ديدگاه متقدمان روانشناسي درباره عزت نفس

ديدگاه ويليام جيمز: در بررسي عزت نفس اولين كار توسط ويليام جيمز،انجام شده است.جيمز،خود را به دو جز، جنبه کلي و اساسي تقسيم کرد من موضوعي يا مفعولي و من عامل يا فاعلي. من موضوعي يا مفعولي عبارت از مجموعه چيزهايي است كه فرد مي‌تواند آنها را از آن خود بداند اينها عبارتند ­از: ويژگيهاي مادي : بدني، مالکيت­ها، ويژگيهاي اجتماعي: ارتباط­ها، نقش­ها، شخصيت، ويژگيهاي معنوي: شعور، افکار، مکانيسم­هاي رواني، که ترتيب يگانه و بي­همتاي آن­ها معرف و شناساننده فرد است.

يكي از دو جنبه اساسي در نظريه ي ويليام جيمز خود به عنوان فاعل يا من فاعل است که نقش سازماندهي و تفسير تجارب را ايفا مي كند. اساس و جوهر خود به عنوان فاعل، ذهنيتي است با چندين هسته آگاهي، از جمله آگاهي به اختيار يا اراده فرد در حوادث زندگي، آگاهي بر يگانه بودن تجربيات شخصي، آگاهي بر تداوم وجود و آگاهي داشتن بر آگاه بودن خود.

ديدگاه آبراهام مازلو: مازلو هدف و آرمان اصلي انسان را تحقق خويشتن و يا خودشكوفايي مي‌داند . وي مراتبي را براي دسترسي به اين آرمان به صورت سلسله مراتب نيازها تدوين نموده كه در يكي از اين مراحل، احساس ارزش و احساس عزت نفس است، كه در مرحلهٔ چهارم سلسله مراتب نيازها قرار گرفته است يعني نياز به احترام يا نياز به عزت نفس. نيازهاي عزت نفس شامل نشان دادن كفايت‌ها، مورد تاييد قرار گرفتن و شناخته شدن از طرف ديگران مي‌باشد.

مازلو،دو نوع نياز ارزش و احترام را متمايز مي­سازد. نخستين آن احترام به خود يا عزت نفس است كه مشتمل بر تمايل به شايستگي، چيرگي، پيشرفت، توانمندي، كفايت، اطمينان به خود، استقلال و آزادي مي‌باشد. زماني كه اين نياز ارضا شود فرد احساس ارزشمندي، توانايي، قابليت، مثمر ثمر بودن، اطمينان و قدرت مي‌كند و وجود خو د را در دنيا مفيد و لازم مي‌داند . اما چنانچه اين نيازها برآورده نشوند فرد احساس حقارت، درماندگي، ضعف، دلسردي و نااميدي مي كند. شق دوم نياز به ارزش، احترام به ديگران و مورد احترام قرار گرفتن از سوي ديگران مي­باشد كه مشتمل بر تمايل به شناخته شدن، مورد توجه و قدرداني قرار گرفتن، داشتن منزلتي اجتماعي، اشتهار و مقام مي‌باشد . به بيان ديگر افراد نياز دارند به خاطر آنچه كه انجام مي‌دهند از طرف ديگران مورد توجه و احترام قرار گيرند. مازلو در كاوش‌هاي آماري خود، درجه همبستگي عزت نفس را با زودرنجي برابر با 39/0-، با نگرش جنسي غير اخلاقي 85/0-، با تعدادي از احساسات آگاهانه حقارت 40/0- با قابليت‌هاي برآشفتگي در موقعيت‌هاي مختلف 60/0-، و با تعدادي از ترس‌هاس آگاهانه 29/0-، اعلام نمود.

ديدگاه راجرز: اصولا نام راجرز با مفهوم خود قرين است . پديدارشناسان و ديدگاه انسان‌گرايي آنها بر خلاف روانكاوان كه بر انگيزه‌هاي ناخودآگاه تكيه مي‌نمودند، بر ديدگاه ذهني فرد و درباره آنچه اكنون در حال وقوع است تاكيد مي‌ورزند. در پديدارشناختي اعتقاد بر اين است كه گرچه دنياي واقعي ممكن است موجود باشد، ولي موجوديت آن را نمي‌توان شناخت يا تجربه كرد، بلكه مي‌توان بر اساس ادراكات فرد موجوديت آن را تصور و دريافت كرد.

هسته مركزي شخصيت به نظر راجرز خودپنداره يا مفهوم خويشتن است، كه ديگر مفاهيم پيرامون آن قرار مي‌گيرند. خود يا خويشتن شامل تمام افكار، ادراكات و ارزش‌هايي است كه من را تشكيل مي‌دهد. من شامل آنچه هستم و آنچه مي­توانم انجام دهم مي­شود. اين خويشتن ادراك شده به نوبه خود هم بر ادراك فرد از جهان و هم بر رفتار او تاثير مي‌گذارد.

از ديدگاه راجرز، عزت نفس سالم زماني ايجاد مي‌شود كه مادر بدون توجه به چگونگي رفتار كودك به او عشق و محبت هديه كند و كودك هم اين عشق و محبت را با گرايش و شيوه خاص به يك رشته هنجارها و معيارهاي دروني شده تبديل كند. در چنين شرايطي راجرز عزت نفس را يكي از خصيصه‌هاي اصلي و عناصر مهم شخصيت هر انساني مي‌داند.

منبع

افتخاری،فرزانه(1392)، اثر درمان فراشناختي در افزايش عزت نفس و کاهش پرخاشگري نوجوانان بزه کار،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی بالینی،دانشگاه آزاداسلامی

از فروشکاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0