تئوري هاي انگيزش

در رابطه با انگيزش و ايجاد آن در فراگيران تئوريهاي مختلفي ارائه شده است كه ذيلاً به تعدادي از مهمترين كاربردي ترين آنها اشاره مي شود.

تئوري سلسه مراتب نيازها: نياز در واقع فاصلة ميان وضعيت موجود و وضعيت مطلوب است. معمولاً قوي ترين انگيزه، رفتار را تعيين مي كند. نيازهاي ارضا شده قدرت شان كاهش مي يابد و طبعاً افراد را برنم يگيرند تا براي ارضاي آنها هدف هايي را جستجو كنند. واضح اين نظريه يعني آبراهام مزلو چهارچوب نظري جالب توجهي مطابق زير براي نيازهاي انسان در نظر مي گيرد. در اين رابطه هرگاه يك سطح از نيازها )سطح پايين تر) تا اندازه اي ارضا شده باشد، نيازهاي ديگر با تسلط ظاهر مي شوند. پس براي ايجاد انگيزه در فراگير بايد ديد كه نياز فراگير در چه سطحي است.نظريه مزلو كه از بنيادي ترين نظريات انگيزش است و به نيازها طبق يك هرم از پايين به بالا شامل نيازهاي فيزيولوژيكي، احساس امنيت، تعلق خاطر، محبت، احترام به نفس و خودشكوفايي اشاره دارد. اين هرم سلسله مراتب، الگويي نوعي است و در اكثر انسانها عموميت دارد.

تئوري انگيزش بهداشت : واضع اين تئوري، فردريك هرزبرگ است او براي انسان دو دسته نيازهاي متفاوت قائل است كه مستقل از يكديگرند و به طرق مختلفي رفتار را تحت تأثير قرار ميدهند. او پي برد وقتي كه افراد از كار خود احساس نارضايتي مي كنند نارضايتي آنان به محيط كار آنها مربوط است. در مقابل وقتي افراد دربارة كار خود احساس خشنودي ميكنند اين خشنودي به خود افراد مربوط است. وي اولين طبقه از نيازها را عوامل بهداشت ناميد، زيرا نيازهاي محيط انسان را توصيف ميكنند و كاركرد اصلي آنها ممانعت از نارضايتي شغلي است. وي دومين طبقة نيازها را انگيزنده ها ناميد زيرا اين نيازها موجبات انگيزش افراد را براي عملكرد بهتر فراهم مي سازند .

در جدول:عوامل بهداشت و انگيزش به اختصارارائه شده است.

عوامل بهداشتانگيزاننده ها
محيطکار
خط مشي ها و مديريتكسب موفقيت
نظارت )سرپرستي(قدرداني براي انجام كار
شرايط كاركار تلاش برانگيز
روابط متقابل )اجتماعي( افرادمسئوليت فزاينده
پول، مقام، تأمينرشد توسعه

تئوري نيازهاي مك كلند

تئوري انگيزش به وسيلة مككلند توسعه يافت .شالودة تئوري او بر اساس تعيين و توصيف سه نوع نياز است.

  1. نياز به پيشرفت
  2. نياز به پيوندجويي
  3. نياز به قدرت

براساس اين تئوري مردم يك يا تركيبي از نيازها را جهت انگيزش و انتخاب الگويي در رفتار خود بر ميگزينند.

تئوري هاي درون زاد و برون زاد

 تئوري هاي برون زاد

 در اين تئوري ها متغيرهايي در نظرند كه تحت كنترل عوامل بروني هستند.پاره اي از اين تئوري ها عبارتنداز:

تئوري انگيزه يا نياز: در اين تئوري مطرح ميشود كه با توجه به تمايل فطري يا اكتسابي، انسان به سوي يك سري يا قسمتي از اعمال گرايش خواهد داشت. اين گرايشها را انگيزه يا نياز مي ناميم.

تئوري مشوق: مشوق به عنوان يك محرك خارجي عبارت است از يك سري پاداش ها و تقويت كننده ها در قبال رفتار كه موجب ايجاد انگيزه مي شوند. اين پاسخ هاي رفتاري مسلماً در افراد مختلف متفاوت خواهد بود.

تئوري هدف: درا ين تئوري عنوان ميشود كه هرچه هد فها، اختصاصي، پرجاذبه و مشخص تر شوند ،افراد عملكرد بهتري خواهند داشت.

تئوري تقويت: بر پاية اين تئوري، هرچه افراد با پيامدهاي مشابهي از عملكرد روبرو شوند بهتر برانگيخته خواهند شد.

تئوري منابع انساني و مادي: در اين تئوري عنوان مي شود كه محدوديت ها و قيد و بندهايي كه در مقابل توانايي ها و فرصت هاي افراد و فراگيران در رسيدن به هدف هايشان خودنمايي مي كند، خصلت غيرانگيزشي دارند.

تئوري گروه و هنجار: بنابر اين تئوري، در صورتي انسان براي عملكرد بهتر برانگيخته مي شود كه همگروه هاي وي آن را تأييد و تسهيل نمايند.

تئوري سيستم اجتماعي فني: در اين تئوري چنين بيان مي شود كه وقتي نظام كار و فضاي آموزشي طوري طراحي شود كه شرايط هماهنگ شده اي براي كاركردهاي مشخص، اجتماعي و تكنولوژيكي فراهم آيد فرد جهت عملكرد بهتر برانگيخته مي شود.

تئوري هاي درون زاد

 اين تئوري ها با متغيرهاي فرآيندي يا ميانجي )انتظارات، نگرش ها و مانند آن ها( سروكار دارند. تحول اين متغيرها تابع و در پاسخ به تغييراتي است كه در متغيرهاي برون زاد ظاهر مي گردد اين تئوري ها عبارتند از:

تئوري برانگيختگي: اين تئوري فرآيندهاي دروني موجود زنده را مركز توجه قرارميدهد. اين فرآيندها به عنوان ميانجي بين تأثيرات شرايط كار و عملكرد عمل ميكنند. در واقع اين تئوري دلالت بر تأثير عوامل محيطي در تحريك انگيزه و ايجاد و خواست و ميل انجام رفتار در انسان دارد. رابطة شدت عملكرد و برانگيختگي مطابق منحني زير است ملاحظه ميشود كه سطوح كم و زياد برانگيختگي باعث كاهش عملكرد است.

تئوري انتظار جذابيت: بر اساس اين تئوري فرض ميشود كه در مقابل كوشش موجود زنده، دسترسي به عملكرد خوب و از ماحصل آن رسيدن به پيامدهاي با ارزش مورد انتظار است.

تئوري برابري: بر اين فرض متكي است كه مردم به دليل نيازي كه به رفتار و سلوك منصفانه دارند، برانگيخته مي شوند.

تئوري نگرش: فرض بر اين است كه افرادي كه نگرش هاي مساعد نسبت به شغل، كار و يا سازمان ها دارند، برانگيخته مي شوند. مثلاً خشنودي از محيط آموزش و پايبندي بر آن دو نگرش عمده در بحث آموزش است.

تئوري قصد يا هدف: عملكرد در رابطه با هد فهايي كه فرد خود را ملزم به انجام آنها مي داند مشخص ميگردد افرادي كه خود را ملزم به رسيدن به هدف هاي مشخص و دشوارميدانند و در اين راه متعهد مي شوند در مقايسه با كساني كه هدف هاي آسان و مبهم دارند، عملكرد بهتري را نشان ميدهند

تئوري اسناد يا خودكارآمدي: اين تئوري به دنبال تبيين توجيه هايي است كه مردم نسبت به رويدادها با رفتار خود در محيط كار دارند و اگر فكر كنند كه مسبب هاي عملكردي آنها با ثبات بوده و از تمايلات دروني آنها منشاءميگيرد اين تفكر در باورهاي خودكارآمدي براي عملكرد موفقيت آميز تأثير مطلوب خواهد داشت. تصوير خودكارآمدي و عزت نفس بالاتر و استانداردها و هدف هاي عملكردي بهتر، عملكرد بيشتر و اشتياق وافر براي كارها و وظايف مه متر را در پي خواهد داشت.

تئوري مقايسة اجتماعي يا مقايسة بيروني: در اين تئوري بيان مي شود كه انسان وقتي معيارهاي عيني جهت ارزشيابي خود ندارد، زحمات خود و نتايج حاصله را با زحمات و نتايجي كه ديگران كشيده و كسب كرده اند، مقايسه مي نمايد و از اين جهت موجبات تقويت يا تضعيف انگيزش خود را فراهم مي سازد. جهت برقراري تعادل در رابطة زير، از عوامل چهارگانه يكي يا بيشتر را تغيير داده و نتيجة حاصله در انگيزش وي مؤثر واقع خواهد شد.

بکارگيري نظريات انگيزش

حال اين پرسش مطرح است که با وجود نظريات انگيزش متفاوت چگونه مي توان در عمل به درک مناسبتري دست يافت. صاحبنظران براين باورند که نگرش نظام گرا و ترکيبي موجب اثر بخشي کاربردي نظريات انگيزشي خواهد شد، يعني براي بررسي ترکيبي و نظام گرا بايد تمام عوامل موثر بر انگيزش کارگر يا کارمند مورد بررسي قرار گيرد. مديران براساس اين نوع بررسي ها قادر خواهد بود يکي از نظريات محتوايي، فرايندي يا تقويت را به کار گيرند.

جدول:کاربرد نظريات انگيزشي با توجه به عوامل آن

متغيرويژگي‌هانظريات
فردي1- علايق

2- نگرش نسبت به خود، به کار و جنبه هاي مختلف شغل

3- نيازها مانند تامين، تعلق و موفقيت

– سلسله مراتب نيازها

– نيازهاي آلدرفر

– مفروضات X و Y

– نظريه انگيزاننده و نگهدارنده

– نيازهاي سه گانه مک کللند

شغلي1- پاداش دروني

2- حدود استقلال

3- ميزان اخذ بازخور از عملکرد مستقيم

4- حدود تنوع کار

– نظريه انگيزاننده و نگهدارنده

– تقويت

– انتظار

شرايط کار و موقعيت1- محيط کار ( الف- همکاران ، ب- سرپرستان )

2- اقدامات سازمان

الف- نوع پاداش فردي يا گروهي

ب- فرهنگ سازمان

– نظريه تقويت

– هدفگذاري

– نظريه اسناد

منبع

پاشاپور، حبيب(1394)، تاثير نتايج بازخورد عملکرد بر انگيزش، پايان نامه کارشناسي ارشد، مديريت، دانشگاه پیام نور

از فروشگاه بوبوک دیدن نمایید

اگر مطلب را می پسندید لطفا آنرا به اشتراک بگذارید.

دیدگاهی بنویسید

0