رابطه معنويت و اميدواري

براساس پژوهشي در زمينه معنويت واميدواري نتايج­نشان دادند که همبستگي زيادي بين معنويت، اميد و رضايت از زندگي وجود دارد به اين صورت که معنويت و اميد رضايت از زندگي را پيش­بيني مي­کنند، همچنين براساس اين پژوهش مي­توان نتيجه گرفت که معنويت و اميدواري نقش مهمي را در رضايت از زندگي و
قضاوت­هاي روان­شناختي بازي مي­کنند.

رابطه معنويت و سلامت­روان

بسياري از تحقيقاتي که رابطه بين معنويت و سلامت­روان را بررسي مي­کنند برآنند تا عوامل و مکانيزم­هاي بالقوه تاثيرگذار در اين ارتباط را بيابند. يعني، علاوه بر پذيرش فرض تأثيرگذاري فعاليت­ها و مناسک معنوي يا مذهبي به واسطه مداخله خداوند، فاکتورهاي ديگري نيز ممکن است اين تأثيرات را تبيين و توجيه کنند. مکانيزم­هايي که اغلب مواقع مورد بحث و بررسي هستند شامل بررسي هايي است که در ادامه آمده است.

  • پژوهشگران اکنون بيش از آن که به متعلقات اجتماعي معنويت علاقه نشان دهند بر لزوم آن براي سلامت رواني تأکيد مي کنند. پژوهش در مورد معنويت و بهداشت رواني امروز با استفاده از انواع معيارها و فنون پژوهشي به طور گسترده اي دنبال مي شود. با توجه به اينکه هر دو متغير چند بُعدي تصور مي شوند، پيوند هاي متقابل ميان آنها عملاً پايان ناپذير به نظر مي رسد. اسپيلکا ، در کوششي آغازين براي ارزيابي ادبيات مربوط به معنويت و سلامت رواني نتيجه گرفت که ناهمساني هايي که دريافته هاي تجربي مي يابد ، برخلاف آنچه برخي استنباط کرده بودند، دليل عدم رابطه نيست، بلکه نشان دهندۀ پيوند پيچيده ای است که مستلزم تعريف دوباره و سنجش دقيق هر اصطلاح است. او معتقد است که از چهار طريق مي توان ميان معنويت و بهداشت رواني پيوند برقرار کرد:
    • معنويت گريزگاهي براي فرار از ناراحتي رواني موجود است.
    • ممکن است نشانه هاي بيماري رواني سرکوب و فرد را دوباره اجتماعي سازد، و وي را ترغيب کند تا به شکلهايي از تفکر و رفتار روي آوردکه متعارفتر وازلحاظ اجتماعي پذيرفته تر باشد.
    • باورهاي معنوي ممکن است مجالی براي گريز از فشارهاي زندگي فراهم آورد، فشار هايي که اگر اين باورها نباشد مي توانند اختلال رواني را تسريع کنند.
    • ممکنست منابعي براي رشد ديدگاههاي وسيعتر و تحقق کاملتر تواناييهاي فردي ايجاد کند.

پارگامنت ، مي­گويد: افراد متوجه شده­اند که معنويت به آنها کمک
مي­کند سلامت خود را حفظ کنند وقي افراد با يک بحران روبرو مي­شوند، اغلب معنويت خود را به عنوان يک روش سازگاري بکار مي­گيرند. الکينز ، معتقد است که، معنويت براي شادي و سلامت­روان انسان ضروري است. اصولاً فرض بهداشت رواني، منهاي معنويت ديني و فرزانگي عرفاني، ناممکن است و ناشي از انسان­شناسي کژتابانه است. خانه­ي بهداشت رواني در سطوح متافيزيولوژيک، بي­عرفان توحيدي دين، سست و شکننده است .

در دو دهه گذشته، يک رويکرد کل­گرايانه در شناخت بشر راه را براي انجام بررسي­هاي  بيشتر در زمينه معنويت به مثابه يک بعد از ابعاد شناختي، هيجاني، رفتاري، و بين فردي که سازنده ماهيت انسان­اند، تسهيل کرده است. اگرچه ارتباط بين معنويت و سلامت­روان در جهان­بيني­هاي شرقي (به خصوص بوديسم) قرنهاست که پذيرفته شده است ، اما شکاف تاريخي ميان مذهب و علم در غرب اخيراً به علاقه نسبي به سمت و سوي اين ارتباط کشيده شده است. اين علاقه به ارتباط ميان معنويت و سلامت­روان به طرقي در حال بررسي است. پژوهشگران در رشته­هاي مختلفي چون روان­شناسي، روانپزشکي، پرستاري، پيري­شناسي و الهيات در حال بررسي ارتباط بين عناصر مختلف اين دو بعد از وجود انسان هستند.

بيماران و بازماندگان از رويدادهاي دشوار مانند سيل، زلزله، بيماري­هاي صعب­العلاج نيز مانند افراد جوامع مذهبي مي­توانند من باب شيوه­هايي که معنويت مي­تواند بر سلامت­روان، بهزيستي، بيماري رواني و بهبود از بيماري دخيل باشد، شواهدي بيافزايند .

پژوهش سيما اژدري فرد، قاضي و نوراني پور ، تاثير آموزش عرفان و معنويت در افزايش سلامت رواني دانش آموزان دختر پايه سوم دبيرستان منطقه 13 شهر تهران در سال تحصيلي 1387-1386 مورد بررسي قرار دادند. 120 نفر با استفاده از روش نمونه گيري چند مرحله اي انتخاب شد. از بين آنان کساني که در پرسش نامه سلامت روان نمره بالا تري کسب کرده بودند، 60 نفر به صورت تصادفي از هر مدرسه انتخاب شدند. دانش آموزان يک مدرسه به قيد قرعه به عنوان گروه آزمايش و ديگري به عنوان گروه گواه منظور شدند. براي گروه آزمايش به مدت ده جلسه کلاس­هاي آموزشي با رويکرد عرفاني و معنوي که اساس آموزش، شناخت خطاهاي شناختي با استفاده از قصه­هاي مثنوي مولوي بود، برگزار شد. نتايج تحقيق نشان داد که آموزش عرفان و معنويت در افزايش سلامت روان و بهبود عملکرد جسماني و عملکرد اجتماعي و کاهش اضطراب و افسردگي دانش آموزان تاثير دارد.

پژوهش غباري بناب، متولي پور، حکيمي راد و حبيبي ، به تبيين رابطه بين ابعاد مختلف معنويت با اضطراب و افسردگي در دانشجويان دانشگاه تهران و همچنين تعيين توان پيش بيني ابعاد مختلف معنويت در ميزان افسردگي و اضطراب دانشجويان پرداخت. 304 نفر از دانشجويان (124 پسر و 180 دختر) دانشگاه تهران به صورت طبقه سهمي انتخاب شدند و بفهرست بازبيني نشانگان رفتاري  ومقياس تجربيات معنوی پاسخ دادند.

يافته­ها نشان داد بين ميزان اضطراب و ابعاد معنويت (معنايابي در زندگي و ارتباط با خدا) همبستگي منفي و بين افسردگي و اضطراب و تجربيات سلبي دانشجويان در معنويت همبستگي مثبت است. همچنين بين ميزان افسردگي، معنايابي در زندگي، ارتباط با خدا و شکوفايي معنوي در دانشجويان همبستگي منفي بود. از لحاظ جنس، اضطراب و افسردگي در دختران بيشتر از پسران بود. محققان نتيجه­گيري کردند با توجه به اين يافته ها مي توان گفت رابطه بين اضطراب و افسردگي که دو جنبه مهم از سلامت روان هستند با معنويت و جنبه هاي مختلف آن معکوس است. از اين يافته­ها مي توان در حيطه طراحي براي ارتقاي سلامت روان در محيط­هاي دانشجويي بهره برد.

غلام علي، کيوان زاده و ارجمند، به بررسي ميزان و رابطه معنويت، استرس شغلي، تعهد سازماني و رضايت شغلي در پرستاران شهر تهران پرداختند. با روش نمونه گيري تصادفي طبقه اي، نمونه اي شامل 397 پرستار (307 زن، 75 مرد) از بيمارستان هاي تهران انتخاب شدند. آنها چهار پرسشنامه معتبر معنويت و مراقبت معنوي، استرس شغلي، تعهد سازماني و رضايت شغلي را تكميل كردند.

پرستاران رضايت شغلي كم و در عين حال تعهد سازماني متوسط و بالاتر از متوسط و همچنين احساس معنوي و مراقبت معنوي بالا و استرس شغلي بالاتر از متوسط داشتند. نتايج ضرايب همبستگي و تحليل رگرسيون حاكي از آن بود كه استرس شغلي با سه متغير ديگر پژوهش رابطه منفي دارد. علاوه بر اين، معنويت، تعهد سازماني و استرس شغلي پيش بين هاي معناداري براي رضايت شغلي پرستاران بودند.

