دیدگاههای مربوط به بازی
دیدگاه فروبل
فروبل ، متخصص تعلیم و تربیت ؛پدر کودکستان از جمله کسانی است که به نقش و اهمیت بازی در آموزش و سازندگی کودکان توجه زیادی مبذول داشته است. مهمترین عقیده و اظهار فروبل، این بود که میگفت : کودکان بیش از هر چیز از بازیهای خود مطلب میآموزند. فروبل که کلاسهای خود را در باغ های کودکان تشکیل میداد فعالیتهای حیاتی و لازم را برای کودکان طرحریزی میکرد و در کنار لذت و شادی در همین کلاسها به آموزش مفاهیم ضروری مبادرت مینمود. فروبل با توسل به بازی به عنوان الگوی آموزش و برنامه درسی توانست طرح آموزشی خود را بر اساس بازی بنیان نهد او به کمک هدایا کودک را قدم به قدم پیش میبرد و آموزش میداد و به مدد مشغولیات دست، چشم و فکر کودک را به کار میانداخت و به اهداف آموزشی خود دسترسی پیدا میکرد.
هدایای فروبل یک سری ابزار قابل دستکاری بودند که کودک ضمن بازی با آنها تجربیاتی را در خصوص اشکال هندسی، اعداد و اندازهگیریها به دست میآورد و موجبات رشد مفاهیم ذهنی آنان را فراهم میساخت از دیگر فعالیتهای پیشنهادی فروبل آوازها و سرودهای تفریحی میباشند. آوازها و سرودهای فروبل، اساساً برای استفاده مادران تهیه شده بود و بعداً به وسیله معلمین در کودکستانها به کار گرفته میشد به عقیده وی سرودها و آوازها مادر را متوجه مسئولیت خود در قبال کودک و درک این واقعیت میکنند که پرورش کودک از هنگام زادن آغاز میشود وحواس، اندام و ماهیچههای کودک را ورزش میدهند.
دیدگاه دکرولی
دکرولی، دانشمند و متخصص تعلیم و تربیت بیش از دیگران روی ارزشهای آموزشی بازی تاکید کرده است بازیهایی که نامبرده برای کودکان تدارک دیده است باعث پرورش استعدادهای حسی, حرکتی آنان میشود وی معتقد است که از طریق بازی کودکان اشیاء معمولی و آشنا و تصویرهایی از صحنههای زنده را به جای اشکال انتزاعی هندسی قرار میدهند و در امر فراگیری آنان تسهیل به عمل میآید. به نظر دکرولی بازی تخیلی ؛ بازیهای تقلیدی ، هوشی؛ بازیهای معمایی و اجتماعی ؛ بازیهای گروهی هم به عنوان روش یادگیری و هم به عنوان وسیله بیان از ارزش و سازندگی قابل توجهی برخوردار است.
دیدگاه ژان شاتو
شاتو ، بازیها را به کنشی، تقلیدی و دلخواه تقسیم نموده است. در بازیهای کنشی اشتغال خاطری برای تغییر دادن رفتار، اصلاح آن مهارت در کنش و سازگار نمودن این با زمینههای دیگر تجلی میکند. بازی ابداً به یک کنش محدود نمیشود بلکه توسط این کنش به تمام جهات تمایل پیدا میکند در سنین کودکستان بازیهای کنشی به شکل پیچیدهتری ظاهر میگردند مانند بازیهای دویدنی بازیهای جیغ و دادی، بازیهای تقلیدی که طبیعتاً تا اندازهای مستلزم همانندسازی با الگوهای مورد تقلید میباشند میتوانند یک وسیله ورزیده شدن برای شناخت و درک چشم اندازهای دیگران و یا سلاحی علیه خودمحوری باشند. برای مشاهده استعدادهای تقلیدی کودک میتوان بازی کودکی 8-7 ساله را که در نقش مرغ در یک لانه مراقبت شده تخم میگذارد و یا بازی کودکی را که لکوموتیوران شده و سعی میکند هیچچیز فراموش نشود، مورد توجه قرار داد. بازیهای دلخواهی با بهترین وجه میتوانند طرز فکر بازیکن را روشن کنند این بازیها توسط کودکان ابداع میگردند و میتوانند بسیار متنوع و متفاوت باشند.
