رشد روانی – اجتماعی

تغییرات جسمانی دوره­ی نوجوانی سبب می­شود بدن از حالت دوره­ی کودکی خارج شده و تدریجاً به بدن بزرگسال تبدیل شود. رشد شناختی نوجوان او را قادر می­سازد که به تفکر عینی و تجربی غلبه یابد و واجد تفکر فرضیه سازی و استدلال قیاسی شود. ولی رشد روانی – اجتماعی به استقلال از والدین، صمیمیت با دوستان، تعهدات نسبت با جامعه و فهم جدیدی از خود مربوط است و بدین ترتیب پایگاه اجتماعی را در میان بزرگ­سالان برای نوجوانان فراهم می­کند.

مهم­ترین ویژگی رشد روانی – اجتماعی در دوره­ی نوجوانی دسترسی به تعریفی از خود و دستیابی به هویت است که پاسخی به سوال مهم من کیستم می­باشد.تعریف خود:درارتباط با تمام تحولات جسمانی، شناختی و اجتماعی،آنچه ازاهمیت بسزایی در دوره نوجوانی برخوردار است خود می­باشد. نوجوان نیازمند به آنست که شخصیت یک پارچه­اش رادررابطه با تغییرات مختلفی که در او اتفاق افتاده است ودررابطه با تفاوت­هایی که با دوران کودکی پیدا کرده است ودرارتباط بادنیای بزرگسالان بنا سازد تا مجموعه­ی هیجانات، تفکرات و رفتار او را با دیگران سازگار سازد.

در فرآیند تلاش برای یافتن خود حقیقی، نوجوان ممکن است خودهای متعددی را تجربه کند. به این معنی که  در مجموعه­ها و گروه­های مختلف خودهای متفاوتی می­تواند برای نوجوان وجود داشته باشد.ازاین رو نوجوان به این تشخیص می­رسد که باید در شرایط و موقعیت­های گوناگون حتی با هم متضاد باشند: مانند محافظه­کاری،جسارت،همکاری،مخالفت،دوستی های صمیمی، غیردوستانه و نامهربان. پی آمد این وضع ممکن است این باشد که نوجوان بطور دایم این سئوال رااز خود داشته باشد که من، واقعاً کدام یک از این خودها هستم. گاهی ممکن است نوجوان از خودکاذب استفاده می­کند،یعنی به گونه­ای رفتار کند که بااحساس با افکاراوهمخوانی نداشته باشد.استفاده از خود کاذب ئر نوجوان به دلایل مختلفی می­تواند صورت گیرد:

  • این که خود واقعی او مورد قبول دیگران نباشد،
  • این که رضایت و خوشنودی دیگران ا به دست آورد،
  • این که خودهای مختلف را مورد آزمایش و تجربه قرار می­دهد تا خود واقعی و مناسبی را برای خود پیدا کند.

در حالیکه موارداول و دوم راه­حل­ نهایی و مناسبی برای تعریف خود نیستند،راه­حل سوم از دو راه­حل دیگرمناسب­تر به نظر می­آیدودرجست و جوی نوجوان بهویت خویش اوراکمک می­کند.

در تلاش برای کسب هویت و تعریف خود، نوجوانان خودشان را از طریق رقابت­های آموزشگاهی، مهارت­های شغلی، توانایی­های ورزشی،حالات عاطفی و هیجانی و شاعرانه و رفتار اخلاقی و اجتماعی ازدیگران متمایز می­سازند. آن­ها همچنین درباره­ی انتخاب­های شغلی، تحصیلی، مسائل سیاسی و مذهبی و ارزش­های اخلاقی فکر می­کنند.تکلیف مشخص نوجوان در این دوره آن است که به تعریفی ازخوددست یابد که منحصر بفرد که مجزای از دیگران باشد و سازگاری شخصی واجتماعی رابرای او فراهم کند.

تعیین هویت مناسب و تعریف خود در دوره­ی نوجوانی بدان معنا نیست که نوجوان به طور دربست خواسته­ها و تمایلات بزرگسالان رااجرا کند و یا برعکس با آنها به مخالفت بپردازد، بلکه مهم آن است که در میان این انتظارات و توقعات به انتخاب آگاهانه و خردمندانه دست بزند و خودی را انتخاب کند که با توانایی­ها و انتظارات واقعی اوسازگاری داشته باشد.تلاش نوجوان برای تعریف خودوکسب هویت ضروری است و خونسردی و بی­تفاوتی در این امراورابا مشکلاتی در زندگی اجتماعی آینده روبه­رو می­سازد.

نوجوانانی که در پایان این دوره به تعریف خود و هویت واقعی خود دسترسی پیدا کرده­اند، افرادی هدفمند و با هویت مثبت در زندگی خواهند بود. آن­ها دارای اضطراب متوسط، احساس عشق به والدین و خمایت از آنها، عزت نفس، هویت اخلاقی قوی، پیش­داوری و تعصب کم، استدلال اخلاقی مافوق قراردادی بوده، هم­چنین خود کنترل،متفکر، تحصیل کرده و صمیمی، با دیگران می­باشند.در مقابل، کسانی که در پایان دوره­ی نوجوانی به تعریف خود مناسب و هویت واقعی خود دست نیافته­اند افرادی بی هدف و با هویت منفی خواهند بود.این افراددارای اضطراب زیاد،احساس کناره­گیری یا جدایی از والدین، حقارت نفس،پیش­داوری وتعصب زیادهستند.استدلال اخلاقی آن­ها پیش­قراردادی یا قراردادی است.وابسته به دیگران هستند،مسائل راساده می­انگارند،در تحصیلات ناموفقندو بالاخره دارای ارتباط گوشه­گیرانه یاکلیشه­ای بادیگران می­باشند.

 منبع

اللهیاری،مریم(1392)، بررسی میزان انطباق محتوای کتابهای فارسی دوره دوم ابتدایی ،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی وعلوم اجتماعی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0