ارزشها

بنابر رویکردهای نوین توسعه­ی اجتماعی، نیروی انسانی، مهمترین عامل توسعه محسوب می شود و با ایجاد نگرش ها و ایستارهای مطلوب می توان فرآیند رسیدن به توسعه ی اقتصادی- اجتماعی را که حرکتی در جهت فراهم نمودن بسترها و وضعیت لازم برای به فعلیت درآوردن استعدادهای انسانی است، تسریع نمود. بنابراین، از جمله عوامل مهم در مباحث مرتبط با توسعه اقتصادی و اجتماعی و وضعیت جوامع در حال گذار، وضعیت اخلاقی و ارزشی افراد در این جوامع است. شوارتز، که از سال 1987 تا کنون، تحقیقات متعددی را در زمینه ارزشها انجام داده است، عواملی همچون پای بندی دینی، جهت گیری سیاسی، تجربه های خاص دوران زندگی، مانند رابطه با والدین، مهاجرت و ضربه های روانی) و موقعیت مشترک افراد در ساختار اجتماعی مانند سن، جنس، شغل و تحصیلات را در ساختار و اولویت های ارزشی افراد مهم  می داند .

قوانین و هنجارهای اجتماعی در هر جامعه بر اساس ارزش های حاکم تدوین و تصویب می شوند. میزان ثبات و پایداری نسبی ارزش ها در جامعه به پایداری فرهنگ عمومی و قوانین کمک می کند و تحول مداوم و بحرانی شدن آن فرهنگ عمومی را نیز با تغییر و تحولات عمده روبه رو می سازد .

 مفهوم ارزش ها

ارزش یک مفهوم کلی است که دربرگیرنده­ی تمامی حوزه ها می باشد.ارزش، از نظر واژه شناختی از مصدر و فعل ارج و ارزیدن ساخته شده است. ارز + ش  اسم مصدر ارزش را ساخته است.  این واژه در زبان فارسی بمعنای قدر، مرتبه، اهمیت، شایستگی، لیاقت و برازندگی می باشد.در لاتین معادل واژه ارزش،Value می باشد و در فرهنگ آکسفورد، در توضیح این واژه، مفید یا مطلوب بودن، ارزش چیزی در مقایسه با چیز دیگر و ارزش به لحاظ پولی آمده است. ارزش ها نمایانگر عقاید و اصولی هستند که از نظر فردی یا اجتماعی نوعی رفتار برتر نسبت به رفتار مخالف، شمرده می شوند. نظام ارزشی عبارت است از کشش ها و گرایش هایی که بر انتخاب فرد تاثیر می گذارد. ارزشها را میتوان بایدها و نبایدهایی که رفتار فرد را هدایت می کنند و در برگیرنده­ی عقاید فرد، راجع به آنچه مطلوب است، دانست. برخی ارزش ها را به وجدان شخصی یا احساس فرد درباره صحت و سقم مسائل ربط می دهند اما در یک بستر فرهنگی، ارزش های موجود را به عاریت گرفته و در شکل ارزش های آموخته شده،متاثر از آن عمل می کنند. از آنجا که طبق تحقیقات صورت گرفته رفتار کارکنان در سازمان می تواند متاثر از نگرش هایشان باشد، از این رو،آگاهی از آنها برای مدیران سازمان هاضروری بنظر می رسد.باوجود این، بایستی اذعان کرد،آگاهی از همه نگرش های کارکنان برای مدیران سازمان اهمیت چندانی نداشته و مدیران نیز علاقه ای به دانستن همه­ی این نگرش ها ندارند. در واقع مدیران بیشتر علاقه مند به دانستن آن دسته از نگرش هایی هستند که با کار و سازمان مرتبط است.یکی از متغیرهای نگرشی مهم در قلمرو کار و فعالیت آدمی، تعهد سازمانی است .

