رفتارها و تمایلات جنسی انسان
تمایلات جنسی همواره کانون کنجکاوی، علاقه و تحلیل بشر بوده است. ترسیم رفتار جنسی از دوران نقاشیهای غارنشینان ماقبل تاریخ تا تصاویر و نقاشیهای تشریحی داوینچی در مورد مقاربت و تا سایتهای هرزهنگاری موجود در اینترنت وجود داشته است. عوامل مختلفی در تعیین رفتارها و تمایلات جنسی نقش دارند، نظیر عوامل تشریحی، فیزیولوژی، روانشناسی، فرهنگی که فرد در آن زندگی میکند، روابط فرد با دیگران و تجارب رشدی در طول دوران زندگی. این تمایلات دربرگیرنده ادراک مردانگی یا زنانگی و افکار و تخیلات خصوصی و رفتار است. برای فرد بهنجار معمولی، جذابیت برای فردی دیگر و عشق و اشتیاق حاصل از آن عمیقاً با احساسات شادی صمیمانه ارتباط دارد.
رفتار جنسی بهنجار رفتاری است که موجبات لذت فرد و شریک جنسیاش را فراهم میآورد و شامل تحریک اعضای جنسی اولیه، همراه با مقاربت است؛ احساس نامتناسب گناه یا اضطراب در آن وجود ندارد؛ و از سر اجبار نیست. در برخی شرایط روابط جنسی خارج از محیط زناشویی، خودارضایی و انواع مختلف تحریکات جنسی که به اعضای غیر از اعضای اولیه جنسی مربوط است ممکن است در محدودۀ بهنجار قرار گیرد . تمایلات جنسی شخص چنان با کل شخصیت او درهمآمیخته که صحبت از تمایلات جنسی بهعنوان پدیدهای مستقل درواقع غیرممکن است؛ بنابراین اصطلاح روانی جنسی برای توصیف رشد و کارکرد شخصیت و تأثیر تمایلات جنسی بر آن به کار میرود. مفهوم این اصطلاح نه محدود به احساسات و رفتارهای جنسی است و نه در مفهوم وسیع فروید معادل زیستمایه است. ازنظر فروید تمام فعالیتها و تکانههای لذتبخش ریشۀ جنسی دارد. این تعمیم سبب تحریف مفاهیم جنسی در نزد عوام گردید و نمای درهموبرهمی از انگیزش را به روانشناسان معرفی کرد.
برای مثال برخی از فعالیتهای دهانی به تغذیه مربوط است و برخی دیگر معطوف به کسب ارضاء جنسی. هردوی آنها فعالیتهای لذتطلب محسوب میشوند و در هر دو از یک عضو استفاده میشود، ولی برخلاف اعتقاد فروید هر دو فعالیت لزوماً جنسی نیستند. اگر به تمام رفتارهای لذتطلب برچسب جنسی بزنیم، تعیین دقیق انگیزشها غیرممکن میشود. افراد ممکن است از فعالیتهای جنسی برای اقناع نیازهای غیرجنسی مانند وابستگی، پرخاشگری، قدرت و شأن و مقام استفاده کنند. هرچند ممکن است تکانههای جنسی و غیرجنسی توأماً موجب انگیزش رفتار شوند، تحلیل رفتار به درک انگیزههای زیربنایی فردی و تعامل آنها بستگی دارد . در مورد رفتارها و تمایلات جنسی وقتی نوبت به زنان میرسد، مفاهیم پیچدهتر میشوند؛ همانطور که فروید سالها پیش مطرح کرده درک اینکه یک زن دقیقا از رابطة جنسی چه میخواهد؟ چه چیزهایی باعث برانگیختگی جنسی زنان میشود و سوالاتی از این قبیل هنوز به پاسخ دقیق و مشخصی نرسیده است؛ زمینه های تاریخی، محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، مسائل بیولوژیک و تغییرات هورمونی، نگرانی از بارداری، نظریات مربوط به روابط ابژه، سبکهای دلبستگی، مسائل عاطفی- هیجانی و ویژگیهای رابطهای که یک زن در آن درگیر است، همه و همه بر روی تمایلات جنسی زنان تاثیر میگذارد، و همین بر پیچیدگی این مفهوم در زنان می افزاید . در ادامه بحث عوامل فوق بیشتر مورد بحث قرار خواهد گرفت.
رفتارها و تمایلات جنسی در کودکی
پیش از آنکه فروید تأثیرات تجارب دوران کودکی را روی شخصیت بزرگسالی توصیف کند، دنیا از عالمگیر بودنِ فعالیت جنسی و یادگیری جنسی در کودکان بیخبر بود. بیشتر تجارب یادگیری جنسی در کودکی بدون اطلاع والدین انجام میشود ولی آگاهی از جنسیت کودک بر رفتار والدین مؤثر است. برای مثال با پسربچهها با جدّیت بیشتری رفتار میشود تا دختربچهها و برعکس دختربچهها بیشتر در بغل گرفته میشوند. پدرها وقت بیشتری با اولاد ذکور خود صرف میکنند و نسبت به نگرانیهایِ پسران نوجوان خود بیشتر از اضطراب دخترانشان آگاه هستند. پسرها بیشتر از دخترها در معرض تأدیب جسمی هستند. تحمل والدین در برابر پرخاشگری و تقویت یا خاموشیِ فعالیت و علایق ذهنی، زیباییشناسی و ورزشی بستگی به جنسیت کودک دارد. مشاهدات کودکان نشان میدهد که در شیرخواران بازی با اعضای تناسلی بخشی از رشد طبیعی است.
بر طبق نظرات هری هارلو در میمونها تعامل با مادر و همسالان برای رشد رفتار جنسیِ مؤثر در بزرگسالی ضروری است؛ که این یافته با اجتماعی شدن بهنجار کودکان ارتباط دارد. در جریان یک دورۀ بحرانی رشد، کودکان نسبت به انواع خاصی از محرکها حساسیت بخصوصی دارند اما بعدازآن ممکن است در برابر آن محرکها مقاوم شوند. روابط دقیقِ دورههای بحرانی با رشد روانی جنسی هنوز مشخص نشده است. احتمالاً مراحل رشد روانی جنسی فروید – دهانی، مقعدی، فالیک و نهفتگی و تناسلی- فقط توصیف تقریبی از این روابط است. تمایلات جنسی هر شخص بستگی به چهار عامل روانی جنسیِ پیوسته به هم دارد: هویت جنسی، جنسیت فرد، گرایش جنسی و رفتار جنسی. این عوامل در تکامل، رشد و عملکرد شخصیت تأثیر میگذارند. تمایلات جنسی چیزی فراتر از نزدیکی جسمی خواه با مقاربت یا بدون آن و چیزی کمتر از تمام رفتارهای معطوف به کسب لذت است .
جنسیت و هویت جنسی
جنسیت به الگوی خصوصیات جنسی زیستی، کروموزومها، دستگاه تناسلی خارجی، دستگاه تناسلی داخلی،ترکیب هورمونی، غدد جنسی و خصوصیات جنسی ثانویه شخص اطلاق میگردد. در رشد طبیعی این خصوصیات الگویی منسجم به وجود میآورند بهطوریکه شخص در مورد جنسیت خودتردیدی ندارد. هویت جنسی به احساس مردانگی یا زنانگی فرد گفته میشود. هویت جنسی و جنسیت بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. عوامل ژنتیکی و هورمونها بر رفتار تأثیر میگذارند و محیط بر تولید هورمونی و تظاهر ژنها مؤثر است .
جنسیت: مطالعات جدید جنینشناسی نشان داده است که جنین تمام پستانداران چه ازنظر ژنتیکی نر (ژنوتیپ xy) و چه ماده (ژنوتیپ xx)، در مراحل اولیه زندگی جنینی ازلحاظ تشریحی ماده هستند. تمایز نر و ماده درنتیجۀ عمل اندرژونهای جنینی روی میدهد. این فرآیند حدود هفتۀ ششم زندگی جنینی شروع میشود و تا پایان ماه سوم تکمیل میگردد. سایر مطالعات بر نقش احتمالی ژنهای کلیدی در رشد جنسی جنین متمرکز شدهاند. بیضه بر اثر فعالیت ژن SRY و SOX9 و تخمدان بر اثر فقدان فعالیت این ژنها به وجود میآید. DAX1 در هر دو جنس در رشد جنین نقش دارد و فعالیت WNT4 برای رشد مجاری مولریان در جنس مؤنث ضروری است. سایر مطالعات تأثیرات هورمونهای جنینی را بر نرینه کردن یا مادینه کردن مغز نشان دادهاند. در حیوانات تحریک هورمونی مغز پیش از تولد برای رفتار تولیدمثل و جفتگیری نر و ماده ضروری است. جنین همچنین در خلال این دوره نسبت به تجویز آندروژنهای خارجی نیز آسیبپذیر است. برای مثال اگر مادر حامله به میزان کافی آندروژنهای خارجی دریافت کند جنین دختر واجد تخمدان و دستگاه تناسلی خارجی شبیه پسران خواهد بود.
هویت جنسی: تقریباً هر کودکی تا سن 2 تا 3 سالگی اعتقاد محکمی در مورد مؤنث یا مذکر بودن خود پیدا میکند حتی اگر رشد جنسی طبیعی باشد، حس نرینگی یا مادینگی فرد کامل نیست و باید تکامل یابد.به عقیده رابرت استولر ،هویت جنسی بهطور ضمنی به معنای وجوه روانشناختی رفتار مرتبط با نرینگی یا مادینگی است . او بین جنسیت اجتماعی و جنسیت زیستی تمایز قائل میشود. اغلب این دو با همدیگر متناسب هستند یعنی مردان رفتار مردانه و زنان رفتار زنانه، از خود نشان میدهند. ولی ممکن است جنسیت و هویت جنسی با همدیگر در تعارض یا تضاد باشند. هویت جنسی ناشی از سرمشقهای بیشماری است که از اعضای خانواده، معلمین، دوستان، همکاران و پدیدههای فرهنگی حاصل میشود. خصوصیات جسمانی ناشی از جنسیت زیستی فرد – نظیر ظاهر و شکل بدن و ابعاد فیزیکی – با سیستم ظریفی از محرکها ازجمله پاداش و تنبیه و برچسبهای جنسیتیِ والدین ارتباط دارد و از حاصل این ارتباط هویت جنسی پدید میآید .
بنابراین هویت جنسی در اثر عوامل زیر پدید میآید: نگرشهای والدین و فرهنگهای موجود، دستگاه تناسلی خارجی کودک و عوامل ژنتیکی که ازلحاظ فیزیولوژیکی تا هفتۀ ششم زندگی جنینی فعال است. هرچند نفوذ عوامل خانوادگی، فرهنگی و زیستی ممکن است برقراری حس نرینگی یا مادینگی را پیچیده کند، افراد معمولاً با جنسیت زیستی خود همانندسازی کرده و تقریباً حس مطمئنی از هویت خود پیدا میکنند یعنی به هویت جنسی پایداری دست مییابند .
نقش جنسی
رفتار نقش جنسی مربوط به هویت جنسی است و تا حدودی مشتق از آن است. جان مانی و آنک اهرهارت، رفتار نقش جنسی را به این صورت توصیف کردهاند: هر آنچه فرد برای شناساندن خود بهعنوان یک پسر یا مرد و یا دختر یا زن میگوید یا انجام میدهد. نقش جنسی در هنگام تولد ایجاد نمیشود بلکه بهتدریج از طریق تجاربی که شخص در برخورد و تعامل اتفاقی و پیشبینینشده به دست میآورد، از طریق دستورات و تلقینات آشکار و از طریق نتیجهگیریهای شخصی ،که البته همیشه هم صحیح نیستند شکل میگیرد. حاصل معمول این روند، هماهنگی هویت جنسی و نقش جنسی است. هرچند صفات زیستی حائز اهمیت است، ولی یادگیری عامل عمدهای در دستیابی به نقشی متناسب با جنس است .
تحقیقات انجامشده روی رفتار کودکان نشاندهندۀ آن است که شباهتهای روانشناختی دو جنس بیشتر از تفاوتهای آنها است. بااینحال دخترها پس از سن 18 ماهگی کمتر از پسرها مستعد قشقرق هستند و پسرها پس از دوسالگی عموماً بیشتر از دخترها پرخاشگری کلامی و جسمی نشان میدهند. فعالیت دخترها و پسرهای کوچک مشابه است ولی پسربچهها وقتی در گروه هستند نسبت به فعالیت ناگهانی، راحتتر تحریک میشوند. برخی محققین بر این عقیدهاند که هرچند پرخاشگری رفتاری آموختنی است، هورمونهای مردانه ممکن است سبب شود سازمان عصبی پسرها راحتتر از دخترها پرخاشگری را بیاموزد . نقش جنسی افراد ممکن است متضاد با هویت جنسی آنها به نظر آید. شخص ممکن است با همجنس همانندسازی کند ولی درعینحال لباس، آرایش مو یا سایر خصوصیات جنس مخالف را برگزیند یا ممکن است با جنس مخالف همانندسازی کرده ولی بنا به مصلحت، بسیاری از خصوصیات رفتاری همجنس را انتخاب نماید. در فصل بعد در مورد مسائل مربوط به جنسیت بیشتر بحث شده است .
گرایش جنسی
گرایش جنسی به مفهوم موضوع یا هدف تکانههای جنسی فرد است و بر سه قسم است: دگرجنسخواه ،جنس مخالف؛ همجنسگرا، جنس موافق ، یا دوجنسگرا، هر دو جنس . برخی از مردم خود را غیرجنسی میدانند و معتقدند که این یک هویت مثبت است. برخی پژوهشگران معتقدند این فقدان جاذبه نسبت به هر ابژهای تظاهری از یک اختلال میل است .
منبع
امیدبیگی،مریم(1394)، اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در افزایش میل جنسی، افزایش احقاق جنسی و کاهش تعارضات زناشویی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه خوارزمی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید