رابطه نظم جویی هیجان و آسیب روانی

نظریه های کارکردی معاصر بر نقش مهمی که هیجان ها در پاسخدهی رفتاری، تصمیم گیری ارتقاء حافظه برای رویدادهای مهم و تسهیل معاملات بین فردی دارند، تأکید می کنند. از سوی دیگر تجارب هیجانی ممکن است اسیب زا نیز باشند. پاسخ های هیجانی نامناسب می تواند باعث پدیداری اشکال مختلف آسیب روانی، مشکلات اجتماعی و حتی بیماری های جسمانی شوند. بنابراین مسائل مهمی تحت تأثیرتوانایی نظم جویی موفق هیجان ها هستند. همچنین مطالعات مختلف نشان داده اند که نظم جویی هیجان بر نحوه تجربه و تجلی هیجان تأثیر می گذارد. نظم جویی هیجان به گونه ای فزاینده در مدل های آسیب روانی وارد شده است. پژوهش های مختلف نشان داده اند شخصی که قادر به مدیریت پاسخ های هیجانی اش به حوادث روزمره نباشد، دوره های طولانی و سختی از اختلال هایی همچون افسردگی و اضطراب را تجربه می کند.

تایر و لین( 2000)، مطرح کردند که تعریف اضطراب دلالت مستقیم بر نقش هیجان در بروز آن دارد. آن ها اظهار داشتند که اختلالات اضطرابی به شکست در انتخاب یک پاسخ سازگارانه و یا مهار یک پاسخ ناسازگارانه با توجه به وضعیت و شرایط آن مربوط می شوند. اختلالات اضطرابی مجموعه ای از اختلالات را شامل می شود که به طور یکسان در همه آن ها عاطفه منفی بیش از حد مشترک است. دیویدسون در این باره گاه شمار عاطفی را مطرح کرد که در آن این نظر مطرح شد که هیجانات در اختلالات اضطرابی ناسازگارانه نیست. بلکه این زمان و شدت هیجانات منفی که از کارکردهای تنظیم هیجان است) در این اختلالات است که به نظر می رسد مشکل ساز باشد. پیشینه پژوهشی مربوط به ارتباط تنظیم هیجان و اضطراب اجتماعی نشان می دهد که راهبردهای تنظیم هیجان با پریشانی روانشناختی مرتبط است و سازگاری بعدی فرد را پیش بینی می کند و تمرکز بر مهارت های تنظیم هیجان می تواند در پیش بینی و درمان مشکلات روانی مؤثر باشد. پژوهش های دیگر نشان داده اند که تنظیم هیجان، سازگاری مثبت را پیش بینی می کند. تنظیم هیجان سازگارانه با عزت نفس و تعاملات اجتماعی مثبت مرتبط است و افزایش تجربه های هیجانی مثبت باعث مواجهه مؤثر با موقعیت های استرس زا می شود.

ادبیات پژوهشی گویای این است که شکست در توانایی برای تنظیم هیجانات به خصوص هیجانات منفی عامل اصلی اختلالات اضطرابی است.. مفهوم قابل توجه از یافته های موجود این است که اضطراب بیشتر، به احتمال زیاد مانع استفاده از راهبردهای مؤثر تنظیم هیجان می شود. از سوی دیگر نتایج نشان می دهد که تفاوت های جنسیتی در این باره وجود دارد. دختران که بیشتر از پسران مشکلات اضطرابی دارند، در تنظیم هیجانات خود مشکلات بیشتری را تجربه می کنند که وجود انواع مشکلات در تنظیم هیجان مؤثر و مناسب و همچنین عدم وضوح هیجانی از جمله مشکلات آن هاست. اضطراب در پسران با عدم پذیرش پاسخ های هیجانی منفی مرتبط است. این یافته ها ثابت می کند که نظم بخشی هیجانی نقش کلیدی در اضطراب کودکان و نوجوانان ایفا می کند. در پژوهش های صورت گرفته درمان های مبتنی بر افزایش درک و تنظیم هیجانات منفی نشان داده که پس از درمان، در اکثر کودکان و نوجوانان علائم اضطراب  کاهش یافته است و بهبود در تنظیم هیجانات بالابردن درک فرد از هیجاناتش باعث بهبود کلی عملکرد فرد می شود.

منبع

تیموری، ناهید(1394)، نقش واسطه ای نظم جویی شناختی  هیجان در رابطه با استرس و اضطراب  با سلامت روان زنان متأهل، پایان نامه کارشناسی ارشد  روانشناسی بالینی، دانشگاه خوارزمی.

از فروشگاه بوبوک دیدن فرمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0