راه تقويت باورهاي ديني
راههاي عملي تقويت باورهاي ديني
انسان براي اين كه بتواند به اعتقاداتش پايبند باشد و به ارتقاء آنها بپردازد لازم است كه ايمان و دين خود را در ابعاد شناختي، رفتاري ، عاطفي و انگيزشي تقويت نمايد. البته اين ابعاد به نحوي با يكديگر مرتبطبوده و با هم تعامل دارند. مثلا هر چه شناخت انسان به خدا و به دين قوي باشد، انگيزه انسان تقويت شده و رفتارهاي مثبت بيشتري از او سر ميزند و از طرف ديگر هرچه رفتارهاي مثبت بيشتري انجام دهد زمينه رشد شناختي و انگيزشي او نيز بالا ميرود. ازسوي ديگر عواطف مثبت انسان نيز ميتواند در افزايش انگيزه و در نتيجه استمرار رفتارهاي ديني تاثير گذاشته و باعث گردد انسان، سرعت بيشتري در طي مسير معنوي و ارتقاء باورهاي ديني داشته باشد.
از جمله اموري كه ميتواند به باورها و اعتقادات انسان، رشد و تعالي دهد عبارتند از:
- فعاليّت علمي:
افزايش شناخت وآگاهي نسبت به دين و اعتقادات:
رشد و تعالي عملي اعتقادات و باورهاي ديني، محصول شناخت صحيح و آگاهانه از معارف و حقايق ديني است. هر چه انسان بتواند مطالعات ديني خود را بالا برده و با برهان و استدلال عقلي، اصول دين را براي خود اثبات نمايد، به همان ميزان احتمال انحراف او در عمل كاهش خواهد يافت. لذا لازم است انسان قبل از ورود به وادي عمل و طي مسير، شناخت جامع و كاملي از راه داشته باشد تا موانع بر سر راه را به راحتي پشت سر گذاشته و به مقصود برسد. از اين رو توصيه ميشود كه اولا” يك برنامه مطالعاتي براي خود تنظيم نموده و سعي كنيد در حوزه هاي ذيل مطالعه و سطح آگاهي خود را افزايش دهيد:
اعتقادي و انديشهاي، اخلاق اسلامي، زندگي، سياسي و اجتماعي، تاريخ و تمدن اسلامي، متون ديني
ثانيا در صورتي كه در مورد عقايد دچار شك و شبهه شُديد، در شك باقي نمانيد؛ بلكه سعي كنيد از طريق تحقيق، مطالعه، مراجعه به متخصص ديني و يا ارتباط با ما آن را برطرف نماييد.
تقويت محبت الهي در دل:
اگر انسان بتواند لذت متعالي يعني لذت محبت الهي را بچشد، انگيزه او براي بدست آوردن لذتهاي معنوي كه همان رسيدن به اعتقاد و ايمان كامل ميباشد، تقويت ميشود. عواملي از قبيل تفكر در نعمت هاي الهي، تأمل و تدبر در آيات الهي، درد دل با خدا، شركت در مراسم مناجات و ادعيه و دقت در معاني آنها، خواندن داستان اولياء الله، خاطرات شهداء و داشتن حضور قلب در عبادت در تقويت محبت الهي و ايمان مؤثرند.
- فعاليّت عملي:
افزايش و ارتقاء يافتن بينش و باورهاي ديني در گرو عمل به دستورات و فرامين الهي است. امام باقر (ع) ميفرمايند: (من عمل بما يعلم علّمه الله ما لم يعلم) كسي كه به علم و دانايياش عمل كند، خداوند آنچه را كه نميداند به او ميآموزد. (بحارالانوار جلد 75 ). در نتيجه انجام وظايف بندگي، راه اصلي در رسيدن به مقصود و افزايش سطح آگاهي و اعتقادات ديني است. البته توجه به اين نكته ضروري است كه عمل به وظايف نبايد شما را از تفكر و مطالعه در معارف و اعتقادات باز دارد و يكي را بر ديگري ترجيج دهيد. چرا كه خداوند عالم را با اسباب اداره كرده و عمل به وظايف و مطالعه و تفكر پيرامون اعتقادات دو سبب از اسباب تقويت باورهاي ديني است كه در طول يكديگر قرار دارند.
مبارزه با ريشه هاي گناه:
شناسايي ريشه گناه و از بين بردن آن خطر انحراف را شديداً كاهش داده و زمينه ارتقاء بينش و اعتقادات را فراهم ميكند. بذر معارف و باورهاي ديني در زميني به خوبي رشد و نموّ مييابد كه خالي از هرگونه ناپاكي و ميكروب باشد. شرط رسيدن به ايمان كامل و افزايش بينش و باور ديني در وجود انسان، پاكي روح و نفس آدمي از گناه و معصيت است. هر چه انسان از خطا و لغزش دورتر باشد، بذر معارف در وجودش سريعتر به ريشه خواهد نشست و ساقه اعتقاداتش تنومندتر خواهد شد و در نتيجه ميوه اي شيرينتر وآبدارتري از اين درخت خواهد چيد.
براي پاكسازي از گناه، ريشه ايترين كار مبارزه با خواستگاه و زمينه هاي نفساني آن( مانند حب دنيا، حب جاه، تكبّر، حسادت، غرور) است. براي مثال آدم حسود ، هميشه در معرض غيبت، تهمت ، آسيبرساندن به محسود و انواعي از گناهان است و آدم بخيل توان انجام واجبات مالي و كمكرساني به ديگران را ندارد، اين شخص اگر بخواهد گناه نكند، اساسيترين راه اين است كه با خير خواهي كه ضد حسد است و تحصيل سخاوت كه ضد بخل است، ريشه گناه را از دل خود بيرون نمايد و خويش را از خطر شرك و خود خواهي برهاند.
مبارزه با عادت هايي كه مانع رشد انسان و عمل هستند:
برخي عادتها در انسان مانع حركت او در جاده ايمان تلقي ميشوند(هر چند ممكن است حرام نباشند). به عنوان مثال كسي كه به پرخوري ، پرخوابي و پرگويي عادت نموده است، قادر نخواهد بود به انجام وظايف واجب و مستحب خود اقدام كند. عادتهاي مذموم در برخي موارد حتّي زمينه انجام گناه و تخلف ازبندگي حقتعالي را در انسان فراهم ميكنند و باعث تضعيف ايمان در او ميشوند.
مبارزه مستقيم با خود گناه و ترك و جبران آنها:
علاوه بر مبارزه با زمينه هاي گناه، مبارزه مستقيم با گناه و ترك و جبران آن از طريق توبه، در تقويت ايمان و رهايي از ظلمت نقش بسزايي دارد.
انجام وظايف واجب شرعي
همانطور كه گفتيم يكي از مراحل بسيار مهم و سرنوشت ساز در تقويت ايمان، انجام وظايف واجب و اطاعت از فرامين خداوند است. اين مرحله كه در عرفان اسلامي از آن به قرب فرايض تعبير ميكنند، در نهايت به حصول ملكه تقوي و بهرهمندي از آثار و ارزشهاي ناشي از آن، ميانجامد. و همين ملكه ميتواند انسان را از انجام بسياري از گناهان و انحرافات باز دارد.
انجام نوافل و مستحبات:
نهاييترين مرحله در جاده ايمان و كسب باورهاي ناب كه به محبت و عشق الهي ميانجامد، مرحله انجام مستحبات و نوافل است، مرحلهاي كه عرفا از آن تحت عنوان قرب نوافل و راه عشق تعبير ميكنند. قرب نوافل، پايانيترين مقصد دين و موثرترين راه نزديكي انسان به خداي و كسب مقام ولايت و خلافت الهي است.
توجه به نيازهاي طبيعي و سعي در ارضاي صحيح آنها قبل از اينكه به انحراف كشيده شوند:
به عنوان نمونه يكي از نيازهاي طبيعي انسان نياز جنسي است كه توجه نكردن و ارضا نكردن آن به نحوصحيح، ممكن است زمينه انحراف را فراهم كند. از اينرو، بهتر است انسان در صورت نياز و داشتن توان، بدون هيچ درنگي با انتخاب فردي مناسب و با ايمان اين سنت حسنه را به جاي آورد.
اسلام با در نظر گرفتن نيازهای واقعی و طبيعى انسان از يك سو و با عنايت به مصالح فرد و اجتماع از سوي ديگر، ازدواج را به عنوان بهترين راه و مناسبترين شيوه برگزيد. اسلام، آدمى را از تنهايى و تجرد نهى مىكند و برای تأمين و ارضای غريزه جنسی او، ازدواج را راه كار عملی میداند و حتی در مواردی كه خطر انحراف و فساد وجود دارد، ازدواج را بر او واجب و ضروری میداند. در اهميت ازدواج كه پيامبراسلام(ص) فرمود: «من تزوّج احرز نصف دينه»: كسى كه ازدواج كند نيمی از دين خود را حفظ كرده است». و نيز فرمود: «النكاح سنتى فمن رغب عن سنتى فليس منى» ازدواج سنت من است، پس هركس از سنت من روی گردان شود از من نيست. وقتی كه غريزه جنسی از راه صحيح و شرعی ارضا شود و روح پر اضطراب انسان اعتدال و آرامش يابد، حقايق هستي را بهتر درك میكند و به سوی دين و سعادت و درك مفاهيم والاي ديني، گامهای بزرگتری بر مىدارد.
پرهيز از مجالست و همنشينى با اهل دنيا و دور از معنويت:
از جمله عواملي ديگري كه ميتواند به حفظ و ارتقاء ايمان وعقايد ديني كمك كند؛ پرهيز از دوستان منحرف و ناباب است. رسول اكرم(ص) مي فرمايند: «به خاطر برخورد با اهل دنيا قلبم زنگار گرفته و مكدر میشود و براى جبران آن روزی هفتاد مرتبه استغفار میكنم». خداوند نيز در سوره «نجم آيه »29 مىفرمايد: «فاعرض عن من تولى عن ذكرنا و لم يرد الا الحيوه الدنيا -پس از كسانی كه از ياد ما روی گرداندند و جز زندگی دنيا را نخواستند اعراض كن و روی بگردان». از امام سجاد نيز(ع) روايت شده است: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طريق و هم الكذاب والفاسق والبخيل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهی و سخن گفتن و رفيق بودن با پنج كس را نهی فرموده: كذاب، گناهكار، بخيل، احمق و كسی كه قطع رحم كرده است».حضور در مجالس ذكر اهل بيت, سخنراني، درس اخلاق و مراسم مذهبي و استمداد از حضرات معصومین (ع) مي تواند به صفاي باطن شما براي درك صحيح اعتقادات كمك نمايد.
محاسبه نفس:
از جمله عوامل بسيار مهمي كه مي تواند در جلوگيري از انحراف و در نتيجه ارتقاء ايمان، نقش موثري ايفاد كند محاسبه نفس است. اگر بتوانيد در هر روز، چند دقيقه وقت گذاشته و اعمال و كردار خود را مورد بازنگري قرار دهيد؛ متوجه خواهيد شد كه كجاي كاريد. در اين صورت اگر ببينيد كه از جاده اصلي منحرف شده ايد، زودتر مي توانيد به مسير اصلي بازگشت كنيد.
