روي آوردهاي خانواده‌هاي داراي كودك استثنايي ناتوان

روي آورد مرحله‌اي به خانواده؛پاره‌اي ازخانواده‌ها درنائل آمدن بواقعيت پديده استثنايي يك توالي پنج مرحله‌اي پشت سرميگذارندكه عبارتند از:

  • ضربه
  • انكار
  • غم و خشم
  • موازنه
  • نظم دوباره و سازش يافتگي

از مزيت‌هاي اين روي آورد اين است كه چون توالي ثابتي دارد مي‌توان والدين به ويژه والديني كه در مرحله اضطراب متوقف شده‌اند را به شكلي وادار كرد كه به مرحله خشم و سپس سازش يافتگي دست يابند و از سرمايه‌گذاري بيش از حد انرژي در يك مرحله خاص اجتناب ورزيده و دست به جابجايي سرمايه بزند و تا حد امكان گذار به مرحله سازش يافتگي هموار گردد.

روي آورد سيستمي به خانواده

يك روي‌آوردسيستمي مي‌گويد خانواده يك مجموعه خنثي و بي‌گرايش نيست بلكه اعضاي خانواده به هم وابسته هستند و هر حادثه‌اي مي‌تواند كل نظام خانواده را زير تاثير خود بگيرد. در روي آورد سيستمي مداخله‌هاي مبتني بر بهداشت رواني بر فرد متمركز نيست بلكه بر خانواده تاكيد مي‌ورزد. الگوي ترنبول‌ها؛ الگوي خاصي در روي‌آورد سيستمي است كه به چهار مولفه زير اشاره دارد:

  • ويژگي هاي خانواده
  • تعامل خانواده
  • كنش‌هاي خانواده
  • چرخه زندگي خانواده

خود تعامل خانواده به چگونگي درك كنش‌هاي خانواده بستگي دارد. در اينجا دو نكته مهم است يكي ميزان به هم پيوستگي زن و شوهر و ديگري درجه سازش يافتگي آنان است. به هم پيوستگي كم به عدم حمايت از وكودك دارای معلولیت منجر مي‌شود و به هم پيوستگي زياد به حمايت افراطي از كودك و متعاقباً به عدم تكامل و استقلال او منتهي مي‌شود. سازش يافتگي به انعطاف پذيري و تقبل نقش‌هاي متعدد زن و شوهر به ويژه در غياب و يا در حال ناتواني ديگري اشاره دارد. خلاءها و كمبودهاي يكديگر را از طريق نقش پذيري‌هاي فعال و مضاعف عمل كردن در برابر موقعيت‌هاي غيرعادي جبران مي‌كنند .لئوكانر،روانپزشك معروف  واكنش‌هاي والدين نسبت به کم توانی هوشی كودك را به سه نوع تقسيم مي‌كند:

  • قبول واقعيت و پذيرش كودك دارای معلولیت.
  • تغيير شكل دادن واقعيت.
  • انكار كامل وجود هرگونه کم توانی.

كانر، تاكيد مي‌كند تا زماني كه اين نگرش‌ها هم جنبه‌هاي مراقبت و اداره كودك کم توان  را تحت الشعاع قرار مي‌دهند، وظيفه پزشكان شناسايي نگرش موجود در والدين و معاينه كودك به منظور پذيرش كودك کم توان توسط خانواده‌ها است. دلايل مختلفي براي اينكه والدين يكي از اين عكس العمل‌ها را بروز دهند مي‌تواند ارائه شود از جمله طبعيت و خوي فردي والدين، آموزش و فرهنگ والدين، اقتصاد در زمينه‌هاي اجتماعي و فلسفه اساسي آنها براي زندگي .آگاهي والدين از نارسايي و معلوليت فرزندشان ممكن است ناگهاني يا تدريجي باشد اما انواع واكنش‌هاي اوليه آنان ثابت است. به تدريج والدين واقعيت معلول بودن فرزندانشان را مي‌پذيرند و اين پذيرش، عاملي اساسي و حياتي در تداوم زندگي است. مولفان مختلف فرايند پذيرش و كنار آمدن با مساله معلوليت ذهني را از سه مرحله تا شش مرحله متغير مي‌دانند. براي مثال چهار چوب پنج مرحله‌اي روزن به قرار زير است:

آگاهي از مساله:وقتي اغلب خانواده‌اي كودكان کم توان به كلينيك‌ تشخيصي يا روان‌شناسي مي‌آيند، از اينكه كودكشان به مشكلي دچار است آگاهند، اما ممكن است توجه آنها بيشتر به جنبه‌هاي رشد و تحول متمركز باشد. در زمان مراجعه به كلينيك، معمولاً حداقل يكي از والدين مي‌پذيرد كه در مورد رفتار غيرمعمولي كودك به طور جدي نگران است. با وجود اين اغلب پدرو مادر، پدر بزرگ يا مادر بزرگ و ديگر اقوام وجود مساله را نفي مي‌كنند. آنها معمولاً ادعا مي‌كنند اين حالت كودك خوب خواهد شد.

تشخيص و بازشناسي چيستي مساله:والديني كه خود عقب مانده نيستند، اغلب مشكل كودك را همراه با يك احساس عميق سردرگمي و شوك درك مي‌كنند، روياهاي آنها در باب آينده كودك مي‌باشد، احساساتشان در باب كفايت كودك به طور جدي آشفته و متزلزل مي‌گردد، بسياري يك واكنش اندوهبار را طي زماني كه حتي ممكن است از ديگران كناره‌گيري كرده تا با غم خود تنها باشند، تجربه مي‌كنند. آرزوي مرگ براي فرزند دلبند كنشي سالم تلقي مي‌شود، اين واكنش احتمالاً فرصتي جهت رويارويي با مساله و تلويحات عميق و صميمانه آن و نيز ظهور نگرش‌هاي انديشمندانه فراهم مي‌كند. اغلب والدين جهت درك و فهم اصطلاحات تشخيصي مناسب و حذف برچسب‌هاي نامناسب به كمك نياز دارند. برخي والدين به ندرت نظر روشني در باب معناي كلمات کم توانی هوشی دارند، درك و فهم آنها از اين اصطلاحات كم است.

جستجوي علت:هنگامي كه والدين از ميزان کم توانی كودك خود مطلع مي‌شوند، اغلب به جستجوي علت اين تراژدي كه آنها را به ستوه آورده است، مي‌پردازند. براي اين پرس‌و جو حداقل دو انگيزه وجود دارد. انگيزه اول كه خردمندانه تر از دومي است، اميد است كه با كشف علت شناسي اختلال بتوان راهي جهت بهبود آن يا جلوگيري از رخداد مجدد آن در مورد كودكان آينده پيدا كرد. انگيزه ديگر مي‌تواند ناشي از خواست دروني جهت رهايي از بار سنگين مسووليت و احساس گناه باشد.

جستجو شيوه‌ها و تدابير زماني:علم پزشكي چنان به سرعت پيش مي‌رود كه بسياري از والدين اميد دارند، در صورتي كه به متخصص صالح مراجعه کنند، به يك درمان معجزه‌آسا دست يابند. آنها منابع و وقت گرانبهاي خود را صرف معالجه از يك كلنيك به كلينيك ديگر مي‌كنند.

پذيرش كودك:شاخص‌هاي پذيرش عبارتند از: ميزاني كه مادر به شيوه معمولي خود عمل كرده و پيوند خود را با دوستان ادامه مي‌دهد و ميزاني كه هر دو والدين به نيازهاي كودكان بهنجار و عقب مانده شان پاسخ مي‌دهند. پذيرش يا طرد بزرگسال عقب مانده در اصل به سازگاري عمومي و هيجاني والدين و تا حدي به گروه‌هاي قومي مربوط مي‌باشد.

درمان در افرادکم توان هوش

کم توانی هوشی با انواع اختلالات رواني توام است و معمولاً مستلزم حمايت‌هاي رواني- اجتماعي متعدد است. بهترين درمان کم توانی مدل طب پيشگيري براساس پيشگيري اوليه، ثانويه و ثالث است.

پيشگيري اوليه: به تلاش‌ها و اقدامات انجام شده براي حذف يا كاهش عوامل و شرايطي كه به پيدايش اختلالات همراه با کم توانی هوشی منجر مي‌گردد، اطلاق مي‌شود. اين اقدامات مشتمل است بر آموزش به منظور بالا بردن سطح معلومات عامه مردم در مورد کم توانی هوشی وضع قوانين براي تامين مراقبت مطلوب براي مادر و كودك است. مشاوره خانوادگي و ژنتيك به كاهش ميزان بروز کم توانی هوشی در خانواده‌هايي كه سابقة اختلال ژنتيك با کم توانی هوشی در آنها وجود دارد كمك مي‌كند. پيشگيري ثانوي و ثالث:وقتي اختلال يا حالت مربوط به کم توانی هوشی مشخص شد لازم است براي هر چه كوتاهتر ساختن دوره بيماري؛ پيشگيري ثانوي و نيز به حداقل رساندن معلوليت ناشي از آن؛ پيشگيري ثالث  تحت درمان قرارگيرد.

منبع

شاه حاتمی،فتانه(1393)، مقایسه ای  عملکرد و سازگاری خانواده های دارای نوجوان کم توان هوشی آموزش پذیر،پایان نامه کارشناسی ارشد،مددکاری اجتماعی،دانشگاه علوم بهزیستی وتوانبخشی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0