شناخت درماني بك چیست ؟

روش شناخت درماني آرون تي بك به طور عمده براي درمان افسردگي ابداع شده است . اما وي روش خود را با مشكلات شناختي متعدد ، از جمله نوروزهاي اضطرابي ، هيستري ، اختلالات وسواسي ، اختلالات روان تني ، و  فوبي ها به كار گرفته است . نظريه شناختي بك درباره افسردگي و ساير اختلالات هيجاني حاكي از اين است كه افراد افسرده و افراد داراي ساير اختلالات هيجاني به افكار غلط و غير منطقي مي پردازند و اين علت اصلي مشكلات آنان است . بنا به نظريه شناختي بك ، محتواي شناختي فرد افسرده ، شامل افكار منفي درباره خود ، درباره تجارب جاري يا درباره دنيا ، و درباره آينده اش است . افكار منفي درباره خود شامل باورهاي مبني بر اين است كه فرد داراي كمبود ، بي ارزش و ناكارآمد است . علامت عزت نفس پائين فرد از اين باور كه او داراي كمبود است ، ناشي مي شود . مهم ترين مرحله در روش درماني بك كمك به مراجع براي شناخت افكار غلط و تصورات ناسازگارانه موارد مشكل اوست . پس از تشخيص افكار يا تصورات غلط ، چندين روش براي اصلاح آنها و رفع مشكل درمانجو به كار بسته مي شود . يكي از فنون درماني وارسي واقعيت يا فرضيه آزمايي است . در اين فن درماني ، به مددجو كمك مي شود تا باورها يا افكار ناراحت كننده خود را فرضيه هايي تصور كند و آنها را به طور آزمايشي بيازمايد . فرض بك اين است كه در اكثر موارد درمانجويان متوجه خواهند شد كه افكارشان غلط بوده است و پس از اصلاح اين افكار غلط مشكلاتشان برطرف خواهند شد . همچنين از اين راه ياد مي گيرند كه چگونه ساير مشكلات هيجاني خود را برطرف كنند يا از آنها جلوگيري نمايند . و اين كار را از راه يادگيري انديشه هاي درست درباره مسائل خواهند آموخت. درمان شناختی رفتاری همچنين در درمان اختلالات اضطرابی  مفيد فايده است. بک بر این باور است که تصور خطرات قریب الوقوع در زیر بنای معتقدات مبتلایان به اضطراب وجود دارد و در صورتی که افراد بخواهند خود را از احساسات اضطرابی رها سازند باید این معتقدات تغییر داده شوند. در این روش درمانگر به مراجع کمک می کند تا افکار برانگیزاننده اضطراب را بازشناسد ، منطق زیر بنایی آنها را مشاهده کند و اعتبار آنها را به آزمون بگذارد. وقتی بیمار به تدریج به نادرست بودن افکار و باورهای خود پی می برد، انتظار می رود کمتر مستعد دیدن خطر در جایی باشد که وجود ندارد. بر اساس روش درماني بك،  باركويك و كاستلو  درمان شناختي را براي درمان اختلالات اضطرابي مراحل ذيل را تدوين نموده اند. : 1) تشخيص اضطراب مرتبط با افكار و عقايد ،2) بحث در مورد نقش و كاركرد سببي اين عقايد و باورها ، 3) كمك به مراجع در زير سؤال بردن اين افكار و زير سؤال بردن اعتبار آنها و جستجوي مدارك بر ضد آنها ، 4) كمك به مراجع در پرورش فرض هايي جايگزين كه كمتر اضطراب آور بوده و يا اساساً اضطراب انگيز نباشد، 5) آزمايش آلترناتيو ها از طريق آزمايش رفتاري ، 6) آموزش مهارت هاي بالا به شيوه اي كه در موقعيت هاي واقعي به كار آيند. اصول اساسي شناخت درماني بك در زمينه رفتار داراي اختلال به شرح زير است : 1) برخي حالات آسيب شناختي رواني يا از الگوهاي فكري تحريف شده ناشي مي شوند يا اينكه توسط اين الگوها ابقا مي شوند ، 2) تحريف هاي شناختي به پيدايش ديدگاهي غير واقع بينانه و اغلب منفي در مورد خود ، جهان و آينده مي انجامند ، 3) ممكن است شناخت هاي مختل فرد براي ديگران غير منطقي به نظر برسد ، اما اين شناخت ها يا ديدگاه شخصي مراجعان در مورد واقعيت همسازند ، 4) به لحاظ باليني ، تحريف هاي شناختي اغلب بر اثر رويدادهاي ناخوشايند زندگي شكل  مي گيرند ، اما در عين حال ، قواعد يا طرحواره هاي مفهومي بدون انعطاف ، موجب پايدار ماندن آنها مي شوند ، 5) اين طرحواره ها ، زمينه اي براي سازماندهي ، طبقه بندي ، ارزشيابي و داوري در مورد تجربه هاي جديد و يادآوري رويدادهاي گذشته فراهم مي آورند . اين طرحواره ها اغلب در دوران زندگي به وجود مي آيند و تجارب مربوط آنها را شكل مي دهند.

منبع

وفاییان ،معصومه (1393) ،مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و آرام سازی عضلانی در کاهش اضطراب ،پایان نامه کارشناسی ارشد ،دانشگاه علو تحقیقات کرمانشاه

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0