جعفري، صدري و فتحي اقدم ، در پژوهشي به رابطه بين كارايي خانواده و دينداري و سلامت روان در دانشجويان و مقايسه آن بين گروه­هاي دختر و پسر پرداختند. با توجه به مساله پژوهش، فرضيه هاي تحقيق به اين صورت مطرح گرديد: بين كارايي خانواده و دينداري و سلامت روان دانشجويان رابطه معناداري وجود دارد. همچنين بين اين رابطه در گروه هاي دختر و پسر تفاوت معناداري وجود دارد. براي آزمون فرضيه هاي مذكور به كمک روش تحقيق همبستگي و با استفاده از پرسش نامه هاي كارايي خانواده و دينداري و سلامت روان اطلاعات لازم جمع آوري شد. يافته­ها نشان داد بين كارايي خانواده و دينداري و سلامت دانشجويان رابطه معناداري وجود دارد. اما بين اين رابطه در دانشجويان دختر و پسر تفاوت معناداري وجود نداشت.

بهرامي دشتکي، عليزاده، غباري بناب و کرمي ، در پژوهشي به بررسي تعيين تاثير آموزش معنويت به شيوه گروهي بر كاهش افسردگي دانشجويان پرداختند. پژوهش، نيمه آزمايشي با طرح پيش آزمون – پس آزمون با گروه كنترل بود و نمونه گيري آن به روش تصادفي خوشه اي انجام گرفت. به اين منظور، تعداد 20 نفر انتخاب و به طور تصادفي در دو گروه آزمايش و كنترل قرار گرفتند. اعضاي گروه آزمايش در 10 جلسه مشاوره گروهي یک و نیم ساعته شركت كردند و يك هفته بعد از آخرين جلسه، پس آزمون براي هر دو گروه اجرا شد. در اين پژوهش از دو پرسشنامه افسردگي بك (فرم كوتاه) و پرسشنامه تجربه معنوي غباري و همكاران ، به عنوان ابزار سنجش استفاده شد. پرسشنامه افسردگي بك،براي سنجش ميزان افسردگي آزمودني ها و سنجش تاثير آموزش ارايه شده، و پرسشنامه تجربه معنوي غباري و همكاران ، براي سنجش ميزان معنويت آزمودني­ها مورد استفاده قرار گرفت.

تفاوت ميان گروه آزمايش و كنترل معنادار بوده است، يعني مداخلات معنوي شامل دعا، بخشودگي، مراقبه متعالي، معنايابي، موجب كاهش افسردگي در دانشجويان دختر شده است.

فراهاني نيا، عباسي، گيوري و حقاني ، تعيين و مقايسه سلامت معنوي دانشجويان سال اول و چهارم و ديدگاه آن ها در مورد معنويت و مراقبت معنوي از بيماران را مورد بررسي قرار دادند. جامعه پژوهش را دانشجويان پرستاري سال اول و چهارم دانشگاه هاي علوم پزشكي ايران، تهران و شهيد بهشتي تشكيل داد.

نمونه ­گيري به روش سرشماري انجام گرفت و از كل نمونه ها، 283 دانشجوي پرستاري در مطالعه شركت نمودند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه استاندارد شده مربوط به سلامت معنوي ديدگاه در مورد معنويت و مراقبت معنوي بود.

يافته­ها نشان دادند كه 8/98درصد دانشجويان سال اول و كل دانشجويان سال چهارم (100 درصد) داراي سلامت معنوي در حد متوسط بودند و نتايج آزمون تي اختلاف معني داري را بين دو گروه نشان نداد. ميانگين كسب شده ديدگاه دانشجويان سال اول در مورد معنويت 45/4±0.65 و سال چهارم 33/4±0.76 بود، اختلاف معني دار بين دو گروه يافت نشد. همچنين ميانگين كسب شده ديدگاه دانشجويان سال اول در مورد مراقبت معنوي 43±9/6 و سال چهارم 42.5±1/6 بود و اختلاف معني دار بين دو گروه وجود نداشت.

با توجه به يافته­هاي پژوهش مبني بر اينكه سلامت معنوي و ديدگاه دانشجويان سال چهارم در مورد معنويت و مراقبت معنوي علي­رغم گذراندن يك دوره چهار ساله در آموزش پرستاري با دانشجويان سال اول تفاوتي نداشته است، مي توان بر لزوم گنجاندن محتواي درسي در اين رابطه و اهميت دادن به آن در دوره چهار ساله برنامه آموزش پرستاري تاكيد كرد. بررسي پژوهش حاضر به صورت طولي و استفاده از ابزارهاي جديدتر و مطابق با فرهنگ ايراني در اين زمينه و بررسي تاثير آموزش بر ديدگاه دانشجويان نسبت به معنويت و مراقبت معنوي توصيه گردیده است.

منبع

جمشیدیان،شیما(1390)، پیش بینی امیدواری بر اساس مولفه­های معنویت با واسطه­ گری سلامت­ روان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه بین الملل شیراز

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0