ساختار سرمايه و هزينه سرمايه

هزينه سرمايه

هزينه سرمايه به نرخ بازده مورد انتظار كساني اشاره مي‌كند كه در ساختار تأمين مالي شركت، مشاركت دارند، يعني دارندگان سهام ممتاز و عادي و نيز بستانكاران، اين هزينه نشان‌دهنده هزينه وجوهي است كه براي تهيه و خريد مجموع داراييهاي شركت به كار رفته است. بنابراين، عموما ،به صورت ميانگين موزون هزينه‌هاي مربوط به هر يك از انواع سرمايه‌‌اي است كه در ساختار بدهي يا تأمين مالي شركت مورد استفاده قرار مي‌‌گيرد. البته در ساختار بدهي عواملي هستند كه بايد مورد بررسي قرار بگيرد.

هزينه سرمايه كه نرخ بازده نيز ناميده مي‌شود، از دو قسمت تشكيل شده است، يك قسمت نرخ بازده بدون خطر است و قسمت ديگر صرف خطر. صرف خطر پوشش‌دهنده ي خطر تجاري و خطر مالي است كه مربوط به سرمايه‌گذاريهاي مختلف مي‌باشد. از آنجا كه نرخ بدون خطر براي تمام شركتها يكسان مي‌باشد لذا اختلافات موجود درهزينه سرمايه شركتها از خطرپذيري آنها سرچشمه مي‌گيرد. از آنجا كه هزينه سرمايه‌ي شركت درآمد دارندگان اوراق بهادار است، لذا بيان‌كننده نرخ بازده‌اي كه ارزش بازار اوراق بهادار منتشره را در حركتهاي كلي بازار نشان مي‌دهد. هزينه سرمايه عبارت از نرخي است كه شركت را قادر مي‌سازد كه اوراق بهادار جديدش را به قيمتي حدود قيمت جاري آن بفروشد.

  • مفهوم هزينه سرمايه

مفهوم هزينه سرمايه آن است كه نرخ بازده واقعي شركت از هزينه سرمايه‌اش بيشتر باشد، بطوري كه اين نرخ بازده مشخصه‌‌هاي خطر شركت را افزايش ندهد، و بر ثروت سهامداران بيافزايد و اين افزايش بيش از هدف به حداكثر رساندن ثروت سهامداران شركت باشد. اين مفهوم به اين معني است كه هنگامي كه نرخ بازده شركت از هزينه سرمايه‌اش افزون باشد، پس از اين كه دارندگان اوراق قرضه و سهام ممتاز نرخ بازده ثابت خود را دريافت مي‌دارند، مازادي كه براي سهامداران عادي باقي مي‌ماند، نرخ بازده مورد نياز آنان را افزايش مي‌دهد. آنگاه ممكن است با درآمد اضافي حاصل به روشهاي مختلف برخورد كرد:

  •  آن را ميان دارندگان سهام عادي به صورت سود تقسيم كرد.
  •  آن را مجدداً سرمايه‌گذاري كرد تا اين كه نرخ بازده بعدي بيشتر افزايش يابد.
  • آن را به دو قسمت تقسيم نمود، قسمتي را به عنوان سود سهام ميان سهامداران توزيع و قسمت ديگر با به صورت سود تقسيم نشده در شركت نگاه داشت و در سرمايه‌گذاريهاي بعدي از آن استفاده كرد.

در نتيجه، سهام عادي براي سرمايه‌گذاران مطلوبتر است و تقاضاي اضافي براي خريد سهام عادي قيمت آن را افزايش مي‌دهد. به اين طريق ثروت سهامداران اضافه و شركت نيز به اهداف خود مي‌رسد.

  • محاسبه هزينه‌هاي اجزاي سرمايه:

هر نوع سرمايه‌اي كه در ساختار سرمايه شركت وجود دارد مثل هزينه بدهي ،اوراق قرضه، هزينه سهام ممتاز، هزينه سهام عادي و سودهاي تقسيم نشده حداقل نرخ بازده مورد نياز خاص خود، يعني هزينه مخصوص به خود را دارد.اندازه‌گيري هزينه‌هاي خاص سرمايه فرآيند دشواري است،‌و بايد به هزينه به دست آمده به ديده‌ي تقريب نگاه كرد. دشواري از اين جا بر مي‌خيزد كه ارزش بازار شركت پيوسته در حال تغيير است، و مقدار زيادي از اين نوسانات به وسيله عوامل خارجي نظير چرخه‌هاي تجاري و تورم كه شركت نظارت و كنترل بر آنها بوجود مي‌آيد. بدين لحاظ تقريب نسبتا  ساده‌اي از هزينه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

  • هزينه بدهي ،هزينه اوراق قرضه

هزينه بدهي، هزينه‌اي است كه شركت بابت وجوه تأمين شده از طريق اخذ وام يا انتشار اوراق قرضه بلندمدت متحمل مي‌شود. هزينه بدهي قبل از ماليات را مي‌توان از طريق تعيين نرخ بازده داخلي يا بازده تا سررسيد جريانهاي نقدي اوراق قرضه بدست آورد. هزينه بهره، هزينه قابل قبول مالياتي است و ماليات را كاهش مي‌دهد. بنابراين هزينه موثر بدهي با توجه به نرخ ماليات كاهش مي‌ِيابد.

  • هزينه سهام ممتاز

وقتي شركتي سهام ممتاز مي‌فروشد انتظار مي‌رود كه به سرمايه‌گذاران در ازاي پولي كه در شركت سرمايه‌گذاري كرده‌اند، سود سهام پرداخت شود، سود سهام پرداختي به دارندگان سهام ممتاز براي شركت، هزينه تلقي مي‌شود. براي بيان هزينه سود ممتاز بر حسب سالانه، شركت از عوايد خالص دريافتي پس از كسر كليه هزينه‌هايي كه بابت فروش سهام ممتاز صادره متحمل مي‌شود استفاده مي‌كند. پس از هزينه خالص سرمايه از سهام ممتاز از تقسيم سود سهام سالانه پرداختي به هر سهم بر عوايد خالص هر سهم محاسبه مي‌شود.

  • هزينه سهام عادي

هزينه سهام عادي نيز همانند ساير منابع تأمين مالي، هزينه تأمين شده از محل فروش سهام است .

  • هزينه سود انباشته ؛عدم تقسيم سود

براي محاسبه هزينه سود انباشته دو مشكل وجود دارد و هر دو مشكل از آنجا ناشي مي‌شود كه سود تقسيم نشده يك منبع داخلي وجود مي‌باشد. اولين مشكل اين است كه سودهاي تقسيم نشده نظير سهام عادي و اوراق قرضه، اوراق بهادار نيستند و لذا قيمت بازاري ندارند كه بتوان از آن براي محاسبه هزينه سرمايه استفاده كرد. دومين مشكل از آنجا سرچشمه مي‌گيرد كه چون سودهاي تقسيم نشده وجوهي نيستند كه توسط سرمايه‌گذاران فراهم مي‌شود، در نتيجه ممكن است گرايش به اين باشد كه هزينه خاص سرمايه حاصل از آن را مساوي صفر قرار دهند.

هزينه سود انباشته در واقع همان هزينه سهام عادي موجود است زيرا انتظار سرمايه‌گذاران از يك شركت تا حدود زيادي تابع حقوق صاحبان سهام آن است. بديهي است هر چه ميزان صاحبان سهام سود انباشته بيشتر باشد، سود مورد توقع سرمايه‌گذاران بيشتر و برعكس هر چه كمتر باشد، انتظار آنها كمتر خواهد بود. تغيير انتظار افراد به دليل تاثيري است كه اين مبالغ در قيمت سهام مي‌گذارد. سود انباشته اثر خود را بر قيمت سهام به صورت نرخ رشد كه حاصل­ضرب نرخ بازده سرمايه‌گذاري در ميزان سود انداخته شده در طي يك سال است مي‌گذارد. بديهي است هر چه ميزان سود انباشته بيشتر باشد، نتيجه فرمول نرخ رشد بيشتر و قيمت سهام بالاتر خواهد بود.

نحوه اندازه‌گيري ساختار سرمايه

چون ساختار سرمايه تركيبي از بدهيهاي كوتاه‌مدت، بدهيهاي بلندمدت و حقوق صاحبان سهام مي‌باشد، لذا براي اندازه‌گيري آن بايد تك تك اين نسبتها اندازه‌گيري شود و در كل ساختار سرمايه اندازه‌گيري شود.

  • نسبت بدهي كوتاه‌مدت:

اين نسبت از تقسيم بدهيهاي كوتاه‌مدت به كل داراييها اندازه‌گيري مي‌شود .

  • بدهي بلندمدت:

اين نسبت از تقسيم بدهيهاي بلندمدت به كل داراييها اندازه‌گيري مي‌شود .

  • نسبت حقوق صاحبان سهام:

اين نسبت از تقسيم حقوق صاحبان سهام به كل داراييها اندازه‌گيري مي‌شود

منبع

علی بیگی، اسدالله(1392)، تاثیرساختار سرمایه بر نقد شوندگی سهام شرکتها،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت صنعتی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0