ریشه های توانمندسازی کارکنان
اگرچه مفهوم توانمندسازی از اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در ادبیات مدیریت و روانشناسی سازمانی وارد شده است، اما بررسیهاي تاریخی نشان میدهد که توانمندسازی ریشه در دوران گذشته دارد. وتن و کمرون (vhetten&cameron) در سال 1998 اظهار میکنند این مفهوم توانمندسازی کارکنان در رشتههاي روانشناسی، جامعهشناسی و علوم دینی ریشههایی دارد که به دهههاي گذشته و حتی قرنهای اخیر بر میگردد.
در مطالعات روانشناسی توانمندشدن به معنای تمایل افراد به تجربه خودکنترلی، به خود اهمیت دادن و خودآزادی میباشد .
در جدول زیر میتوان ریشههای توانمندی را در علم روانشناسی مشاهده نمود:
نظریه پرداز | مفهوم | سال |
آدلر(Adler) | انگیزش تسلط | 1927 |
وایت(White) | انگیزش اثر گذاری | 1959 |
بریهم(Brehm) | واکنش روانشناختي | 1966 |
هاتر(Hatter) | انگیزش شایستگی | 1978 |
علاوه بر رشتههاي روانشناسی، جامعهشناسی و علوم دینی این اصطلاح در علوم سیاسی و نظریههاي فمنیستی و همچنین در قالب کمکهاي اعطایی به کشورهای جهان سوم مورد استفاده قرار میگرفت. نویسندگان این رشتهها اصطلاح توانمندسازی را به معنای فراهمآوردن منابع و ابزار لازم برای افراد به گونهای که برای آنها قابل رویت بوده و از آنها در جهت مصالح خود استفاده کنند، بکار میگرفتند .در جامعهشناسی نیز اندیشههاي توانمندسازی بیشتر به جنبههاي حق طلبی بر میگردد. یعنی در این نگاه افراد به منظور تغییر اجتماعی تلاش میکنند که دسترسیهای خود را به یک وضعیت توانمندشده افزایش دهند. در طول قرنها در علوم دینی بحثهاي زیادی درباره جبر و اختیار، خودرایی و تسلیم، قضا و قدر و انسانگرایی شده است. ریشه همه این موضوعات، اشکال تغییر یافته موضوع توانمندی در مقابل ناتوانی و درماندگی است .
مفهوم توانمندسازی همچنین به صور مختلف در سرتاسر ادبیات مدیریت نیز آمده است. در متون مدیریت، سابقه استفاده از اصطلاح توانمندی به دموکراسی صنعتی و دخیل نمودن کارکنان در تصمیمگیریهای سازمانی: تیمسازی، مدیریت مشارکت و مدیریت کیفیت جامع بر میگردد.
تمرکز مدیریت در هههاي مختلف جهت توانمندکردن افراد ر جدول است .
دهه | مفاهیم مرتبط با توانمندسازی | توضیح |
1950 | روابط انسانی | مدیران در قبال کارکنان خود رفتار دوستانه داشتند. |
1960 | آموزش حساسیت | مدیران نسبت به نیازها و انگیزههاي کارکنان خود حساس بودند. |
1970 | مشارکت کارکنان | مدیران کارکنان را در تصمیمگیری درگیر ميکردند. |
1980 | مدیریت کیفیت جامع | مدیران بر کار گروهی و تشکیل تیمها تاکید داشتند. |
1990 | توانمندسازی کارکنان | مدیران شرایطی را فراهم میکنند که نیروهای بالقوه کارکنان آزاد شود. |
همانطور که مشاهده میشود مفاهیم مرتبط با توانمندسازی در علم مدیریت در دهه 1950 تا 1990 با توجه به توضیحات آنها بعد مدیریت مشارکتی در آنها در دهه های گوناگون ارتقا یافته است.
منبع
کیهان فر،پیام(1393)، وضعیت توانمندسازی روانشناختی کتابداران کتابخانه های دانشگاهی،پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته علم اطلاعات ودانش، دانشکده علوم اجتماعی شاهد
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید