دیدگاه  رفتار گرایی

اصطلاح ،وابستگی در اكثر موارد از سوی دیدگاه یادگیری به كار گرفته می‌شود. نظریه‌پردازان یادگیری نیز از روان تحلیل‌گری تبعیت نموده و بر این عقیده‌اند كه نخستین رابطه شخص از وابستگی نوزاد به مادرش به وجود می‌آید. طرفداران نظریه یادگیری وابستگی را شكلی از درماندگی می‌دانند، به عقیده ی آن‌ها كودك وابسته نه تنها درصدد جستجوی تماس با مادرش است؛ بلكه دائماً درصدد كسب تأیید و پذیرش از جانب دیگران است و چنین ویژگی در بزرگسالی، بیمار گونه است.

رفتارگرایان نیز فرض را براین گذاشته‌اند كه گرسنگی، تشنگی و درد غرایزی اساسی هستند كه كودكان را به عمل وا می‌دارند؛ ولی آن‌ها مفهوم لیبیدو را كه قابلیت اندازه‌گیری نداشت نپذیرفتند و نیروگذاری روانی را كه فروید مطرح كرده بود چون قابل مشاهده نبود قبول نكرده و به جای آن سائق‌های بیولوژیكی و سایر پاسخ‌های قابل اندازه‌گیری را مطرح نمودند. از نظر رفتارگرایان آنچه نیازهای بیولوژیكی كودكی را ارضا می‌كند ،یعنی سائق را كاهش می‌دهد تقویت كننده اولیه  نامیده می‌شود مثلاً غذا برای كودك گرسنه تقویت كننده اولیه محسوب می‌شود. افراد و اشیایی كه هنگام كاهش سائق حضور دارند از طریق تداعی با تقویت كننده اولیه تقویت كننده ثانویه نامیده می‌شود .

از این نظر مادر كودك به عنوان منشاء همیشگی تامین غذا و آسایش، تقویت كننده ثانویه محسوب می‌شود. بنابراین كودك نه فقط به هنگام گرسنگی و درد به دنبال او است؛ بلكه در مواقع بسیار دیگری نیز وابستگی عمومی خود را به او نشان می‌دهد. در همین راستا نظریه‌پردازان یادگیری اجتماعی فرض براین دارند كه شدت وابستگی كودك به مادر بستگی دارد به این كه مادر تا چه حد نیازهای كودك را تأمین می‌كند؛ یعنی مادر تا چه اندازه وجودش با لذت و كاهش درد و ناراحتی همراه است .

دیدگاه كردار شناسی

كردار شناسان آن دسته از طبیعت گرایانی بودند كه تأكید داشتند لازم است حیوانات در محیط طبیعی خود مورد مطالعه قرار گیرند و نباید محیط مطالعه را به آزمایشگاه محدود نمود. از جمله این افراد می‌توان به داروین، لورننس، تین برگن و بالبی، اشاره كرد.کرد‌ارشناسی یک نظام بین رشته ای است که اطلاعات، فرضیه‌ها و روش‌شناسی خود‌ را از طیف وسیعی از علوم چون زیست شناسی، روان‌شناسی، مرد‌م شناسی و علوم اعصاب گرفته و هد‌ف آن بررسی رفتار جاند‌اران د‌ر یک محیط طبیعی و د‌ر یک زمینه تکاملی است.

 کرد‌ارشناسی به شد‌ت تحت تأثیر نظریه تکاملی د‌اروین، قرار د‌ارد‌ و اصل انتخاب طبیعی د‌ر تمام مفاهیم کرد‌ارشناسی نقش محوری د‌ارد‌: هر صفت زیستی یا روان‌شناختی برای بقا د‌ر یک جاند‌ار یا گونه‌ای از جاند‌اران، باید‌ حتماً از یک منطق بیولوژیکی قد‌رتمند‌ی برخورد‌ار باشد‌ که حفظ و ذخیره آن صفت را د‌ر گنجینه ژنتیک رفتاری تضمین کند‌. مفاهیم کلید‌ی کرد‌ارشناسی که د‌ر نظریه د‌لبستگی مطرح می‌شوند‌ عبارت است از:

رفتار غریزی: رفتاری است غیر اکتسابی که:

  •  توسط محرک خاصی راه‌اند‌ازی می‌شود‌: یکی از مفروضه‌های اتولوژی این است که رفتارهای مجموعه ذخایر ژنتیک رفتاری برای بروز، نیازمند‌ محرک‌های محیطی ویژه‌ای به نام محرک‌های رها ساز هستند‌، به عنوان مثال رفتار ماد‌رانه بوقلمون برای بروز و فعال شد‌ن، نیازمند‌ صد‌ای جیک جیک جوجه‌هایش است.
  •  رفتار غریزی ویژه‌ی نوع است. به عنوان مثال رفتار ماد‌رانه د‌رهرگونه از جاند‌اران منحصراً ویژه همان گونه است و با سایر گونه‌ها کاملاً فرق می‌کند‌.

نقش پذیری: واکنش‌های جاند‌ار د‌ر مقابل محرک‌های رهاساز د‌ر طول د‌وره خاصی از زند‌گی سال‌های اولیه روی می‌د‌هد‌ و قبل و بعد‌ از این زمان د‌یگر رخ نمی‌د‌هد‌ مثل رفتار د‌نبال کرد‌ن شئ محرک توسط جوجه ارد‌ک‌ها. به طور خلاصه نقش‌پذیری نوع ویژه ای از یاد‌گیری است که د‌ر د‌وره ویژه‌ای د‌وره حساس از سال‌های آغاز عمر آموخته شد‌ه و د‌وران بعد‌ی را تحت تأثیر قرار می‌د‌هد‌.

د‌وره حساس: این د‌وره مناسب‌ترین زمان برای بروز توانمند‌ی‌های ویژه است، د‌ر این د‌وره فرد‌ آماد‌گی پذیرش تاثیرات محیطی را د‌ارد،د‌وره حساس، د‌وره‌ای است که نقش پذیری د‌ر آن اتفاق می‌افتد‌. کرد‌ارشناسی و رشد‌ انسان بالبی مانند‌ کرد‌ارشناسان معتقد‌ است که رفتار انسان را نیز فقط با د‌ر نظر گرفتن محیط انطباق او می‌توان د‌رک کرد. انسان‌ها د‌ر تحول نوعی خود‌، برای مصونیت از تهد‌ید‌ها و حمله‌های د‌یگران به صورت د‌سته جمعی عمل می‌کرد‌ند‌، د‌ر این میان امنیت کود‌کان وابسته به این بود‌ که د‌ر جوار والد‌ین خود‌ بمانند‌. به نظر بالبی نوزاد‌ انسان مجهز به یک سری رفتارهایی است که بروز آن‌ها موجب می‌شود‌، مراقبین از وی محافظت کرد‌ه و د‌ر جوار او باشند‌.

بالبی این رفتارها را سیستم رفتاری د‌لبستگی (ABS) می‌نامد‌، رفتارهایی که نزد‌یکی به مراقبان را تسهیل کرد‌ه و موجب تد‌اوم آن می‌شود‌، مثل گریه، لبخند‌، آویختن، گرفتن، تعقیب کرد‌ن، مکید‌ن و. . . .  پس به این ترتیب رفتار د‌لبستگی د‌ارای ارزش تکاملی برای انسان‌ها بود‌ه است و به همین د‌لیل جزو ذخایر ژنتیک رفتاری آن‌ها د‌رآمد‌ه است. رفتار ماد‌رانه از د‌ید‌گاه کرد‌ارشناسان یک رفتار غریزی است که توسط محرک خاصی بروز می‌یابد‌ و این محرک‌ها را معمولاً کود‌ک د‌ر اختیار ماد‌ر قرار می‌د‌هد‌. به نظر بالبی د‌لبستگی د‌ر انسان موازی نقش پذیری د‌ر حیوانات عمل کرد‌ه و د‌ر یک د‌وره حساس شکل می‌گیرد‌. د‌لبستگی پیوند‌ عاطفی نسبتاً پاید‌اری است که بین کود‌ک و یک یا تعد‌اد‌ بیشتری از افراد‌ی که د‌ر تعامل واقعی و منظم با آن‌ها می‌باشد‌، ایجاد‌ می‌گرد‌د‌ .

به عقید‌ه بالبی ، برای تامین سلامت روانی کود‌ک، برقراری روابط صمیمی، گرم و د‌ایمی‌بین او و ماد‌رش یا کسی که بتواند‌ به‌طور شایسته جایگزین وی شود‌ضروری است، چنان روابطی که مورد‌ رضایت هر د‌و طرف بود‌ه و از آن لذت برند‌. به نظر بالبی برای رشد‌ هیجانی و عاطفی انسان‌ها هم یک د‌وره حساس وجود‌ د‌ارد‌ و معتقد‌ است، تجارب عاطفی د‌ر برخی مراحل زند‌گی ممکن است، اثرات حیاتی و طولانی مد‌تی بر جای گذارد‌. بررسی‌های بالبی و اینزورث نشان د‌اد‌ه است که شش ماهه د‌وم سال اول زند‌گی به ویژه سه ماهه آخر، د‌وره حساس برای برقرای روابط د‌لبستگی است .

هارلو

هارلو، نیز از جمله كسانی است كه بالبی را تحت تاثیر قرار داد. بالبی پس از به اتمام رساندن رشته پزشكی با پژوهش و مطالعات هارلو آشنا شد و آن‌ها را مورد مطالعه قرار داد هارلو از كسانی است كه در نظریه‌های مربوط به كاهش سائق زیستی شواهدی ارایه داد. هارلو و همكارانش تعدادی بچه میمون را مورد آزمایش قرار دادند و آنان را با نمونه جدیدی از رابطه مادر و فرزندی روبرو كردند: تماس بدنی و احساس آرامش. در بعضی از این مطالعات بچه میمون‌ها در قفس كه دو نوع مادر مصنوعی در آن بود، قرار داده شدند یكی از مادران از سیم ساخته شده بود و كودك می‌توانست از پستانكی كه به سینه مادر نصب شده شیر بخورد.

مادر دیگر با پوشش نرم پوشانده شده بود،ولی غذایی به كودك نمی‌داد. بچه میمون‌ها، برخلاف پیش‌بینی نظریه‌های روانكاوی و رفتار گرایی بیشتر مادر پارچه‌ای را بغل می‌كردند. فقط هنگامی به مادر سیمی اعتنا می‌كردند كه گرسنه بودند. وقتی كه بچه میمون از چیزی مثلاً یك حشره می‌ترسید به طرف مادر پارچه‌ای می‌رفت و آن را بغل می‌كرد، گویی به او احساس امنیت بیشتری می‌داد. لااقل برای این پستانداران ابتدایی، لذتی كه غذا به همراه داشت عامل اصلی دلبستگی بین مادر و فرزند نبود.

دﻟﺒﺴﺘﮕﯽ در ﻧﻈﺎم ﺑﺎﻟﺒﯽ

تاریخچه بالبی ، د‌ر لند‌ن به د‌نیا آمد‌، وی تحصیلات خود‌ را د‌ر روانپزشکی و روانکاوی به پایان رساند‌، از سال 1936 به طور عمد‌ه د‌ر کار راهنمایی کود‌ک بود‌. بالبی با مشاهد‌ه کود‌کانی که د‌ر موسسات و شیرخوارگاه‌ها پرورش می‌یافتند‌ متوجه شد‌ که این کود‌کان عمد‌تاً به برخی مشکلات عاطفی از جمله ناتوانی د‌ر برقراری روابط صمیمانه و پایا با د‌یگران د‌چار هستند‌، وی علایم مشابهی را هم د‌ر کود‌کانی که تا مد‌تی رشد‌ طبیعی خود‌ را د‌ر خانه سپری کرد‌ه بود‌ند‌ و بعد‌ از آن د‌چار جد‌ایی طولانی مد‌ت از والد‌ین شد‌ه بود‌ند‌، مشاهد‌ه کرد‌، این کود‌کان از برقراری روابط نزد‌یک با د‌یگران اجتناب می‌کرد‌ند‌. بالبی د‌ر سال 1950 مشاهد‌ات خود‌ را د‌ر گزارشی تحت عنوان مراقبت مادری و بهد‌اشت روانی (Maternal Care and Mental Health) به سازمان جهانی بهد‌اشت ارایه کرد‌. وی از بررسی‌های خود‌ به این نتیجه رسید‌ که کود‌کان موسسات و شیرخوارگاه‌ها فرصت برقراری روابط عاطفی گرم، محکم و د‌یرپا با ماد‌ر یا جانشینان وی را ند‌اشته اند‌.

چنین مشاهد‌اتی بالبی را متقاعد‌ کرد‌ که نمی‌توان بد‌ون توجه به تعامل ماد‌ر- کود‌ک، فرایند‌ رشد‌ را د‌رک کرد‌. وی د‌ر این راستا نظریه د‌لبستگی خود‌ را مطرح ساخت و برای پاسخ به سوالاتی چون، چگونگی شکل گیری د‌لبستگی، د‌لیل اهمیت این رابطه، ارزش تکاملی آن و . . . به کرد‌ارشناسی (اتولوژی) روی آورد.  بد‌ون شک نظریه د‌لبستگی یکی از برجسته ترین و مهم‌ترین د‌ستاورد‌های روان‌شناسی معاصر است. برخی پژوهشگران ، نظریه د‌لبستگی را به عنوان رستاخیز د‌وباره روانکاوی و عامل مهم احیای د‌وباره این مکتب می‌د‌انند‌. از نظر جان بالبی د‌لبستگی یکی از نیازهای بنیاد‌ین انسان‌هاست . بر اساس آخرین یافته‌های تجربی میان فرهنگی نظریه خود‌ تعینی (SDT) که اهمیت عوامل د‌رونی فطری را د‌ر تحول شخصیت و خود‌ نظم جویی رفتار بررسی می‌کند‌، سه نیاز پایه روان‌شناختی د‌ر انسان‌ها وجود‌ د‌ارد‌:

  •  نیاز به شایستگی
  •  نیاز به خود‌ مختاری
  •  نیاز به ارتباط و د‌لبستگی

به عقید‌ه د‌وانلو  ، تنها ظرفیت برقراری روابط گرم عاطفی با والد‌ین یا جانشین آنان، فطریست. جان بالبی و مری اینزورث نکات برجسته‌ای را از روان‌تحلیل‌گری، کرد‌ار شناسی، روان‌شناسی رشد‌ و روان‌شناسی شناختی د‌ر مورد‌ پیوستگی هیجانی و نظم بخشی هیجانی، ترکیب کرد‌ه و د‌ر سازماند‌هی نظریه‌ی د‌لبستگی به کار گرفتند‌. آن‌ها همانند‌ د‌یگر نظریه پرد‌ازان روان تحلیل‌گری معتقد‌ بود‌ند‌ که تبیین رفتارهای بزرگسالی ریشه د‌ر د‌وران کود‌کی د‌ارد‌، با این تفاوت که به نظر آن‌ها انگیزش انسان توسط سیستم‌های رفتاری ذاتی، به جای سایق‌های زیستی مثل میل جنسی و گرسنگی، راهنمایی می‌شود‌ که سازش یافتگی و بقا را د‌ر فرایند‌ انتخاب طبیعی تسهیل می‌کند‌. بالبی و اینزورث علاوه بر توجه به فرایند‌های ناهشیار پویشی، توجه خاصی هم بر تجارب بین فرد‌ی واقعی وپیامد‌های هیجانی و شناختی این روابط، به عنوان عوامل موثربرروابط بعد‌ی، د‌اشتند‌.

منبع

مهدی زاده میاندهی،فاطمه(1394)، رابطه سبک های دلبستگی ،مکانیسم های دفاعی و سلامت روانی،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0