سرمایه در مفهوم کلاسیک و جدید

مفهوم سرمایه را می­توان از آراي مارکس دنبال کرد.در مفهوم پردازي مارکس، سرمایه بخشی از ارزش اضافی است که سرمایه داران، کسانی که ابزار تولید را در اختیار دارند، از گردش کالاها و پول در فرآیندهاي تولید و مصرف آن را بدست می­آورند. در این گردش، به کارگران در مقابل کار(کالاشان) دست مزد پرداخت می شود که به آنها امکان می­دهد کالاهایی(از قبیل غذا،مسکن و لباس)را براي ادامه حیات خود (ارزش مبادله) خریداري کنند. اما کالاي پردازش و تولید شده توسط سرمایه داران را می­توان با قیمت بالاتري در بازار مصرف فروخت (ارزش مصرف کننده). در این تصویر از جامعه سرمایه داري، سرمایه بیانگر دو عنصر مرتبط اما متمایز است. از یک سو سرمایه بخشی از ارزش اضافی است که به زعم مارکس توسط کارگران تولید شده اما نصیب سرمایه داران می شود. از سوي دیگر، سرمایه بیانگر یک سرمایه گذاري از سوي سرمایه گذاران به امید بازدهی و کسب سود در بازار است. بنابراین سرمایه در مفهوم مارکسی(کلاسیک)نظریه­اي در باره روابط اجتماعی استثماري میان دو طبقه است.

از دهه 1960 به این سو، شاهد ظهور نظریه­هاي جدید سرمایه هم چون سرمایه انسانی، سرمایه فکری و سرمایه اجتماعی هستیم. به طور مثال نظریه سرمایه انسانی شولتز. سرمایه را به مثابه سرمایه گذاري در آموزش با بازگشت سرمایه(سود) معین در نظر می­گیرد. کارگران در مهارت هاي فنی و دانش سرمایه گذاري می­کنند تا بتوانند با کسانی که فرآیند تولید را کنترل می­کنند براي پرداخت به مهارت کارشان وارد مذاکره شوند. به همین ترتیب سرمایه فرهنگی آن گونه که بوردیو توصیف کرده است بیانگر سرمایه­گذاري طبقه مسلط در بازارتولید مجموعه­اي از نمادها و معانی­اي است، که توسط طبقه تحت سلطه، غلط درك و درونی شده و آن­ها را به مثابه نمادها و معانی طبقه خود پذیرفته­اند. این نظریه می پذیرد که توده­ها (طبقه تحت سلطه) به عنوان عاملان اجتماعی می توانند سرمایه گذاري کنند و این نمادها و معانی را  بدست آورند.

بدین ترتیب تصویر ساختار اجتماعی از مبارزه دو گانه آشتی ناپذیر، به تصویر گفتمان­هاي لایه بندي شده تغییر می­یابد.از طرف دیگردر نظریه­هاي سرمایه جدید به جاي اینکه سرمایه به عنوان بخشی از فرآیند استثمار طبقاتی در جامعه دیده شود(تحلیل سطح کلان)؛ به چگونگی سرمایه گذاري کارگران و عاملان به عنوان کنشگرانی که براي کسب ارزش افزوده کارشان در بازار سرمایه گذاري می­کنند پرداخته می­شود (تبیین سطح خرد) و کنش یا انتخاب به عنوان مولفه­هاي مهم در نظریه­هاي جدید سرمایه ظاهر می­شوند. بنابراین در این نظریه­ها یک گذر تبیینی از سطح کلان به سطح خرد مشاهده می­شود. نظریه­هاي جدید سرمایه همچنین بر تعامل کنش­هاي فردي و وضعیت­هاي ساختاري در فرآیند سرمایه گذاري تاکید دارند.

 نظریه کلاسیکنظریه هاي سرمایه جدید
سرمایه انسانیسرمایه فرهنگیسرمایه اجتماعی
نظریه پردازمارکسشولتزبوردیولین، کلمنبوردیو، کلمن، پاتنام
تبیینروابط اجتماعی: استثمار کارگران توسط سرمایه داران (بورژوازي)انباشت ارزش

اضافی توسط کارگران

بازتولید نمادها و معانی (ارزشهاي) مسلطدسترسی­و استفاده از منابع نهفته در شبکه هاي اجتماعیهم بستگی و باز تولید گروه
سرمایهالف-  بخشی از ارزش اضافی بین ارزش استفاده در بازار مصرف و ارزش مبادله کالا

ب-  سرمایه گذاري در تولید و گردش کالا

سرمایه گذاري

مهارتها و دانش

فنی

درونی کردنسرمایه گذاري

در شبکه هاي

اجتماعی

سرمایه گذاري

در تأیید و

پذیرش متقابل

سطح تحلیلساختاري (طبقات)فردفرد/ طبقهفردگروه/ فرد

منبع

 کریمیان ذلانی، محمدرضا(1394)، رابطه تفکر استراتژيک و سرمايه های فکری با عملکرد شرکت، پايان‌نامه كارشناسي‌ارشد، مدیریت اجرایی، داننشگاه آزادی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0