دیدگاههای مربوط به سلامت عمومی
در بعضی از نظریههای شخصیت ، مسأله سلامت عمومی تحت عنوان شخصیت سالم مورد بحث و بررسی قرار گرفته که درآن ویژگیهای افراد سالم و ملاکهای سلامت عمومی مشخص شده است. دراین رابطه به چند نظریه به طور اختصار اشاره میشود.
دیدگاه اتکینسون و هیلگارد
اتکینسون و هیگلارد، معتقدند نمیتوان به طور دقیق افراد برخوردار از سلامت عمومی را از افراد ناسالم و بیمار روانی متمایزکرد؛ با این حال افراد برخوردار ازسلامت عمومی را دارای ویژگیهای زیر میدانند:
- کارآمدی در ادراک :
افراد بهنجار در ارزیابی تواناییهای خود واقع بین هستند؛ یعنی تواناییهای خود را بیشتر از آن چیزی که هست برآورد نمیکنند و در عین حال تواناییهای خود را نادیده نمیگیرند و از گفتار و رفتار دیگران ادراک درستی دارند. چنین افرادی از یک هویت اطلاعاتی برخوردار میباشد.
- خود شناسی:
افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی به انگیزهها و احساسات خود آگاهی دارند؛ احساسات و رفتارهای مهم خود را از خود پنهان نمیکنند بلکه میتوانند با آنها روبرو شوند .
- عزت نفس و پذیرش :
افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند، تا حدودی احساس میکنند که با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود هستند و قادرندکه در موقعیتهای اجتماعی به طور خودجوش عمل کنند.
- توانایی در برقراری روابط محبتآمیز :
افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند توانایی آن را دارند که روابط عاطفی و محبتآمیز با سایرین برقرار نمایند و نسبت به نیازها و احساسات دیگران حساس هستند و برای ارضاء نیازهای خود آنان را تحت فشار قرار نمیدهند. چنین افرادی از عملکرد اجتماعی بسیار مناسب، که از نشانههای سلامت عمومی و خصوصیات افراد دارای سبک هویت اطلاعاتی هستند ، برخوردار میباشند.
- فعال و بارور بودن :
افرادی که از سلامت عمومی برخوردارند توانایی خود را در مسیر فعالیتهای بارور به کار میاندازند ؛ فعال هستند و زندگی خود را دوست دارند .
دیدگاه فرانکل
فرانکل، اراده معطوف به معنا را ملاک سلامت عمومی میداند. او فن معنا درمانی، را برای کسانی که زندگی شان بدون معناست معرفی نمود.در این نظریه طبیعت انسان بر سه ستون استوار است:
- آزادی
- اراده
- اراده معطوف به معنای زندگی.
او معتقد است ، با این که انسان پیوسته در معرض شرایط بیرونی است ،که بر زندگی او تأثیر میگذارند، با این حال او در انتخاب واکنشهای خود نسبت به این اوضاع و شرایط آزاد است. اراده معطوف به معنای زندگی، به نیاز مداوم انسان به جستجو، نه برای خویشتن، بلکه معنایی که به هستی ما میبخشد، ارتباط مییابد. هر چه بتوانیم از خود فراتر رویم و خود را در راه چیزی یا کسی ایثار کنیم، انسانتر میشویم. محبوب چیزی یا کسی شدن معیار نهایی رشد و پرورش شخصت سالم است.
دیدگاه آلپورت
آلپورت ، فرد سالم و بالغ را کسی میداند که پیوسته در حال شدن است و شخص نابالغ کسی است که به خاموشی گراییده است. آلپورت سلامت عمومی را دارای مشخصههای زیر میداند:
- شخصیت بالغ وپخته دارای احساس گسترش یافته از خود است.
- سازگاری اجتماعی فرد بالغ وپخته با ارتباط گرم و صمیمانه توصیف میشود.
- دارای امنیت هیجانی و روانی است.
- ادراک درست و بجا از مهارتهای واقعی خود دارد.
- فردسالم ورشد یافته فلسفه زندگی خودراتشخیص میدهدومیتواندمعناداربودن زندگی را واضح ببیند.
دیدگاه آدلر
آدلر، فرد برخوردار از سلامت عمومی را فردی میداند که توان و شهامت رسیدن به اهدافش را دارد؛ چنین فردی جذاب، شاداب، مطمئن و خوش بین است وضمن پذیرفتن اشکالات خود، در حد توان اقدام به رفع آنها میکند. او روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد وجایگاه خود را در جامعه و خانواده بدرستی میشناسد؛ در زندگی هدفمند و غایتمدار است . چنین فردی سعی درکاستن عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه بر بی جرأتی خود میباشد و در نهایت موفق میشود که انگیزههای نامطلوب خود را دگرگون سازد .
دیدگاه الیس
الیس، مشکلات روانی افراد را نتیجه شناختهای نادرست آنان میداند؛ زیرا جهان به خودی خود نه خوب است، نه بد؛ بلکه طرز تفکر ما آن را خوب یا بد میکند. در نتیجه میتوان گفت که هیجانهای هر فرد ناشی از شناختهای وی است . الیس افکار غیرمنطقی را علت بروز اختلالهای عاطفی و رفتاری معرفی میکند. بنابراین فرد سالم کسی است که افکار، باورها، نگرشها وعقاید منطقی داشته باشد .
الیس ، دوازده اصل زیر را به عنوان معیارهای سلامت عمومی شناختی ذکر میکند:نفع شخصی، رغبت اجتماعی، خود فرمانی، تحمل، انعطاف پذیری، پذیرش، عدم اطمینان، تعهد و تعلق نسبت به چیزی خارج از وجود خود، تفکر علمی، پذیرش خود، خطر نمودن و لذتگرایی بلند پایا .
دیدگاه فرام
فرام، در روان شناسی نخستین نظریه پردازی است که سلامت عمومی را با خوشبختی برابر میداند. خوشبختی بخش جدایی ناپذیر شخصیت سالم است. فرام شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ میداند؛ در نتیجه به اعتقاد وی، سلامت عمومی بسته به این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای افراد جامعه را برآورده میکند نه اینکه فرد تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار مینماید؛ لذا سلامت عمومی پیش از آنکه امری فردی باشد، مسالهای اجتماعی است. جامعه سالم به اعضای خود امکان میدهد که به یکدیگر عشق بورزند، بارور، کارآمد و خلاق باشند و قوه تعقل و عینیت خود را بارور و نیرومند سازند.
فرام ، معتقد است که تلاش برای سلامت عاطفی و روانی، استعدادی فطری است که در نهاد همه انسانها وجود دارد. تنها تفاوتی که بین شخصت سالم و ناسالم وجود دارد، نحوه ارضای نیازهای روانی است، به این معنی که شخصیت سالم، نیازهایش را از راههای معقول، مولد و بارور ارضاء میکند ولی انسان ناسالم از راههای نامعقول. انسان سالم از نظر فرام دارای جهتگیری بارور است؛ بدین معنا که استعدادها و قدرتهای خویش را به نحو سازنده به کار میبندد و این باروری در عشق، تفکر و وجدان اخلاقی انسان سالم بارز است .
دیدگاه کارل هورنای
هورنای، انسان برخوردار از سلامت عمومی را دارای ویژگیهایی به شرح ذیل میداند:
- احساس عدم امنیت نمیکند ، لذا فاقد پرخاشگری و خود شیفتگی است.
- قدرتمندی نیازهای خود؛ عدم امنیت ، پرخاشگری و خود شیفتگی , در او کم و متعادل است و توانایی تغییر، تحول و جایگزینی این نیازها را دارد.
- ازخود واقعی واستعدادهایش،کم وبیش آگاهست وبسیاری ازمشکلات زندگی را به تنهایی حل میکند.
- انسان سالم به دلیل آگاهی از خود واقعی و استعداد بالقوه خود تسلیم محض شرایط اجتماعی و فرهنگی نمیشود؛ بلکه دارای ابتکار و شخصیت مستقلی است.
دیدگاه فروید
فروید ، خودآگاهی را ضرورت سلامت عمومی میداند: یعنی هر آنچه که ممکن است در ناخودآگاه موجب بروز مشکل شود، باید خود آگاه شود. خودآگاهی حقیقی ممکن نیست مگر اینکه کنترل غیر واقعی و یا زیاد از حد من برتر در هم شکسته شود .
دیدگاه مازلو
مازلو، ویژگیهای افراد سالم را از نظر روان شناختی به شرح ذیل بیان میکند :
این افراد نیازهای سطح پائین را برآورده کردهاند و اختلال روانشناختی ندارند؛ میدانند که چه کسی هستند و کجا میروند. افراد سالم ادراک درستی از واقعیت دارند؛ آنها طبیعت دیگران و خود را به صورت واقعی و حقیقی میپذیرند. بنابراین حالت تدافعی ندارند و با خودشان در صلح و آشتی هستند. این افراد به مسائل خارج از خود ؛مربوط به دیگران نیز توجه میکنند و بدون استثناء وظیفه شناس هستند. آنها نیاز به استقلال و خلوت دارند و به رضایت دیگران متکی نیستند. ویژگی دیگر این افراد، کنش مستقل است که با نیاز به خلوت و استقلال ارتباط نزدیکی دارد.
دیدگاه گلاسر
گلاسر ، انسان سالم را کسی میداند که :
- واقعیت را انکار نکند و درد و رنج موقعیتها را با انکار کردن نادیده نگیرد ؛بلکه با موقعیتها به صورت واقع گرایانه روبه رو شود.
- هویت موفق داشته باشد؛ یعنی به دیگران عشق و محبت بورزد و عشق و محبت آنها را پاسخ دهد. احساس ارزشمندی کندودیگران نیزاحساس ارزشمندی اورا تأییدکنند.توجه اوبه لذت،درازمدت،منطقی و منطبق با واقعیت باشد.مسئولیت زندگی ورفتاررا بپذیرد؛ چراکه پذیرش مسئولیت کاملترین نشانه سلامت عمومی است.
- بر زمان حال وآینده تاکید نماید نه برگذشته. تاکید او برآینده نیز جنبه درون نگری داشته باشد و به صورت خیال پردازی نباشد واقعیت درمانی گلاسر نیز بر سه اصل قبول واقعیتها، قضاوت درست از رفتار و پذیرش مسئولیت رفتار و اعمال استوار است. تحقق این سه اصل در شخص، نشانگر سلامت عمومی است .
علیرغم دیدگاههای متفاوتی که در مورد سلامت عمومی وجود دارد همه نظریه پردازان به نوعی توافق دارند که اشخاص سالم میدانند کیستند و چیستند، اینان از نقاط قوت ، ضعف ، فضائل و رذائل خود آگاهند، به طور کلی شکیبا هستند و خود را میپذیرند و به آنچه نیستند، تظاهر نمیکنند.ممکن است برای ارضاء نیازهای دیگران و خود وکسب موفقیتهای خاص نقشهای اجتماعی را بازی کنند ، اما این نقشها را با خود راستین اشتباه نمیگیرند.
منبع
تقوی،سیدمجتبی(1387)، بررسی عوامل فشارزای روانی- اجتماعی و سلامت عمومی،پایان نامه کارشناسی ارشد، گروه آموزشی مددکاری اجتماعی، دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید