دیدگاه های اساسی خانواده

خانواده بطور سنتی ،بعنوان واحد اصلی تأمین کننده امکان تربیت اجتماعی فرزندان خردسال و نوجوان و حامی سنن فرهنگی تلقی می شود رشد وتکامل فرد به عنوان عضوی از خانواده وهم چنین خانواده به عنوان یک کل، یکی از مهمترین مسائلی است که در مطالعه خانواده لازم است به آن پرداخته شود .خانواده به خاطر پیچیدگی روابط اجتماعی زندگی امروزی ، به خصوص در مقاطع حساس دوران رشد نیازمند به کمک های حرفه ای از سوی نهاد های دیگر با تعلیم وتربیت است . رشد و تکامل فرد خانواده از سه دیدگاه فردی ، اجتماعی و تاریخی قابل بررسی است .

 دیدگاه فردی:

از دیدگاه اول ،اعضای خانواده با بحرانهای رشد و تکامل قابل پیش بینی مواجعه می شوند .خانواده ها در برخورد با این بحران ها ممکن است احساس تنهایی کنند . تصور غالب خانواده ها براین است که تنها آنها با این مشکلات درگیرند . ارتباط خانه ومدرسه و دعوت از خانواده ها درفضای صمیمانه که در آن امکان انتقال تجارب خانوادگی وجود دارد .این نتیجه را به دنبال دارد که خانواده ها ، نسبت به این بعد احساس وافع بینانه تری پیدا می کنند . یعنی احساس از فراگیر بودن این مسائل و بحرانها. به خصوص اگر جلسات آموزش خانواده ها حداقل سالی دو یا سه بار به صورت کلاسی برگزار شود.تا امکان تعامل رودر روی خانواده ها با یکدیگر وجود داشته باشد ، این احساس بیشتر شکل می گیرداین جلسات کلاسی امکان آشنایی خانواده های دانش آموزان یک کلاس را باهم فراهم می آورد و روحیه همبستگی را در بین آنان ایجاد می کند.

دیدگاه اجتماعی :

دیدگاه دوم که در ارتباط با خانواده ها به آن پرداخت ،دیدگاه اجتماعی است .خانواده از دیدگاه اجتماعی ،امروزه در گیر تغییراتی است که در مورد بر قراری روابط میان فردی و صمیمانه فرزندانشان صورت می گیرد .امروزه اغلب جوانان دیگراز الگوهای سنتی ،تبعیت نمی کنند .در حالی که خانواده هنوز نتوانسته است خود را با این تغییرالگوها سازگار کند . بعضی از خانواده ها در این بعد بر کنترل بیش از حد تمرکز می کنند و برخی به دلیل آنکه آهنگ پویایی شان در برابر این تغییرات آنقدر کند بوده است که به دلیل فاصله و شکاف عمیقی که با نسل جدید پیدا کرده اند ،کند بودن تفکر رشد و پویایی فاصله عمیقی با نسل جدید پیدا کرده اند و در حقیقت قافیه را در برابر آنها باخته اند و فکر می کنند هیچ کاری از دست آنها بر نمی آید و جوان را به حال خود رها کرده اند .جلسات آموزشی خانواده در این بعد عملکرد قوی وفعالی نداشته است واین مسئله ای است که بایددر آموزش خانواده مورد توجه قرار گیرد فرزندان در حالی می خواهند به دانشگاه راه پیدا کنند که انتظار ما ازآنها فقط درس خواندن وآمادگی برای آزمون ورودیست وهیچ گاه زمینه رشد اجتماعی آنها را فراهم نمی کنیم.

دیدگاه تاریخی:

دیدگاه سوم دیدگاه تاریخی است . عصر ودورانی که بشر در آن زندگی می کند ، متشکل از نیرهای مؤثر وشکل دهنده ی بشریت دریک مقطع زمانی خاصی است .در این زمینه به رکود اقتصادی ،جنگ ها، تحولات سیاسی و…، اشاره کرد. به عنوان مثال در زمان جنگ جامعه وخانواده همبستگی بیشتری باهم دارند وگرایش به فردیت و استقلال کاهش پیدا می کند . در حالی که در دوران پس از جنگ ، انتظارات مهار شده ، مجال بروز پیدا می کنند . در دوران رکود اقتصادی ، ناامیدی حاکم بر نوجوانان نسبت به آینده ی خود ، فرهنگ خاصی را در میان آنان ایجاد می کند .این جا موقعیتی است که احتمال دارد بیشتر نیازمند حمایت غیر مستقیم خانواده باشند خانواده ها به عنوان واحدی که بیش از همه با این مسائل دست و پنجه نرم می کنند ، ممکن است از این تأثیرات آگاه نباشند و فقط خود را گرفتار مشکلاتی عدیده می بیند . آموزش مدرسه در این زمینه می تواند به خانواده ها ،آگاهی ، بینش و آرامش خاصی ببخشد تا پویایی های پنهان فرزند خود را بهتر درک کنند.

منبع

خاتمی،مسعود(1393)، اثر بخشی آموزش خانواده بر دیدگاه تربیتی مادران،پایان نامه کارشناسی ارشد،علوم تربیتی،دانشگاه آزاداسلامی تهران

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0