سرمایه فکری و رویکردهای آن
نخستین تلاشهای مرتبط با مفاهیم سرمایه فکری مرهون مطالعات فریتز مچلاب در سال 1962 میلادی است. اما به لحاظ تاریخی ابداع مفهوم سرمایه فکری به سال 1969 میلادی، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبرایس نسبت داده شده است.دهه نود میلادی را می توان سرآغاز توجه جدی سازمآنها به مفاهیم مرتبط با سرمایه فکری که حاصل نتایج مطالعات نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف در دهه هشتاد میلادی بود، نامید.
تاریخ | تاثیر گذارترین تلاش ها |
1990 میلادی | انتخاب لیف ادوینسون به عنوان مدیر سرمایه فکری در شرکت اسکاندیا انتشار کتاب مدیریت دانش توسط کارل اریک سویبی انتشار کتاب پنجمین فرمان: فنون و تجربیات عملی سازمان یادگیرنده توسط پیتر سنگه |
1991 میلادی | انتشار اولین مقاله از مجموعه مقالات نیروی فکر در مجله فورچون توسط توماس استوارت انتشارات کتاب انقلاب ارزش دانش یا تاریخ آینده توسط تایچی ساکایا انتشار مقالهی شرکت دانش پدید توسط ایکوجیرا نوتاکا |
1992 میلادی | انتشار دومین مقاله از مجموعه مقالات نیروی فکر در مجلهی فورچون توسط توماس استوارت انتشار کتاب رهبری و دانش جدید: اکتشاف نظمی در بی نظمی جهان توسط مارگارت ویتلی انتشار مقالهی کارت امتیازی متوازن توسط روبرت کاپلان دیوید، نورتون انتشار کتاب کسب و کار هوشمند: پاردایم دانش پایه و خدمت پایه برای صنعت توسط جیمز برایان کووین |
1993 میلادی | ابداع مفهوم سرمایه مشتری توسط هوبورت سینت اونگ |
1994 میلادی | برگزاری اولین گردهم آیی گروه میل ولی انتشار مقالهی سرمایه فکری در مجله فورچون توسط توماس استوارت برگزاری گردهم آیی مدیران سرمایه فکری به میزبانی لیف ادوینسون، گوردون پتراش و پاتریک سولیوان. معرفی ابزار تانگو توسط شرکت کلمی انتشار کتاب عصر شبکه: اصول سازمانی برای قرن بیست و یک توسط جیسکا لیمپاک و جفری استمپس |
1995 میلادی | برگزاری دومین گردهم آیی گروه میلی ولی انتشار اولین گزارش عمومی سرمایهی فکری توسط شرکت اسکاندیا |
1996 میلادی | برگزاری سمپوزیم پیرامون سنجش دارایی های نامشهود/ فکری توسط کمیتهی بورس و اوراق بهادار ایالات متحده. شروع پروژه تحقیقاتی پیرامون اقلام نامشهود در دانشگاه نیویورک توسط باروخ لو انتشار کتاب امتیاز استفاده از انحصار فناوری راسل پار و پاتریک سولیوان آغاز به کار لابراتوار سرمایه فکری در شرکت اسکاندیا به مدیریت لیف ادوینسون انتشار اولین گزارش سرمایه فکری ملی توسط کارولین استنفلد |
1997 میلادی | انتشار کتاب ثروت جدید سازمانی مدیریت و سنجش دارایی های دانش پایه توسط کارل بک سویبی انتشار کتاب سرمایه فکری: آزاد سازی ارزش شرکت از طریق شناسایی نیروی فکری پنهان توسط لیف ادوینسون و میشل مالون انتشار کتاب سرمایه فکری: ثروت جدید سازمانی توسط توماس استوارت برگزاری کنفرانس پیرامون سنجش سرمایه فکری توسط موسسه هوور پخش گزارش خبری پیرامون سرمایه فکری با عنوان ثروت جدید سازمانی توسط بی- بی سی دفاع از اولین پایان نامه دکتری جهان پیرامون سرمایه فکری توسط نیک بونتیس. برگزاری گردهم آیی پیرامون مالکیت فکری در کالیفرنیا به میزبانی پاتریک سولیوان، لیف ادویسون و گوردون پتراش |
1998 میلادی | انتشار کتاب سود آفرینی از سرمایه فکری: اکتساب ارزش از نوآوری توسط پاتریک سولیوان برگزاری اولین کنفرانس گستردهی دانشگاهی پیرامون سرمایه فکری در دانشگاه مک مستر کانادا توسط نیک بونتیس برگزاری اولین کنفرانس پیرامون حسابداری سرمایه فکری توسط باروخ لو آغاز تحقیقات پیرامون دارایی های نامشهود در موسسه بروکینگ با پشتیبانی کمیتهی بورس و اوراق بهادار ایالات متحده اهدای جایزه بنیاد برین تراست به پاس تحقیقات لیف ادوینسون |
1999 میلادی | آغاز پروژه پیرامون سنجش سرمایه فکری توسط اتحادیهی اروپا انتشار مجموعهی محاسبات متوازن دانش توسط وزارت اقتصاد هلند |
با انتشار مقاله توماس استوارت با عنوان سرمایه فکری در مجله فورچون، توجه سازمآنها به مفهوم سرمایه فکری و استقرار نظام مدیریت این سرمایه به طور گسترده تر جلب شد .
یکی از تعریفهای مجملی که پیرامون سرمایه فکری وجود دارد، تعریفی است که توماس استوارت بر این مفهوم طرح کرده است. سرمایه فکری یک بسته دانشی مفید برای سازمان است. در تفسیر این تعریف، استوارت بر این باور است که در این بسته دانشی مولفههای چون: فرآیندهای سازمانی، فناوریها، امتیازات انحصاری، مهارت کارکنان و اطلاعات مشتریان و تامین کنندگان و ذینفعان سازمانی قرار دارند. تعاریف دیگر مولفههای چون: توانایی، تخصیص و سایر صورت های دانشی را که برای سازمان مفید هستند، به تعریف سرمایه فکری افزودهاند.
محوریت دیدگاه لیف ادوینسون و میشل مالون، بر اهمیت سرمایه فکری در سازمان، ویژگیهای کلیدی، سنجهها و رویکردهای مدیریتی این سرمایه استوار است. بر پایه این نظر، استقرار نظام مدیریت سرمایه فکری در سازمان مهمترین قدم در توسعه سامانه اکتساب ارزش و پشتیبانی از ارزش، از خلال این سرمایه است. زیر مولفه های سرمایه فکری از دیدگاه ادوینسون و مالون عبارتند از:
- سرمایه انسانی
- سرمایه مشتری
- سرمایه ساختاری
- سرمایه سازمانی
- سرمایه فرآیندی
- سرمایه نوپدیدی
بر پایه نظر لیف ادوینسون و میشل مالون، سرمایه فکری متشکل از سه مولفه اصلی: سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایهی مشتری، است سرمایه انسانی عبارت است از: دانش، مهارتها و تواناییهای کارکنان، سرمایه انسانی، قابلیت های ترکیبی کارکنان یک سازمان را تشکیل میدهد، که در حل مسائل کسب و کار به کمک سازمان میآیند سرمایه انسانی، سرمایه ای درونی در میان افراد بوده و سازمان قادر به اکتساب و تملک آنها نیست. بنابراین این خطر برای سازمان وجود دارد که با ترک افراد، این سرمایه نیز از سازمان خارج گردد. از این رو سرمایه انسانی بستگی مستقیمی به نحوهی بکارگیری این سرمایهها توسط سازمان و توسعهی خلاقیت و نوآوری برای بهبود این سرمایهها دارد.
سرمایه ساختاری: به تمام مواردی که از کارکنان سازمان ( سرمایه انسانی) پشتیبانی میکند، اطلاق میگردد. سرمایه ساختاری، زیر ساختهای پشتیبانی کنندهای است که سرمایههای انسانی را به مرز عملیاتی شدن هدایت میکند. این سرمایهها، در مالکیت سازمان بوده و با آمدن و رفتن افراد به سازمان در آنها تغییر ایجاد نمیشود. سرمایههای ساختاری شامل موارد سنتی، چون سختافزار، نرمافزار، فرآیندها، سامانه اطلاعاتی، پایگاههای داده اختصاصی، امتیازات انحصاری و نام تجاری سازمان است.
به خاطر گوناگونی این مولفهها، لیف ادوینسون و میشل مالون، سرمایه ساختاری را به سه مولفهی: سرمایهی سازمانی، سرمایهی فرآیندی و سرمایهی نوآوری تقسیم بندی میکنند. بر این اساس سرمایه سازمانی، عبارت است از، سامانهها و فلسفه سازمان که با هدف به کارگیری قابلیتهای سازمان به کار میروند. سرمایه فرآیندی ، شامل، تکنیکها، رویهها و برنامههایی که برای پیادهسازی و ارتقا سامانههای خدمت رسانی و توزیع کالا به کار میروند. سرمایه نوآوری، متشکل از، داراییهای مرتبط با مالکیت فکری و زیر ساختهای نامشهود است. مالکیت فکری نیز به نوبه خود، شامل مواردی چون، حقوق و امتیازات انحصاری مثل، کپی رایت و نام تجاری است و زیر ساخت های نامشهود، تمامی استعدادها و فلسفهای که سازمان بر مدار آنها استوار است را شامل میشود.
بروکینگ بر این باور است که سرمایه فکری را می توان در قالب چهار مولفه: دارایی های بازار، دارایی های مرتبط با مالکیت فکری، دارایی های با محوریت انسان و دارایی های زیر ساختی تقسیم بندی کرد. دارایی بازار، متشکل از مواردی چون، برندها، مشتریان، کانالهای توزیع و همکاریهای کسب و کار سازمان است. داراییهای مرتبط با مالکیت فکری، شامل، حقوق انحصاری معنوی، کپی رایت ها و و رموز تجاری، و دارایی ها با محوریت انسان، شامل مواردی چون: تحصیلات، دانش مرتبط با کار و قابلیت ها و تواناییها است.
با بررسی تعاریف موجود پیرامون سرمایه فکری، میتوان به روشنی دریافت که بخش قابل توجهی از این مفهوم بر پایه رویکردهای جدید که به دانش (انسانی، سازمانی) به عنوان یک منبع و سرمایه سازمانی توجه دارد، شکل گرفته است. این توجه در واقع در اثر تغییرات کلان تری است که در عرصه اقتصاد نسبت به توجه بر منابع دانشی و اطلاعاتی پدیدار گردیده است.
بر همین اساس، توماس استوارت در تعریف محتوای سرمایه فکری معتقد است که، مواد فکری، دانش، اطلاعات، موارد مرتبط با مالکیت فکری و تجربه که می تواند برای سازمان در راستای تولید و ایجاد ارزش به کار گرفته شود، چارچوب سرمایه فکری هر سازمان را تشکیل میدهند امروزه مدیریت دارایی های دانشی در سازمان به مهمترین قدم در ایجاد چارچوب کسب و کاری موفق تبدیل شده است، اما همچنان پیچیدگی ناشی تعابیر گوناگون از سرمایه فکری بر جای خود باقی مانده است. متداول شدن این عبارت یکی از نشانههای این موضوع است که سازمآنها در قبال مدیریت این سرمایه، توانسته اند به مزیت های رقابتی دست یابند که از این رو علایق و توجهات به سرمایه های فکری رو به فزونی گذاشته است. این امر سبب شده تا به تناسبات توجه به سرمایه فکری در سازمآنهای مختلف، گسترهی تعاریف موجود نیز بسته به خصیصه های سازمانی محلی شده و از یکدیگر تمایز داشته باشند.
در این چهارچوب، سرمایه ساختاری شامل: سخت افزار، نرم افزار، پایگاههای داده، ساختار سازمانی، حقوق امتیازات انحصاری، علامت های تجاری و تمام موارد مرتبط با قابلیت سازمانی است و از بهره وری کارکنان پشتیبانی می کند ، به عبارت دیگر، تمام آنچه که در صورت ترک سازمان توسط کارکنان همچنان در سازمان باقی می ماند، سرمایهی ساختاری نام گرفته است. سرمایهی انسانی، عبارت است از دانش تلفیقی، مهارت، نوآوری و توانایی افراد هر سازمان که برای انجام وظایف خود از آنها استفاده میکنند. به باور اسکاندیا توسعهی مفهوم سرمایه فکری باعث تمایز جدی در رویکردهای حاکم بر سامانه پایش دارایی ها و فرآیندهای مالی سنتی و مبتنی بر سرمایه فکری شده است. رویکرد سامانه مالی سنتی تنها گذشتهی مالی سازمان را گزارش می دهد. در مقابل بر اساس رویکرد سرمایهی فکری، امروز و آینده سازمان از اهمیت بیشتری برخوردار است. سرمایه فکری به سازمان کمک می کند تا بتواند برداشت درستی از شرایط امروز ( در قالب توجه و در نظر آوری مشتریان و کارکنان و فرآیندهای سازمانی ) و افقی از آینده ( در قالب توجه به توسعه ونوپدیدی سازمانی ) را رصد نماید.
از رویکردهای پر اهمیت دیگر در تعریف و طبقه بندی سرمایه فکری، رویکردی است که از نقطه نظر توجه به ارزش اقتصادی پنهان و آشکار بر سرمایه فکری می نگرد. بر اساس تعریف سازمان همکاری و توسعه اقتصادی ( او – ای – سی-دی )، سرمایه فکری، ارزش اقتصادی دو دسته از دارایی های نامشهود را در سازمان را شامل می گردد، یعنی: سرمایهی سازمانی ( ساختاری ) و سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، شامل: سامانه های نرمافزاری، شبکه های توزیع و زنجیره تامین است. سرمایه انسانی بر منابع انسانی درون سازمان و بیرون سازمان چون مشتریان، تامین کنندگان و دیگر ذینفعان سازمانی تاکید دارد.به طور قطع، مدیریت مناسب سرمایه انسانی منجر به تولید ارزش پنهان برای سازمان خواهد شد. به باور بسیاری از نظریه پردازان و پژوهشگران حوزهی سرمایه فکری، یکی از نشانه های موفقیت هر سازمان در میزان توانایی مدیریت سازمان در تبدیل ظرفیت های نامشهود ارزشی بالقوه به دارایی های نامشهود با ارزش بالفعل است.
یکی دیگر مهمترین جنبه هایی که مورد توجه نظریه پردازان و پژوهشگران قرار گرفته است توجه به جنبه سرمایه اجتماعی به عنوان یکی از مولفه های موثر در تشکیل سرمایه فکری در سازمان است. در واقع این موضوع ریشه در توان هم افزای سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی دارد. پاتریک و رایت و همکارانش سرمایهی فکری را به مثابهی عاملی می پندارد که شامل، سرمایه انسانی، سرمایهی اجتماعی و سرمایهی سازمانی است.و یا به اعتقاد جانینی ناهاپیت و سومانترا گوشال، سرمایهی فکری ارجاعی است به دانش و قابلیت شناسایی یک کلیت اجتماعی مانند سازمان، جوامع روشنفکری و یا گروه های حرفه محور.
توجه به بحث سرمایه انسانی یا توجه به مفاهیم مرتبط با آن، دیر زمانی است که موضوع بحث علم اقتصاد و از سویی دیگر مدیریت منابع سازمانی قرار دارد. بررسی سیر تکامل مفاهیم در این حوزه نشانگر این موضوع است که برای اولین بار در سال 1691 میلادی، سر ویلیام پتی انگارهای را پیشنهاد کرد که بر پایه آن، محاسبه نیروی کار در ثروت ملی در نظر گرفته شده بود. در واقع پتی مفهوم سرمایه انسانی را برای توصیف پدیدهها و شرایط اقتصادی: مانند: تاثیر مهاجرت بر اقتصاد و ارزش نیروی کار که در جنگها از بین میرفتهاند، مورد توجه قرار داد. بر اساس این رویکرد ارزش و بهای سرمایه انسانی، بر پایه محاسبه حقوق پرداختی به عنوان سرمایه گذاری مورد سنجش قرار میگرفت. این روش در واقع، اولین رویه اندازهگیری ارزش سرمایهی انسانی به حساب میآید.
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که یکی از مهمترین نظریههای موجود در حوزه تخمین ارزش انسان، متد هزینه تولید میباشد که توسط ارنست انگل در سال 1883 میلادی پیشنهاد شده است. روش انگل، رویهای مبتنی بر فرمولهای ریاضی است که بر پایه سن و سطح افراد پایه ریزی شده است. این رویه به طور مداوم مورد بررسی و اصلاح قرار گرفت، تا این که در سال 1930 میلادی، لویس دوبلین و آلفرد جیمر لوتکا در قالب طرح فرمولی پیچیده، رویه بیمه زندگی را معرفی نمودند.
