روند تحولات آموزش عالی در ایران

دانشگاه­ها چه در جوامعی که اطلاعاتی می­شوند و چه در جوامع نیمه صنعتی و صنعتی دارای گذشته­ای دور و نزدیک، دارای کارکردها و عملکردهایی هستند. دانشگاه سازمان است و مانند هر سازمان دارای ساختار و فرهنگ خاصی است. در عین حال سیستمی است که با پیرامون خود ارتباطاتی دارد. برای بررسی ساختارها و فرهنگ نظام آموزش­عالی بهتر است نظری هر چند خلاصه به روند تحولات در داخل کشور داشته باشیم تا با شناخت فرهنگ بومی آموزش­عالی در گذشته ایران به درک بهتر نظام آموزش­عالی در حال حاضر دست یابیم، مروری کوتاه بر تغییرات آموزش­عالی جهان به ما کمک خواهد کرد تا تغییرات روزافزون نظام آموزش­عالی را درک کنیم. تغییر و انطباق برای آموزش­عالی ایران امری ضروری است تا بتوان با پرورش شایستگی­ها و رفع نواقص سمت و سوی روش­ها و آموزش­ها را بهتر ساخت. روند تحولات آموزش­عالی ایران از ابتدا تا به حال را می توان در مراحل زیر بررسی کرد:

آموزش ­عالی در دوره اخیر

پی­آمدهای جهانی مربوط به انقلاب علمی و صنعتی در اروپا را می­توان به­عنوان یکی از عوامل موثر و تعیین­کننده در آموزش­عالی ایران در دوره­های اخیر محسوب کرد. در قرن نوزده برخی از کشورهای اروپایی بر پیشرفت­های علمی و صنعتی، بصورت یک قدرت­جهانی در آمدند به­طوری که بسیاری از ممالک آسیایی و آفریقایی در سیاست­گذاری­ها و برنامه ریزی­های خود نمی­توانستند از تاثیر قدرت­جهانی اروپا به دور باشند.توجه به آموزش­عالی کشورهای­ اروپایی و الگوبرداری از این کشورها از دوره صفویه با نظر به قدرت­های انگلیس و فرانسه شروع شد. در ادامه در زمان محمدقاجار با برنامه­ریزی­های قائم مقام فراهانی تعداد محدودی از محصلین ایران به اروپا اعزام شدند و پس از آن امیر­کبیر با کسب تجارب از طریق مسافرت به کشورهای اروپایی، اعزام دانشجو به خارج و دعوت از اساتید خارجی مدرسه عالی را به سبک دانشگاه­های اروپایی افتتاح کرد. تاسیس دارالفنون از جانب امیر­کبیر نقطه عطف سیر تحولات مربوط به  آموزش­عالی در ایران تلقی می­شود.

بالاخره قانون تشکیل دانشگاه­تهران در سال 1313 با توجه به نیازهای کشور و ضرورت تحولات اقتصادی و اجتماعی تصویب و اجازه برپایی آن در قالب شش دانشکده به وزارت معارف داده شد. و سپس ما شاهد افتتاح مراکز دانشگاهی در مناطق دیگر کشور بودیم، با ایجاد دانشگاه در مناطق مختلف و افزایش تعداد موسسات آموزش­عالی کشور در سال 1344 شورای مرکزی دانشگاه­ها در بطن آموزش و پرورش تشکیل و وظیفه هماهنگی بین دانشگاه­ها و رسیدگی به امور آنها به این شورا محول شد. و سرانجام در سال1346 قانون تاسیس وزارت علوم و آموزش­عالی تصویب و این وزارت به منظور انجام وظایف خاص شکل گرفت.

از ویژگی­های آموزش­عالی ایران در دوره قبل از انقلاب­اسلامی ایران می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. رویکرد بیشتر و منسجم­تر به الگوهای غربی را می توان از مشخصه­های بارز آموزش­عالی در این دوره تلقی کرد.
  2. آموزش­عالی بر اساس نیازها و سیاست­های حاکمیت ایجاد می­شد و فعالیت می­کرد.
  3. سعی در برآورده­کردن نیازهای جامعه داشت.
  4. سعی در همگام شدن آموزش­عالی با پژوهش از ویژگی­های آموزش­عالی در این دوره بود.

آموزش­عالی بعد از انقلاب­اسلامی:

در پی انقلاب­اسلامی در سال 1357، برنامه­ریزی بخش­های­آموزشی کشور در چارچوب برنامه پنج ساله اول توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری­اسلامی­ایران مورد توجه قرار گرفت، اهداف این برنامه عبارت بود از:

  1. بررسی عملکرد وضع­موجود
  2. عوامل محیطی و پیش­فرض­های مهم برنامه آموزش­عالی
  3. تعیین اهداف­بخشی
  4. تعیین استراتژی یا استراتژی های بخشی
  5. تعیین سیاست­های کلی بخشی
  6. تدوین برنامه­های اجرایی بخشی
  7. منابع موجود بخشی به تفکیک زیربخش­ها در طی سال­های برنامه­توسعه
  8. پیشنهاد سیاست­های مشخص در زمینه تجهیز منابع بخش­دولتی .

در عملکرد سال­های اول برنامه پنج ساله اول بخش آموزش­عالی ویژگی­های زیر ملاحظه می­شود:

  1. اهداف کمی و کیفی بخشی در جهت بررسی عملکرد آموزش­عالی و وضعیت­موجود بصورت منسجم و علمی انجام نگرفته بود و هنگام ارائه برنامه آموزش­عالی الگوی مشخص و صریح از سیستم آموزش­عالی وجود نداشته است.
  2. اهداف کمی آموزش­عالی تنها در بخشی از ابعاد آن(افزایش دانشجو) تحقق یافت. و تحقق اهداف کمی نمی­تواند معیار ارزیابی تحقق اهداف کیفی مطرح در برنامه باشد.
  3. برنامه­ریزی آموزش­عالی کلیت دارد و نظر بر درون سیستم آموزش­عالی، آن هم از بعد کمی، متمرکز بوده است.
  4. ناهماهنگی در سازماندهی علمی دانشگاه­ها و موسسات آموزش­عالی دولتی و غیردولتی، افت کیفی آموزش­عالی، انعطاف­کمتر محتواهای آموزشی و مشخص نبودن وضعیت آموزش­عالی، آخرین ویژگی آموزش­عالی برنامه اول توسعه است.

بنظر می رسد که یکی از اقدامات اولیه در پیشبرد اهداف برنامه­های توسعه کشور از بعد آموزش عالی داشتن دید پویا در خصوص توسعه دانشگاه­ها و موسسات آموزش­عالی است. بررسی­ها نشان می­دهند که آموزش­عالی در طی برنامه اول­توسعه از اهداف خود فاصله گرفت. این امر می­تواند برای توسعه کشور زیان­آور باشد. تنزل کیفیت آموزش­عالی همراه با افزایش تعداد دانشجویان، در توانایی علمی و تخصصی جامعه تاثیر منفی می­گذارد و فاصله­گیری آموزش دانشگاه­ها از تفکرعلمی اساسی به توان نسل جوان در جامعه لطمه می­زند.

آموزش عالی در عصر حاضر

با توجه به ورود جهان و سازمان­های آن به عصر اطلاعات و ارتباطات، دانشگاه بخصوص دانشگاه­های کشورهای پیشرفته به ویژگی­هایی دست یافته­اند که عملکرد و وظایف آنها را نسبت به دانشگاه­های سنتی تغییر داده است. این ویژگی­ها عبارتند از:

  1. پویایی این سازمان­ها هم از نظر ساختاری و هم از نظر کارکردن
  2. رقابتی­شدن دانشگاه­ها با توجه به کیفیت عناصر انسانی آن؛ کارکنان، هیات علمی و دانشجویان
  3. خارج­شدن رقابت از عرصه ملی و حضور در عرصه بین­المللی
  4. تمرکزگرایی در مدیریت­دانشگاهی با رویکرد و دیدی­جدید
  5. ایجاد دانشگاه­های میان­رشته­ای و چند­رشته­ای به منظور رفع­نیازهای شغلی و حرفه­ای جامعه
  6. ایجاد آموزش­های مستمر بعد از پایان تحصیل به صورت بیشتر عملی و کمتر نظری .

اهداف آموزش عالی

نظام آموزش­عالی نقش حساس و مهمی در توسعه ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و…بر عهده دارد. در واقع این نظام که غالبا به ­عنوان دانشگاه از آن یاد می­شود، از طریق آموزش و ارائه اطلاعات­ علمی، ایجاد دانش ­نو و جستجو و تحقیق و نیز ارتباط­ دادن بین این دو مقوله با مشکلات و مسائل­اجتماعی در جهت توسعه حرکت می­کند. اگر به هدف­هایی که نظام آموزش­عالی وظیفه تحقق آنها را بر­عهده دارد توجه کنیم، به تربیت نیروی ­انسانی ­متخصص و نقش مهم آن در رفع تنگناه­ها و کمک به پیشبرد امور اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی در فرایند توسعه بیش از پیش واقف می­شویم . بطور کلی اهداف عمده نظام آموزش­عالی در هر کشور را می توان در چهار محور زیر خلاصه کرد:

  1. کمک به تحقق هدف­های اجتماعی از طریق فراهم آوردن برابری در استفاده از فرصت­های آموزش­عالی
  2. برآوردن تقاضای ­اجتماعی برای آموزش­عالی متناسب با ویژگی­ها، انگیزه­ها، انتظارات وتحصیلات افراد، پرورش توانائی­های­ بالقوه شهروندان و تسهیل فرآیند یادگیری مستمر
  3. پرورش نیروی­انسانی­متخصص و مورد نیازتوسعه کشور و کمک به حل مسائل جامعه
  4. پیشبرد مرزهای دانش و تولید دانش­نو.

اهداف آموزش­عالی در ایران

آموزش­عالی در هر کشوری دارای اهداف خاصی است و مانند دیگر سطوح آموزشی، اهداف آموزش عالی نیز در ارتباط و هماهنگ با فرهنگ و ایدئولوژی جامعه تعیین می­گردد. و در واقع خواسته های ملی، عقیدتی و سیاسی یک کشور در هدف­های آموزش­ عالی همان سرزمین متبلور می­گردد. اهداف آموزش­عالی متعددند و تعیین صریح و روشن و تعریف آنها دشوار می­باشد، حصول توافق در مورد آنها به سادگی امکان­پذیر نیست و بالاخره نکته دیگر آنکه تحقق اهداف در تعلیم و تربیت به طول می­انجامد و نتیجتا تعیین شاخص و ارزشیابی میزان چگونگی تحقق اهداف در تعلیم و تربیت امری بس دشوار است .

سیاست­ های مطرح­شده در برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری ­اسلامی­ایران، بیانگر اهداف و ماموریت­های کلی آموزش­عالی ایران و وظایف و تشکیلات متولی اصلی آن یعنی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می­باشند، که براساس آخرین سند یعنی لایحه تصویب­ شده اهداف، وظایف، و تشکیلات جدید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در مجلس؛ ارسالی به شورای نگهبان مورخ 22/8/1381، اهداف و ماموریت­های کلی آن به شرح زیر مشخص شده اند:

  1. توسعه علوم، تحقیقات وفناوری، تقویت روحیه تحقیق و تتبع و ترویج تفکر خلاق و ارتقاء فرهنگ علم­دوستی، اعتلای موقعیت آموزشی، علمی و فنی کشور
  2. تعمق و گسترش علوم، معارف و ارزش­های اسلامی و انسانی و اعتلای جلوه­های هنر و زیبایی شناسی و میراث علمی تمدن ایرانی و اسلامی و به عبارتی، همکاری در اعتلای فرهنگ و اخلاق و معنویت­اسلامی در مجامع علمی دانشگاه در جامعه
  3. تامین نیروی­انسانی متخصص و توسعه منابع انسانی کشور
  4. حفظ و تحکیم آزادی علمی و استقلال دانشگاه­ها و مراکز علمی و تحقیقاتی

منبع

دهباشی،ملیحه(1392)، بررسی مقایسه ای انتظارات وادراکات دانشجویان ،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه سیستان وبلوچستان

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0