درمان شناختی رفتاری
این شیوه درمانی به ارتباط بین تفکرات، هیجان ها، نشانههای جسمانی، رفتار و محیط تمرکز دارد و بر نقش اصلی تفکرات و فرآیندهای مربوط به آن تأکید میکند .مدل شناختی رفتاری، مشکلات روانی را ناشی از اختلالی که در تفکر یک بیمار اتفاق میافتد، تصور میکند و بنیادی ترین شکل ارتباط بین تفکر، هیجان، رفتار و فیزیولوژی را شرح میدهد .
پیشینه فلسفی و نظری درمان شناختی رفتاری
اگر بخواهیم تاریخچهای در مورد مکتب شناختی رفتاری، بگوییم باید به شرطیسازی کلاسیک در نظریه پاولف ، بازگردیم. از همان زمان ریشههای نظری رفتاری شکل گرفت و سپس با آمیختن بعد شناختی به آن، مکتب شناختی رفتاری به گونه ای که اکنون شاهد آن هستیم به وجود آمد، که البته هر روز با انجام پژوهشهای فراوان تغییراتی در آن صورت میگیرد .نظریههای شناختی ریشه در نظریهی فلسفی رواقیان در قرن اول و دوم میلادی مخصوصأ اپیکتتوس و امپراتور مارکوس اورلیوس ، دارد. اپیکتتوس میگوید: افراد به وسیله اشیا دچار اختلال نمیشوند، بلکه نگرشی که نسبت به آن ها دارند، سبب اختلال در آنها میشود. و مارکوس اورلیوس نوشته است: اگر شی یا موضوع خارجی شما را ناراحت میکند، این شی یا موضوع خارجی نیست که سبب ناراحتی شما میشود بلکه قضاوت شما درباره آن است که موجب ناراحتی شما میشود، در نتیجه شما باید قضاوت خود را تغییر دهید. بنابراین، اپیکتتوس و مارکوس اورلیوس هر دو بر اهمیت تعبیر و تفسیر حوادث و توانایی ما برای تغییر آن ها تاکید میکنند .
مکتب شناختی پیامدی جدید و واکنشی به رفتارگرایی است. در دیدگاه رفتاری این فرضیه نهفته است که پیوند بین محیط و رفتار مستقیم است، اما این دیدگاه توسط روانشناسان شناختی مورد چالش قرار گرفته است و معتقد هستند که افکار، انتظارها و آنچه فرد به آن توجه میکند، خلاصه اینکه زندگی ذهنی او بر نحوه رفتار کردن او تأثیر میگذارد. درمانگران شناختی معتقدند که تفکر تحریف شده موجب رفتار آشفته میشود و اصلاح تفکر تحریف شده، رفتار آشفته را آرام و حتی درمان میکند. رفتاردرمانگران در مقابل معتقدند که رفتار آشفته از تجربه گذشته آموخته میشود و با آموزش دادن به بیماران برای اینکه رفتارهای جدید و سازگارانه ای را به کار برند، میکوشند اختلال ها را تسکین دهند. این دو دیدگاه مغایر هم نیستند و بسیاری از درمانگران سعی میکنند هم شناختهای تحریف شده را اصلاح کنند و هم به بیماران آموزش دهند که به رفتارهای جدیدی بپردازند، هنگامی که درمانگران این دو شیوه را با هم ترکیب میکنند درمان شناختی رفتاری نامیده میشود .کارهای بندورا ؛ در مورد یادگیری مشاهده ای نقطه عطفی در توجه به عوامل شناختی در رفتاردرمانی بود. ولی شاید رویکرد شناختی تمام عیاری که علاقه پژوهشگران رفتاری را دارد ، تعلیم خودآموزی میچن بام باشد. پس از آن شناخت درمانی پیچیده تر بک در راستای نظریه الیس موجب پیشبرد این نظریه شد .
خصوصیات کلی درمان شناختی رفتاری
بر اساس تأکیدی که در درمان شناختی رفتاری بر رابطه بین افکار، احساس، اعمال و رفتار وجود دارد، ویژگیهای زیر برای این روش درمانی از مفاهیم اساسی محسوب میشود:
- ساخت
جلسات درمان شناختی رفتاری معمولأ در حدود ده جلسه یک ساعته تعیین میشود درمانگر در مورد موضوعاتی از جمله اعتماد و خطرات مرتبط با درمان به مراجع آگاهی میدهد. در شروع هر جلسه با تدارک جلسه بعد، درمانگر و مراجع دستورالعمل جلسه را به طور دقیق مورد بررسی قرار میدهند و موضوعهای هر جلسه تعیین و مورد بررسی قرار میگیرد .
- کیفیت رابطه درمانی
در طول درمان بین درمانگر و مراجع یک رابطه همکارانه وجود دارد. آن ها سعی میکنند به کمک همدیگر مشکلات فردی مراجع و آنچه را که به آن ها در درمان کمک میکند، را درک کنند و روشهای جدید در فرد برای تفکر و رفتار ایجاد کنند. در درمان شناختی رفتاری، رابطه درمانی در بعضی از مواقع آموزشی است و درمانگر از تجربههای خود در تغییر تفکرات فردی استفاده میکند و راهنمایی در سطوح مختلف ارائه میدهد. در طول جلسه درمان هر دو طرف به گونه ای با هم کار میکنند تا شیوه هایی را برای رفتار و تفکر مراجع فراهم آورند. رابطه درمانی در این شیوه درمانی شبیه رابطه معلم و شاگردی است. درمانگر دانش خود را به کار میگیرد تا تفکر مراجع را به چالش بکشد و او را به سوی گزینش شیوه جدید تفکر سوق دهد.
- تأکید بر زمان حال
گذشته را نمیتوان تغییر داد، اما تفکر کردن در مورد گذشته ؛ مانند حال و آینده میتواند مفید باشد. درمان شناختی رفتاری اساسأ بر آنچه که فرد احساس میکند و چگونگی کنار آمدن فرد با شرایط حاضر تمرکز دارد اگرچه احساسات و رفتار ها اغلب به واسطه تجربیات گذشته تعیین میشوند .
- شکل بندی
در درمان شناختی رفتاری، درمانگر به کمک درمانجو شیوه درمانی را که برایش مفید است جستجو میکند و به کمک هم مدلی را طرح ریزی میکنند که در آن مشکلاتی که درمانجو با آن ها مواجه است و کارهایی که باید صورت گیرد، تعیین میگردد. این مدل یک شکل بندی نامیده میشود که معمولأ با ثبت احساسات فرد توأم است .
- جلوگیری از بازگشت
همان طور که اشاره شد، درمان شناختی رفتاری از لحاظ زمانی محدود است و در یک دوره زمانی خاص تعریف میشود. هر چند اغلب جلسههای درمانی پیش از شروع درمان تعیین میشوند اما بسته به نظر درمانگر و نوع مشکل درمانجو قابل تغییر است. تعداد جلسات درمانی باید به گونهای باشد که مشکل برطرف شود و از بازگشت آن جلوگیری به عمل آید. برای رسیدن به این هدف بهتر است مهارت هایی را به مراجع برای مواجهه با مشکلات آینده آموزش داد تا در مواقع ضروری به وی کمک کند.
منبع
نوروزی،نرجس(1394)، اثر بخشی امید درمان گروهی به روش شناختی رفتاری بر افسردگی و کیفیت زندگی زنان،پایان نامه کارشناسی ارشد،روانشناسی عمومی،دانشگاه آزاداسلامی
از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید
دیدگاهی بنویسید