رابطه اميدواري و سلامت روان

مفهوم اميدواري بر مبناي رويکرد روانشناسي مثبت شکل گرفته است. اين رويکرد به جاي تمرکز صرف بر ضعف هاي انسان، توانمندي­هاي انسان را مورد توجه قرار مي دهد. آثار سودمند سازه هاي مثبت همچون اميدواري بر سلامت جسماني و رواني در تحقيقات گوناگون تاييد شده است. در اين ميان مفهوم اميدواري توجه فزاينده اي را به خود اختصاص داده است . اميدواري يک هيجان انفعالي نيست که تنها در لحظات تاريک زندگي پديدار شود، بلکه فرآيندي شناختي است که افراد از طريق آن، فعالانه اهداف خويش را دنبال مي کنند. پس از طرح نظريه اميدواري از جانب اشنايدر و همکاران ،  ساخت مقياسي براي اندازه­گيري آن، حجم وسيعي از بررسي ها به مطالعه رابطه اميدواري با ديگر متغيرها از جمله سلامت روان پرداختند. به عنوان مثال تحقيقات مختلف نشان داده اند که اميد و عاطفه مثبت ، با اميدواري و احساس خود ارزشمندي همبستگي مثبت دارند. از نظر اشنايدر ، غم و خلق پايين با عدم دستيابي به اهداف مرتبط است. اميدواري پايين مي­تواند سطح پايين سلامت رواني را پيش بيني نمايد.

علاء الديني، کجباف و مولوي ، نشان دادند برنامه درماني مبتني بر اميدواري موجب افزايش سلامت روان گرديد. طبق نتايج، بدکارکردي اجتماعي و افسردگي در آزمودني ها، کاهش يافت. بررسي عسگري و اشرف الدين،نشان داد بين اميدواري و احساس ذهني بهزيستي ارتباط مثبت وجود دارد.

براساس پژوهشي که رابطه بين اميدواري و سلامت  جسمي و رواني را در بيماران اسکيزوفرن مورد بررسي قرار داده بود اين نتيجه به دست آمد که با افزايش اميدواري در بيماران اسکيزوفرن کيفيت زندگي و سلامت جسمي و رواني آنها به صورت مستقيم و مثبت افزايش پيدا مي­کنند .

کياني، پاکيزه، استواري و نمازي ، به بررسي اثر بخشي گروه درماني شناختي-رفتاري بر افزايش عزت نفس، کاهش نااميدي و رابطه کاهش نااميدي با افزايش عزت نفس پرداختند. گروه آزمايش هشت جلسه 90 دقيقه اي، مورد مداخله قرار گرفتند. نتايج نشان داد که گروه درماني شناختي-رفتاري بر کاهش نااميدي، افزايش عزت نفس کلي و سطوح عزت نفس خانوادگي و تحصيلي بيماران موثر بوده است. علاوه بر اين افزايش عزت نفس با کاهش نااميدي رابطه مستقيم و معکوس دارد. تفاوت معناداري در نمرات عزت نفس سطح اجتماعي ديده نشد. بر اساس اين مطالعه محققان معتقدند که گروه درماني شناختي-فتاري مي تواند موجب کاهش نا اميدي و افزايش عزت نفس در سطوح کلي، خانوادگي و تحصيلي شود اما افزايش عزت نفس اجتماعي را به همراه ندارد. بنابراين لزوم توجه به حمايت هاي گسترده تر اجتماعي براي اين بيماران را ياد آور مي شود.

در پژوهش حسينيان، سوداني، و مهرابي زاده هنرمند ، اثربخشي معني درماني به شيوه گروهي بر افزايش اميد به زندگي بيماران سرطاني بيمارستان شفاي اهواز مورد بررسي قرار گرفت. بر اساس نتايج حاصل از تحليل كوواريانس، بين ميانگين نمره هاي پس آزمون گروه آزمايش و گواه تفاوت معني داري وجود داشت. معني درماني به شيوه گروهي باعث افزايش اميد به زندگي بيماران سرطاني مي شود. روش معني درماني طي 10 جلسه 45 دقيقه­اي، هر هفته يك جلسه اجرا شد. پس از اتمام جلسات پس آزمون روي دو گروه آزمايش و گواه اجرا گرديد.

بيجاري، قنبري، آقامحمديان ، پژوهشي با هدف بررسي اثربخشي گروه درماني مبتني بر رويکرد اميد درماني بر افزايش اميد به زندگي زنان مبتلا به سرطان پستان انجام دادند. با توجه به ارتباط ميان اميد، افسردگي و سرطان، بررسي اثربخشي اين شيوه درمان بر کاهش افسردگي نيز به عنوان هدف دوم در نظر گرفته شد. بدين ترتيب، گروه درماني مبتني بر رويکرد اميد درماني در مقايسه با گروه گواه به طور معناداري موجب افزايش اميد به زندگي و كاهش افسردگي زنان مبتلا به سرطان پستان مي شود. اين پژوهش از نوع نيمه آزمايشي طرح گروه کنترل نابرابر بود و با استفاده از روش نمونه گيري مبتني بر هدف يا در دسترس از ميان مراجعه كنندگاني كه به درمانگاه هاي پستان شهر مشهد مراجعه كرده بودند، با توجه به ملاك هاي در نظر گرفته شده 20 نفر را انتخاب كرده و آنها را به دو گروه آزمايشي و گواه تقسيم كرديم (10 نفر براي هر گروه). نتايج تفاوت معناداري را در ميزان اميد به زندگي و افسردگي نشان نداد.

پژوهش عبادي، سوداني، فقيهي و حسين پور ،به بررسي اثربخشي آموزش مثبت نگري با تاکيد برآيات قرآن بر افزايش اميد به زندگي در 50 نفر از زنان مطلقه شهر اهواز پرداخته است. يافته هاي حاصل از پژوهش نشان داد، کاربرد مثبت نگري با تاکيد بر آيات قرآن بر افزايش اميد به زندگي زنان مطلقه شهر اهواز موثر بوده و تاثير آموزش مورد نظر، با توجه به نتايج آزمون پيگري، از ثبات لازم برخودار بوده است.

عبدي، تقديسي و نقدي ، در پژوهش خود به بررسي اثربخشي مداخلات ارتقا دهنده اميد در بيماران مبتلا به سرطان پرداختند. اين مطالعه يک کارآزمايي باليني بود که در سال 1386 در بخش شيمي درماني بيمارستان قدس سنندج بر روي 50 نفر از بيماران مبتلا به سرطان انجام شد. بيماران به طور تصادفي به دو گروه مساوي مورد و شاهد تقسيم شدند. قبل و بعد از مداخله براي هر دو گروه پرسشنامه اميد هرث تکميل شد. مداخلات ارتقا دهنده اميد براي بيماران گروه مورد به صورت مباحثه عميق و چهره به چهره و انفرادي و با روش يادگيري بر اساس حل مساله انجام شد. يافته ها نشان داد بين ميانگين نمرات اميد بيماران گروه مورد و شاهد قبل از مداخلات ارتقا دهنده اميد اختلاف معني داري مشاهده نشد. بعد از انجام مداخلات ارتقا دهنده اميد بين ميانگين نمرات اميد دو گروه مورد و شاهد اختلاف معني­داري ديده شد. ميانگين نمرات اميد در گروه مورد بعد از مداخله 32/4 نمره افزايش يافت و اختلاف معني داري بين ميانگين نمرات اميد گروه مورد قبل و بعد از مداخله وجود داشت. محققان نتيجه مي گيرند که مداخلات ارتقا دهنده اميد در افزايش اميد بيماران موثر است، بنابرين شايسته است به منظور ارتقاي کيفيت زندگي بيماران ميتلا به سرطان، ارايه خدمات آموزشي و برنامه هاي ارتقا دهنده اميد با روش هاي مناسبي مانند يادگيري بر اساس حل مساله با مشارکت فعال بيمار در فرآيند بحث با برنامه ريزي مدون انجام پذيرد.

عسگري و شرف الدين ، در بررسي خود با موضوع رابطه اضطراب اجتماعي، اميدواري و حمايت اجتماعي با احساس ذهني بهزيستي در 340 نفر از دانشجويان زن و مرد واحد علوم و تحقيقات خوزستان نشان دادند بين اضطراب اجتماعي و احساس ذهني بهزيستي رابطه منفي معني داري وجود دارد ولي بين اميدواري و احساس ذهني بهزيستي و همچنين بين حمايت اجتماعي و احساس ذهني بهزيستي رابطه مثبت معني داري وجود دارد. همچنين يافته ها نشان داد كه بين اضطراب اجتماعي، اميدواري و حمايت اجتماعي با احساس ذهني بهزيستي رابطه چندگانه معني دار وجود دارد.

علاالديني، کجباف و مولوي ، به بررسي اثر بخشي اميد درماني گروهي بر افزايش ميزان اميد و سلامت رواني دانشجويان دختر دانشگاه اصفهان پرداخته و طبق نتايج تحليل کواريانس نشان داده شد که اين برنامه درماني منجر به افزايش اميد و سلامت رواني شده و کاهش نارساکنش وري اجتماعي و افسردگي شده است، اما در نمرات زير مقياس هاي اضطراب و بي خوابي و نشانه هاي جسماني تغيير معناداري مشاهد نشد. براي انجام پژوهش با استفاده از اطلاعيه، از دانشجويان براي شرکت در جلسات دعوت به عمل آمد. سپس تعداد 30 نفر از اين افراد به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و کنترل جايگزين شدند. به منظور اندازه گيري متغيرهاي مورد نظر از آزمون سلامت عمومی و پرسشنامه اميد اشنايدر استفاده شد.

شمس، هاشميان و شفيع آبادي ، اثربخشي روش آموزش حس شوخ طبعي بر نااميدي و سازگاري اجتماعي دانشجويان افسرده را مورد بررسي قرار دادند. به منظور انجام اين پژوهش، تعداد 60 نفر (30 مرد و 30 زن) از مراجعان به مرکز مشاوره رودهن و افراد داوطلب، پس از سرند اوليه، با استفاده از مصاحبه و بر اساس نمره اي که در پرسش نامه افسردگي بک به دست آوردند ؛ داراي افسردگي متوسط، انتخاب شده و به طريق جايگزيني تصادفي در گروه هاي 15 نفره آزمايش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمايشي در هر جنس، روش آموزش حس شوخ طبعي را، به مدت 6 جلسه دو ساعته و به صورت هفته اي يک بار، دريافت نمودند و گروه­هاي کنترل، در انتظار درمان باقي ماندند. همه آزمودني ها در سه مرحله پيش آزمون، پس آزمون و پيگيري، پرسش نامه هاي نااميدي بک و سازگاري اجتماعي بل را تکميل کردند و داده­ها جمع آوري و به صورت تحليل واريانس چند متغيره، تجزيه و تحليل شد. در مجموع يافته هاي تحقيق آنها نشان داد که روش آموزش حس شوخ طبعي مي تواند نااميدي بيماران افسرده را کاهش داده و سازگاري آنها را افزايش دهد. در زمينه اين اثربخشي، تفاوتي بين مردان و زنان ديده نشد.

پژوهش فکري، شفيع آبادي، ثنايي ذاکر و حريرچي ، به بررسي اثربخشي روش تصورات ذهني هدايت شده فردي بر ميزان اضطراب و اميد به زندگي زنان مبتلا به سرطان سينه بخش راديوتراپي انستيتو كانسر بيمارستان امام خميني تهران پرداخته است. نتايج نشان داد كه روش تصورات ذهني هدايت شده دركاهش اضطراب موقعيتي و اضطراب كل و همچنين افزايش اميد به زندگي زنان مبتلا به سرطان سينه موثر است. به علاوه مشخص شد كه سطح اميد به زندگي افرادي كه 15 جلسه از روش تصويرسازي ذهني استفاده كردند، بيش از كساني است كه 7 جلسه از اين كلاسها بهره گرفتند. ولي از نظر سطح اضطراب موقعيتي و اضطراب كل تفاوتي بين اين دو گروه وجود ندارد. اين پژوهشگران براي انجام پژوهش ابتدا 36 نفر از بيماران داوطلب را انتخاب و به صورت تصادفي در 3 گروه (يك گواه و دو آزمايش) جايگزين کردند. در اين مرحله افرادي كه بر اساس اطلاعات جمعيت شناختي با ديگران اختلاف داشتند حذف گرديده و حجم نمونه به 30 نفر رسيد. سپس ميزان اضطراب و اميد به زندگي بيماران يك بار قبل و يك بار بعد از اجراي روش تصورات ذهني هدايت شده ؛ تلقين آگاهانه مثبت و مستقيم درباره مبارزه با بيماري و به دست آوردن سلامتي  با شاخص اميد هرث و پرسشنامه اضطراب اسپيل برگر ارزيابي شد. با اين تفاوت كه در اين فاصله، مداخله اي در گروه گواه صورت نگرفت، در حالي كه يكي از گروههاي آزمايش، 7 جلسه و گروه ديگر، 15 جلسه آموزش ديدند.

منبع

جمشیدیان،شیما(1390)، پیش بینی امیدواری بر اساس مولفه­های معنویت با واسطه­ گری سلامت­ روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه بین الملل شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

 

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0