دیدگاه کارل گروس
گروس، با پذیرش این ملاک که ؛ بازی عبارت است از یک پیش تمرین عمومی یا تمرین مقدماتی که میتوان بازیها را به دو دسته اساسی تقسیم کرد:
- بازیهایی که در آنها نقشهای عمومی مطرح هستند.
- بازیهایی که نشان دهنده نقشهای اختصاصیاند.
دیدگاه کرا
کرا ، در تقسیمبندی خود از بازیها به کنشهای ارثی و کنشهای تقلیدی تکیه میکند به نظر او کودک بازی میکند برای اینکه در بازی او امکان تجسم یا تصور کردن صحنهها وجود دارد زیرا میتواند موقع و وضع خارجی را بدون اینکه نسبت به آنها سازش یافته شد برای خود مجسم کند. مثلاً با عروسک بازی انگیزه مادری خود را تحکیم ببخشد.
دیدگاه پرز
پرز، بازیهای کودکان را به سه گروه تقسیم میکند:
- بازیهای منظم: بازیهایی هستند که در آنها قواعدی اعمال میشود.
- بازیهای، نامنظم: بازیهایی هستند که در آنها هیچ نوع قواعدی اعمال نمیشود و جنبههای تمرینی را میتوان در آنها مشاهده کرد.
- بازیهای مهارتی: در این بازیها سعی کودکان در انجام بازیهایی است که مهارت ساختن در آنها مطرح است و در حد اعلا جنبه سازندگی به خود میگیرند. مانند ساختن یک برج. این نوع بازیها در نهایت متضمن جنبه خلاقیت هستند.
دیدگاه اشترن
اشترن ، برای اولین بار مسئله ساخت بازیها را مطرح میسازد و بازیها را به دو گروه فردی و اجتماعی یا گروهی تقسیم میکند.
- بازیهای فردی: بازیهایی هستند که میتوانند جنبه تجربی یا جنبه ساختن و جنبه اشیاء را داشته باشند. آدمی با این نوع بازیها رابطه خود را با اعضاء بدنش مستحکم میکند همچنین رابطه خود را با اشیاء تحکیم مینماید به این گروه میتوان بازیهای نقش دار افزود.
- بازیهای گروهی نیز به سه دسته تقسیم میشوند که عبارتاند از:
- تقلید یک بازیگر بازی میگردد.
- ایفای نقشهای تکمیلی
- بازیهایی که جنبه مبارزه و جنگ دارند.
دیدگاه شارلوت بوهلر
بوهلر ، بازی کودکان را به چهار دسته تقسیم میکند.
- بازیهای اصطلاحاً کششی
- بازیهای تخیلی
- بازیهای آفرینشی
- بازیهای اجتماعی
دیدگاه هارلوک
هارلوک ، بازیها را به بازی دلخواه و آزاد، نمایشی و سازنده تقسیم میکند نخستین بازی کودکان از نوع دلخواه است که هیچ مقررات و قواعدی نمیتوان در آن مشاهده کرد. کودک هر طور دوست دارد بازی میکند و هر وقت که خسته شد بازی را رها میکند. بازی آزادانه کودک بیشتر ماهیت اکتشافی دارد. بازیهای نمایشی به تواناییهای کودک برای فرار از محدودیتهایی که واقعیت به او تحمیل میکند میافزاید. این بازیها او را قادر میسازد که آرزوهای خود را جامه عمل بپوشاند و بر موقعیتهایی که در زندگی او را آزار میدهند چیره گردد. بازیهای نمایشی کودکان آینهای است که فرهنگ جامعه کودکان را منعکس مینماید. به تدریج که کودکان بزرگتر میشوند و میان تخیل و واقعیت فرق قائل میشوند به بازیهای تخیلی کم علاقه میگردند و به بازیهای سازنده روی میآورند. نوع متداول بازیهای سازنده در سنین کودکی «چیز ساختن» است کودک به گل بازی میپردازد و اشکال خاصی را با گل میسازد. با استفاده از ماسههای نرم کوه و تپه و تونل درست میکند و با استفاده از خمیر مجسمه به ساخت اشیاء و حیوانات دلخواه خود میپردازد و از این بازی لذت فراوان میبرد.
