سازمان واثربخشی

در دنیای پر رقابت کنونی، سازمان ها پیوسته در جست و جوی شیوه های جدیدی برای حداکثر کردن عملکرد و تلاش کارکنانشان هستند. شرایط کاملاً متحول و حاکم بر سازمانها، افزایش رقابت و لزوم اثربخشی آنها در چنین شرایطی، نیاز آنها را به نسل ارزشمندی از کارکنان آشکار می کند، نسلی که از آنها به عنوان سربازان سازمانی یاد می شود. امروزه اثربخشی سازمانی به شکل عمیقی در ادبیات سازمانی جای گرفته و به عنوان موضوعی اصلی در تمامی تجزیه و تحلیل های سازمانی در نظر گرفته می شودکه پیشینه آن به تحقیقاتی مانند کلمنريال راتر،  بر می گردد.

 تعریف اثربخشی سازمانی:

اثربخشي سازماني يكي از مفاهيمي است كه در مديريت نوين توجه خاصي به آن شده است و اهميت اساسي در امر بهبود سازماني دارد. اولین دیدگاهی به نسبت به اثربخشی ارائه شد، بسیار ساده بود. اثربخشی به عنوان میزان یا حدی که یک سازمان به اهدافش دست می یافت، گفته می شد. منظور از اهداف سازمان، موفقیت کل مجموعه یا به عبارتی، بقاء کل سازمان است.

رابينز،  اثربخشي سازماني را به عنوان ميزان كسب اهداف كوتاه مدت و بلندمدت با توجه به انتظارات ذينفعان، ارزيابي كنندگان و مرحلة زندگي سازماني تعريف مي كند. ففر و سالانسيك،  اثربخشي سازماني را درجه و ميزاني كه سازمان نيازها را برآورده مي سازد يا برآوردن معيارهاي ارزيابي افراد خارج از سازمان تعريف می نمایند.رضایی کلیدبری و همکاران ، در کتاب خود، اثربخشی را اینگونه تعریف می نمایند: اثربخشی سازمانی به بیان ساده به صورت انجام کار درست تعریف می شود. اثربخشی به معنای توانایی دستیابی به یک یا چند هدف معین یا میزانی از نتایج مورد نظر است.

تئوری های اثربخشی سازمانی

رویکرد نیل به هدف:

بنابراین رویکرد، سازمان زمانی اثربخش است که به اهداف خود، معمولا اهداف کوتاه مدت مدنظر است، دست یابد. این اهـداف می توانند حداکثـر نمودن سـود، وادار نـمودن دشمـن یا رقیب باشند. پیش فـرض های این رویکرد عبارتند از:

  • سازمان باید اهداف نهایی داشته باشد.
  • اهداف باید مشخص، تعریف شده، قابل کنترل و مورد پذیرش عموم باشند.
  • میزان تحقق و حرکت به سمت هدف باید قابل اندازه گیری باشد.

البته این رویکرد دارای مسائل و مشکلاتی نیز بود که شامل موارد زیر می شود:

  • این اهـداف را چه کسـانی تعریف می نمـایند و دربارۀ چه کسـانی است وبر چه کسـانی تاثیر می گذارد؟
  • گاهی افرادی که در چارت سازمانی نیستند، می توانند به راحتی بر تصمیم گیری ها تاثیر بگذارند.
  • بین اهداف واقعی و اهداف بیان شده، در بیشتر مواقع اندکی فاصله است که باعث سردرگمی در کاربرد این رویکرد خواهد شد.
  • برخی سازمان ها اهداف چندگانه دارند، که گاهی متناقضند و این اجماع بر روی اهداف را زیر سئوال می برد.
  • گاهی اول سازمان ها عملی را اجرایی می نمایند و بعد برای آن هدف تعیین می کنند.

 رویکرد سیستمی:

این رویکرد تنها به میزان تحقق هدف توجه نمی نماید، بلکه کل فرآیند از آغاز فعالیت تا نقطه پایان مدنظر قرار می گیرد.

پیش فرض های رویکرد سیستمی عبارتند از:

  • سازمان از چندین بخش وابسته به هم تشکیل شده و ضعف در یک بخش، سایر بخش ها را نیز تضعیف می نماید.
  • سازمان باید تمامی عواملی که برآن اثر گذارند را مدنظر قرار دهد.
  • منابع لازم سازمان باید بطور دائمی ذخیره سازی شوند، بگونه ای که سیستم به علت نبود منابع، غیرفعال نشود.

این فرآیند هم دارای مشکلاتی می باشد. برای نمونه، باید در نظر داشت که سنجش میزان تحقق هدف، بسیار ساده تر از سنجش فرآیند آن است.

 رویکرد ذینفعان استراتژیک:

بنا بر این دیدگاه، سازمانی اثربخش است که خواسته های عوامل محیطی خود را که تداوم حیات سازمان مستلزم حمایت آنهاست، را برآورده نماید. هر قدر در این کار موفق تر باشد، اثربخشی بیشتری دارد. ولی مشکل این رویکرد در این است که تعیین ذینفعان یک سازمان بسیار دشوار است. از طرفی خواست، میزان قدرت و نفوذ آنها و اولیت بندی این ذینفعان از دیدگاه سازمان بطور دائمی در حال تغییر است.

 رویکرد ارزشهای رقابتی:

یک دیدگاه جامع است که سازمان را از تمامی جوانب بررسی نموده و اثربخشی سازمان را از دیدگاه افراد مختلف در داخل و خارج سازمان مورد بررسی قرار می دهد. پیش فرض این رویکرد این است که بهترین روش ارزیابی اثربخشی سازمان وجود ندارد و مفهوم اثربخشی سازمان، یک مفهوم ذهنی است.

آثار و اهمیت اثربخشی سازمانی:

از دهۀ 1950 میلادی تاکنون، بخشی از ادبیات نظریۀ سازمانی، توجه به تعریف و تبیین اثربخشی سازمانی داشته است و اثربخشی سازمانی برای همۀ سازمان ها و موسسات، یک مسئلۀ ضروری و اساسی شمرده می شود . عملکرد سازمانی و اثربخشی سـازمـانی رابطۀ تنـگاتنگـی با یکدیگـر دارند، بگونه ای که تحقیقات مربوط به مقالات و مجلات مدیریتی در طی 35 سال گذشته نشان داده است که دو مفهوم عملکرد و اثربخشی از یکدیگر مستقل نبوده اند و در هم تنیده هستند.

 عوامل موثر بر اثربخشی سازمانی:

استروف و اشميت؛  وجود ارتباطات قوي در سطح افقي و عمودي ساختار سازماني، تعامل بين واحدهاي سازماني و اعضاي آن ها را براي افزايش اثربخشي ضروري مي دانند. براندا،  بيان داشت مشاركت در تصميم گيري باعث افزايش اثربخشي، كارآيي، رضايت شغلي و تعهد سازماني می شود.تيتا و پراساد،  طي تحقيقي نتيجه گرفتند تأثير خودمديريتي بر اثربخشي گروهي تحت سطوح كمي از تمركز و سطوح كمي از رسميت بيشتر محتمل بود.

منبع

ضیائی دوستان،حامد(1394)؛ تاثیر آموزش بر اثربخشی سازمانی با توجه به نقش تعدیلگر فرآیند مدیریت دانش،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت بازرگانی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0