ارزش ها از طریق نهادهای اجتماعی کننده، مانند خانواده، مدرسه، رسانه ها، حکومت، نهادهای مذهبی و اجتماعی وارد ساخت شخصیتی نوجوانان می شود و از طریق قادر است نظام ارزشی نوجوانان می شود و از این طریق قادر است نظام ارزشی نوجوانان را شکل دهد. نظام ارزشی نیز هویت آنان را تحت تاثیر قرار می دهد. یکی از عناصر اصلی هر نظام فرهنگی، ارزشها هستند. به نظر اینگلهارت وجه تمایز مردم در جوامع مختلف، تفاوت در نگرش ها، ارزش ها و مهارت های اجتماعی است. ارزش ها از نظر اینگلهارت می توانند موجب تغییر در نظام اجتماعی شوند و در صورت بی توجهی نظام اجتماعی به تغییرات ایجاد شده در ارزشها، باید تغییر و تحول اساسی را در نظام اجتماعی احتمال داد. طبق نظر پارسونز، مکانیسم اصلی حفظ و بقای نظام اجتماعی، فرایند اجتماعی کردن است و برای حفظ امنیت اجتماعی و ملی باید فرایند اجتماعی شدن یا جامعه پذیری تسهیل شود. نهادهای اجتماعی مانند خانواده، مدرسه، حکومت و سایر نهادها وظیفه­­­­­­­­ی انتقال ارزش ها را به کودکان و نوجوانان به عهده دارند. این نهادها به مرور زمان ارزش های اجتماعی را وارد ساخت شخصیتی افراد نموده، هویت ملی و دینی آنان را تا حد زیادی شکل می دهند. از آنجا که فرهنگ در برگیرنده­ی ارزش ها، گرایش ها و رفتارهاست. بنا بر این فرایند، درونی کردن ارزش ها، گرایش ها، و رفتارها منجر به اجتماعی شدن و شکل گیری هویت دینی و ملی نوجوانان خواهد شد، بعلاوه در صورتی که اجتماعی شدن ناموفق بوده، یا فرایند نامطلوبی را طی کند، باعث ایجاد تزلزل در نظام ارزشی نوجوانان و در نتیجه فراهم شدن زمینه های ایجاد تعارض با نظام ارزشی جامعه می شود. در صورتی که این تعارض مرتفع نگردد، زمینه های بحران در جامعه فراهم می شود و در صورت فراگیر شدن، مشارکت نوجوانان درامور،وحمایت آنان از دولت کاهش می یابد. رابینز، بیان کرد که ارزش های فرد را بر حسب میزان شدت فهرست کنیم، نظام ارزشی او به دست می آید. همه­ افراد دارای سلسله مراتبی از ارزش ها هستند که تشکیل دهنده نظام ارزشی آنهاست. این نظام ارزش ها با توجه به اهمیتی که چه چیزهای باارزش مثل آزادی، احترام به نفس، فرمانبرداری، برابری و غیره می دهد، مشخص می شود .ارزش بعنوان یک پدیده اجتماعی، از زمان تشکیل اجتماعات اولیه تا کنون در زندگی انسان نقش مهمی داشته است. ماکس وبر، می گوید: زندگی بشر از یک رشته انتخاب ها تشکیل شده است که افراد از طریق آنها نظامی از ارزشها را برپا می کنند. ذات ارزشها، عبارت است از انتخاب و تصدیق آزادانه .

پیمایش جهانی ارزشها که از دهه­ی 70 آغاز شده است بر این موضوع متمرکز شده است. پیمایش جهانی ارزش با مطالعات جامعه شناسان کلاسیک مانند وبر، دورکیم، آغاز شده، در دهه های بعد با مطالعات مک کللند، راجرز و اینکلس، ادامه یافته است، پس از آن اینگلهارت و بکر ، نظریه ی نوسازی اصلاح شده ای را طراحی کرده اند که ارتباط بین تحولات اقتصادی و فرهنگی را بیشتر نشان می دهند، اولویت های ارزشی گونه ای از مطالعات در زمینه­ی فرهنگ و ارزش است که به بررسی سلسله مراتب ارزشی افراد یک جامعه می پردازد. نظام ارزشی، سازمان پایداری از عقاید است که در پیوستاری از ارزشهای به ترتیب اولویت و اهمیت نسبی تنظیم می شود .

ارزشها کمال مطلوب و باورهای ریشه داری اند که عمدتا در قالب هنجارها سمت وسوی کنشگران اجتماعی را تعیین می کنند. ارزشهای اجتماعی که به عنوان احکام جمعی مورد پذیرش جامعه و یا گروه قرار گرفته اند مبنای عمل، وقایع و پیامدهای اجتماعی هستند. در طی دوره های مختلف حیات بشری اندیشه­ی پیشرفت و راه های تحقق آن، یکی از آمال و آرزوهای شیرین و دور از دسترس بسیاری از کشورهای جهان است و جوامع مختلف، همواره در تلاش بوده اند که برای بسط قدرت و توانایی های خویش به جدیدترین شیوه ها و ابزارها دست یابند. ارزشها به عنوان پتانسیل هایی برای کنش های اجتماعی ابزاری مناسب برای حرکت جوامع به سوی توسعه همه جانبه و پایدار هستند. بنابراین ایجاد ارزشهای والای انسانی بایستی مساله­ی اساسی و دغدغه ی اصلی توسعه باشد، بنابراین فرهنگ ماهیتی بیش از یک نقش مکمل در توسعه دارد. ارزش یک اعتقاد پایدار و حالت خاصی از هدایت یا حالت نهایی از وجود تمایزات و ترجیحات شخصی یا اجتماعی برای روش مقابل یا گفت و گویی از هدایت روش نهایی است این تعاریف ارزش ها را بعنوان یک جزء ذاتی انگیزه به تصویر کشیده اند که آنها را بعنوان اهداف بزرگ توسعه می دهندبرخی از تعاریف بر این باور هستند که مطلوبیت ارزشها، تبادل اهداف، تفاوت در اهمیت و ارزش، اصول هدایت شده در زندگی یک شخص یا یک گروه هستند.

ارزش ها به نظام اجتماعی هویت بخشیده، بنیان نظام فرهنگی و سازنده­ی هویت فرهنگی جامعه می باشند، تعیین کننده­ی میزان شباهت و تفاوت نظام های فرهنگی هستند. ارزش ها میزان تبادل و تضاد نظام های فرهنگی را تعیین می کند. و زیربنای قانون و هنجارهای اجتماعی اند.ثبات نسبی ارزش ها، ثبات نسبی فرهنگ را باعث می شود. و بطور کلی ارزش ها به منزله­­­­­­ی اصول راهنما عمل می کنند و مهمترین کارکرد فردی ارزش ها فراهم آوردن معیارهایی است که رفتار و افکار فرد را در جهات مختلف هدایت می کنند.

ارزشها رفتار هدایت شده توسط القای اهداف هستند یعنی اینکه بنیادی تر هستند و چیزهایی را تحت عنوان یک نیروی خاص به افراد ارائه می دهد .ارزش های حاکم بر هر جامعه از یکطرف تاثیر بر نظام ارزشی افراد آن جامعه دارد و از طرف دیگر، شکل دهنده­ی نظام ارزشی تک تک افراد جامعه است. بنابراین مطالعه­ی نظام ارزشی در بعضی از رشته های علمی بویژه روانشناسی، جامعه شناسی و علوم تربیتی مورد توجه صاحب نظران بوده است. روانشناسان اغلب نقش ارزش را از منظر هویت یابی و شکل گیری شخصیتافراد مورد توجه قرار می دهد. بعضی از روانشناسان و جامعه شناسان برای سنجش نظام ارزشی  ابزارهایی مانند: پرسشنامه­ی آلپورت، ورنون و لیندزی ، فهرست ارزش های اسپیندلر، سنجه­ی دوازده ارزشی اینگلهارت، پیمایش ارزشی روکیچ و ابزار ساختار چرخشی ارزش های شوارتز تهیه و اعتبار یابی کرده اند. کلیه­ی تصمیم های طراحی و اقدامات اجرایی تربیتی جنبه­ی ارزشی دارد و برنامه ریزان، طراحان باید ضمن آگاهی از ارزش های حاکم بر جامعه، سازمان ارزشی مخاطبان خود را بشناسند .

 شوارتز، در سال 2001بیان کرد که ارزش ها اهداف فراموقعیتی هستند که بعنوان اصول راهنما در زندگی فرد یا گروه اجتماعی خدمت می کنند. از دوران باستان، درباره­ی جنبه­ی  نظری و تئوریکی ارزش متونی نوشته شده است ولی در دهه ها­ی اخیر مطالعه­ی ارزش اهمیت تازه ای یافته است. توجه به ارزش ها و استانداردهای اخلاقی و اجتماعی از مهمترین راههای پیشگیری از مشکلات روانی – اجتماعی نوجوانان محسوب می شود. ارزش ها و استانداردهای اخلاقی در هیچ دوره ای از زندگی به اندازه­ی دوره­ی نوجوانی مطرح نمی شود. از آنجا که نظام اجتماعی از همین بایدها و نبایدها به وجود می آید، ارزش ها به نظام اجتماعی هویت می دهند و حتی شباهت ها و تفاوت جامعه ای با جامعه ای دیگر بر اساس ارزش هاست. ارزش، عنصری فرهنگی است که خوب وبد بودن هر چیز را تعیین می کند. ارزش ها بایدها و نبایدها را مشخص می کنند.

افراد به کسانی اعتماد می کند و جذب آنهایی می شوند که شباهت بیشتری با آنها دارند و افرادی که سیستم ارزشی مشابهی دارند، ادراکات و رفتارهای مشابهی از خود نشان می دهند. بنابراین تناسب ارزشی، رفتارها و نگرش های کارکنان را تحت تاثیر قرار می دهند. البته لازم به ذکر است که هماهنگ کردن ارزش های فردی و سازمانی هم به لحاظ ملاحظات آموزشی و هم به لحاظ ترسیم مدیریت استراتژیک سازمانی اهمیت بسزایی دارد. اغلب در مطالعات رفتار سازمانی، ارزشهای فردی و سازمانی از دیدگاه تناسبی، برای پیش بینی رفتار کارکنان و نگرش های سازمانی و پیامدهای رفتاری بکار می رود. اینطور برداشت می شود زمانی که ارزش های سازمانی با ارزش های کارکنان هماهنگ می شود کارکنان راضی تر بوده، تعهد بیشتری به سازمان پیدا می کنند، بعلاوه بهتر کار می کنند، میل کمتری برای ترک سازمان دارند و نسبت به کارکنان و سازمان خود نگرش و افکار مثبت تری پیدا می کنند.

مهمترین کارکرد اجتماعی ارزش ها، نقش آنها در تعیین شیوه های مطلوب اندیشیدن و عمل کردن در فرهنگ و تحقق همبستگی اجتماعی است. اهمیت ارزش ها فقط در بعد فردی خلاصه نمی شود بلکه در جامعه و نظام اجتماعی هم تاثیر گذار هستند تا جایی که گفته می شود حفظ حکومت به حفظ ارزش ها و هویت ملی و فرهنگی جامعه وابسته است .

نظام ارزش ها، راهنما و تعیین کننده گرایش های اجتماعی، ایدئولوژی ها، رفتار و کنش اجتماعی است که در آداب و رسوم، قوانین، اعتقادات و شیوه های زندگی روزمره تجلی می یابند. ارزش ها نقش اساسی در تبیین، کنترل، هدایت، نظارت و پیش بینی کنش در نظام را دارند و عنصری بنیادین در نظام فرهنگی به شمار می روند. تا جایی که بیشتر نظریه پردازان علوم اجتماعی و به خصوص جامعه شناسان به بررسی و شناسایی نظام ارزشی در اجتماعات بشری پرداخته اند و به لزوم بررسی آن به منظور پیش بینی و تبیین پدیده های بشری و کنش هایشان توجه داشته اند. در این میان می توان از دورکیم با مبحث وجدان جمعی و همبستگی مکانیکی و ارگانیکی و نظام ارزشی هر یک از آنها، پارسونز با بحث از نظام فرهنگی که از طریق ارزش ها و هنجارها به سایر خرده نظام های کنش نظارت کنترل می کند و اطلاعات می رساند و از طریق همان ها به تبادل اطلاعات در بین سایر خرده نظام ها و سایر نظام های اجتماعی (جوامع) می پردازد، وبر با بحث ارزش های سنتی در برابر ارزش های عقلانی و کنش و اقتدار مربوط به هر یک، و جانی اینگلهارت و هابر ماس، با مبحث از بحران مشروعیت ها، با ارائه مدل علمی الگو مانند، از نظام ارزشی جامعه و ابعاد تشکیل دهنده­ی آن و میزان دخالت هر بعد نسبت به سایر ابعاد در نظام ارزشی بیان شده، می توان به یک بینش و دید کلی درباره اذهان و دید افراد جامعه نسبت به پدیده ها و مطلوبیت ها رسید. از سوی دیگر هر یک از ابعاد نظام ارزشی، نمایانگر تاثیر عوامل چند، درباره ارزش دانستن آن از سوی تعدادی از افراد جامعه است که با بازیابی و میزان تاثیر آنها و احتمالا یافتن روابط علی و معلولی میان آنها، می توان به تعیین رابطه، حذف عوامل بحران زا در نظام ارزش و تزریق عوامل منسجم کننده و وحدت بخش نظام ارزشی پرداخت. نظام ارزشی عبارت از  مجموعه گرایش های مربوط به هم است که در شکل یک بنای پلکانی نظم می یابد. روکیچ، معتقد است نظام باور- ناور، نظامی در برگیرنده گرایش ها و ارزشها و نظام ارزش ها، به شمار می آید وی نظام ارزش ها را چنین تعریف می کند: نظم دهی باورها که به ثبات نسبی توصیف می شود و ترجیح دادن هدفی از هدف های وجود یا شکلی از اشکال رفتار رساننده به این غایت را با خود دارد و آن، در پرتو آن چیزی است که نمایانگر اهمیت در ارتباط با فرد است آلبرت، در سال 1972 اظهار کرد که ارزش ها، پایه و اساس بینش و کنش انسان را تشکیل می دهند و در انتخاب، گزینش و انجام کنش نقش دارند و تعیین کننده رفتار و کنش اجتماعی هستند که در آداب و رسوم، قوانین، اعتقادات و اصول مقدس و شیوه های زندگی روزمره تجلی می یابند. ارزش ها از نظر اهمیتی که دارند، یکسان نبوده و در مجموعه ای جای دارند که نظام ارزشی نامیده می شود. نظام ارزشی، سازمان پایداری از عقاید است که با شیوه های قابل ترجیحی از کنش یا حالت های غایی وجود، ارتباط دارند و در پیوستاری که بر اساس اهمیت نسبی مرتب شده، قرار بگیرند. نظام ارزشی تشکیل دهنده­ی نظام ارزشی فرهنگی است که عملا بر مبنای مجموعه ای منطقی از ملاک های ارزیابی، شامل تفاوت های ارزشی صریح و ضمنی و رفتارهای مرتبط با ارزش قرار دارد. بنابراین نظام ارزشی از ارزش های صریح و ضمنی مثبت و منفی که در قضاوت های ارزشی و رفتارهای شفاهی و غیر شفاهی مستتر هستند، تشکیل می شود .

نظریه ی ساختار ارزشی شوارتز

شوارتز، با توجه به نظریه­ی روکیچ در زمینه ارزشها به طرح نظریه ی خویش درباره ی ارزشها پرداخته و مقیاسی را برای اندازه گیری ارزشها تهیه نموده است. بر اساس نظر وی، ارزشها، اهداف فراموقعیتی هستند که به عنوان اصول راهنما در خدمت زندگی فرد یا گروه قرار داشته و اهمیت متفاوتی دارند. ارزشها، از یکسو تعیین کننده ی گرایشهای اجتماعی و ایدئولوژی ها و از سوی دیگر تعیین کننده ی رفتار و کنش اجتماعی هستند که در آداب و رسوم، قوانین، اعتقادات، اصول مقدس و شیوه های زندگی روزمره تجلی می یابند.

شوارتز ، ارزشها اهداف مطلوب و فراموقعیتی هستند که اهمیت آنها تغییر می یابد و به عنوان اصول راهنما در زندگی افراد عمل می کنند. فراموقعیتی بودن ارزشها نشان دهنده­ی تاثیر نافذ و گسترده ی ارزشها در سایر موقعیت های زندگی است که بالطبع محیط کاری را نیز در بر می گیرد.طبق نظریه ی ارزشی شوارتز، ده نوع ارزشهای متفاوت انگیزشی وجود دارد که از الزامات جهانی زندگی انسانی گرفته شده است و این ارزشها: قدرت، پیشرفت(موفقیت) ، لذت گرایی، برانگیختگی(تحریک) ، خودرهبری( خوداتکائی) ، جهانی بودن،  خیرخواهی، سنت، همرنگی(همنوائی)  ، امنیت  نام دارند.

ارزشهای سطح فردی شوارتز

  • قدرت: عبارتست از موقعیت اجتماعی و وجهه کنترل یا تسلط بردیگران شامل: قدرت اجتماعی،ثروت،اقتدار.
  • موفقیت یا پیشرفت: این بعد عبارت است از موفقیت فردی در اثبات شایستگی با توجه به معیارهای اجتماعی شامل :موفقیت، توانایی، بلندمرتبه جو، نفوذ.
  • لذت گرایی ؛ لذت طلبی: عبارت است از خوشی و احساس خشنودی شخصی که منجر به دنبال کردن خوشی و زندگی لذت بخش می شود.
  • خودرهبری ؛ خوداتکائی : عبارت است از اندیشه و استقلال عمل در انتخاب کردن شامل :خلاقیت، آزادی، کنجکاو، انتخاب شخصی هدفهای خود و استقلال.
  • برانگیختگی ؛ تحریک : هیجان و تازگی و چالش در زندگی شامل : یک زندگی مهیج، متنوع، متهور و داشتن دیدگاهی جسورانه.
  • جهان گرائی ؛ جهانی بودن : عبارت است از فهم، سیاستگذاری، بردباری و حمایت از رفاه همه ی افراد و طبیعت : دارای وسعت نظر، خرد عدالت اجتماعی، برابری، صلح جهانی، جهانی زیبا، بیگانگی با طبیعت، حفاظت از محیط زیست.
  • سنت : عبارت است از احترام، تعهد و پذیرش سنن و عقایدی که فرهنگ سننتی یا مذهب به فرد ارائه می دهد شامل : متواضع، پذیرش سهم خود از زندگی، مومن، احترام به سنت و اعتدال و میانه رو .
  • همرنگی یا همنوائی : عبارت است از بازداری اعمال، تمایلات و تکانش هایی که احتمال می رود باعث رنجش یا آزار دیگران شود و انتظارات و هنجارهای اجتماعی را نقض نماید : ادب، فرمانبردار، خودانضباطی، احترام به والدین و بزرگترها.
  • خیرخواهی : عبارت است از حفظ و افزایش رفاه مردمی که فرد با آنها بطور مکرر تماس شخصی دارد که شامل ارزشهایی ازقبیل :یاریگر، صادق، بخشنده، وفادار، مسئولیت پذیر می باشد.
  • امنیت : عبارت است از ایمن بودن، هماهنگی و ثبات جامعه، روابط و صیانت نفس شامل :امنیت خانوادگی، امنیت ملی، نظم اجتماعی، پاکیزه، جبران محبت های دیگران.

قدرت و پیشرفت ؛ موفقیت, هر دو بر برتری اجتماعی و اعتبار تاکید دارند، پیشرفت (موفقیت) و لذت هردو خودمحوری را بیان می کنند، برانگیختگی (تحریک) و خودرهبری هر دو شامل انگیزه­ی ذاتی برای اربابی و تغییر پذیر بودن است، خودرهبری و جهانی بودن هر دو اعتماد بر خود، نظری آرام با تنوعی از زندگی را بیان می کنند، جهانی بودن و خیرخواهی هر دو مستلزم تمایل به خودافزایی دیگران و برتری خودخواهانه ی منافع است، خیرخواهی و سنت از خودگذشتگی شخص در گروه را ترویج کردند، سنت ، همرنگی(همنوائی) و امنیت حفاظت از نظم و هماهنگی در روابط را تاکید کردند. در مقابل، اهداف انگیزشی انواع ارزش در تضاد با هم هستند به بیان دیگر، وضعیت اطراف دایره نمی تواند در همان زمان دنبال شود. برای مثال، دنبال کردن ارزشهای پیشرفت ممکن است در تضاد با دنبال کردن ارزشهای خیرخواهی باشد: دنبال کردن موفقیت های شخصی برای خود احتمالا مانع اقدامات با هدف در جهت افزایش رفاه دیگران، (کسانی که به کمک شخصی نیاز دارند) می شود. دو تعارض عمده ی ارزشها، در ساختار سیستم های ارزشی پیدا شده است. این ما را قادر می کند که کل ساختار سیستم های ارزشی را تحت عنوان دو ابعاد اساسی سازمان یافته کنیم. نخست آمادگی در برابر تغییر در برابر محافظه کاری و دوم خودمتعالی (توجه به ماورای خود) در برابر تقویت خود. آمادگی در برابر تغییر ترکیبی از خودرهبری و تحریک (برانگیختگی) می باشد، محافظه کاری نیز ترکیبی از امنیت، همرنگی و سنت می باشد. این بعد آمادگی در برابر تغییر در برابر محافظه کاری، یک تضاد بین تاکیدات روی استقلال فکری و عملی و تغییر علاقه ای در مقابل فروتنی، حفظ شیوه های سنتی و حمایت از ثبات و پایداری است. به بیان دیگر، بعد آمادگی برای تغییر شامل نوع های ارزشی خوداتکائی، برانگیختگی و لذت گرایی است.ارزشهای  سنت گرایی، همنوایی و امنیت، بیانگر بعد محافظه کاری است. بعد دوم خودتعالی ترکیبی از خیرخواهی و جهانی بودن است، تقویت خود نیز ترکیبی از قدرت و پیشرفت (موفقیت) می باشد. این بعد خودتعالی (توجه به ماورای خود) در برابر تقویت خود یک تضاد بین پذیرش دیگران به عنوان هم سطح و نگرانی برای رفاهشان در مقابل دنبال کردن موفقیت های مربوط به شخص را منعکس می کند. به بیان دیگر، ارزشهای قدرت گرایی، موفقیت و لذت طلبی، نمایانگر بعد تقویت خود است و جهان گرایی و خیرخواهی، نمایانگر بعد خودمتعالی(توجه به ماورای خود) می باشد. عناصر لذت گرایی به آمادگی در برابر تغییر و تقویت خود تقسیم می شود. این فرم اشاره دارد که ارزشها بر روی لذت گرایی در مقابل امنیت، انطباق و سنت تاکید دارند. این قسمت به روابط افقی در مقابل نیروی اجتماعی و موفقیت اشاره کردند. این چهار نوع ارزش بالا به تعمیم و پایدار بودن نسبت به ده نوع ارزشها تمایل دارند.

ساختار روابط ارزش: 

علاوه بر شناسایی 10 ارزش اساسی، نظریه­ی ساختار، روابط پویا در میان ارزش را نشان می دهد. ساختار ارزش از این واقعیت منتج می شود که اعمال به دنبال هر ارزشی در تضاد است با بعضی از ارزش ها، اما متناسب با دیگر اعمال می باشد. به عنوان مثال، به دنبال ارزش دستاورد به طور معمول در تضاد با ارزش به دنبال خیرخواهی می باشد. به دنبال موفقیت شخصی برای خود و تمایل به تقویت و به اقدامات با هدف بالا بردن موقعیت اجتماعی خود و قدرت برای دیگران تقویت شود. مثال دیگر ، به دنبال تازگی و تغییرات (ارزش تحریک) با توجه به آداب و رسوم (ارزش سنت) که در توافق است با ارزش های تطابقی، دنبال می کند. هر دو باعث تحریک اعمال سلطه پذیری برای پیش بینی های خارجی می شوند. اعمال به دنبال ارزش ها، شامل پیامدهای عملی، روانی و اجتماعی است. عملاً انتخاب یک جایگزین عمل، که باعث ترقی یک ارزش می شود (مثلاً مصرف مواد مخدر در مراسم تحریک فرقه ای) ممکن است به معنای نقض ارزش های رقابتی (اطلاعات از احکام دین یک سنت خاص است). فردی که انتخاب می کند چه چیزی انجام بدهد، ممکن است پی ببرد که اقدامات پیشنهادی به عنوان ناهنجاری های روانی هستند و شخص دیگر ممکن است مجازات های اجتماعی را با توجه به تناقضات عملی و منطقی بین عمل و دیگر ارزش هایی که فرد  ادای و اظهار می دارد را واضح که البته مردم می توانند و دنبال می کنند ارزش های رقابتی، اما تنها در یک عمل نه، در عوض آن ها، این کار را از طریق اعمال مختلف، زمانهای مختلف درزمینه فرآیندهای فعال سازی ارزش، انجام می دهند.

فرآیند ارتباط دهنده ارزش ها

فعال سازی ارزش: ارزش ها بر رفتار تأثیر می گذارند، اگر آن ها فعال شوند. فعال سازی ممکن است (ممکن نیست) باعث تفکر آگاهانه در مورد ارزش شود. بیشتر پردازش اطلاعات در خارج از آگاهی رخ می دهد.

ارزش های مربوط به جنبه هایی  که باعث فعال سازی ارزش ها می شوند: یک ارزش قابل دسترس به عنوان مثال، به راحتی به ذهن می آید، بیشترین احتمال را دارد که فعال خواهد شد. زیرا ارزش هایی که بیشتر مهم یا قابل دسترسی هستند، بیشتر با رفتار در ارتباط هستند. ارزش های مربوط به جنبه هایی  که باعث فعال سازی ارزش ها می شوند. پیشنهاد کار ممکن است باعث فعال کردن ارزش های پیشرفت و یک تصادف ماشین باعث فعال کردن ارزش های امنیتی شوند. حتی افزایشات تصادفی در دسترس به ارزش، یا آمدن در طول کلمات ارزش ، مربوطه در یک بازی پازل گفته شود ، اگر آن یک مقدار با اولویت بالا باشد و سپس ممکن است به رفتار منجر شود. توجه به خود ممکن است باعث افزایش روابط ارزش رفتار شود، زیرا آن ها ارزش هایی که ارز ش های مرکزی به مفهوم خود با اهمیت بالا را فعال می کنند. آزمایشات فعال سازی به طور خاصی مهم هستند، زیرا آن ها نشان می دهند که ارزش های فعال باعث ایجاد رفتار می شود.

ارزش ها به عنوان یک منبعی از انگیزه هستند:  ارزش های مردم مانند نیازهای آن ها، جاذبه ها را برروی اعمال ممکن و شدنی، اعمال و تحصیل می کنند. این است که اعمال جذاب تر، و به طور ذهنی پربهاتر می شوند به حدی که آن ها دسترس به اهداف را ارتقاء دهند. افرادی که ارزش برانگیختگی (تحریک) دارند به احتمال زیاد به یک پیشنهاد کار چالش برانگیز، جذب شود در حالی که ارزش های امنیتی ممکن است به یک پیشنهاد مشابه تهدید و غیر جذب دستیابی پیدا کنند. ارزش های اولویتی بالا، به مفهوم خود، مرکزی هستند، دریافت فرصتی برای نیل به آن مجموعه های اتوماتیکی، مثبت و پاسخ عاطفی به اقداماتی که به آن ها خدمت خواهند کرد. و تهدیدی برای ارزش دستیابی به مجموعه ها پاسخ  عاطفی منفی باشند. ارزش ها ممکن است جذابیت اعمال بدون وزن آگاه جایگزین و پیامدهای آن ها را تحت تأثیر قرار بدهد، ما به ندرت متوجه تأثیر ارزش هایمان، زمانی که برنامه ای را در تلویزیون برای تماشا انتخاب می کنیم. به عنوان مثال تفکر آگاهانه، ممکن است بعداً به جذابیت اقدامات با آوردن عواقب بسیاری از آن ها به ذهن تغییر یابد. به عنوان مثال اثر یک کار جدید در خانواده. ارزش های اساسی همچنین از طریق نگرش خاص آن ها بر روی اعمال تأثیر می گذارند، حتی زمانی که ارزش ها مردم را تحریک می کنند، آنها بعید است عمل کنند، مگر این که آنها  معتقد باشند که ظرفیت انجام آن عمل را دارند و همچنین احتمال به ایجاد نتایج مورد نظر داشته باشند.

تأثیر ارزش در توجه، ادراک و تغییر در شرایط: ارزش ها اولویت های بالا و اهداف شدید (مزمنی ) هستند که مردم را به جستجو حضور به جنبه ارزش های مربوط به یک وضعیت هدایت می کند.یک خانم ممکن است تمایل به فرصت های شغلی پیشنهاد شده برای خود و دیگری بر محدودیت های آن در زندگی اجتماعی بر خود تحمیل کند . هر وضعیت در پرتو ارزش های مهم خود را تعریف می کند و هر تفسیر نشان می دهد که خطوط مختلفی از عمل، مطلوب و رضایت بخش است. اولویت های ارزش همچنین بر روی مردم برای هر بافت ارزشی تأثیر می گذارد. حتی اگر هر دو زنان تشخیص بدهند یک فرصت مشابه، محدودیت ها و وزن آن ها بسته به اولویت ارزش خود ها متفاوت خواهد بود.

تاثیر ارزش ها در برنامه ریزی عمل: اهداف مهم، باعث تحریک یک انگیزه قوی برای برنامه ریزی به طور کامل می شود . اولویت های بالا تر مشخص شده برای ارزش ها مردم به احتمال زیاد براساس یک عمل برنامه ریزی شده برای بیان آن  در رفتار عمل می کند. برنامه ریزی مردم در جوانب مثبت از اقدامات مورد نظر به جای جوانب منفی تمرکز دارد. این باعث افزایش اعتقاداتشان در توانایی برای رسیدن به اهداف ارزش گذاری شده در برابر موانع و حواس پرتی می شود. با ترویج برنامه ریزی، اهمیت ارزش باعث افزایش اولویت های پایداری ارزش افراد می شود.

ماهیت و طبیعت ارزش ها

  1. وقتی که ما در مورد ارزش هایی که در زندگیمان مهم هستند ، فکر می کنیم هر یک از ما دارای ارزش های متعدد مثلاً : موفقیت ، امنیت ، خیرخواهی, با درجات مختلفی از اهمیت هستیم. یک ارزش خاص ممکن است برای یک نفر بسیار مهم و برای دیگری بی اهمیت باشد. مردمی که برای آنها آزادی یک ارزش مهم است، اگر 1ـ ارزش و باورهای آنها به طور جدایی ناپذیری تحت تأثیر قرار می گیرد تحریک می شوند. وقتی ارزش ها فعال می شوند، آزادی آن ها به خطر می افتد، و آنها نا امید می شوند زمانی که درمانده هستند در برابر حفاظت از آن خوشحال هستند، زمانی که آنها می توانند از آن لذت ببرند.
  2. ارزش و باورها به اهداف مطلوبی مربوط می شود که باعث تحریک عمل می شود. مردمی که برای آنها نظم اجتماعی، عدالت و سودمندی به عنوان ارزش و باورهای مهم هستند، تحریک می شوند و انگیزه دارند که به دنبال این اهداف باشند.
  3. ارزش های فراتر از اعمال و شرایط خاص. اطاعت و صداقت، به عنوان مثال، ارزش هایی هستند که ممکن است مربوط به محل کار و یا مدرسه، ورزش، کسب و کار، سیاست، با خانواده، دوستان و یا غریبه ها باشند. این ویژگی ها متمایز می کند ارزش را از مفاهیم باریکتر مانند هنجارها و نگرش که معمولاً با اقدامات خاص ، اهداف ، و یا شرایط مربوط می شوند.
  4. ارزش ها به عنوان معیار یا استاندارد عمل می کنند. ارزش ها انتخاب و یا بررسی اقدامات، سیاست، مردم و حوادث را هدایت می کنند. مردم تصمیم می گیرند که چه چیزی خوب یا بد، مشروع یا نامشروع، شایسته انجام است یا نه باید از آن اجتناب کرد، براساس نتایج و عواقب احتمالی برای ارزش های مردم مورد احترام آن است . اما تأثیر ارزش ها در تصمیم گیری های روزمره به ندرت از روی آگاهی است. ارزش ها زمانی وارد آگاهی می شوند که اقدامات و یا قضاوت، یکی از آن ها، مورد توجه قرار بدهند، پیامد و نتایج متضاد را برای ارزش های متفاوت.
  5. ارزش ها به وسیله ­ی اهمیت نسبی به یکدیگر، مرتب می شوند. شکل ارزش های مردم در سیستم نظم، از اولویت های ارزش که آن ها را به مانند افراد توصیف می کنند، که آیا نگرش های آنها بیشتر برای پیروزی و یا عدالت، نوظهور (تازگی) یا سنت (عرف) مهم است. سیستم های مرتبه ای همچنین ارزش ها را از هنجارها ونگرش ها متمایز می کند.
  6. اهمیت نسبی ارزش های چندگانه، اعمال را هدایت می کند. هر ارزش و یا رفتار (نگرش) معمولاً مفاهیمی بیش از یک ارزش دارند. به عنوان مثال، حضور در کلیسا ممکن است باعث بیان و ترویج سنت، انطباق و ارزش های امنیتی، در برآمد مکتب رفاه طلبی و تحریک ارزش ها (باورها) شود .
  7. رابطه جانشین میان ارزش های رقابتی آن چیزی است که چه رفتار و نگرش هایی هدایت می شوند. ارزش های مربوط به رفتار، به حدی که آن ها مرتبط به بافت (از این رو احتمال دارد که فعال باشند) و برای هنرپیشه مهم باشند ،توضیحی برای پایگاه های انگیزش براساس نگرشها و رفتار می باشند .

منبع

فتاحی،ویدا(1394)،نقش ارزشها ،محوریت کار،تعهد سازمانی برروی رفتارهای شهروندی سازمانی کارکنان دانشگاه،پایان نامه کارشناسی ارشد،مدیریت آموزشی،دانشگاه ادبیات وعلوم انسانی ارومیه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0