ياد مرگ:
يكی ديگر از كارهايي كه در ارتقاء باورها بسيار مؤثر است و همچنين انسان را از گناه و معاصي دور ميكند، تفكر در مرگ ميباشد. اگر انسان با اين واقعيت انس بگيرد و مردن را باور دل سازد نقشی سازنده و بالا برنده دارد. قال اميرالمؤمنين على(ع): «اذكروا هادم اللذات و منغص الشهوات و داعى الشتات؛ ياد كنيد (مرگ را) در هم كوبنده لذات را و تيره و تلخ كننده شهوات را و دعوت كننده جدايیها را»، (الغرر والدرر، باب الموت، به نقل از سرالاسراء، سعادتپرور).
ياد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا میسازد و انسان را از گناه و فكر گناه باز میدارد آنچه كه بسيار مهم است اين است كه اولاً اين فكر موقتي نباشد بلكه در ايام خاصي استمرار داشته باشد ثانيا در مكان خلوتی باشد مخصوصا اگر آن مكان خلوت خود محيط قبرستان باشد به هر گونه كه اين فكر در مرگ، با جان عجين شود و باور دل گردد بسيار مطلوب است. يكی از كيفيتهای فكر در مرگ را يكی از بزرگان چنين میفرمود: تمام خاطرات تلخ و شيرين گذشته را در حد امكان مثل يك فيلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند كه همه اينها گذشت و چند روز باقی مانده عمر هم میگذرد لحظات جان دادن، وقتی كه خويشان و نزديكان را رها میسازد و از تمام تلخ و شيرينیها وداع میكند و… همه و همه را به خوبی تأمل كند تا دل بلرزند و چشم بگريد.
پرهيز از لقمه حرام:
از جمله عوامل بسيار مهمي كه باعث هلاكت و بدبخت شدن انسان ميشود، لقمه حرام است. كم نبودند كساني كه ابتدا خوب بودند، ولي به خاطر لقمة حرام به دره ّهاي شقاوت و فضاحت پرت شدند. لذا لازم است به اين مساله توجه نموده و غافل نشويم. براي لقمه حرام در روايات آثار متعددي بيان شده است از جمله: عدم استجابت دعاها، عدم قبولي نماز، پذيرفته نشدن اعمال صالح، عدم استشمام بوي بهشت، تضعيف ايمان و اعتقادات، اخراج از صيانت الهي، كاهش رزق حلال، خروج از ولايت پيامبر (ص) و اهل بيت او(ع)، حسرت در روز قيامت، لعن ملائكه، كوردلي. در مقابل لقمه حلال هر چند رنگين نباشد، موجب نورانيت دل و استجابت دعا و آمرزش و حفاظت الهي ميگردد.
تامل و تفكر در مورد عاقبت مجرمان، مفسدان و مكذبان:
براي اين كه انگيزه انسان در مسير دينداري تقويت شده و از انحراف دوري نمايد، مناسب است كه در مورد عاقبت مجرمان، گناهكاران و كافران انديشه نموده و عبرت گيرد. وقتي انسان در عاقبت مجرمان و گنهكاران انديشه ميكند، پرده هاي غفلت تدريجا از جلوي چشمش كنار ميروند و انسان از عاقبت كارهاي خود در صورتي كه گناهكار باشد آگاهي مييابد و همين مساله عاملي براي دوري از انحراف و تقويت ايمان و اعتقادات ميشود.
بارور کردن هویت انسانی و دینی جوانان
لذا باید به زیر ساخت های شخصیت جوان و نیازهای روحی و روانی او توجه نمود تا در پرتو آن بتوان فردی دارای تعادل روحی و بدنی داشت و او را بر اساس نیاز درونی و فطریش به سوی فضایل و کمال رهنمون نمود.ایام جوانی و نوجوانی با دگرگونی هایی در جسم و روان همراه است. نوجوان به سرعت رشد کرده و شاهد تکامل جسمانی و نیرومندی بدنی خویش است و همزمان، عواطف و احساسات او نیز دچار تحول اساسی میشود و افکار و آرزوها و نگرش او پیرامون افراد و محیط اطراف را تحت تاثیر قرار میدهد.
جوان اگر دوره نوجوانی و «بحران بلوغ» را به خوبی پشت سرگذاشته باشد و از رشد شخصیت کافی و متعادل برخوردار شده باشد، دارای ویژگی هایی از قبیل احساس اطمینان، احساس استقلال و قوه ابتکار، قدرت تعیین هویت خود، احساس صمیمت، میل به بزرگ شدن و حس کمال می باشد.او مسئولیت پذیر و به آینده امیدوار است و دوستدار خوبی ها و فضایل میباشد. ایجاد و رشد و تبلور ویژگیهای فوق در جوانان در گرو داشتن نظام تربیتی کارآ و جامع است .اگر در این نظام به نیازها و انتظارات جوان همانند ابراز محبت، ابراز خود، تعلق به گروه، هدفمندی و پاسخ مناسب داده شود به این رشد و بالندگی میرسد و در غیر این صورت دچار « بحران هویت » میشود.
در بحران هویت، او شدیدا دچار اضطراب و ناراحتی ذهنی است به طوری که نمیتواند جنبههای مختلف شخصیت خویش را در یک خویشتن قابل قبول و هماهنگ، سازمان دهد و در «خودپنداری» دچار مشکل میشود. براساس نظریه « اریکسون »، اگر هویت شخصی نوجوان در طی زمان و براساس تجربیات حاصل از برخورد صحیح اجتماعی به تدریج ایجاد شود و او بتواند خود را بشناسد و از دیگران جدا سازد، تعادل روانی وی تضمین میشود، ولی اگر سرخوردگی و عدم اعتماد جایگزین اعتماد گردد، به جای تماس با مردم، گوشهگیر و منزوی میشود و به جای تحرک به رکود میگراید و به جای خود آگاهی و تشکیل هویت مثبت دچار ابهام در نقش خود میشود و هماهنگی و تعادل روانی وی به هم میخورد و به بحران هویت دچار میشود.
به هنگام این بحران او در چند مورد از موارد ذیل دچار تردید و شک میشود :
- اهدافبلندمدت
- انتخابشغل
- رفتار و تمایل جنسی
- الگوی رقابت
- تشخیص مذهبی
- نظام ارزشی اخلاقی
- تعهد گروهی
در نتیجه از عوارض منفی بحران هویت، تردید و ابهام در تشخیص مذهبی و نظام ارزشی است، به ویژه آن که همزمان با این بحران، قدرت تفکر انتزاعی در جوانان رشد نموده و به استقلال و استنتاج مسائل علاقهمند میشوند و به بررسی برهانی و منطقی دین در پاسخگویی به مسائل توجه مینمایند که این خود مشکل را دو چندان کرده و جوانی را که در وضعیت بحرانی نقش و وظایفی را که به وسیله خانواده و اجتماع برای وی مناسب تشخیص داده میشود با تمسخر و یا با پرخاشگری رد میکند، بیشتر به ورطه خطر و انحراف میکشاند, به ویژه که در این سن, غرایز جنسی نیز بر این امر دامن میزند و «هویت مذهبی» او را تهدید میکند و اگر هم به ظاهر هویت مذهبی را قبول کند، این عدم تعادل شخصیتی و روانی در هویت مذهبی نیز تاثیر گذاشته و به صورت افراط و تفریط بروز میکند و گاه او را در میان تضادی پیچیده اسیر میکند. به ویژه آن که به اعتراف روان شناسان، دوره جوانی و نوجوانی، دوره تحول ارزشها و تردید در مفاهیم ارزشی است، و به نظر «دبس» ، نظام ارزشها در مجاورت دنیای علم و اطلاع در جوانان پایه گذاری می شود و به تنظیم رفتار و مشخص نمودن عقاید آنان کمک میکند. اشپرانگر معتقد است که در دوره تحول نوجوانی، ارزشهای اساسی زندگی به ترتیب اهمیت به صورتی قطعیتر و پایدارتر شکل میگیرد و ارزشهای حاکم بر فرد تعیین کننده نوع شخصیت او به شمار میرود.
روشن است که ارزش مفاهیم نظری هستند که انتخاب بر اساس آنها صورت میگیرد و فرد را به عمل وا میدارد، لذا باید پیرامون این مفاهیم به باوری روشن و مستدل برسد و از صمیم جانپذیرا گردد. لذا باید به کمک او شتافت و با روابط درست و باز و صمیمانه و با تکیه بر نقاط مثبت، وی را به تجربه ارزشهای شخصی و مذهبی رهنمون شد. به ویژه آن که سن نوجوانی را سن گرایش به اعتقادات مذهبی نامیدهاند. و به گفته «موریس دبس» در این ایام نوعی بیداری مذهبی حتی نزد کسانی که سابقا نسبت به مسائل مذهبی لاقید بوده اند دیده میشود. این استحاله را میتوان بخشی از توسعه شخصیت جواندانست.
بر این اساس میتوان با تکیه بر این گرایش فطری و روانی به پایه ریزی « هویت مذهبی » جوان دست زد. اما تحقیقات به عمل آمده توسط «کوهلن» و «آرنولد» و هم چنین در تحقیقات داخلی در تهران نشان میدهد در ایام جوانی و حدود سن ۱۸ سالگی به بعد، عقیده مذهبی سستتر میشود و این امر ریشه در عملکرد والدین و یا عدم اعتقاد آنها داشته و نوع رفتار مربیان دینی و پرورشی موثر است. باید دلسوزان امر تربیت و پرورش توجه بیشتری به این امر نشان داده و با شک و تردیدها و پرسشهای نوجوانان و جوانان به دیده مثبت نگاه کنند و به گفته شهید مطهری: «غریزه پرسش یکی از غرایز اولیه بشری است و نمونه رشد و اعتلای دستگاه فکر و اندیشه است». و «از شک و تردید آنها نباید ناراحت بود. شک مقدمه یقین و پرسش مقدمه و صول و اضطراب، مقدمه آرامش است، شک معبر خوب و لازمی است هر چند منزل و توقف گاه نامناسبی است».
باید به این نیاز پرسشگری او پیرامون فلسفه زندگی و مذهب پاسخ درست داد و «جوان» در جستجوی پاسخ قانع کنندهای در موضوعات اساسی زندگی است تا به او نظامی فکری و عقیدتی داده و راهگشای او در تصمیمگیری و ارزشگذاری های مهم زندگی باشد، تا بتواند متعهدانه از آن دفاع نماید، نظامی که به آنها هویت عقیدتی ببخشد. لذا باید با بحث و گفتگوی منطقی و معرفی کتب جامع و صحیح و با ارجاع آنها به افراد متخصص و دلسوز کمک نمود.« ویل دورانت » با تاکید بر این نکته اذعان میدارد : «اگر دین در سن جوانی به صورت عقاید جازم کلامی عرضه شود، ممکن است شهوت جدال و بحث را دامن بزند و خود در این میان نابود شود، اما اگر به شکل متابعت از خیر و فضیلت جلوه گری کند، حس طلب کمال و تهذیب نفس را بر میانگیزد و جز لاینفک شخصیت میگردد.
اگر جوان به پاسخهای لازم برسد و معرفت و شناخت کافی را به دست آورد و بداند که در کدام جهان زندگی میکند، برای خود تکیهگاه فکری نیرومندی در مقابله با فراز و فرودها و تحلیل و تبیین مسائل در پرتو درک هدفمندی و قانونمداری جهان به دست میآورد و خود را در بیکران عالم هستی رها و معلقاحساسنمیکند.
منبع
سلطان آبادی، فاطمه(1394)، رابطه بین سبک های یادگیری یونگ با گرایش به دین باوری، پایان نامه کارشناسی ارشد، تکنولوژی آموزشی، دانشگاه آزاد اسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید