رویکردهای مختلف در تعاریف کارآفرینی
کارآفرینی با تمرکز بر شخص کارآفرین (رویکرد ویژگیهای شخصیتی)
در این تعریف، شخص کارآفرین، اساس مفهوم کارآفرینی است و کارآفرینی، یک پدیده انفرادی و یا تیمی است که کارآفرینان (و نه بسترهای محیطی)، ریشه و منشأ فرآیند آن هستند. این تعریف به تأثیر محیط بر کارآفرین شدن فرد توجهی ندارد. طبق این تعریف، کارآفرینان افرادی هستند که ویژگیهای شخصیتی ویژهای دارند.
کارآفرینی به معنی فرآیند نوآوری
مطابق این تعریف، کارآفرینی شامل خلق یا کشف و بهرهبرداری از فرصتهایی است که از تعامل کارآفرینان با محیطی که در آن کار میکنند، منتج میشود. تفاوت این تعریف با تعریف قبل در تعامل کارآفرین با محیط خویش است. البته این تعریف، ناقض وجود ویژگیهای روانشناختی خاص در کارآفرینان نیست. بهرهبرداری از فرصتها توسط کارآفرینان، منجر به نوآوری میشود. این نوآوری شامل معرفی محصول یا خدمت جدید، روش سازماندهی جدید، گشایش بازار جدید، فرآیندهای جدید و مواد اولیه جدید میشود. تعاریف نظریهپردازانی همچون «شومپیتر » و «شین » با این دیدگاه مطابقت دارد.
کارآفرینی به معنی ایجاد کسب و کار یا شرکت
رویکرد این تعریف به عنوان بخشی از رویکرد رفتاری و زمینهای به کارآفرینی، در تضاد با رویکرد اول (ویژگیها) است. این رویکرد بر اینکه کارآفرین چه کاری انجام میدهد، تمرکز میکند، نه اینکه کارآفرین کیست. طبق این تعریف، کارآفرینی در خلأ شکل نمیگیرد بلکه شرکتها در شرایط محلی، صنعتی و محیطی خاصی امکان ظهور پیدا میکنند.
کارآفرینی به معنی اقدام به ورود
ورود (Entry)، پدیده اساسی و واحد تجزیه و تحلیل در اقتصاد صنعتی است. پژوهشگران، ورود را به دو شکل تعریف کردهاند: راهاندازی یک کسب و کار جدید به وسیله یک شرکت جدید یا حتی یک شرکت موجود یا از طریق سرمایهگذاری مخاطرهپذیر داخلی. شرکتی که اقدام به تولید محصولی در یک صنعت میکند که قبلا آن را تولید نمیکرده است. این تعریف اقتصاددانان صنعتی است. این تعریف به این معناست که ورود نه تنها میتواند شامل ایجاد یک شرکت جدید باشد (تعریف سوم)، بلکه میتواند از طریق ساختن یک کارخانه جدید، خرید یک کارخانه موجود و تغییر در آمیخته محصول آن، به وسیله شرکت فعلی صورت گیرد.
کارآفرینی به معنی سرمایهگذاری جدید شرکتی (کارآفرینی سازمانی)
مطالعات مهمی در مورد فرآیند و نتایج کارآفرینی در درون شرکتهای بزرگ، نوعا تحت عنوان «کارآفرینی سازمانی » یا «سرمایهگذاری مخاطرهپذیر شرکتی» انجام شده است. این مفهوم با چگونگی ظهور کسبوکارهای جدید در داخل شرکتهای بزرگ از طریق تلاشهای فعال کارکنان مرتبط است. هر چند رویکردهای گوناگونی در مورد این تعریف وجود دارد، اما یکی از مهمترین رویکردها در این باب، کارآفرینی را به عنوان فرآیندی تعریف نموده است که از طریق آن، افراد- به تنهایی یا در درون یک سازمان- فرصتها را بدون توجه به منابعی که در حال حاضر تحت کنترل هستند، تعقیب میکنند. شاید این تعریف یکی از وسیعترین تعاریف کارآفرینی باشد. به طور کلی، کارآفرینان سازمانی در مقایسه با کارآفرینان فردی ریسک کمتری متحمل میشوند اما باید انتظار پاداش کمتری نسبت به همتایان مستقل خود داشته باشند.
کارآفرینی به عنوان فرآیند تخریب خلاق
این تعریف به صورت بسیار کلان، نقش کارآفرین را به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی کشورها بیان میکند و کمتر به تشریح کارآفرین و چگونگی تعامل وی با محیط میپردازد. طبق این تعریف، کارآفرین از طریق تخریب خلاق، سازوکارهای موجود در بازار را به هم میزند و با تحول کیفی در ترکیبات محصول و نوآوری، شرکتهای غیرنوآور و ناکارآمد را از بازار خارج میکند و به این شکل توسعه اقتصادی را موجب میشود.
کارآفرینی به معنای اداره-مالکیت کسبوکار کوچک و متوسط
تمرکز بر کارآفرین و نقش مهمش در ایجاد اشتغال، منجر به این تعریف از کارآفرین به عنوان «مالک- مدیر یک کسب و کار کوچک یا متوسط» شد. این تعریف در راستای تعریف اقتصاددانان کلاسیک است که کارکرد سرمایهگذار و کارآفرین را در هم میآمیختند. اما همانطور که گفتیم، پژوهشگران کارآفرینی اغلب بر ویژگیهای شخصیتی، رفتارها و فعالیتهای کارآفرین و رویدادهای مرتبط با وی متمرکز شدهاند و نه اندازه کسب و کار وی.
منبع
قربانی، شهاب(1398)، تبیین ارتقای کارآفرینی سازمانی بر اساس ابعاد رهبری هوشمند و چابکی سازمانی با نقش میانجی فرهنگ سازمانی، پایان نامه دکتر مدیریت کارآفرینی، سازمان مدیریت صنعتی.
دیدگاهی بنویسید