برای سازمآنهای امروزین، سرمایه انسانی مجموعهای از قابلیتهای فردی، دانش، مهارت و تجربه کارکنان و مدیریت سازمان است که به طور مستقیمی تحت تاثیر میزان آموزش افراد، به منظور توسعه این منابع دانش، مهارت و تجربه قرار دارد. بنابر تعریف فوق میتوان به روشنی دریافت که حوزه مفهومی سرمایه انسانی بسیار وسیعتر از مفاهیمی چون منابع انسانی است. یکی از مهمترین نقاط افتراق این دوم مفهوم پیرامون موضوع دانش اتفاق می افتد. چنان که در نظریههای رایج پیرامون منابع انسانی، موضوع دانش، ریشه در مفاهیم فرد محور داشته و به خصوص بیشتر تاکید بر دانش مرتبط با کار افراد متمرکز است. در مقابل، مفهوم سرمایه انسانی فراتر از آن قالب فردی آن، و بر پایهی رویکردهای اشتراک دانش در میان افراد و نهادینه کردن دانش در قالب رویهها و فرآیندهای سازمانی استوار است.
سرمایه ساختاری
نقش اساسی سرمایه ساختاری ایجاد ارتباط و یکپارچگی میان منابع و ارتباطات سازمانی در قالب فرآیندهایی است که، در نتیجه آن رضایت مشتریان به شکلی حداکثری تامین شده، سهامداران و ذینفاعان سازمان به بالاترین ارزش انتظاری خود دست یافته و برای سازمان مزیت های رقابتی قابل اتکا ایجاد شود. توسعه سرمایه ساختاری در هر دو جنبهی آن یعنی: سازمانی و رابطهای، را به طور کلی می توان از نقطه نظر توجه به سرمایه فکری در گرو ابعاد زیر دانست:
- ساختارهای سازمانی و گزارش دهی.
- سامانه های عملیاتی، فرآیندها، طراحی رویه ها و وظایف.
- زیر ساخت های ارتباطاتی و اطلاعاتی.
- اکتساب منابع، سامانه های توسعه و تخصیص.
- فرآیندهای اجرایی و تصمیم گیری و جریانات اطلاعات.
- سامانه های انگیزشی، کنترلی و سنجش عملکرد.
- فرهنگ سازمانی، ارزش ها و رهبری.
- شبکه های ارتباطاتی با مشتریان و ذینفعان سازمانی
- توافقات و مشارکت های استراتژیک.
- مالکیت فکری، و برند و مشخصه های متمایز کنندهی سازمان.
بایستی در نظر داشت، زمانی تعامل این ابعاد اثر گذار خواهد بود که برای توسعه و به کار گیری مهارتها و دانش کارکنان و مدیران، در سازمان سامانه انگیزش مناسب و درخوری ایجاد شده باشد. فرهنگ سازمانی نیز، تاثیر به سزایی بر دو حوزه به کار گماری (جذب و حفظ ) و ایجاد الزامات، در سازمان داراست. در واقع وجود فرهنگی پشتیبان، اهدافی مشترک و قوی، ارزشهای متقاعد کننده و منطقی، همواره به عنوان عاملهایی پنهان اما با دامنهی تاثیرگذار زیاد، سهمی عمده در دستیابی به موفقیتهای قابل توجه و مشترک در سازمآنها، داراست .
حسابداری دارایی های نامشهود و سرمایه فکری
بخش مهمی از دارایی که از ارزشهای نامشهود و مرتبط با: برندها، کپی رایت و … تشکیل شده است. از این رو صاحب نظران بر این باورند که گزارشهای مالی سنتی، امروزه دیگر مانند گذشته، نمی توانند اطلاعات مورد نظر شرکتها یا سرمایه گذاران را تامین کنند. برای نمونه در سال 1996 میلادی، میان گزارشهای مالی شرکت مایکروسافت، و ارزش بازار آن شرکت، تفاوت فاحشی ملاحظه شد. این تفاوت در واقع میان ارزش بازار و مجموعه داراییهای مشهود این شرکت بروز نموده بود، این ارزش ناپیدا نمایانگر میزان داشتههای مرتبط با سرمایه فکری مایکروسافت بود، که در هیچ گزارش مالی بدآنها اشاره نشده بود .بنابراین دیگر به تنهایی نمیتوان به سنجههای سنتی مالی، به عنوان مبنای مطلق و صحیح برای تصمیم گیری اکتفا کنند. به اعتقاد کریس اسوینسون، جهانی شدن، فنآوری اطلاعات و توسعه و بهبود سطوح حکمرانی در کنار اهمیت رو به رشد سرمایه فکری منجر به بروز پرسشی بنیادی پیرامون چگونگی گزارش عملکرد سازمآنها شده است.
طبقه بندی و مدلهای سرمایه فکری
امروزه سرمایه فکری چه به لحاظ ماهیت ذاتی و چه به واسطه رشد اهمیت آن در نوآوری و رشد بهره وری، به عنوان مزیتی رقابتی و نمایانگر بخشی از عملکرد اقتصادی برای سازمآنها و شاخصی از رشد و توسعه یافتگی کشورها در نظر گرفته میشود. یکی از مهمترین گامها در مدیریت سرمایه فکری، گردآوری دادههای عملکردی مرتبط با سرمایهفکری، با هدف سنجش آن است. اما همانطور که پیشتر نیز گفته شد، رویهها و مدلهای سنتی حسابداری در شناسایی این موارد در قالب داراییها، با ضعیف هایی روبرو هستند.با توجه به رشد اهمیت سرمایه فکری در توسعه یافتگی کشورها، در سال های اخیر مدلها و شاخصهایی به منظور سنجش سرمایه فکری و دانشی در سطح کلان کشورها، توسط سازمآنها و نهادهای بین المللی معرفی شده است. این مدلها بر پایه رویکردی کلان به سنجش سطح سرمایه فکری و دانشی بر اساس رشد و توسعه شاخصهای مالی این سرمایه، می پردازند.
در قسمت بعدی این فصل، ضمن بررسی جنبههای مختلف سنجش سرمایه فکری، ابتدا مدلهای توصیفی سنجش سرمایه فکری در قالب پنج طبقه بندی مدلهای مبتنی بر سرمایه بازار، مدلهای مستقیم سرمایه فکری، مدلهای بازدهداراییها، مدلهای کارت امتیازی و مدلهای تجسمی، معرفی شده طریقه پیاده سازی، شاخصها و سنجههای آنها و همچنین نقاط قوت و ضعف هر یک، بررسی خواهد شد. در بخش بعد، تمامی مدلهای تجویزی سنجش سرمایه فکری معرفی شده، طریقه پیادهسازی، شاخصها و سنجههای آنها و همچنین نقاط قوت و ضعف هر یک، مرور خواهد شد.
سنجش سرمایه فکری
به باور بسیاری از نظریه پردازان حوزه سنجش سرمایه فکری، هنگامی که یک سازمان نتواند موضوعی را مورد سنجش قرار دهد، لاجرم از مدیریت آن نیز عاجز خواهد بود. بر این اساس میتوان گفت، به طور کلی دو دلیل عمده برای سنجش سرمایه فکری در سازمان وجود دارد. اول از دریچه گزارش دهی مالی تا ملزومات قانونی و تنظیمی مورد نیاز سازمان تامین شود. دوم، از دریچه اطمینان از مدیریت سرمایه فکری که به بهترین نحو در سازمان پیاده سازی میشود.
از زمان طرح مفهوم سرمایه فکری، بر اساس درک ضرورت ایجاد امکان برای سنجش سرمایهفکری در سازمآنها، از سوی نظریه پردازان و پژوهشگران و برخی سازمآنهای دولتی و خصوصی، انجمنها و مجامع تلاشهایی در راستای ایجاد مدلهایی با هدف سنجش سرمایهفکری آغاز شده است و پس از طرح نخستین مدل مرتبط با سنجش سرمایه فکری، تا به امروز بیش از 56 مدل مطرح عرضه شده است. در یک تقسیم بندی که از مدل کلی سنجش سرمایه فکری سرچشمه میگیرد، بر اساس مسیرهای پیش رو دو رهیافت اساسی پدیدار شده است. رهیافت نخستین که گرایش لیبرال و توصیفی دارد، مدلهای توسط افراد و شرکتها توسعه یافته و پیشنهاد شده است، که بر مدیریت و اثربخشی تاکید دارد. در رهیافت دوم که رهیافتی تجویزی است، دولتها، انجمنها و اتحادیهها رهنمودهای سنجش سرمایه فکری را به شرکتها توصیه میکنند، که رهنمود دانمارکی، رهنمود آلمانی، رهنمود ژاپنی و … در این گروه قرار میگیرند. این رهیافت بر گزارش دهی و تنظیم کنندگی تاکید دارد. در ادامه بحث به معرفی و بررسی این مدل ها و رهنمودها پرداخته خواهد شد.
منبع
محسنی پور گلمغانی، مهدی(1393) ، اندازه گیری سرمایه فکری و رابطه آن با عملکرد سازمانی در شرکتهای نرم افزاری، پایان نامه کارشناسی ارشد، مدیریت اجرایی، دانشگاه آزاد اسلامي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید