیازی متوازن، نه تنها به روشی از عملکرد گذشته شرکت آگاه می شوند، بلکه در می یابند که اکنون در کجای مسیر قرار دارند و چگونه می توانند با چالش های آینده روبرو شوند.
روش جویا
ادوینسون و مالونه در سال 1997 عنوان کردند که سرمایه فکری را میتوان پس از محاسبه اجزای آن محاسبه نمود. آنها اجزای سرمایه فکری را به صورت زیر دسته بندی نمودند:1- سرمایه انسانی 2- سرمایه نوآوری 3- سرمایه فرآیندی 4- سرمایه ارتباطی
که با قرار دادن این اجزاء در یک فرمول مالی، می توان گفت : MV = BV + IC
که در آن :
- MV = ارزش بازاری
- BV = ارزش دفتری = (PC + MC)
- MC = سرمایه مالی (پولی)
- PC = سرمایه فیزیکی
- IC = سرمایه فکری = (HC+IVC+RC+SC)
- HC = سرمایه انسانی
- IVC = سرمایه نوآوری
- RC = سرمایه مشتری / سرمایه ارتباطی
- SC = سرمایه فرآیندی / سرمایه ساختاری
که این محاسبات پیشرفته، توسط اصول حسابداری (GAAP) پذیرفته شده است و منطبق بر ترازنامه شرکت می باشد. سایر مدل های مورد استفاده در این گروه به شرح زیر میباشد:
- کنترل دارایی هاي ناملموس
- شاخص سرمایه فکري
- کارگزار تکنولوژي
- روش جهت یابی تجاري اسکاندیا
- مدل مدیریت سرمایه فکري
- مدلهای سنجش پولی و مالی سرمایه فکری
نرخ بازده دارایی ها (ROI):
مزیت عمده این روش نسبت به روشهای دیگر ساده بودن روش و در دسترس بودن اطلاعات مورد نیاز آن است. در این روش ابتدا نرخی به عنوان بازده داراییهای شرکت بدست میآید.سپس این نرخ با نرخ متوسط صنعت مقایسه میشود. اگر این نرخ از نرخ بازده صنعت بیشتر باشد در نتیجه شرکت دارای مزیت افزوده شده در صنعت خود به واسطه سرمایه فکری است. این اختلاف در متوسط بازده داراییهای ناملموس شرکت ضرب میشود تا بتوان متوسط عایدات اضافی سالایه شرکت را محاسبه نمود. در صورت وجود مازاد بازده نسبت به صنعت، این بازده دارایی های اضافی در متوسط دارایی های ملموس شرکت ضرب می شود تا متوسط عایدات اضافی سالیانه شرکت محاسبه شود تقسیم این عایدات اضافی بر هزینه سرمایه شرکت، ارزش سرمایه فکری شرکت را به دست می دهد.
مدل ضریب ارزش افزوده فکری (VAIC):
این روش بر پایه استفاده از اجزای سرمایه فکری برای وصول به نتیجه گیری صحیح در مورد تاثیر اجزای و کل سرمایه فکری بر داراییهای سازمان است. این مدل در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته و در قسمتهای بعدی به صورت جامع توضیح داده میشود.
روش Q توبین:
در این روش با تقسیم ارزش بازار به ارزش دفتری هر سهم ارزش Q توبین آن سهم به دست میآید. این روش برای اولین بار در سال 1996 توسط توبین پیشنهاد شد و به نام همین اقتصاددان نامگذاری شد. در این روش اگر Q توبین بزرگتر از 1 باشد نشانگر این مسئله است که دارایی ارزشی سازمان بیش از ارزش دفتری آن است. سایر روش های این گروه به شرح زیر میباشند:
- روش ارزش افزوده اقتصادی (EVA)
- روش تشکیل سرمایه بازار
- روش سرمایه فکری مستقیم
- روش اندازه گیری مالی سرمایه فکری
- مدل محاسبه بر مبنای متغیرهای زبانی فازی
منبع
پورسلیمان امیری، محمد مهدی (1393)، اثر سرمایه فکری بر تصمیمات سرمایهگذارای سهامداران شرکتهای پذیرفته شده بورس اوراق بهادار ، پایاننامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی،دانشگاه علوم وفنون مازندران
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید