زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر (IBCT)

 در واقع IBCT  جزیی از موج سوم رفتار درمانی است که نشانه گرایش اخیر رفتاردرمانگران به بازگشت به ریشه های رفتارگرایی و ابداع درمان های رفتاری رادیکال ، بافتی و مبتنی بر پذیرش است. مانند رفتاردرمانی دیالتیک ؛ پذیرش و تعهد درمانی ؛روان درمانی مبتنی بر تحلیل کارکردی و درمان فعال سازی.  این موضوع به شناخت درمانی هم سرایت کرده است به نشانه آن ابداع درمان های جدید شناختی از جمله رویکرد فراشناختی و شناخت درمانی بر حضور ذهن سگال ، ویلیامز و تیزدل ، است. به طور کلی دیدگاه بافتی در آسیب شناسی روانی فرض می کند که برای شناخت بهتر رفتار باید آن را در بافتی که در آن رخ می دهد تحلیل کرد یعنی رفتارها و رویدادهای روان شناختی به صورت اعمال کل ارگانیزم است در تعامل با بافت تاریخچه ای و موقعیتی قرار دارد و این اعمال رویدادهای یکپارچه هستند که تنها بدلیل اهداف عملگرایانه می تواند جدا کرد. ولی در دیدگاه های دیگر آسیب شناسی مثل شکل گرایی ، ارگانیزم گرایی وماشین گرایی نگاه متفاوتی وجود دارد.برای مثال در ماشین گرایی فرض می شود که دنیا و یا ارگانیزم  از اجزء جداگانه­ای ساخته شده است که اختلال نشانه­ی­ عیب یکی از اجزا است و ماشین گرا آن جز معیوب را می یابد و تعمیر می کند و سیستم بهنجار می شود .

دیدگاه های نظری زیستی ، شناختی و رفتاری نسل اول در واقع نگاه مکانیستی دارد مثلا اختلال در نوروترانسیمتر ها یا طرح واره­های افسره ساز یا خطا شناختی یا نقص مهارت های ارتباطی. تفاوت بافت گرایی با سه دسته جهان بینی دیگر در اینست که از ملاک عمل گرایانه ی حقیقت استفاده می کند یعنی ملاک درستی، کارایی است و تحلیلی درست تر است که بیشتر اهداف آن تحلیل را برآورد. پس اهداف است که تبیین می کند ملاک حقیقت چیست . بافت گرایی هم انواعی دارد. بافت گرایی ریشه موج سوم رفتاردرمانی به اصطلاح بافت گرایی کارکردی است که هدفش پیش بینی و کنترل رویدادها با دقت و گستردگی و عمق است.  اسکینر هم به نوعی چنین نگاهی داشت . نوع دیگر بافت گرایی توصیفی  نام دارد که هدفش،رسیدن به درک و قدردانی شخصی از پیچیدگی کل است که روانشناسی فیمینستی ، روان شناسی داستانی و استنباط گرایی  از این نوع هستند .

بافت گرایی کارکردی بر کارکرد رفتار تمرکز دارد نه شکل و فرم آن زیرا یک عمل واحد در بافت های متفاوت معناهای متفاوت دارد مثل دویدن یا دیرآمدن سر جلسه یک بیمار ، رویکرد رفتارگرایی رادیکال اسکینر نیز می توان بافتی، محسوب کرد زیرا او معتقد بود که باید تغییر بنیادی در نگاه سنتی به رفتار داشت و برای تبیین رفتار بدنبال علل درونی نرفت و در عوض به منظور پیش بینی و کنترل رفتار باید به علل بیرونی یعنی همان محیط و بافتی که رفتار در آن رخ می دهد توجه داشت . برای مثال از دید اسکینر ادراک هم مانند رفتارهای آشکاری توسط وابستگی های تقویت ,یعنی تجارب فرد از تولد تا به حال ,شکل می گیرد.لذا واقعیت و حتی مفهوم آن هم منعکس کننده تاریخچه تجربی فرد است. پس رفتارگرایی رادیکال هم در ذات خود یک نظریه بافتی است که وجود یک واقعیت ثابت و قابل شناخت را زیر سوال می برد و به جای آن موضع عملگرایانه اتخاذ می کند.

درمان های رفتاری موج سوم به ویژه به بافت و کارکردهای رویدادهای روان شناختی توجه دارند ونه صرفا شکل و فرم آنها لذا از روش های تغییر بافتی و ناشی از تجربه علاوه بر راهبردهای مستقیم تر، رهنمودی و معلم مابانه استفاده می کنند. بعلاوه این روش برخلاف رویکردهای سنتی که دنبال حذف مشکلات به دقت تعریف شده بودند، بیشتر به ایجاد خزانه رفتاری گسترده تر، منعطف تر در مراجعان هستند یعنی بیشتر بدنبال تغییر دادن بافت و کارکرد رفتارها هستند تا تغییر مستقیم افکار، رفتارها و احساسات.  پس این روش بجای توجه صرف به نقش فرد و مسائل درونی او مثل عوامل زیستی و افکار منفی به بافتی که ارگانیزم در آن عمل می کند توجه دارند.ویژگی این درمان اینست که به جای تغییر دادن مستقیم رویدادهای درونی، کارکرد آن رویدادها را از طریق مداخلات مثل پذیرش و حضور ذهن تغییر می دهند مثلا در DBT لینهان اولین بار روش  ذهن آگاهی را برای جلوگیری از اجتناب مراجع از محرک های با بار هیجانی منفی به کار برد تا این هیجانات خاموش شوند و در نتیجه کارکرد متفاوتی پیدا کنند.

فنون مورد استفاده در IBCT در سه طبقه‌ی اصلی قرار می‌گیرند: فنون پذیرش، فنون تحمل، و فنون تغییر.در IBCT هدف بیشتر ایجاد پذیرش است تا تغییر مستقیم و تأکید اولیه‌ی این رویکرد کمک به زوجین برای پذیرش جنبه‌هایی از رفتار است که قبلاً آنها را غیرقابل پذیرش درنظر می‌گرفتند. البته منظور از پذیرش تسلیمِ با اکراه و رضا دادن از روی اجبار به وضعیت موجود نیست. سوختن و ساختن هم نیست. بلکه پذیرش جایگزینی امیدوارانه برای زوجهایی فراهم می‌آورد که با مشکلاتی مواجهند که به راهبردهای معمول تغییر پاسخ نمی‌دهند و به زوجها کمک می‌کند که  از مشکلات غیرقابل حلشان به عنوان وسایلی برای ایجاد نزدیکی و صمیمیت بیشتر استفاده کنند.ایجاد پذیرش نه تنها برای بهبود رابطه مفید است، ضمناً ایجاد تغییر را نیز تسهیل می‌کند، و از آنجا که مشکل کلیدی زوجها کشمکش برای تغییر است ، ایجاد پذیرش اغلب می‌تواند به صورت کارا تری از راهبردهای مستقیم ایجاد تغییر در TBCT، تغییر ایجاد کند . دو تکنیک اصلی IBCT برای ایجاد پذیرش عبارتند از:  پیوند همدلانه و بی‌طرفی متحدانه.

 پیوند همدلانه

شامل راهبردهایی برای ایجاد بافتی است که باعث افزایش بیان احساسات و افکاری شود که همدلی طرف مقابل را فرامی‌خوانند، در مقابل راهبردهایی که دفاع و عدم پذیرش را فرا می‌خوانند .هنگام ورود یک زوج به درمان عموماً هر دوی زوجین در حال تجربه‌ی درد و رنج زیادی هستند. اما هنگام ابراز این درد و رنج، اغلب این کار را با متهم کردن و سرزنش طرف مقابل انجام می‌دهند، که معمولاً ناراحتی را در رابطه بیشتر می‌کند. هدف پیوند همدلانه، ممکن ساختن بیان درد و رنج زوجین به شیوه‌ای است که شامل اتهام و سرزنش نباشد تا منجر به ایجاد همدلی و پذیرش در طرف مقابل شود . یکی از راهبردهایی که درمانگر IBCT در راستای این تکنیک استفاده می‌کند، تشویق زوجین برای بیان جنبه‌ی ملایم‌تر تجربه‌ی هیجانی­شان است تا جنبه‌ی تندتر آن، مثلاً ابراز غمگینی به جای خشم . البته توجه داشته باشید که منظور از ؛ ملایم  و تند، کارکرد سخنان است نه شکل یا محتوای آنها. خود افشایی ملایم، خودافشایی‌ای است که در عمل واکنش هیجانی طرف مقابل را ملایم‌تر کند نه اینکه به ظاهر ملایم‌تر باشد.

 بی‌طرفی متحدانه

در بی‌طرفی متحدانه ؛ جدایی از مشکل و اتحاد با هم نیز هدف کمک به زوجین برای صحبت کردن راجع به مشکلاتشان بدون اتهام زدن و سرزنش کردن است، ولی در اینجا تأکید بر استفاده از بحث­های توصیفی و بی‌طرفانه و خالی از احساس، و تحلیل عقلانی مشکلات است نه صحبت­های دارای بار هیجانی. در این تکنیک با استفاده از راهبردهای مختلفی به زوج کمک می‌شود تا مشکل را به صورت دشمن مشترکی ببینند که هر دو باید با اتحاد با هم آن را حل کنند. این تکنیک بسیار به تکنیک تمرکز ذهن در MBCT , DBT شبیه است. تمرکز ذهن را به آگاهی غیرقضاوتی از لحظه‌ی حاضر تعریف کرد، و در تکنیک بی‌طرفی متحدانه نیز زوجین تشویق می‌شوند راجع به مشکل به همان شکلی که هست و بدون قضاوت، گفتگو کنند. در هر دوی این فنون هدف کاهش واکنشهای هیجانی ، از طریق مواجهه‌ی بدون تقویت و تسهیل حل کارآمد مشکل است. البته لازم به ذکر است در IBCT چند تکنیک دیگر نیز ؛ از جمله پیوند همدلانه آگاهی غیرقضاوتی از حال  را تشویق می‌کنند، ولی آشکارترین محل برای تمرکز ذهن در IBCT تکنیک بی‌طرفی متحدانه می‌باشد.

فنون تحمل

هدف فنون ایجاد تحمل نیز مانند فنون پذیرش کمک به زوجین برای دست برداشتن از تقلا برای تغییر دادن یکدیگر است. ولی اهداف بلندپروازانه‌تر فنون پذیرش را ندارند و بیشتر برای مشکلاتی استفاده می‌شوند که احتمالش کم باشد که به عنوان وسایلی برای صمیمیت بیشتر زوجین نقش ایفاء کنند. البته از این فنون در کنار فنون پذیرش نیز استفاده می‌شود . مفروضه‌ی زیربنای این تکنیکها آن است که تلاشهای زوجین برای جلوگیری، اجتناب یا فرار از رفتارهای منفی همدیگر می‌تواند عامل حفظ نیرومندی پاسخهای هیجانی منفی‌شان به آن رفتارها باشد. بنابراین این فنون شامل مواجهه‌ی نظام‌دار با رفتارهای منفی، تحت شرایطی که پاسخهای هیجانی منفی را کاهش می‌دهند، می‌باشند  تا در اثر این تجارب و خاموشی و خوگیری حاصله کارکرد این رفتارها تغییر کند . بعضی از انواع مشکلات مناسب مداخلات پذیرش یا تحمل نیستند. موقعیتهایی وجود دارند که باید نه پذیرفته شوند و نه تحمل، که آشکارترین آن خشونت خانگی یا کتک خوردن یکی از زوجین از دیگری است. موقعیتهای دیگری که ممکن است غیرقابل تحمل باشند عبارتند از سوءمصرف مواد، روابط خارج رابطه‌ی زناشویی، رفتارهای وسواسی و سایر رفتارهایی که می‌توانند بهزیستی هر دوی زوجین را به خطر بیاندازند. افراد نباید در خانه‌های خودشان در معرض سوءرفتار یا خطر باشند. بنابراین ایجاد تحمل وسیله‌ای برای حفظ یک موقعیت غیرقابل تحمل نیست، بلکه هدف از  آن کمک به زوجین برای تحمل آن دسته از رفتارهای طرف مقابل است که مخرب نیستند و احتمال تغییرشان هم کم است .تکنیکهای اصلی ایجاد تحمل عبارتند از: خاطرنشان کردن جنبه‌های مثبت رفتار منفی ،  انجام رفتار منفی در جلسه‌ی درمان ،  وانمودسازی رفتار منفی در خانه بین جلسات ، و افزایش تحمل از طریق رسیدگی به خود .

خاطرنشان کردن جنبه‌های مثبت رفتار منفی

در این تکنیک درمانگر گوش به زنگ یافتن مواردی است که از آن طریق رفتار منفی یکی از زوجین ممکن است جنبه‌های مثبتی برای دیگری داشته باشد ؛ درحال یا در گذشته . جالب است که حوزه‌های تعارض بین زوجین اغلب همان حوزه‌هایی هستند که در گذشته آنها را به هم جلب کرده‌‌اند. از سوی دیگر، رفتار منفی می‌تواند در حال حاضر هم با کمک به زوجین برای متوازن کردن همدیگر و فراهم آوردن توازن و تعادل بیشتری در بعضی حوزه‌های رابطه، کارکرد مفیدی برای زوج داشته باشد. برجسته کردن این جنبه‌ها توسط درمانگر می‌تواند به زوجین کمک کند تا منافع رفتارهایی را ببینند که در غیر این صورت ناراحت کننده تجربه می‌شدند. لازم به ذکر است این تکنیک مبتنی بر فهم کارکرد رفتار است، نه تلاش برای یافتن ؛ نقطه‌ای روشن یا صرفاً گذاشتن نام مثبتی بر روی یک رفتار. بنابراین این تکنیک با تکنیک “Positive reframing” در رویکرد شناختی تفاوت دارد. به علاوه توجه داشته باشید که لزوماً هر رفتاری کارکرد مثبتی ندارد مثلاً:  این که یکی از زوجین وقتی از دست دیگری عصبانی است ظرفها را بشکند. ضمناً در IBCT فرض بر این نیست که با این تکنیک مشکل زوج دیگر حل می‌شود، بلکه امید است افزایش تحمل زوجین نسبت به تفاوتهایشان آنها را از دامهایی که توسط تلاش برای تغییر دادن همدیگر ایجاد شده، آزاد کند که موجب رضایتمندی بیشتر آنها شده و حتی آنها را برای تغییر مهیاتر می‌کند .

انجام رفتار منفی در جلسه‌ی درمان

هدف از این تکنیک حساسیت‌زدایی هر یک از زوجین نسبت به رفتارهای منفی دیگری و علاوه بر آن حساس کردن هرکدام به اثرآزارنده‌ی رفتارش بر دیگری است. همچنین این کار به درمانگر اجازه می‌دهد که نحوه‌ی تعامل زوج را مشاهده کند و احیاناً تکنیک­هایی مثل پیوند همدلانه یا بی‌طرفی متحدانه را نیز اجرا کند .

 وانمودسازی رفتار منفی در خانه

این تکنیک هم مانند تکنیک قبلی مبتنی بر مواجهه‌ی بدون تقویت است . در این تکنیک از زوجین خواسته می‌شود تا عمداً در خانه به رفتار مشکل‌زا بپردازند، ولی فقط زمانی این کار را بکنند که احساس تمایل طبیعی برای انجام آن رفتار نمی‌کنند. به عبارت دیگر زمانی رفتار موردنظر را انجام دهند که از لحاظ هیجانی برانگیخته نیستند. فرد مدت کمی به رفتار ادامه می‌دهد و سپس به دیگری اطلاع می‌دهد که این یک وانمودسازی بود. سپس زوج چند دقیقه‌ای راجع به تعامل صورت گرفته گفتگو می‌کنند. این تکنیک می‌تواند زوجین را از رفتارشان آگاه‌تر کرده و رفتار را تحت کنترل ارادی درآورد. به علاوه چون زوجین انتظار وانمودسازی را دارند، شدت واکنش­شان به رفتارهای منفی‌ای که قبلاً منجر به آزارشان می‌شد کاهش می‌یابد .

 افزایش تحمل از طریق رسیدگی به خود

در این تکنیک زوجین تشویق می‌شوند که از جستجوی ارضای تمام نیازهای هیجانی­شان از رابطه‌شان با هم، خودداری کنند. برای مثال فرد به جای اینکه برای همدمی صرفاً به همسر خود متکی باشد، می‌تواند دوستانی برای خود پیدا کند .

 تکنیکهای ایجاد تغییر

IBCT علاوه بر فنون پذیرش و تحمل، از همان راهبردهای تغییر TBCT، یعنی CPT , BE ، نیز استفاده می‌کند. البته در IBCT کمتر به رفتار تحت سلطه‌ی قاعده تأکید می‌شود و به علاوه بیشتر سعی می‌شود که این مداخلات با خصوصیات منحصر به فرد هر زوج انطباق داده شوند . بعد از آشنایی مختصر با اختلال افسردگی اساسی به ویژگی های زوج و خانواده درمانی پرداخته شد. همانطور که ذکر شد خانواده به گروهی متشکل از دو یا چند نفر گفته میشود که از طریق تولد، ازدواج یا فرزند خواندگی با یکدیگر مرتبط شده اند و در یک منزل با همدیگر زندگی میکنند. ویژگی های متمایز کننده خانواده درمانی از سایر رویکردهای روان درمانی ذکر شد. برخی از خصوصیات خانواده سالم از جمله تعهد، قدردانی، تمایل به صرف وقت با یکدیگر، الگوهای موثر ارتباطی و … مطرح شدند.  ویژگی های خانواده سالم  مطرح شدند به عنوان مثال مطرح شد خانواده سالم در مقابله با بحران ها همدیگر را از نظر عاطفی حمایت میکنند و به مذاکره، مشاوره، شوخی کردن و ابراز احساسات میپردازند. سپس حمایت های تجربی از زوج درمانی ذکر شد و رویکردهای موثر در زوج درمانی شامل، زوح درمانی رفتاری، زوج درمانی هیجان مدار و برنامه های پیشگیری زوج توضیح داده شدند.

زوج درمانی رفتاری سنتی در بین سایر درمان ها توانسته بود بالاترین ملاک های درمان های دارای حمایت تجربی را کسب کند، این درمان نه تنها اثربخش بلکه اختصاصی هم هست یعنی اثرات آن فراتر از عوامل غیر اختصاصی و مشترک همه درمان ها مثل رابطه درمانی و … می باشد و تکنیک های این درمان اختصاصا اثرگذار هستند. این رویکرد مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی و تبادل رفتاری در مورد اختلالات زناشویی است اما به رغم حمایت های قابل توجه از زوج درمانی رفتاری سنتی پدیدآورندگان این درمان دیدند که اگرچه بیش از پنجاه درصد زوج ها در پایان درمان بهتر شدند ولی فقط اندکی بیش از یک سوم آنها وارد دامنه بدون ناراحتی شده بودند. به طور خلاصه دیده شد تاکید رویکرد سنتی برای تغییر برخی از مشکلات و زوج ها مناسب نیست و حتی میتواند وضع را بدتر کند، پس به جای تغییر باید بر ایجاد پذیرش تاکید کرد، این ایده مبنای ایجاد زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر است. فنون مورد استفاده در زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در سه طبقه بندی اصلی قرار میگیرد. فنون پذیرش، فنون تحمل و فنون تغییر. شواهد زیادی نشان دهنده ی موثر بودن پذیرش به عنوان یک مکانیزم تغییر است.

منبع

هاشمی، زهره(1394)، اثربخشی  زوج درمانی رفتاری یکپارچه نگر در بهبود مشکلات روانشناختی زوجین افسرده،پایان نامه دکتری روانشناسی، روانشناسی، دانشگاه تبریز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

  1. مرویلی :
    16 دسامبر 2021

    خیلی مفید بود

0