دیدگاه سکایا
سکایا، بازیهای آفریده خود کودکان را بازیهای ابتکاری نام گذاشته است در این بازیها کودکان آنچه را از محیط کوچکتر زندگی خود و از فعالیت بزرگسالان میبینند تقلید میکنند بازیهای ابتکاری بازتابی از زندگی هستند. محتوای بازیهای ابتکاری گوناگون است. زندگی خانواده، کار افراد، مشاغل حرفههای مختلف و حوادث اجتماعی میتوانند برای آنها جالب باشند. مثلاً کودک در نقش مادر دختر خود یعنی عروسک را در کودکستان میگذارد و خود رهسپار محل کارش مثلاً کارخانه بافندگی میشود.
دیدگاه امویک
امویک، بازیهای کودکان را به دو دسته متمایز تقسیم کرده است، بازی، دلخواه ؛خود انگیخته و بازی برنامهریزی شده امویک بازی خود انگیخته یا دلخواه را معادل بازی نمایش و سایر بازیها را بازی برنامهریزی شده میخواند.
دیدگاه اسپادگ
برنارد اسپادگ، دو مفهوم آموزشی و غیر آموزشی برای متمایز ساختن بازیها پیشنهاد میکند او میگوید تفاوت این دو نوع بازی را نمیتوان در نوع فعالیتها یا میزان لذتی که کودک میبرد دانست بلکه باید در هدفهایی جستجو کرد که مسئولان صاحبنظر برای بازی قائل شدهاند. آموزش کودک نخستین هدف بازی آموزشی به حساب میآید. جنبه سرگرمی کودک نیز در این نوع بازیها مطرح است زیرا اگر فعالیتی رضایت خاطر لازم را برای کودک فراهم نیاورد بازی محسوب نمیشود.
دیدگاه پارتن
پارتن، بازیها را در شش مرحله گزارش کرده است.
- بازی یا رفتار زودگذر: فعالیتی که کودک را زیاد مشغول نمیکند.
- بازی تنها و دور از دیگران: در این مرحله کودک به تنهایی و به طور مستقل بازی میکند.
- رفتار ناظر: در این مرحله کودک مقدار زیادی از وقتش را با علاقه صرف تماشای بازی دیگران میکند بدون این که بخواهد در بازی آنها مشارکت کند.
- بازی موازی: یا بازی مستقل در نزدیکی دیگران و یا دور از آنان در این مرحله در کودکان مشاهده میشود. کودک تمایل دارد با اسباب بازیهایی بازی کند که شباهت زیادی با اسباب بازیهای کودکان اطرافش داشته باشند.
- بازی مبتنی بر پیوستگی و اشتراک: این نوع بازی در مرحله بعد از دوره پیشدبستانی آشکار میشود که طی آن نوعی شکلگیری ارتباطات شخصی در کودکان مشاهده میشود.
- بازی مبتنی بر همکاری یا بازی تکمیلی سازمان یافته
در این مرحله کودک در گروهی به بازی میپردازد که برای دسترسی به مقاصد خاصی سازمان یافته است.
منبع
مرادی کچلکی،سیما(1393)، بازي درماني در افزایش مهارتهای شناختي، اجتماعي و حركتي دانشآموزان كم توان ذهني آموزش پذير،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید